۱۴۰۴ تیر ۹, دوشنبه

شکار فرماندهان – شماره ۶و۷ تصفیه‌ داخلی پس از فاجعه؛ فرماندهانی که بازداشت شدند، نه کشته به‌کوشش: مصطفی نیکار

 شکار فرماندهان – شماره ۶و۷ تصفیه‌ داخلی پس از فاجعه؛ فرماندهانی که بازداشت شدند، نه کشته به‌کوشش: مصطفی نیکار


 مقدمه:

پس از جنگ ۱۲ روزه، آنچه در ظاهر پایان درگیری نظامی به نظر می‌رسید، در باطن آغاز فاز دوم بحران بود:
 نه حمله از بیرون، بلکه فروپاشی از درون؛
 نه توسط اسرائیل، بلکه توسط خود رژیم؛
 آن هم با تصفیه‌ و بازداشت‌ فرماندهان، افسران، و مسئولان امنیتی.


 واقعیت شوکه‌کننده:

همه کشته نشدند؛ برخی به‌محض پایان حملات، در سکوت بازداشت شدند.


 فهرست بازداشت‌شدگان یا محبوس‌شدگان خانگی (براساس منابع غیررسمی و تأییدهای ضمنی):

ردیفنامسمت سابقوضعیت پس از جنگ
1سردار ع.سرافرازمعاون عملیات حفاظت اطلاعات سپاهبازداشت در کهریزک – اتهام همکاری غیرمستقیم
2سرتیپ ج. نادریفرمانده حفاظت تیپ موشکی گرمساربازداشت خانگی در کوهسار
3س. کاظمیکارشناس فناوری اطلاعات یگان قدسممنوع‌الخروج – ناپدید از ۷ تیر
4سردار ب. سمیعیفرمانده اطلاعات جنوب شرقاحضار به تهران – قطع ارتباط با خانواده
5سرهنگ ا. احمدیفرمانده امنیت فیزیکی سایت شهید باقریبازداشت در پادگان شهید رجایی
6دکتر م. قنبریمشاور دانش اتمی ستاد انرژیاخراج از پروژه، انزوای اجباری
 تحلیل:

رژیم در حالی‌که می‌کوشید تلفات فرماندهی را از مردم پنهان کند، در پشت صحنه، به‌دنبال "پاکسازی" درونی بود.

 اما چرا؟
چون رژیم به‌خوبی می‌دانست که این شکست بدون همکاری درونی ممکن نبود.


 نتیجه تصفیه:

  • ایجاد جو وحشت در ستادهای نظامی؛

  • سکوت رسانه‌ای درباره سرنوشت بازداشت‌شدگان؛

  • کاهش مشارکت افسران سطح متوسط در جلسات عملیاتی؛

  • از هم پاشیدن هماهنگی عمودی – افقی در ساختار سپاه و اطلاعات.


 اعتراف مهم:

در یک گزارش داخلی که توسط شبکه هدهد افشا شد، آمده:

«در پادگان مرکزی نیروی هوافضا، فایل تماس خروجی یکی از افسران با خط اینترنت رمز نشده در سرویس تلگرام به‌مدت ۳ ماه فعال بوده…»
و این منبع نفوذ از طریق بی‌توجهی همکاران رده‌بالا بوده.


 واقعیت تلخ:

بسیاری از کسانی که امروز بازداشت یا منزوی شده‌اند،
همان‌هایی بودند که تا دیروز فرمانده، محافظ، یا مسئول پروژه‌های حیاتی بودند.
اما اکنون، در خانه‌های امنیتی، یا در سلول‌های بدون عنوان، در حال بازجویی‌اند.
رژیم از ترس، فرزندان خودش را می‌بلعد.


شکار فرماندهان – شماره ۸ جمعبندی پرونده: از فرمانده‌کُشی تا دروغِ پیروزی به‌کوشش: مصطفی نیکار

 شکار فرماندهان – شماره ۸ جمعبندی پرونده: از فرمانده‌کُشی تا دروغِ پیروزی به‌کوشش: مصطفی نیکار


 مقدمه:

پرونده‌ی ویژه‌ی «شکار فرماندهان» در ۷ شماره، روایت دقیقی بود از یکی از سنگین‌ترین ضربات امنیتی‌-نظامی تاریخ جمهوری اسلامی. حال آنچه باقی مانده، واقعیت تلخی‌ست که باید در چند جمله و تیتر خلاصه شود. و یک سؤال بزرگ در پایان:
چرا خامنه‌ای با این ابعاد شکست، از "پیروزی" سخن گفت؟


 مروری فشرده بر شماره‌ها:

 شماره ۱ | اعتراف محسن مهدیان

 «ما با ارتش اسرائیل در ایران زندگی می‌کردیم»
 نقطه شروع افشاگری؛ وحشت و فروپاشی روانی در رأس


 شماره ۲ | فهرست کشته‌شدگان سپاه

 بیش از ۳۰ فرمانده رده‌بالا
 از ستاد کل، خاتم، هوافضا، پدافند، یگان‌های میدانی


 شماره ۳ | نفوذ در عمق سپاه

 موساد پیش از حمله در اتاق عملیات حضور داشت
 فرماندهان با اطلاعات زنده هدف گرفته شدند


 شماره ۴ | دانشمندان هسته‌ای

 ۱۰ مغز راهبردی هسته‌ای نابود شدند
 برنامه اتمی عملاً فلج شد


 شماره ۵ | مرگ خاموش اطلاعات

 پروژه نفوذ «نارنیا» و شنودهای گسترده
 رژیم از درون لو رفته بود، بدون شلیک حتی یک گلوله


 شماره ۶ | تصفیه داخلی

 ده‌ها افسر بازداشت شدند؛ برخی ناپدید
 دیکتاتور به فرزندان خود هم رحم نکرد


 شماره ۷ | رژیمی بی‌ستون فقرات

 هیچ فرماندهی جایگزین نشد؛ فرماندهی میدانی دچار خلأ
 ترس، بی‌اعتمادی، بی‌نظمی در کل ساختار سپاه


 نتیجه‌گیری:

رژیم در عرض ۱۲ روز:

  • فرماندهی‌اش را از دست داد؛

  • دانش اتمی‌اش را سوخت داد؛

  • اطلاعاتش لو رفت؛

  • افسرانش را در خانه و پادگان خفه کرد؛

  • و ساختار امنیتی‌اش از هم پاشید.


 پس چرا خامنه‌ای اعلام پیروزی کرد؟

پاسخ روشن است:

 وقتی شکست تا مغز استخوان رژیم نفوذ کرده، اعتراف به آن، به‌معنای فروپاشی است.
 خامنه‌ای گفت: «پیروزی بزرگ» چون اگر می‌گفت «شکست»، نه سپاه، که نظام سقوط می‌کرد.
 این پیروزی نبود؛ دروغی برای حفظ وحشت بود.


 جمع‌بندی نهایی:

جمهوری اسلامی، دیگر نه سر دارد، نه مغز، نه استخوان.
آنچه مانده، ‌تنی لرزان است که از ترس سقوط، به توهم "پیروزی" پناه برده.
اما خلق، این دروغ را باور نمی‌کند.
مردم، حقیقت را از لابلای سکوت جسدها شنیده‌اند.


شکار فرماندهان – شماره ۵ مرگ خاموش اطلاعات؛ وقتی موساد از قبل در اتاق عملیات بود به‌کوشش: مصطفی نیکار

  شکار فرماندهان – شماره ۵ مرگ خاموش اطلاعات؛ وقتی موساد از قبل در اتاق عملیات بود به‌کوشش: مصطفی نیکار


 مقدمه:

در دیکتاتوری‌ها، شکست نظامی همیشه پس‌لرزه‌ی یک شکست اطلاعاتی است.
رژیم ولایت فقیه، قبل از آن‌که فرماندهان و دانشمندانش کشته شوند، توسط نفوذی‌ها لخت و بی‌دفاع شده بود.
موساد با شلیک نکردن و فقط با گوش دادن، اطلاعاتی را گرد آورد که خود رژیم از آن بی‌خبر بود.


 گزارش عملیات اطلاعاتی موساد

 بر اساس منابع اسرائیلی (Haaretz، Mossad Brief، Reuters):

  • پروژهٔ «Narnia» از سال ۲۰۱۰ با هدف «نفوذ در بطن نظامی-علمی جمهوری اسلامی» آغاز شد.

  • در دو سال اخیر، موساد توانسته بود به:

    • سیستم طبقه‌بندی جلسات ستاد کل نیروهای مسلح

    • ساعات رفت‌وآمد فرماندهان سپاه در استان‌ها

    • نقشه فنی سایت‌های اتمی نطنز، فردو، و کرج

    • شناسه‌های بیومتریک بیش از ۷۵ نفر از سطوح فرماندهی و دانشمندان ارشد
      دسترسی مستقیم داشته باشد.


 اتفاقاتی که فقط با نفوذ ممکن بود:

رویدادشواهد نفوذ
ترور محمد باقری (ستاد کل)تغییر دقیقه‌نودی محل جلسه با حضور مأمور نفوذی
ترور فریدون عباسی (اتمی)مواد انفجاری در خودرو با عبور از ۲ لایه حفاظتی
ترور حاجی‌زاده (هوافضا)پهپاد بدون صدای موج‌راداری، خاموش‌شدن سامانه اخطار
جلسه فرماندهان سپاه البرزشناسایی مکان دقیق از طریق مکالمه مشاور لجستیک
سقوط شبکه موشکی سپاه در گرمسارحضور تکنسین شاغل در یگان پهپادی که بعداً ناپدید شد

 منابع داخلی رژیم هم تأیید می‌کنند:

  • برخی فرماندهان بازنشسته به‌طور غیررسمی گفته‌اند: «موساد، از قبل در اتاق عملیات ما بود.»

  • حفاظت اطلاعات سپاه پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، بیش از ۴۰ نفر از پرسنل خودی را بازداشت کرده که اکثر آن‌ها ارتباط مستقیم با حفاظت اماکن یا دفاتر ستادی داشته‌اند.

  • سخنان صریح محسن مهدیان که گفت:

    «ما با ارتش اسرائیل در ایران زندگی می‌کردیم»،
    تنها ممکن است بر پایه‌ی همین داده‌ها باشد، نه خیال.


 نامی که نماند، اطلاعاتی که سوخت

ده‌ها پرونده فوق‌محرمانه، پس از کشته‌شدن دانشمندان و فرماندهان، بدون رمز بازسازی باقی مانده است.
برخی پروژه‌ها، بدون حضور یک مهندس کلیدی، غیرقابل ادامه هستند.
در واقع، رژیم نه‌فقط «آدم» بلکه «دانش» و «طرح» را هم از دست داده است.


 نتیجه:

اسرائیل شلیک نکرد، فقط شنید.
و وقتی شلیک کرد، همه‌چیز را از قبل می‌دانست.

رژیم ولایت فقیه شکست خورد، نه در میدان جنگ، بلکه در سکوت جلساتی که در آن نفوذی‌ها یادداشت می‌کردند.


شکار فرماندهان – شماره ۴ مغزهایی که سوختند؛ ترور دانشمندان هسته‌ای و شکست اتمی رژیم به‌کوشش: مصطفی نیکار

  شکار فرماندهان – شماره ۴ مغزهایی که سوختند؛ ترور دانشمندان هسته‌ای و شکست اتمی رژیم به‌کوشش: مصطفی نیکار


دانشمند هسته ای رژیم چگونه کشته شدند؟


 مقدمه:

اگر سپاه پاسداران، بازوی نظامی رژیم بود، دانشمندان هسته‌ای، مغزهای محاسبه و مهندسی بقای دیکتاتوری محسوب می‌شدند. آن‌ها قرار بود قدرت اتمی بسازند تا رژیم ابدی شود.
اما در جنگ ۱۲ روزه، این «مغزها» یکی‌یکی خاموش شدند.
نه در پناهگاه‌های اتمی، بلکه گاه در آسانسور، گاه در اتاق فکر، و گاه در راه برگشت از جلسه.


 فهرست دانشمندان هسته‌ای کشته‌شده (خرداد – تیر ۱۴۰۴)

ردیفنامتخصصمحل هدفشیوه ترور
1فریدون عباسیفیزیک هسته‌ای – رئیس سابق سازمان انرژی اتمیکرجانفجار کنترل‌شده در خودرو
2محمدمهدی ترانچیمتخصص غنی‌سازی اورانیومنطنزتیراندازی از راه دور در مسیر خروج
3دکتر یوسف کبیرطراحی سانتریفیوژ نسل ۹سایت شهید شهریاریترور شیمیایی – مرگ خاموش
4مهندس ف. شفیعیارشد ایمنی هسته‌ایفراهانانفجار از راه دور
5م. محدثیانمتخصص ایزوتوپ‌های داروییاصفهانحذف در کلینیک پوششی
6ن. رضوانیتکنسین پنهان‌کار رادیواکتیوفردوانفجار کپسول کنترل‌شده
7س. افشاریسیستم‌های خنک‌کننده رآکتورتهرانپارساصابت مستقیم تک‌تیرانداز
8ناشناس (رمز: کویر ۷)ارتباطات داده‌های اتمیشیرازتصادف ساختگی
9د. موسویمحاسبات زنجیره‌ای شکافتبوشهرحذف در مسیر پرواز داخلی
10ک. علی‌اکبریبرق‌کار ارشد پنهانگرمساربرق‌گرفتگی ساختگی
 منابع: Reuters, [NYT], منابع نظامی مستقل، شبکه‌های افشاگر

 تحلیل راهبردی

 این دانشمندان، در قلب پروژه بقاء رژیم از طریق «بازدارندگی هسته‌ای» بودند.
 اما اسرائیل به‌جای حمله به تأسیسات، ستون فقرات علمی را هدف گرفت.
 ترور آن‌ها به‌صورت مهندسی‌شده و غیرقابل ردیابی انجام شد. این یعنی:

  • نفوذ در سامانه‌های امنیتی شخصی

  • دانستن دقیق محل زندگی، برنامه کاری، و روابط خانوادگی

  • قطع کامل پیوند علمی‌-پروژه‌ای در تیم‌ها


 پیامدهای ترور دانشمندان هسته‌ای:

  • پروژه نسل جدید سانتریفیوژ (IR-9) به‌حالت تعلیق درآمد

  • بسیاری از فایل‌های محاسباتی و داده‌های نرم‌افزاری با مرگ متخصصان، غیرقابل بازیابی شد

  • رژیم به‌طور عملی، قابلیت ساخت سلاح هسته‌ای در کمتر از دو سال را از دست داد


 سخن منوچهر متکی، تأیید نهایی:

«ما در یک روز، بیشتر از یک مقطع طولانی جنگ تحمیلی، فرمانده و دانشمند از دست دادیم.»


شکار فرماندهان – شماره ۲ فهرست خونین؛ فرماندهانی که دیگر نیستند به‌کوشش: مصطفی نیکار

  شکار فرماندهان – شماره ۲ فهرست خونین؛ فرماندهانی که دیگر نیستند به‌کوشش: مصطفی نیکار


فرماندهان سپاه که دیگر نیستند




 مقدمه:

آنچه در جریان جنگ ۱۲ روزه‌ی ایران و اسرائیل رخ داد، تنها یک رویارویی نظامی نبود؛ بلکه تصفیه‌ای تمام‌عیار و هدفمند در سلسله‌مراتب فرماندهی رژیم ولایت فقیه بود.
در این شماره، فهرستی از مهم‌ترین فرماندهان کشته‌شده، و تحلیل ساختار در حال فروپاشی سپاه ارائه می‌شود.


 فهرست تأییدشده یا گزارش‌شده کشته‌شدگان فرماندهی سپاه در خرداد و تیر ۱۴۰۴:

ردیفنام و نام‌خانوادگیسمتمحل ترور/هدفوضعیت
1محمد باقریرئیس ستاد کل نیروهای مسلحتهران – هدف‌گیری پهپادیکشته‌شده
2حسین سلامیفرمانده کل سپاه پاسداراناطراف سبلان – انفجار مهندسی‌شدهکشته‌شده
3غلام‌علی رشیدفرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیااستان کرمانشاهکشته‌شده
4امیرعلی حاجی‌زادهفرمانده نیروی هوافضااطراف گرمسارکشته‌شده
5سردار طاهرپورفرمانده پهپادی سپاهسایت باقرزادهکشته‌شده
6محمدرضا نصیرباغبانمعاون ستاد کلتهران – نشست عملیاتیکشته‌شده
7سیدمجتبی مین‌پورفرمانده منطقه البرزمشهدکشته‌شده
8جواد جورسرهجانشین فرمانده موشکیایلام – تله انفجاریکشته‌شده
9سردار علی‌محمد مدداللهیمشاور فرمانده هوافضارباط‌کریمکشته‌شده
10عباس نوریمعاون اطلاعات سپاهدر مسیر زنجان – به‌گفته رسانه‌هاکشته‌شده
11حسن محققفرمانده واحد جنگال (جنگ الکترونیک)پردیسکشته‌شده
12محمد آقاجعفرفرمانده تیپ ۳۷ بدرکرمانکشته‌شده
 نکات کلیدی این فهرست:
  • تمرکز اصلی اسرائیل بر ساختار هوافضا، فرماندهی ستاد کل، و قرارگاه‌های فرماندهی عملیاتی بوده.

  • بسیاری از این افراد، یا در جلسات ستادی یا در تردد به مراکز حساس هدف قرار گرفته‌اند؛ یعنی عملیات‌ها مبتنی بر نفوذ اطلاعاتی دقیق لحظه‌به‌لحظه بوده‌اند.

  • جانشینان بسیاری از آن‌ها هم بلافاصله پس از معرفی، دوباره هدف قرار گرفته‌اند یا در حالت اختفا هستند.


 ساختار سپاه پس از ضربه

بخشفرمانده قبلیوضعیت کنونی
ستاد کلمحمد باقریکشته‌شده؛ بی‌جانشین رسمی
سپاه کلحسین سلامیکشته‌شده؛ خبر رسمی داده نشده
هوافضاحاجی‌زادهکشته‌شده؛ جانشین موقت معرفی نشده
خاتم‌الانبیاغلام‌علی رشیدکشته‌شده؛ فرماندهی از هم‌پاشیده
قرارگاه البرزمین‌پورکشته‌شده؛ بدون جایگزین مشخص
یگان جنگالمحققکشته‌شده؛ سیستم راداری مختل شده

 تحلیل راهبردی:

جمهوری اسلامی، ظرف کمتر از دو هفته، قلب فرماندهی نظامی خود را از دست داد. این فقط تلفات انسانی نبود، بلکه:

  • پدافند هوایی، هدایت موشکی، شبکه فرماندهی میدان جنگ، و یگان‌های الکترونیک، همه فلج شدند؛

  • خبر از فرار ده‌ها افسر سطح بالا از منطقه‌های نظامی یا ورود به خانه‌های امن در قم و تهران شنیده شده؛

  • ترکیب فرماندهان سپاه از نظامیان به روحانیان امنیتی بی‌تجربه تغییر کرده.


شکار فرماندهان – شماره ۳ نفوذ در متن سپاه؛ از چاه جاسوس تا چکش موساد به‌کوشش: مصطفی نیکار

  شکار فرماندهان – شماره ۳ نفوذ در متن سپاه؛ از چاه جاسوس تا چکش موساد به‌کوشش: مصطفی نیکار


 مقدمه:

وقتی محسن مهدیان اعتراف کرد: «ما با ارتش اسرائیل در ایران زندگی می‌کردیم»، بسیاری تصور کردند این اغراق رسانه‌ای‌ست. اما واقعیت، هولناک‌تر از هر جمله‌ای است:
اسرائیل، نه‌فقط فرماندهان سپاه را ترور کرد، بلکه پیش از آن، سال‌ها در تار و پود دستگاه نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی نفوذ کرده بود.


 پرونده نفوذ – آن‌چه رژیم نگفت، آن‌چه موساد می‌دانست:

۱. نفوذ در شبکه ارتباطات سپاه

  • بسیاری از حملات پهپادی دقیق، از جمله ترور حاجی‌زاده، با کمک موقعیت‌یابی دقیق تلفن و مکالمات رمز نشده انجام شد.

  • منابع اسرائیلی فاش کرده‌اند که دست‌کم سه سامانه ارتباطی سپاه، توسط «ماهواره‌های جاسوسی» شنود می‌شده.

۲. نفوذ در ستاد کل نیروهای مسلح

  • از گزارش اسرائیل در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۵ مشخص شد که برنامه‌ریزی جلسات فرماندهی کل ستاد، از طریق یک جاسوس نظامی در رده معاونین لو می‌رفته.

  • مرگ محمدرضا نصیرباغبان و محقق در فاصله‌ی ساعتی، با نفوذ در سطح دستیاران اداری نظامی مرتبط بوده است.

۳. نفوذ در واحدهای حفاظت شخصی فرماندهان

  • گزارش‌های معتبر حاکی است برخی عملیات‌ها از داخل خودرو و محل استراحت فرماندهان انجام شد، بدون شلیک تیر.

  • حداقل دو عملیات از طریق مواد منفجره جاسازشده توسط محافظ نفوذی صورت گرفت (منابع امنیتی غربی).


 جمله کلیدی محسن مهدیان:

«ما باید بپذیریم که با ارتش اسرائیل در ایران زندگی می‌کردیم.»

این جمله، نه فقط وحشت، بلکه نشانه تسلط دشمن بر عمق سیستم امنیتی رژیم است. دشمنی که لازم نبود «وارد شود»، چون مدت‌ها در دل حاکمیت بود.


 افشاگری‌های تکان‌دهنده – آنچه در رسانه‌های خارجی آمد:

  1. Haaretz (هاآرتص):
    «موساد بیش از ۹ سال در برنامه‌ریزی عملیات‌های تکه‌تکه‌سازی فرماندهی سپاه کار کرده و منابع انسانی خود را از درون پادگان‌ها تربیت داده است.»

  2. Reuters:
    «دست‌کم ۵۰ نفر از افسران رده‌بالا و میانی سپاه، پس از جنگ ۱۲ روزه ناپدید یا در بازداشت داخلی‌اند.»

  3. New York Times:
    «یکی از پروژه‌های موساد، پروژه Narnia، با هدف "ساخت سوراخ در لایه رهبری" در سپاه تعریف شده بود.»


 نتیجه:

سپاه دیگر قابل ترمیم نیست.
وقتی در دل آن چاه جاسوس کاشته شده و دشمن نه از بیرون، بلکه از پشت اتاق جلسه فرماندهی عمل می‌کند، دیگر چیزی از اقتدار امنیتی باقی نمانده است.


شکار فرماندهان – شماره ۱ عنوان: جمهوری بی‌سر؛ نفوذ، ترور، فروپاشی به‌کوشش: مصطفی نیکار

 شکار فرماندهان – شماره ۱ عنوان: جمهوری بی‌سر؛ نفوذ، ترور، فروپاشی  به‌کوشش: مصطفی نیکار


با بخشی از ارتش اسرائیل زندگی میکردیم


اعتراف محسن مهدیان که گفت ما فکر نمیکردیم که با بخشی از ارتش اسرائیل زندگی کنیم واین وحشت ناک


 مقدمه:

در جنگی که تنها ۱۲ روز به طول انجامید، جمهوری اسلامی آن‌قدر فرمانده و دانشمند از دست داد که حتی در طول هشت سال جنگ ایران و عراق هم چنین ضربه‌ای نخورده بود.
اما آنچه فاجعه را کامل می‌کند نه تعداد کشته‌ها، که اعتراف‌های خودی‌ها به عمق نفوذ، شکست اطلاعاتی، و فروپاشی درونی‌ست.


 سند اول:

 محسن مهدیان – فعال رسانه‌ای اصولگرا
 «ما باید بپذیریم که با ارتش اسرائیل در ایران زندگی می‌کردیم.»

 تحلیل:
این اعتراف، نه یک اغراق، بلکه واقعیتی است که عملیات‌های موساد در قلب تهران، اصفهان، و فرماندهی هوافضای سپاه آن را اثبات کرد. سال‌ها هشدار درباره‌ی نفوذ اسرائیل، حالا از زبان خود حاکمیتی‌ها فریاد می‌شود.


 سند دوم:

 منوچهر متکی – وزیر خارجه سابق جمهوری اسلامی
 «ما در یک روز، در یک ساعت، بیش از کل دوره‌ای از جنگ تحمیلی، فرماندهان و دانشمندان‌مان را از دست دادیم.»

 تحلیل:
متکی صراحتاً به یک فاجعه امنیتی-نظامی اعتراف می‌کند. او نه از فروپاشی تدریجی، که از «ضربه برق‌آسا» سخن می‌گوید. این سخنان یعنی حتی رژیم، خودش را برای این سطح از شکست آماده نکرده بود.


 فهرست اولیه کشته‌شدگان در ۱۲ روز (بر اساس منابع رسمی و افشاگر)

نامسمتمحل ترور
محمد باقریرئیس ستاد کل نیروهای مسلحتهران (ادعای اسرائیل)
حسین سلامیفرمانده کل سپاهاطراف کوه سبلان (حمله پهپادی)
غلام‌علی رشیدفرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیاکرمانشاه
امیرعلی حاجی‌زادهفرمانده هوافضاسایت شهید باقری
طاهرپورفرمانده یگان پهپادیگرمسار
محمدرضا نصیرباغبانمعاون ستاد کلتهران
سیدمجتبی مین‌پورمعاون قرارگاه البرزمشهد
فریدون عباسیدانشمند هسته‌ایکرج
محمدمهدی ترانچیمتخصص اورانیومنطنز
 (فهرست کامل در شماره دوم منتشر خواهد شد)

 نتیجه‌گیری:

این دو اعتراف، تنها حرف نیستند.
آن‌ها نشان می‌دهند که رژیم جمهوری اسلامی دیگر کنترل فرماندهی را از دست داده است.
موساد با دقتی مهندسی‌شده، مغزهای نظامی و علمی رژیم را هدف گرفت و رژیم حتی نتوانست جایگزین‌ها را حفظ کند.

ما وارد دوره‌ای شده‌ایم که رژیم بی‌سر است.


از تهران تا جهان -هفته‌نامه سیاسی – شماره ۵ | ۳۰ ژوئن ۲۰۲۵ به‌کوشش: مصطفی نیکار

 از تهران تا جهان -هفته‌نامه سیاسی – شماره ۵ | ۳۰ ژوئن ۲۰۲۵ به‌کوشش: مصطفی نیکار

خامنه ای به گل نشسته بزدودی در چنگال مردم خواهد بود




 مقدمه:

در روزگاری که رسانه‌های منطقه‌ای و جهانی، رویارویی ایران و اسرائیل را «نخستین جنگ مستقیم» می‌نامند، حقیقتی بنیادی در سایه مانده است:
جنگ اصلی، نه با اسرائیل، بلکه میان مردم ایران و رژیمی است که از فردای انقلاب ۵۷، حق حاکمیت ملت را ربود.

آتش این جنگ، از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ با خیزش سراسری آغاز شد؛ در کردستان، ترکمن‌صحرا، جنگل‌های شمال، کوچه‌های تهران و قیام‌های دی، آبان و شهریور، زبانه کشید؛ و در خیزش ۱۴۰۱، به آتشفشانی جهانی بدل شد.
اکنون اگر حتی توپخانه‌های اسرائیل و آمریکا خاموش شوند، آنچه خاموش نخواهد شد، اراده‌ی خلق ایران برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه است.


 پرونده ویژه | جنگی که هنوز پایان نیافته:

جنگ ملت علیه دیکتاتور

در تحلیل اخیر الشرق‌الاوسط، عبدالرحمان الراشد از پایان یک جنگ سخن گفت: جنگ ایران و اسرائیل. اما این فقط یکی از صحنه‌های جنگ اصلی است؛ جنگی که مردم ایران با جنایت، خیانت و سرکوب آغاز کرده‌اند و تا پایان دیکتاتوری ادامه خواهد داد.

در این نبرد تاریخی:

  • خمینی، در ۱۳۵۸ با مصادره انقلاب، آغازگر جنگ با ملت شد؛

  • در ۱۳۶۰، صدای خلق در فریاد «مرگ بر دیکتاتور» دوباره برخاست؛

  • در دهه ۶۰، هزاران آزادی‌خواه را تیرباران کردند و قتل‌عام ۶۷ را رقم زدند؛

  • در دهه ۸۰ و ۹۰، سرکوب در لباس اصلاحات تداوم یافت؛

  • و در ۱۴۰۱، جوانان بی‌اسلحه، خیابان را به سنگر آزادی تبدیل کردند.

🔹 این جنگ نه در خاک اسرائیل، که در زندان اوین، خیابان انقلاب، خی‌پوست، دالخانی وپره سر، سنندج و زاهدان جریان داشت ودارد.
🔹 و این رژیم، اگر از درگیری نظامی خلاصی یابد، از آتش خشم ملت نخواهد گریخت.


 خلاصه تحولات هفته

۱. پایان درگیری مستقیم، آغاز فاز روانی

آتش‌بس نانوشته میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، فعلاً مانع درگیری بیشتر شده، اما هیچ توافقی امضا نشده است. ارتش اسرائیل اعلام کرد «فهرست اهداف همچنان باز است».

۲. امتیازات ترامپ به تهران

دونالد ترامپ از ممانعت ترور خامنه‌ای و آزادسازی بخشی از دارایی‌های ایران خبر داد. این امتیازات، در آستانه انتخابات آمریکا، بیشتر با انگیزه سیاسی صورت گرفتند تا صلح واقعی.

۳. موج جدید بازداشت‌ها در داخل ایران

پس از بازتاب گسترده‌ی اعتراضات مجازی در واکنش به آتش‌بس، رژیم موج تازه‌ای از سرکوب فعالان فضای مجازی و خانواده‌های شهدا را آغاز کرده است.


 یادداشت سیاسی هفته

کلید صلح، در دستان خلق ایران است، نه در ژنو و نه در تل‌آویو

تمامی تحلیل‌ها درباره درگیری ایران و اسرائیل، اگر از مبارزه‌ی ملت ایران علیه دیکتاتوری غفلت کنند، ناقص و گمراه‌کننده‌اند.
مادامی‌که رژیم خمینی‌زاده بر سر کار است، هیچ صلحی در خاورمیانه پایدار نخواهد بود.
سرنگونی این رژیم، نه فقط خواست ملت ایران، بلکه ضرورت ثبات منطقه است.

۱۴۰۴ تیر ۷, شنبه

از تهران تا جهان خبرنامه سیاسی هفته – شماره ۴ عنوان: از تل‌آویو تا تهران؛ تغییر رژیم یا قیام خلق؟ تاریخ: ۷ تیر ۱۴۰۴ / ۲۸ ژوئن ۲۰۲۵ به کوشش: مصطفی نیکار

 از تهران تا جهان خبرنامه سیاسی هفته – شماره ۴ عنوان: از تل‌آویو تا تهران؛ تغییر رژیم یا قیام خلق؟ تاریخ: ۷ تیر ۱۴۰۴ / ۲۸ ژوئن ۲۰۲۵ به کوشش: مصطفی نیکار


روز نامه فیگاروآرشیو


۱. مقدمه

جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران به پایان رسید، اما آنچه آغاز شده، نه آتش‌بس بلکه یک نبرد چندلایه برای تعیین آینده ایران است. از سیاست تل‌آویو تا صدای مردم تهران، اکنون همه‌چیز به‌سمت یک پرسش بنیادی متمرکز شده:
آیا سرنوشت رژیم جمهوری اسلامی با پهپاد و موشک تعیین می‌شود؟ یا با قیام خلق؟


۲. راهبرد جدید اسرائیل؛ تغییر رژیم، نه مهار

 در گزارش ویژه روزنامه فیگارو آمده است:

«تحلیل‌گران امنیتی اسرائیل می‌گویند دیگر سخنی از مهار رژیم نیست؛ تنها راه‌حل، سرنگونی آن است.»

 این راهبرد نه از مسیر حمله مستقیم، بلکه با ترکیب عملیات موساد، فرسایش منطقه‌ای، و بی‌ثبات‌سازی داخلی پیگیری می‌شود.


۳. شکست‌های ناتمام و تهدیدهای پابرجا

  • زیرساخت‌های غنی‌سازی ایران آسیب دیده‌اند، اما نابود نشده‌اند.

  • موشک‌ها هنوز در زرادخانه‌اند؛ آنچه نابود شده، سکوهاست، نه توان شلیک.

  • شبکه نیابتی رژیم هنوز فعال است (از حوثی‌ها تا حزب‌الله و شبه‌نظامیان سوریه).

  • ساختار قدرت در تهران سقوط نکرده؛ برنامه بقای رژیم هنوز برقرار است.


۴. میدان خاموش؛ موساد در تلفن‌های شما

فیگارو می‌نویسد:

«میدان سوم اسرائیل، جنگ سایه‌هاست. موساد پیشنهاد تله‌مدیسین به مردم ایران داده، اما این یعنی: ما اینجاییم، در تلفن‌های شما، در خانه‌های شما.»

در جهان موساد، هیچ چیز رایگان نیست. حتی نسخه‌ی پزشکی، ممکن است پیش‌زمینه‌ی هدف‌گیری باشد.

۵. صدای واقعی از تهران؛ نه اصلاح، نه سازش – فقط سرنگونی

در گزارش RFI آمده است که برخی از شهروندان، از جنگ و وضعیت اقتصادی گلایه دارند و حمله خارجی را راه‌حل نمی‌دانند. اما آنچه فیگارو و رسانه‌های خارجی نمی‌خواهند ببینند، این است که:

 مردم ایران دیگر نه اصلاح رژیم را باور دارند و نه گول فریب اصلاح‌طلبان قلابی را می‌خورند.

اصلاح‌طلبان امروز، همان شکنجه‌گران دهه ۶۰ هستند؛ همان مجریان جنگ ضدمیهنی، همان مهندسان سرکوب و تواب‌سازی. آن‌ها تنها لباس عوض کرده‌اند، نه ماهیت.

امروز در کوچه و خیابان، در صف نان و دارو، در دل جوانان شورشی، جمله‌ای را بارها می‌شنوی:

«یا حجت‌بن‌الحسن بیا و ریشه ظلم را بکن.»
و از آن‌سو، صدای مقاومت ایران بلند است:
«راه‌حل سوم: سرنگونی، سرنگونی، سرنگونی.»

این، زبان مردم واقعی ایران است. نه «اصلاحات» و نه «میانه‌روی»؛ نه موساد و نه موشک – فقط تغییر بنیادین، فقط آزادی با سرنگونی کامل این رژیم.


۶. نتیجه‌گیری: راه از میان مردم می‌گذرد، نه لابی‌ها و اصلاح‌طلبان

اسرائیل به‌دنبال تغییر رژیم است، اما از بالا و از بیرون.
اصلاح‌طلبان به‌دنبال حفظ رژیم‌اند، اما با چهره‌ای بزک‌شده.
و غرب، همواره بین این دو بازی کرده است.

اما مردم ایران تصمیم خود را گرفته‌اند.
 راه‌حل نه در لابی است، نه در مجلس، نه در مذاکرات.
 راه‌حل، همان است که مقاومت ایران ۴۵ سال است فریاد می‌زند:

«سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه، با اتکا به مردم، با رهبری مقاومت، با قیام خلق.»