۱۳۹۳ بهمن ۲۸, سه‌شنبه

كه يكي هست و نيست جز” آن“ او.... ناهيد همت آبادي

 ناهيد همت آبادي:

خدا را نميگويم. جماعت خداپرستي را ميگويم كه جمعيت شان اگر سه هزار، سيصد، سي يا حتي سه نفر هم باشد اما خدا وكيلي فقط هم اينانند كه همآورد غول غريب آدمخوار قرن و چنگ در چنگ آن با تمام توش و توان، تن و روان و سرسخت و بي امان همچنان در مقابل آن قد علم كرده و جسورانه سماجت دارند سر خصم انسان معاصر و فرهنگ و تمدن دوران را به سنگ و صلابه تاريخ بكوبند و آنگاه كه بساط جرم و جنايت جلادان پليد بي جربزه در يك گوشه دنيا ـ در سرزمين گربه نشان ايران ـ  به توفان كمرشكن تاريخ سپرده شود، طلسم خيانت و خباثت جوخه داران سياسي، جهانبارگان جنگ افروز و رسانه هاي دست پروردشان نيز بي شك شكسته شده و چشمان تيزبين، خيره، گوشهاي كر، شنوا و اذهان كرخ، هوشيار به كار كارستان جماعت بي ادعا و بي سلاح اما صاحب اراده، آرمان و معرفتي خواهد گرديد كه بيش از سه دهه در صحنه و مسلخ اما سرفراز و سرسخت، سنتهاي ديني سرسام آور هزاره هاي ارتجاع را در هم ريخته و مثل سقاهاي خدا سر آن دارد صورتهاي  از هم پاشيده و دلهاي سوخته از سركوب، ستم و فساد دستار بر سران را تسكين بخشد. 
فرهنگ و اخلاق، احكام و قوانين جاري جوامع پيشرفته جز در موارد ضروري استثنايي ـ مثل مورد فاشيسم هيتلري كه در تضاد و تقابل مطلق با ارزشهاي انساني، فرهنگي و اخلاقي جامعه ميباشد ـ هرگز و هيچگاه دخالت در باورهاي مذهبي و اعتقادي افراد و اجتماعات يا هر نوع ديگر آنرا نه تنها مجاز ندانسته بلكه مرتكبين نيز به جرم تجاوز به حريم خصوصي زندگي و انديشه افراد يا جريانات، مورد پيگرد و مجازات قرار ميگيرند.
در روزگار پر آشوب و توحش افسارگسيخته ي برخاسته از بازيهاي رذيلانه سياست گردانان دنيا كه سنگها را يكسره بسته و وحوش آدمكش هار را رها ساخته اند و در ” دنياي ديوانه ي، ديوانه ي، ديوانه “*¬، جماعت مجاهدين با اعتقاد به دين اسلام، به آداب و مناسك آن نيز سخت مأنوس و پايبندند كه البته مثل هر فرد يا جمع ديگر، انديشه، عقايد و آدابشان مبتلابه و مسأله خودشان است. اما از آنجا كه مجاهدين اعلام و ادعاي آلترناتيو رژيم فاشيسم مذهبي را دارند و اين را نه  فقط در حرف، سيمنار و گفتار و يا فضاي دلچسب مجازي بلكه در دنياي تلخ و سرسخت واقعيت، جريان رزم نظامي و سياسي دايم بر اساس شرايط و ضرورت و با اعضا و كادرهاي حرفه اي تمام وقت معتقد و پايبند به آرمان آزادي و دموكراسي، رودرروي بنيادگرايان هار مذهبي به منصه عمل رسانده و در فاصله نجومي گفتار و رفتار با ملايان دين و وطن فروش، آرمان و انديشه خود را بطور رسمي و آشكار در معرض ديد سياستمداران جهان يا هر كه درد وطن دارد، قرار داده اند و مهمتر اينكه از آنجا كه مشروعيت هر سازمان، حزب و جريان سياسي را نسبت به  نبرد بي وقفه و مقاومت بي امان آن با دشمن بايد سنجيد، بنابراين به كنار از انتقادهاي مزورانه، موذيانه و مزدورانه بايد اعتراف و قبول كرد كه در دنياي واقعي حاضر و فعلا فقط مجاهدين آلترناتيو مترقي بنيادگرايي هار مذهبي موجود در جهان بوده و دشمني هاي كور و تيغ كشي هاي شخصي يا شارژ شده به آنان و رهبرانشان تنها به تيز كردن دشنه دشمن بر گلوي مردم دربند ستم ديده و اسيران دست بسته بر تختهاي شكنجه منجر خواهد شد آنهم در زمانه ي بي آزرمي كه جهانبارگان بي جربزه و بي اراده، ابتكار و اقدامات سياسي شان در قبال جنايات و تروريسم ملايان در منطقه و ايران جز از نشخوار واژه هاي بي پشتوانه و لاس زدنهاي هراس آلود سياسي زير جلي يا علني با بنيادگرايان دستار بر سر فراتر نميرود كه دستاورد شوم آن نيز نهايتا به ايجاد جنگهاي مذهبي و فرقه اي، آوارگي، قتل و فقر دردناك در كشورهاي منطقه و زايش نوع ديگري از وحشي ترين بنيادگرايي غير شيعي داعش منجر گشته كه راه به سرتاسر دنيا باز كرده و اگر ريشه ي آن در سرمنشاء خشك نشود، نسل انسان معاصر، تاريخ و تمدن آن نيز بي ترديد در معرض نابودي خواهد بود.
 رزم طاقت فرسا و غول آساي نظامي و سياسي كه مجاهدين با ملايان هار و انواع حاميان استعماري ـ ارتجاعي آنان با بهاي گزاف طي سي سال پيش برده و ميبرند، البته  امكان گاهي خطا يا اشتباه از طرف آنها را هم غير بعيد نميسازد اما اگر نخواهيم روي حافظه تاريخي به عمد خاكستر فراموشي بپاشيم يا ناخواسته ناديده بگيريم كه در غياب فرضي مجاهدين در صحنه سياسي ايران، ارتجاع مذهبي رؤيا و تدارك خلافت چند صد ساله اسلامي در سر داشته و دارد، اين قضيه اين روزها بخصوص در شرايط افول و سقوط رژيم آخوندي، با حرفها، شعارها، نبش قبر و موضع گيريهاي سردمداران ريز و درشت حكومت آخوندي به عيان بيان ميگردد و رژيم پس از سه دهه كه پاشيدگي، نابودي و عدم پايگاه اجتماعي مجاهدين را اعلام داشته اما تا امروز هنوز و هر روز افزوده تر از ديروز كف بر دهان ميغرد و مينالد و ورد زبان و تكيه كلام همه مهره هاي خرد و كلان جلادان، جز بر خطر مجاهدين و اخطار جرثومه هاي فساد و جنايت به يكديگر از وحشت سرنگوني بدست آنها نميگردد .
براي همين من هم با همه آرزوي دور و ديرينم كه اميد داشته و دارم كساني، سازماني يا گروهي با هر عقيده و مرام اما مثل مجاهدان و همسنگرانشان در جريان كار جدي و مدام، عزم انجام آرزو و خواست مردم ايران را براي سرنگوني تام و تمام رژيم منحوس آخوندي داشته باشند اما راستش گرچه تا لحظه نگارش اين چند سطر به مورد ياد شده ي مورد آرزو هنوز برنخورده ام، با اينحال همچنان با همان اميد و همراه با پوزش فروتنانه از پيشگاه شاعر بزرگ ايران ” هاتف اصفهاني“ بخاطر اندك دستكاري در نيم بيتي از شعر بلند او، فعلا ميگويم :
كه يكي هست و نيست جز ” مجاهدان“ او....

* نام فيلمي طنز آميز از دهه ي شصت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر