۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۳, شنبه

«انجمن نجات رژیم؛ بازوی جنگ روانی وزارت اطلاعات – اهداف، روش‌ها و چهره‌ها»

 «انجمن نجات رژیم؛ بازوی جنگ روانی وزارت اطلاعات – اهداف، روش‌ها و چهره‌ها»

انجمن نجات رژیم؛ بازوی جنگ روانی وزارت اطلاعات ، اهداف روش ها وچهره ها

مقدمه:

انجمن نجات رژیم، یکی از بازوهای مخفی و پوششی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، به‌عنوان ابزاری برای اجرای سیاست‌های جنگ روانی، ضربه به مقاومت و سرکوب خانواده‌های مجاهدین خلق طراحی و راه‌اندازی شده است. این انجمن که زیر نظر مستقیم دستگاه امنیتی-اطلاعاتی و با حمایت سپاه قدس فعالیت می‌کند، در ظاهر یک نهاد غیرحکومتی (NGO) معرفی می‌شود، اما در واقع بخشی از شبکه پیچیده‌ی سرکوب و نفوذ رژیم علیه مخالفان است.

هدف اصلی از تأسیس انجمن نجات، مهار موج عظیم حمایت خانواده‌ها از فرزندان و بستگان‌شان در صفوف مقاومت، شکستن روحیه‌ی هواداران و ایجاد یک فضای روانی منفی در جامعه بوده است. این انجمن با تاکتیک‌های مختلفی چون مصاحبه‌سازی اجباری، تهدید و ارعاب خانواده‌ها، انتشار اخبار جعلی و تحلیل‌های دروغین، سعی در القای شکست و بی‌اعتباری مقاومت دارد.

ابراهیم خدابنده، یکی از چهره‌های اصلی این نهاد پوششی، خود نمونه بارزی از پروژه‌های تواب‌سازی و بهره‌کشی امنیتی رژیم است؛ کسی که از بند ۲۰۹ اوین به ریاست این انجمن رسید و امروز سخنگوی اصلی جنگ روانی علیه مقاومت است.

پرونده حاضر با هدف افشای ابعاد مختلف انجمن نجات، ساختار، چهره‌ها و مأموریت‌های آن تدوین شده تا نشان دهد این نهاد چگونه در خدمت دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی عمل می‌کند و چرا رسالت هر نیروی آزادی‌خواه، مقابله بی‌امان با این پروژه‌های ضدانسانی است.

تاریخچه:

انجمن نجات رژیم در اوایل دهه ۱۳۸۰ و در شرایطی پایه‌گذاری شد که جمهوری اسلامی با بحران مشروعیت درونی و موجی از حمایت خانواده‌ها از مجاهدین خلق روبه‌رو بود. وزارت اطلاعات، به‌دنبال شکست در مهار این حمایت‌های گسترده، تصمیم گرفت با راه‌اندازی یک نهاد پوششی تحت عنوان «انجمن نجات»، عملیات روانی گسترده‌ای را کلید بزند.

طراحان اصلی این پروژه افرادی چون ابراهیم خدابنده، مسعود خدابنده و تیمی از افسران اطلاعاتی بودند که تجربه فعالیت‌های ضد مقاومت را در کارنامه داشتند. این انجمن ابتدا در تهران راه‌اندازی شد و به‌سرعت به استان‌های مختلف گسترش پیدا کرد. مأموریت اولیه آن، شناسایی و نفوذ در میان خانواده‌های اعضای مقاومت و کشاندن آن‌ها به همکاری با وزارت اطلاعات بود.

در طول سال‌ها، انجمن نجات با تغییر تاکتیک‌های جنگ روانی و استفاده از ابزارهای جدید ارتباطی، از یک نهاد صرفاً داخلی به مجموعه‌ای با فعالیت‌های برون‌مرزی نیز تبدیل شد و همکاری نزدیک‌تری با سپاه قدس و دستگاه دیپلماسی رژیم پیدا کرد.

ساختار و مأموریت‌ها:

انجمن نجات رژیم دارای یک ساختار متمرکز و سلسله‌مراتبی است که مستقیماً زیر نظر وزارت اطلاعات عمل می‌کند. این انجمن در سطح ملی به چندین شعبه استانی تقسیم شده و هر شعبه با همکاری نیروهای امنیتی و اطلاعاتی همان استان فعالیت می‌کند. مرکز اصلی انجمن در تهران مستقر است و بخش‌های تخصصی مختلفی دارد از جمله: واحد رسانه و تبلیغات، واحد خانواده‌ها، واحد عملیاتی (برای نفوذ و شناسایی)، و واحد آموزش تواب‌سازی.

مأموریت‌های انجمن نجات به‌طور مشخص شامل موارد زیر است:

·        شناسایی و نفوذ در میان خانواده‌های مجاهدین خلق و هواداران مقاومت.

·        سازماندهی جلسات اجباری خانواده‌ها و ضبط مصاحبه‌های تصویری برای استفاده تبلیغاتی.

·        تولید و انتشار مطالب ضد مقاومت در رسانه‌ها و فضای مجازی.

·        اجرای پروژه‌های تخریبی برای ضربه به روحیه هواداران و اعضای مقاومت.

·        آموزش مزدوران و تواب‌ها برای ادامه عملیات روانی در داخل و خارج کشور.

این ساختار انعطاف‌پذیر به انجمن اجازه داده است که هم در سطح داخلی و هم در عرصه بین‌المللی، پروژه‌های وزارت اطلاعات را پیش ببرد و همزمان در پوشش یک سازمان به‌ظاهر مردم‌نهاد فعالیت کند.

چهره‌های کلیدی:

ابراهیم خدابنده: شناخته‌شده‌ترین چهره انجمن نجات است. او پس از دستگیری و بازداشت در بند ۲۰۹ اوین، به یکی از پروژه‌های موفق تواب‌سازی وزارت اطلاعات تبدیل شد و بعدها به‌عنوان مدیرعامل انجمن نجات منصوب شد. خدابنده، امروز چهره رسانه‌ای و سخنگوی اصلی این نهاد پوششی به‌شمار می‌رود و نقش محوری در طراحی و هدایت عملیات روانی و تبلیغاتی علیه مقاومت ایفا می‌کند.

مسعود خدابنده: برادر ابراهیم، که در هماهنگی‌های خارجی و به‌ویژه فعالیت‌های انجمن نجات در خارج از کشور نقش کلیدی داشته است و به‌عنوان مشاور امنیتی نیز شناخته می‌شود.

دیگر عوامل کلیدی: در هر استان، مدیران شعبه‌های انجمن نجات زیر نظر مستقیم وزارت اطلاعات فعالیت می‌کنند. این مدیران اغلب از میان مأموران ارشد اطلاعاتی یا توابانی که از زندان‌ها خارج شده‌اند انتخاب می‌شوند. این چهره‌ها مسئولیت اجرای میدانی برنامه‌ها و کنترل پروژه‌های نفوذ و فشار بر خانواده‌ها را برعهده دارند.

روش‌های جنگ روانی و سرکوب:

انجمن نجات رژیم با بهره‌گیری از تاکتیک‌های مختلف جنگ روانی، تلاش می‌کند به شکل سیستماتیک مقاومت و هواداران آن را تضعیف کند. برخی از روش‌های اصلی این انجمن عبارتند از:

·        تبلیغات هدفمند: تولید و انتشار گسترده مطالب دروغین و تحریف‌شده علیه مجاهدین خلق در رسانه‌ها و فضای مجازی، با هدف تخریب چهره مقاومت و بی‌اعتبارسازی آن.

·        مصاحبه‌سازی اجباری: تحت فشار قرار دادن خانواده‌های اعضای مقاومت برای شرکت در مصاحبه‌های تصویری و انتشار اظهاراتی بر ضد مقاومت، که اغلب تحت شرایط تهدید یا فریب انجام می‌شود.

·        مدیریت پروژه‌های رسانه‌ای: طراحی و اجرای پروژه‌هایی که هدفشان القای فضای شکست و ناامیدی در میان هواداران مقاومت است؛ این پروژه‌ها به‌ویژه در زمان‌های حساس سیاسی یا بعد از عملیات‌های موفق مقاومت شدت می‌گیرد.

·        نفوذ و شناسایی: استفاده از مأموران و توابان برای شناسایی هسته‌های هواداری و جمع‌آوری اطلاعات از خانواده‌ها و بستگان مجاهدین.

·        فشار و ارعاب: تماس‌های مداوم، تهدید به بازداشت یا محرومیت اجتماعی برای خانواده‌هایی که حاضر به همکاری نمی‌شوند، و استفاده از پرونده‌سازی امنیتی برای ایجاد فشار روانی.

این اقدامات بخشی از نقشه کلان دستگاه امنیتی-اطلاعاتی جمهوری اسلامی است که انجمن نجات به‌عنوان بازوی اجرایی آن ایفای نقش می‌کند. در تبلیغات و جنگ روانی، علاوه بر انتشار اکاذیب و تحریف حقایق، روش‌هایی چون بدنام‌کردن، تحقیر، کوچک‌نمایی اقدامات مقاومت، شناسایی و همکاری برای دستگیری اعضای فعال و هواداران، و همچنین ایجاد دوقطبی‌های کاذب در صفوف خانواده‌ها نیز بخش مهمی از برنامه‌های این انجمن است. با این حال، کانون‌های شورشی و هسته‌های مقاومت مردمی، با اقدامات هوشیارانه و عملیات‌های خلاقانه، همواره این سم جنگ روانی را خنثی کرده و ضربات کاری به دستگاه تبلیغاتی رژیم وارد ساخته‌اند؛ به‌گونه‌ای که رژیم و بازوهای سرکوبگرش بارها دچار آشفتگی و شکست روانی شده‌اند.

شهادت‌ها و گزارش‌های مستند:

شواهد و گزارش‌های متعددی از خانواده‌ها و زندانیان سیاسی وجود دارد که نقش مخرب انجمن نجات را افشا می‌کند. بسیاری از خانواده‌ها شهادت داده‌اند که تحت فشار شدید قرار گرفته‌اند تا در جلسات اجباری این انجمن شرکت کنند و در مصاحبه‌هایی که توسط وزارت اطلاعات طراحی شده بود، حاضر شوند. گزارش‌هایی وجود دارد از تهدید به بازداشت، اخراج از کار، یا حتی محرومیت از ساده‌ترین حقوق اجتماعی برای کسانی که حاضر به همکاری نشده‌اند.

همچنین اسناد مستند نشان می‌دهد که انجمن نجات با همراهی بازجوهای امنیتی، بارها اقدام به شناسایی و معرفی فعالان مقاومت به نیروهای سرکوبگر کرده است. مصاحبه‌های ثبت‌شده از زندانیان سابق نیز روش‌های بازجویی، ارعاب و شکنجه‌های روانی طراحی‌شده توسط این انجمن را تأیید می‌کند. مصاحبه با مهدی نوری – یکی از خانواده‌های اشرفی – از جمله نمونه‌های بارزی است که پرده از چهره واقعی انجمن نجات و سیاست‌های پلید آن برمی‌دارد.

این شهادت‌ها نقش حیاتی در افشای چهره واقعی انجمن نجات دارند و اسناد زنده‌ای هستند که باید همواره به آن‌ها ارجاع داده شود تا ماهیت سرکوبگر این نهاد پوششی هیچ‌گاه از حافظه تاریخی مقاومت پاک نشود.

نمونه دیگر از اسناد مهم، نامه‌ها و گزارش‌هایی است که به نقش شاخه مازندران انجمن نجات و به‌ویژه هادی شبانی، سرکرده این شاخه، پرداخته‌اند. هادی شبانی به‌عنوان مأمور امنیتی و مجری پروژه‌های تخریبی در شمال کشور شناخته می‌شود. در این گزارش‌ها آمده است که او نقش مستقیمی در برنامه‌ریزی فشار روانی بر خانواده‌ها، شناسایی فعالان مقاومت و اجرای طرح‌های مشترک با وزارت اطلاعات داشته است. افشاگری‌هایی که توسط مقاومت درباره شبانی منتشر شده، او را به‌عنوان یکی از چهره‌های رسوا و بدنام این نهاد معرفی کرده و نشان داده که چگونه انجمن نجات با تمام قوا در مسیر سرکوب حرکت می‌کند. این نمونه‌ها گواه روشنی است از عمق جنایات و تلاش‌های پنهان رژیم برای ضربه زدن به مقاومت.

نتیجه‌گیری و تحلیل پایانی:

بررسی همه ابعاد انجمن نجات رژیم نشان می‌دهد که این نهاد پوششی، چیزی جز یک بازوی اجرایی و تبلیغاتی وزارت اطلاعات نیست که مأموریت آن، ضربه به مقاومت و شکستن روحیه خانواده‌ها و هواداران مجاهدین خلق است. ساختار سلسله‌مراتبی، مأموریت‌های مشخص و روش‌های کثیف جنگ روانی این انجمن، همگی مؤید آن است که جمهوری اسلامی برای بقا، نه‌تنها از سرکوب فیزیکی، بلکه از سرکوب روانی نیز بهره می‌برد.

اما تجربه سال‌ها مقاومت نشان داده است که هرچند انجمن نجات موفق شده آسیب‌هایی به مقاومت وارد کند، اما نتوانسته خللی جدی در اراده آزادی‌خواهان ایجاد کند. نقش محوری کانون‌های شورشی و پایداری خانواده‌ها، بزرگ‌ترین پاسخ به جنگ روانی رژیم بوده است. این پرونده تحلیلی، سندی است برای ثبت تاریخی جنایات پنهان رژیم و یادآوری اینکه حقیقت مقاومت، هرگز با عملیات روانی خاموش نمی‌شود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر