۱۴۰۴ خرداد ۹, جمعه

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۷ | تاریخ: ۹ خرداد ۱۴۰۴ به‌کوشش: مصطفی نیکار

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته  شماره ۷ | تاریخ: ۹ خرداد ۱۴۰۴ به‌کوشش: مصطفی نیکار


مذاکره یا زدوبند؟ جنگ یا ...؟ چماق یا حلوا؟ مذاکره یا وقت خریدن؟


 مقدمه:

هفته‌ای در آستانه توافق یا تقابل. مذاکره‌کنندگان در اتاق‌های دربسته در مسقط و عمان مشغول سبک‌سنگین کردن واژه‌هایی چون «تعلیق»، «اعتمادسازی»، و «برجام ۲» هستند؛ اما در خیابان‌های غزه، اجساد کودکان بیرون کشیده می‌شود و در کارخانه‌های بی‌برق ایران، اعتصابات شعله می‌کشد. در ظاهر، دیپلماسی در جریان است، اما در بطن سیاست، بازی تازه‌ای آغاز شده: مذاکره با سایه پهپاد و فشار انفجار.


 ۱. مذاکرات ایران و آمریکا؛ «برجام ترامپی» در راه است؟

در مسقط، مذاکره‌کنندگان درباره نسخه‌ای از توافق موقت با تعلیق محدود غنی‌سازی در برابر کاهش تحریم‌ها بحث کردند. از سفر پزشکیان به عمان به‌عنوان فعال‌سازی دوباره دیپلماسی پنهان یاد می‌شود. تحلیلگران، چهار سناریو را محتمل می‌دانند:
۱. توافق جامع (بعید)
۲. توافق موقت (محتمل‌ترین)
۳. بن‌بست (پرریسک)
۴. درگیری محدود (با فشار اسرائیل)


 ۲. دیدار خصوصی پزشکیان با سلطان عمان؛ پیام تهران به واشنگتن؟

پزشکیان در سکوت خبری به عمان رفت. نه متن رسمی، نه سخنگو، تنها «دیدار خصوصی». تحلیلگران نوشتند: «پزشک، نسخه‌ی صلح آورد یا دماسنج بحران؟» از جزئیات دیدار، چیزی افشا نشد اما محافل غربی، آن را نشانه‌ای از آمادگی تهران برای تعامل محدود با دولت ترامپ می‌دانند


 ۳. عبدالرحمان راشد: این مذاکرات اگر شکست بخورد، جهنم باز می‌شود

در مقاله‌ای تحلیلی در الشرق الاوسط، راشد نوشت: «ایران از سلاح هسته‌ای نه برای دفاع، بلکه برای سلطه‌طلبی منطقه‌ای بهره می‌برد. اگر به توافق نرسند، تحریم‌ها شدیدتر، و حمله اسرائیل محتمل‌تر خواهد شد.» او هشدار داد: «این‌بار، آتش واقعی در راه است»


 ۴. در غزه، آوارگی ادامه دارد؛ ۳۶ فلسطینی در یک روز کشته شدند

در حالی‌که اسرائیل از احتمال حمله به ایران می‌گوید، غزه زیر بمباران است. تصاویر اجساد و کودکان گرسنه، وجدان جهان را به چالش کشیده است. نتانیاهو حملات را ادامه می‌دهد؛ اما ترامپ از او خواسته فعلاً اقدامی نکند. نهادهای بین‌المللی نسبت به «فاجعه انسانی تمام‌عیار» هشدار دادند


 ۵. سوریه؛ بازگشت نیم‌بند به مدار سرمایه‌گذاری؟

اتحادیه اروپا بخشی از تحریم‌ها علیه سوریه را لغو کرد، اما تحریم‌ها علیه بشار اسد و افرادش همچنان پابرجاست. آمریکا هم از باز شدن مسیرهای سرمایه‌گذاری خبر داد. هم‌زمان، موجی از بازسازی، امضای قراردادهای جدید و نمایشگاه‌های اقتصادی در دمشق دیده می‌شود


جمع‌بندی آخر:

مذاکرات میان ایران و آمریکا، بار دیگر به نقطه‌ای مبهم رسیده؛ جایی میان تهدید، معامله و آزمون. تهران، به‌دنبال فرصتی برای بقاست؛ ترامپ، به‌دنبال سندی برای افتخار. اما واقعیت منطقه، تلخ‌تر از واژه‌های دیپلماتیک است: در غزه خون می‌چکد، در ایران اعتصاب می‌شود، و در خلیج فارس، کشتی‌های تحریم در کمین نفت ایرانند.
آیا راه‌حلی موقت، شعله‌ی بحران را خاموش می‌کند یا تنها خاکسترش را عمیق‌تر می‌سازد؟

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۶ | ویژه: «در آستانه یک انفجار؛ هشدار ترامپ به اسرائیل درباره ایران»

 از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۶ | ویژه: «در آستانه یک انفجار؛ هشدار ترامپ به اسرائیل درباره ایران»

شماره ۶ | ویژه: «در آستانه یک انفجار؛ هشدار ترامپ به اسرائیل درباره ایران»
به کوشش: مصطفی نیکار


 مقدمه:

در هفته‌ای که گذشت، صحنه‌ی تحولات دیپلماتیک پیرامون ایران و برنامه‌ی هسته‌ای‌اش، شاهد یک اظهارنظر جنجالی از سوی دونالد ترامپ بود؛ رئیس‌جمهوری سابق ایالات متحده که هنوز تأثیر سخنانش بر فضای سیاست آمریکا و خاورمیانه پابرجاست. ترامپ به‌طور علنی تأیید کرد که به نتانیاهو هشدار داده تا اقدامی نکند که روند مذاکرات با ایران را مختل کند. اما در پشت این «هشدار» چه پیامی نهفته است؟ آیا جنگی دیگر در راه است یا معامله‌ای در پشت پرده بسته شده؟


 محور اصلی:

هشدار مستقیم ترامپ به اسرائیل درباره حمله احتمالی به ایران
تأکید بر سندی "بسیار قوی" بدون اعتماد؛ بازرسی و انفجار آزمایشگاه‌ها
آیا معامله‌ای در راه است؟ گمانه‌زنی درباره توافق در «چند هفته آینده»
پیام نهفته به تهران و تأثیر بر صف‌بندی‌های داخلی رژیم


 نقل‌قول کلیدی:

«می‌توانیم یک آزمایشگاه را منفجر کنیم بدون اینکه کسی کشته شود… اما الان زمان مناسبی برای اقدام نیست… اگر بتوانیم توافقی کنیم، جان‌های زیادی نجات پیدا می‌کند.»


 تحلیل کوتاه:

سخنان ترامپ – فراتر از خود اظهارات – حاوی دو پیام متضاد است: از یک سو هشدار به اسرائیل برای عدم شلیک، از سوی دیگر تلویح به توانایی انفجار زیرساخت‌های حساس رژیم. این دوگانه‌ی «فشار و امتیاز» همان سیاست شناخته‌شده آمریکاست. آنچه واضح است، ایران در مرکز یک معادله پرخطر باقی مانده است.

از تهران تا جهان | شماره ویژه ۲دادگاهِ اعترافاتِ اجاره‌ای؛ بازسازی دروغ با مزدوران جداشده

 از تهران تا جهان | شماره ویژه ۲دادگاهِ اعترافاتِ اجاره‌ای؛ بازسازی دروغ با مزدوران جداشده

دادگاهِ اعترافاتِ اجاره‌ای؛ بازسازی دروغ با مزدوران جداشده

 تاریخ: ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ | به کوشش: مصطفی نیکار


مقدمه ویژه:

در هفته‌ای که گذشت، دستگاه قضایی رژیم ولایت فقیه صحنه‌ی جدیدی از نمایش‌های امنیتی را به اجرا گذاشت. در دادگاهی که با حضور مزدوران تواب، آخوندهای امنیتی و «شاکیان حکومتی» برگزار شد، تلاش شد مقاومت مشروع مردم ایران، بخصوص سازمان مجاهدین خلق، نه با استدلال حقوقی بلکه با اعترافات سفارشی و اتهامات مهندسی‌شده، محکوم شود.

در قلب این دادگاه، چهره‌هایی همچون آخوند مسعود مداح، مزدور ایرج صالحی، و نمایندگان نیروهای سرکوب‌گر رژیم، با اجرای متنی از پیش نوشته‌شده، کوشیدند تا «محاربه» را به اعضا و هواداران مقاومت نسبت دهند؛ آن هم با ابزار فرسوده‌ای به نام «پرونده هواپیماربایی» که دهه‌هاست توسط رژیم دستکاری می‌شود.


عناوین و رویدادهای مهم این ویژه‌نامه:

  1. شاهدان شاکی با فیلمنامه اطلاعاتی:
    چندین فرد معرفی‌شده به‌عنوان شاکی، از جمله افسران ارتش، مسئولان هواپیمایی و بازماندگان جعلی، روایتی واحد و مشکوک از عملیات‌ گذشته ارائه کردند؛ روایتی که به‌وضوح نشانه‌هایی از تطبیق اطلاعات با سناریوهای وزارت اطلاعات دارد.

  2. مداحی در لباس قضاوت:
    آخوند مسعود مداح در قامت «وکیل شکات»، به‌جای استناد حقوقی، بیشتر به خطبه‌خوانی و نفرت‌پراکنی علیه سازمان مجاهدین پرداخت.

  3. بازگشت مزدور تواب ایرج صالحی به صحنه:
    ایرج صالحی، از جمله کسانی که سال‌هاست برای وزارت اطلاعات نقش «عضو سابق» را بازی می‌کند، با طرح دروغ‌های نخ‌نما، نقش اول این نمایش را برعهده داشت. فایل‌های صوتی و ویدئویی از این دادگاه‌ها، اتهاماتی از قبیل «ساواکی بودن رجوی» را نیز مطرح می‌کنند که فقط می‌تواند از اتاق فکر اطلاعات رژیم بیرون آمده باشد.

  4. اعترافاتی بدون دادگاه مستقل:
    در هیچ‌یک از مراحل این جلسات، نماینده‌ای از نهادهای حقوق بشری، وکیل مستقل، یا امکان دفاع واقعی برای متهمان وجود نداشت. آنچه رخ داد، صرفاً یک اجرای امنیتی با هدف تبلیغاتی بود.


جمع‌بندی:

این دادگاه‌ها نه دادخواهی، بلکه دادسازی هستند. هدف، نه رسیدگی به حقیقت، بلکه تخریب چهره‌ی مقاومت و توجیه سرکوب‌های بیشتر است. در جهانی که نهادهای قضایی باید حافظ عدالت باشند، رژیم ایران با استفاده ابزاری از دادگاه، نشان می‌دهد که هیچ مرزی برای تحریف، جعل و خشونت نمی‌شناسد.
اما مقاومت، فراتر از این سناریوهاست؛ و تاریخ، نیک خواهد نوشت که در برابر "دادگاه‌های اعترافات اجاره‌ای"، صدای حقیقت، بلندتر ایستاد.

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۵ | تاریخ: هفته اول خرداد ۱۴۰۴ به‌کوشش: مصطفی نیکار

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته  شماره ۵ | تاریخ: هفته اول خرداد ۱۴۰۴ به‌کوشش: مصطفی نیکار 


در ایران خشم مردم علیه قاضی هائی که حکم اعدام صادر میکنندسایه های مرگ برای آمران مرگ 

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته

 شماره ۵ | تاریخ: هفته اول خرداد ۱۴۰۴
به‌کوشش: مصطفی نیکار


مقدمه:

هفته‌ای پر از خون و بحران؛ از صدور احکام اعدام گرفته تا افشای مهره‌های تروریستی رژیم در خارج از کشور. نمایش انزوا و بحران مشروعیت، این بار در هیبت «ترور قاضی»، تعقیب بین‌المللی معاون وزیر اطلاعات، و فریادهای یک مادر در آستانه اعدام فرزندش تبلور یافت. در همین حال، پاریس تلاش دارد راهی برای صلح بیابد و رژیم ایران هنوز هم غنی‌سازی اورانیوم را ابزار تهدید می‌داند. این شماره با نگاهی به خطوط زلزله‌خیز سیاسی هفته، به سراغ تهران، نیویورک، شیراز و قزل‌حصار رفته است.


۱. اعدام پدرام مدنی؛ صدای مادر، سکوت قوه قضائیه

 [۶ خرداد ۱۴۰۴]
مادر پدرام مدنی، مهندس ۴۱ ساله محکوم به اعدام، در پیامی ویدئویی خواهان توقف اجرای حکم فرزندش شد. او گفت: «پرونده پر از ابهام و ایراد است.» هم‌بند فرانسوی او، اولیور گروندو، نیز با انتشار کلیپ، اجرای حکم را «غیرانسانی» خواند و آن را گروگان‌گیری دولتی دانست. در ماه مه دست‌کم ۱۱۳ اعدام در ایران انجام شده است


 ۲. اف‌بی‌آی: سید یحیی حسینی پنجکی، معاون امنیت داخلی وزارت اطلاعات تحت تعقیب است

 [۶ خرداد ۱۴۰۴]
اف‌بی‌آی عکس و مشخصات این مقام اطلاعاتی را منتشر کرد و او را به طراحی عملیات تروریستی در خاک آمریکا متهم نمود. وی مسئول میز اسرائیل، و رئیس «ستاد شهید سلیمانی» در وزارت اطلاعات معرفی شده است. منابع غربی او را طراح ترور مخالفان رژیم در خارج می‌دانند


 ۳. ترور قاضی احسان باقری در شیراز؛ بازتابی از خشونت افسارگسیخته

 [۶ خرداد ۱۴۰۴]
رئیس شعبه ۱۰۲ کیفری شیراز، صبح هنگام در مسیر کار با سلاح سرد ترور شد. مقامات رژیم از «تحقیقات فوری» سخن گفتند، اما جامعه در بهت از تکرار این‌گونه قتل‌ها فرو رفته است


 ۴. تحلیل جامعه‌شناسی: چرا قضات را می‌کشند؟

 [۷ خرداد ۱۴۰۴]
رویداد۲۴ گزارش داد در ۱۵ سال اخیر، ۱۰ قاضی در ایران ترور شده‌اند. کامبیز نوروزی این روند را حاصل فروپاشی نظم اجتماعی، ناامیدی گسترده، و گسترش خشم در بستر تبعیض دانست


 ۵. بقایی: غنی‌سازی اورانیوم خط قرمز ماست؛ تکذیب گزارش رویترز

 [۷ خرداد ۱۴۰۴]
سخنگوی وزارت خارجه، ادعای تعلیق غنی‌سازی را «کذب محض» خواند و گفت: «غنی‌سازی برای ایران یک اصل غیرقابل مصالحه است»


 ۶. فرانسه به‌دنبال کنفرانس صلح؛ حمایت از راه‌حل دو کشوری

 [۲۸ مه ۲۰۲۵]
ماکرون اعلام کرد فرانسه در تلاش است با همراهی عربستان، کنفرانسی برای شناسایی متقابل فلسطین و اسرائیل در نیویورک برگزار کند. پاریس می‌گوید راه‌حل دو دولتی اکنون بیش از همیشه در خطر است


 ۷. تبلیغات رسمی رژیم: منافقین ستون پنجم آمریکا هستند

 [۸ خرداد ۱۴۰۴]
جوان آنلاین نوشت که سازمان مجاهدین خلق با آمریکا و اسرائیل علیه نظام همکاری دارد. این ادعاها ادامه‌ی همان جنگ تبلیغاتی همیشگی علیه اپوزیسیون سازمان‌یافته است


جمع‌بندی آخر:

در حالی‌که جهان در تکاپوی یافتن راهی برای حل بحران‌های منطقه‌ای است، رژیم ایران بیش از همیشه در انزوای بین‌المللی، بحران مشروعیت داخلی و تضادهای درونی فرو رفته. صدای اعدام، تعقیب بین‌المللی مقامات اطلاعاتی، ترورهای داخلی و تبلیغات رسمی، تصویری تاریک و شکننده از یک حکومت بحران‌زده به‌دست می‌دهد. ما در «از تهران تا جهان»، این هفته نیز با صدای مردم، و نه صدای سانسور، همراه شدیم.

۱۴۰۴ خرداد ۷, چهارشنبه

شیطانسازی علیه اپوزیسیون؛ اززمان خمینی تا حلبچه وتا پرونده‌سازی‌های قرن بیست‌ویکم بقلم مصطفی نیکار

شیطانسازی علیه اپوزیسیون؛ اززمان خمینی تا حلبچه وتا پرونده‌سازی‌های قرن بیست‌ویکم

خمینی دجال ضد بشر  بنیانگذاری شیطانسازیهای نوین 

رژیم ولایت فقیه در تمام طول حیات خود با ابزار شیطانسازی علیه اپوزیسیون، به‌ویژه سازمان مجاهدین خلق، سعی کرده است که دروغ را به‌جای حقیقت بنشاند و مسئولیت جنایات خویش را به گردن قربانیان بیندازد. یکی از برجسته‌ترین و تکان‌دهنده‌ترین نمونه‌های این سیاست ضدبشری، تلاش برای نسبت دادن بمباران شیمیایی شهر حلبچه به سازمان مجاهدین خلق ایران است.

بمباران شیمیایی حلبچه در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶، یکی از فجایع بزرگ انسانی قرن بیستم بود که هزاران زن، کودک و مرد بی‌دفاع کُرد در آن جان باختند. در حالی که دولت عراق مسئولیت را انکار می‌کرد و ایران نیز در جایگاه مدعی ظاهر می‌شد، حقایق میدانی و شهادت‌های بعدی، ابعاد تازه‌ای از این جنایت را روشن کردند؛ از جمله گزارش افسر ارشد پنتاگون «استفن پله‌تایر» که پس از بررسی دقیق اسناد و شواهد، اعلام کرد گاز سیانیدی که در آن حمله استفاده شده بود تنها در اختیار رژیم ایران قرار داشت.

بخشی از این عملیات سایکولوژیک، برنامه‌ای مخوف و هماهنگ برای فریب افکار عمومی جهانی و کردستان بود. به‌گفته وکلای بین‌المللی، رژیم ایران برای نسبت دادن حمله حلبچه به مجاهدین خلق، به برخی از وکلای پرونده صدام حسین، از جمله در فرانسه و اردن، پیشنهادات مالی تا سقف صد میلیون دلار ارائه کرد. اما حتی آن‌ها نیز این تحریف را نپذیرفتند. در مقابل، رژیم تلاش کرد از رسانه‌ها، تصاویر سانسورشده و حافظه تحریف‌شده تاریخی بهره گیرد تا با ساختن «فیل در تاریکی»‌ای نو، کردها را از حقیقت دور نگه دارد.

از آن زمان تا امروز، هدف اصلی این پروژه نه فقط تبرئه عاملان واقعی، بلکه لکه‌دار کردن اپوزیسیون اصلی بود؛ تا جایی که نمایندگان حکومت اسلامی حاضر شدند دست به فریب گسترده در سطح بین‌المللی بزنند و صحنه‌سازی‌ای تاریخی خلق کنند.

واقعیت این است که مجاهدین خلق نه در حلبچه حضور داشتند و نه دسترسی به هیچ‌گونه تسلیحات شیمیایی داشتند. حضور آن‌ها در آن ایام در منطقه اشرف و خطوط جداگانه عملیات نظامی و تمرکزشان در نبرد سیاسی و نظامی با رژیم، هرگونه فرض دخالت آن‌ها را منتفی می‌کند. این حقیقت بارها در محافل حقوقی بین‌المللی، توسط وکلای مستقل و حتی بخشی از نهادهای دولتی غربی تأیید شده است.

این سیاست شیطانسازی البته محدود به حلبچه نیست؛ بلکه سناریویی تکرارشونده است که در آتش‌سوزی سینما رکس، سقوط هواپیماها، انفجارهای مشکوک، و ده‌ها مورد دیگر نیز به‌کار گرفته شده تا با یک تاکتیک کلاسیک «قربانی را متهم» و «جلاد را منجی» جلوه دهد.

خمینی، مؤسس و آموزگار نخست این مکتب دروغ‌سازی بود. او با وقاحتی بی‌سابقه مدعی شد که مجاهدین خود را شکنجه می‌کنند، خرمن‌های روستاییان را آتش می‌زنند، کودک‌سرباز دارند، و یک فرقه سکت‌اند. این خط با تشکیل وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، و بخش موسوم به «التقاط» به‌صورت سیستماتیک ادامه یافت. مأموران بازنشسته‌شده و چهره‌هایی چون ابراهیم خدابنده، سرکرده‌ی فعلی انجمن نجات، و بریده‌مزدورانی که از خارج هدایت می‌شوند، نقش اصلی را در بازتولید این دروغ‌ها ایفا می‌کنند. آن‌ها هر بار، اتهام جدیدی را با نشخوار تکرار می‌کنند: از طلاق اجباری تا پول گرفتن از عربستان یا آمریکا و هم‌زمان پول دادن برای خرید همه!

اما تاریخ گواهی می‌دهد که هیچ‌یک از این دروغ‌ها در هیچ محکمه‌ای به اثبات نرسیده و بالعکس، دادگاه‌ها و پارلمان‌ها و دولت‌های غربی از جمله دادگاه فرانسه با صدور احکام نهایی، سازمان مجاهدین خلق، ارتش آزادیبخش ملی ایران و شورای ملی مقاومت را به‌عنوان یک مقاومت مشروع، برحق و سراسری به رسمیت شناخته‌اند.

در مقابل، این مقاومت تنها نیرویی بوده که توانسته سایت‌های هسته‌ای پنهان رژیم از نطنز تا فردو را افشا کند و جهان را از ساخت بمب اتم توسط ملاها آگاه سازد. برنامه‌ی ۱۰ ماده‌ای خانم مریم رجوی برای ایران آزاد و دمکراتیک مورد حمایت گسترده‌ی بین‌المللی قرار گرفته و تأیید آن توسط صدها نماینده پارلمان اروپا و کنگره آمریکا مهر پایانی است بر تمامی شیطانسازی‌ها.

از حلبچه تا لیبرتی، از اشرف تا تیرانا، این حقیقت پابرجاست: مقاومت نه تنها قربانی ترور و دروغ بوده، بلکه بازمانده‌ی آن است؛ و آن‌که امروز زنده مانده، وظیفه دارد حقیقت را فریاد کند.

 به قلم: مصطفی نیک‌کار

 

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته – ویژه‌نامه شماره ۱رسوایی روزبه پارسی- سرمقاله الشرق الاوسط: شکست نقش ایران مصطفی نیکار

 از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته – ویژه‌نامه شماره ۱

رسوائی روزبه پارسی وخراب شدن چهره رژیم وواقع گرائی عراق همه علیه رژیم

 تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۴۰۴ (۲۸ می ۲۰۲۵)
 گردآوری: مصطفی نیکار

 مقدمه: صحنه در حال دگرگونی است...

در این ویژه‌نامه، سه خبر و تحلیل کلیدی از سه محور موازی مرور می‌شود: ترک اجباری روزبه پارسی از مرکز مطالعاتی سوئد، هشدار بغداد نسبت به نقش‌های جدید منطقه‌ای، و سرمقاله الشرق الاوسط درباره تغییر توازن در سوریه، لبنان و منطقه.
رژیم ایران با از دست‌دادن سنگرهای منطقه‌ای، با بحران مشروعیت درون‌حاکمیتی و برون‌مرزی روبه‌روست. افشای ارتباطات نفوذی در اروپا و تحلیل‌های مستقل عربی، هر دو یک نکته را تأکید می‌کنند: دوران "برون‌رفت با صادرات بحران" به پایان نزدیک شده است.

۱. رسوایی روزبه پارسی و عقب‌نشینی از مؤسسه مطالعاتی سوئد

تحقیقات رسمی تلویزیون سوئد نشان داد روزبه پارسی، کارشناس ایران، با وجود تبرئه از اتهامات مستقیم، به‌دلیل پنهان‌کاری درباره روابط خود با شبکه‌های نفوذ وابسته به جمهوری اسلامی، ناچار به کناره‌گیری از مؤسسه UI شد. او در معرض انتقاد شدید به‌دلیل عدم شفافیت در تعامل با دولت و نمایندگان رژیم ایران قرار گرفت. این ماجرا، شکستی برای پروژه‌های نفوذ نرم جمهوری اسلامی در اروپا تلقی می‌شود.

۲. سرمقاله الشرق الاوسط: شکست نقش ایران، بازگشت نقش آمریکا

تحلیل روزنامه الشرق الاوسط نشان می‌دهد که ایران در عراق، سوریه و لبنان، دچار عقب‌نشینی استراتژیک شده است. با سقوط احتمالی بشار اسد و تثبیت قدرت احمد شرع در سوریه، مسیر تهران–دمشق قطع شده و حزب‌الله لبنان نیز عمق استراتژیک خود را از دست داده است. هم‌زمان، عربستان با رویکرد ثبات‌محور و ایالات متحده با بازگشت واقع‌گرایانه، صحنه منطقه را در دست گرفته‌اند.

۳. بغداد: از رؤیای آتش تا واقع‌گرایی ژئوپلیتیک

بنا بر گزارش‌ها، عراق در میانه بحران‌های منطقه‌ای، مسیر هوشمندانه‌ای را برگزیده و از ورود به درگیری مستقیم با اسرائیل پرهیز کرده است. مقامات بغداد تأکید دارند که باید توازن با آمریکا و ایران حفظ شود، اما دیگر حاضر به ایفای نقش سوپاپ فشار برای تهران نیستند. این دگرگونی موضع بغداد، تأییدی است بر روند تجزیه‌ناپذیر تغییرات در نقش‌های منطقه‌ای.

 جمع‌بندی ویژه‌نامه: افول نفوذ، آغاز بازآرایی

ترک اجباری مهره‌های نفوذ رژیم در اروپا، تحلیل‌های منطقه‌ای از شکست راهبردهای تهران، و واقع‌گرایی عراق، همگی نشانه‌های یک تحول ژرف هستند. نظام ولایت‌فقیه، دیگر قادر نیست بر روی همان محورهای سابق حساب کند. نه اروپا جایگاه نفوذ است، نه سوریه و لبنان پایگاه‌های اطمینان. بازآرایی در حال آغاز است؛ اما نه با رژیم، بلکه علیه آن.

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۴ مصطفی نیکار

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۴

شماره ۴ | گردآوری: مصطفی نیکار

 تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۴۰۴ (۲۸ می ۲۰۲۵)

 مقدمه: از غزه تا کامیون‌داران؛ ایران در تلاقی جنگ و انفجار اجتماعی

در هفته‌ای که گذشت، تصویر سیاست منطقه‌ای و داخلی رژیم، بازتابی از بحران‌های توأمان بود: از یک‌سو، حملات وحشیانه اسرائیل به غزه با حمایت سکوت‌آمیز قدرت‌های جهانی و ادعاهای پوشالی ترامپ برای میانجی‌گری، و از سوی دیگر، تداوم اعتصاب کامیون‌داران، اعتراض نانوایان، و قطعی‌های گسترده برق در ایران. این دو جبهه، اگرچه ظاهراً از هم جدا، اما در واقع دو چهره از یک حقیقت‌اند: بحران مشروعیت و ناتوانی حاکمیت در پاسخ‌گویی به مطالبات مردم و حتی مهار تحولات منطقه‌ای.

 ۱. شصت‌وهفتمین روز جنگ در غزه؛ بمباران، گروگان‌گیری و بازی آمریکا

طبق گزارش‌ها، اسرائیل بیش از ۷۷ درصد نوار غزه را اشغال کرده و در حملات هوایی و زمینی، ده‌ها کودک، زن و غیرنظامی را در مدارس و بیمارستان‌ها به خاک و خون کشیده است. هم‌زمان، طرح‌های پیشنهادی آتش‌بس (شامل آزادی گروگان‌ها) از سوی حماس، یکی پس از دیگری توسط اسرائیل رد شده‌اند.
در این میان، ترامپ مدعی است که به‌زودی توافق آتش‌بس را اعلام خواهد کرد، اما اختلاف آشکار او با نتانیاهو، نمایش میانجی‌گری او را به یک شو تبلیغاتی تبدیل کرده است.
منابع اسرائیلی تأکید کرده‌اند که جنگ تا دو ماه آینده ادامه دارد. این یعنی، غزه همچنان در خون خواهد سوخت.

 ۲. داخل ایران: از اعتصاب تا خاموشی – خشم در حال جوشش

اعتصاب کامیون‌داران در بیش از ۱۲۴ شهر کشور ادامه دارد. نارضایتی صنفی نانوایان و بحران قطعی‌های برق نیز هم‌زمان تشدید شده است. رژیم به‌جای پاسخ‌گویی، با بازداشت، تهدید، و سکوت رسانه‌ای به‌دنبال سرکوب است. اما پیوند اعتراضات، هم‌افزایی مطالبات، و بی‌اعتمادی فزاینده، زنگ خطر یک قیام سراسری را به صدا درآورده است.
رسانه‌های حکومتی، این اعتراضات را با واژه‌هایی مانند «منافقین» یا «برهم‌زنندگان مذاکرات» توصیف کرده‌اند، اما واقعیت این است که این خشم اجتماعی، نه وارداتی، بلکه حاصل ناکارآمدی خود رژیم است.

 جمع‌بندی: زلزله سیاسی در افق

هم‌زمانی جنگ در غزه و بحران‌های داخلی در ایران، چهره‌ی واقعی رژیم را نمایان کرده است: حکومتی ناتوان از مهار خشم داخلی و بی‌اعتبار در معادلات منطقه‌ای. اگر جنگ در غزه با جنایت ادامه دارد، داخل ایران با سرکوب و فقر. اما مقاومت هم در خیابان‌های ایران نفس می‌کشد، هم در کوچه‌های غزه.
پیوند مظلومان و مقاومت‌گران، دیر یا زود، به موجی بدل خواهد شد که هیچ قدرتی توان مهار آن را ندارد.

آری

در غزه، خون کودکان.
در ایران، خشم کامیون‌داران و نانوایان.
نه رژیم در غزه صلح می‌آورد، نه در ایران نان.
وقتی فقر و جنگ، دو چهره‌ی یک نظام‌اند؛ مقاومت تنها پاسخ است.
#غزه #اعتصاب_کامیونداران #ایران #مقاومت

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۳مصطفی نیکار

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۳


از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۳مصطفی نیکار

شماره ۳ | گردآوری: مصطفی نیکار
 تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۴۰۴ (۲۷ می ۲۰۲۵)


 مقدمه: «شکست نمایش و بحران مشروعیت»

رژیم ولایت فقیه، در هفته‌ی گذشته با تکرار الگوی کهنه‌ی تبلیغات رسمی، سعی داشت از یک معامله‌ی اضطراری در پس‌زمینه‌ی دیپلماتیک و دادگاه‌های فرمایشی در صحنه‌ی داخلی، نمایش اقتدار بسازد. اما آنچه رخ داد، نه «پیروزی»، بلکه شکست دوباره‌ی دستگاه سرکوب در برابر مقاومت سازمان‌یافته مردم ایران بود.
در این شماره، دو محور اساسی را مرور می‌کنیم:

  1. ماجرای آزادسازی تحقیرآمیز اسدالله اسدی

  2. ادامه‌ی دادگاه فرمایشی علیه مجاهدین در تهران


۱. معامله پشت‌پرده برای آزادسازی اسدی، نه پیروزی دیپلماتیک

 منبع: تسنیم (رسانه وابسته به نیروی قدس) | تاریخ: ۵ خرداد ۱۴۰۴

رسانه‌های حکومتی ایران، از «آزادی اسدالله اسدی» به‌عنوان «شکست نقشه موساد و مجاهدین» یاد کردند. اسدی، دیپلمات رژیم که به‌دلیل طراحی عملیات بمب‌گذاری در همایش مجاهدین خلق در فرانسه در سال ۲۰۱۸ دستگیر و محکوم شد، پس از ۵ سال با معامله‌ای غیرشفاف و اضطراری با یک تبعه بلژیکی آزاد شد.

نکته‌ی اصلی اما این است:

  • مقاومت، چهره‌ی واقعی او را به جهان نشان داد.

  • این آزادی، نه نتیجه‌ی روند حقوقی، بلکه عقب‌نشینی و معامله بود.

📍 لینک گزارش:


۲. تداوم دادگاه‌سازی علیه سازمان مجاهدین خلق – نوبه‌های ۴۷۷ و ۴۷۸

 منبع: خبرگزاری میزان (قضائیه رژیم) | تاریخ: ۶ خرداد ۱۴۰۴

در سی‌وچهارمین جلسه دادگاه نمایشی در شعبه کیفری تهران، رژیم همچنان به محاکمه‌ ساختگی ۱۰۴ تن از اعضای مجاهدین ادامه داد. هدف اصلی دادگاه، «زیر سؤال بردن شخصیت حقوقی و مشروعیت بین‌المللی سازمان مجاهدین خلق» بود.

قاضی دهقانی، در ادامه این نمایش قضایی، با استناد به کنوانسیون‌های بین‌المللی علیه تروریسم، خواستار استرداد مسئولان سازمان از کشورهای اروپایی شد و حتی خطاب به ایرانیان مقیم این کشورها، هشدار داد از حضور در جلسات مقاومت خودداری کنند.

 لینک گزارش:

جمع‌بندی: «هراس از مقاومت، فراتر از دادگاه و تبادل»

در هفته‌ای که گذشت، بار دیگر ترس رژیم از نفوذ روزافزون مقاومت در عرصه داخلی و بین‌المللی برملا شد. اسدالله اسدی، نه قهرمان دیپلماسی که یک مهره‌ی سوخته امنیتی بود. دادگاه تهران، نه نماد عدالت که سایه‌ای از شکست سیاسی و حقوقی رژیم بود.
آنچه باقی می‌ماند، قدرت سازمان‌یافته‌ی حقیقت است.

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۲

 از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۲

 از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۲


شماره ۲ | به کوشش: مصطفی نیکار


مقدمه:

در هفته‌ای که گذشت، دو موضوع در صدر تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای قرار گرفتند: ادامه کشتار در غزه با ابعاد نسل‌کشی، و تحولات مبهم در سیاست هسته‌ای رژیم ایران که با اعترافات فریدون عباسی، ابعاد تازه‌ای از مسیر پنهان رژیم به‌سوی بمب هسته‌ای آشکار شد. این در حالی است که رژیم با اعدام زندانیان سیاسی و تکرار تاکتیک سرکوب، تلاش می‌کند بحران مشروعیت را در داخل بپوشاند. در شماره دوم، این روندها را مرور و تحلیل می‌کنیم.


عناوین منتخب این هفته:

۱. ادامه جنگ اسرائیل در غزه ومرگ فلسطینی ها، و انزوای تدریجی آن در اروپا

  • ۳۲ شهید فلسطینی دیگر در حملات هوایی.

  • ارتش اسرائیل طرح اشغال ۷۵٪ غزه را آغاز کرده است.

  • اسپانیا و ایتالیا خواهان تحریم اسرائیل شدند؛ تظاهرات در پاریس، میلان، لندن و دیگر پایتخت‌ها.

۲. اعتراف به آستانه بمب: فریدون عباسی و هشدار غنی‌سازی لیزری

  • عباسی: «دستور ساخت بمب نداریم، اما توان آن را داریم.»

  • اشاره به فناوری‌های مخفی مانند لیزر و زیرساخت‌های پنهان.

  • افشای مسیرهای موازی برنامه هسته‌ای، خارج از چشم آژانس.

  • تهدید تلویحی: استفاده از موقعیت مبهم برای بازدارندگی در برابر غرب و اسرائیل.

۳. تحولات سوریه پس از رفع تحریم‌ها

  • آمریکا معافیت تحریمی ۶ماهه صادر کرد؛ ساختار امنیتی جدید با ادغام پلیس و امنیت عمومی.

  • نشست‌های سوریه با ترکیه و نماینده آمریکا، با هدف بازسازی منطقه‌ای.

  • سوریه قاتل یک سیاستمدار لبنانی را به بیروت تحویل داد.

۴. اعدام ۵ زندانی سیاسی در ایران؛ پیام سرکوب به جامعه معترض

  • موج جدید اعدام‌ها هم‌زمان با بحران هویت در حکومت.

  • اعتصابات کامیون‌داران با ساختاری متحرک، دیجیتالی و مقاوم ادامه دارد.

  • جامعه مدنی زنده است؛ ولو در جاده‌ها، نه در خیابان‌ها.

۵. مذاکرات هسته‌ای: ابهام، میانجی‌گری، و تناقض

  • بن‌بست بر سر غنی‌سازی، بی‌اعتمادی متقابل، و نقش فعال عمان.

  • چهار سناریو برای آینده: از توافق موقت تا فروپاشی مذاکرات.

  • تحلیل رسانه‌های رژیم: «توقف غنی‌سازی ممکن نیست، غرب باید کوتاه بیاید.»

۶. اذعان به پایان سرمایه اجتماعی حکومت

  • یادداشت مهم محسن رنانی: «نظام دیگر توان اصلاح ندارد. سرمایه اجتماعی‌اش تمام شده.»

  • حکومت حتی توان حل مشکلات ساده‌ای مثل آلودگی مواد غذایی و پلاک خودرو را ندارد.

  • جامعه مدنی در حال صعود است، حکومت در سراشیبی سقوط.


جمع‌بندی نهایی:

رژیم ولایت فقیه در حالی خود را در موقعیتی «مبهم و خطرناک» نگه می‌دارد تا از قدرت هسته‌ای برای باج‌گیری استفاده کند، که از درون با بحران مشروعیت، اعتصابات صنفی، و سقوط اعتماد عمومی مواجه است. جنایات غزه، موج تازه اعدام‌ها، و تاکتیک‌های امنیتی در سوریه و لبنان، همه قطعات یک پازل‌اند: پازل صدور بحران برای حفظ نظامی شکست‌خورده در داخل.

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۱

 از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته

از تهران تا جهان؛ خبرنامه سیاسی هفته شماره ۱

شماره ۱ | به کوشش: مصطفی نیکار


 مقدمه:

در هفته‌ای که گذشت، صحنه تحولات بین‌المللی، منطقه‌ای و داخلی ایران همچنان آکنده از تنش، بحران‌سازی و فریب‌کاری‌های رژیم ولایت فقیه بود. از ادامه قتل‌عام در غزه با حمایت تمام‌قد رژیم ایران تا بحران‌های درون‌مجلس، و پیام‌های متناقض در مذاکرات اتمی، همه‌چیز نشان می‌دهد که ریشه‌ی بسیاری از ناپایداری‌ها، به تهران بازمی‌گردد. این شماره با نگاهی مستند، بخشی از این تحولات را مرور می‌کند.


 عناوین منتخب این هفته:

۱. ادامه جنگ در غزه و مواضع رژیم ایران

  • سخنگوی جهاد اسلامی: دشمن می‌خواهد برای جنایت‌های بیشتر وقت بخرد.

  • ۷۹ کشته در حملات هوایی اسرائیل، محاصره بیمارستان‌ها، و تشدید فشارهای بین‌المللی.

  • رژیم ایران با حمایت از ادامه جنگ، به‌دنبال کسب پیروزی سیاسی برای نیروهای نیابتی خود است.

۲. مصاحبه عراقچی: «مذاکرات فعلاً مشخص نیست»

  • معاون سابق وزارت خارجه: هنوز چارچوب مذاکرات آینده روشن نیست.

  • بی‌اعتمادی غرب به رژیم ادامه دارد.

۳. احضار کاردار فرانسه به وزارت خارجه رژیم

  • رژیم با ادبیاتی تهدیدآمیز، به تظاهرات ضدتروریستی در فرانسه واکنش نشان داد.

  • دستگاه دیپلماسی رژیم در لاک انفعالی.

۴. سخنان رسایی در مجلس؛ صحنه تشنج و اتهام

  • فریادهای یک آخوند عضو مجلس علیه دولت؛ سردرگمی در صفوف درونی حکومت.

۵. جعفر پناهی به ایران بازگشت

  • کارگردان منتقد حکومت، زیر ذره‌بین وزارت اطلاعات.

۶. تحلیل رسانه‌های داخلی: «قدس آنلاین» سپاه را قربانی تروریسم خواند!

  • روایت معکوس از واقعیت، وارونه‌نمایی آشنا برای توجیه سرکوب و خشونت.

۷. تحلیلی بر طرح کاهش تحریم‌ها: توافق مقدماتی یا فریب؟

  • رژیم در جست‌وجوی راهی برای نفس‌کشیدن زیر فشار تحریم‌ها.

۸. لبنان؛ میدان بحران‌زای دیگر در آستانه فروپاشی

  • با حمایت رژیم ایران، بی‌ثباتی لبنان هر روز بیشتر می‌شود.


 جمع‌بندی:

در این شماره از خبرنامه، روشن شد که بر خلاف آنچه رسانه‌های حکومتی سعی در نمایش آن دارند، ایران نه قربانی تحریم و حمله، بلکه عامل اصلی بی‌ثباتی و صدور تروریسم در خاورمیانه است. حضور مستقیم یا نیابتی رژیم در لبنان، عراق، سوریه و غزه، همراه با بحران‌های داخلی و بن‌بست‌های سیاسی و اقتصادی، یک پیام روشن دارد: ریشه بحران، خود رژیم است.

۱۴۰۴ خرداد ۴, یکشنبه

مجاهد شهید محمود عسگری‌زاده، بی‌قرار و خلاق، سمبل جسارت و صلابت

 مجاهد شهید محمود عسگری‌زاده، بی‌قرار و خلاق، سمبل جسارت و صلابت

 

 

محمود عسگری‌زاده، از اعضای برجسته مرکزیت مجاهدین در سال ۱۳۲۵ در یک خانواده کارگری در شهر اراک به‌دنیا آمد. در دورانی که تحصیلات متوسطه را می‌گذراند خانواده‌اش به‌ تهران آمدند. محمود همیشه برای تأمین مخارج تحصیلش کار می‌کرد و با رنج و محرومیت به‌خوبی آشنا بود. او پس از عضویت در سازمان به‌دلیل شایستگی‌هایش به‌سرعت مسئولیت‌های هر چه بیشتری را برعهده گرفت. محمود که در ماشین‌سازی تبریز به‌کار اشتغال داشت، هم‌زمان مسئولیت شاخه تشکیلات تبریز را نیز عهده‌دار بود. در سال ۱۳۴۹ به‌عضویت مرکزیت سازمان درآمد و مسئولیت اطلاعات سازمان را به‌عهده گرفت. دستاوردهای محمود به‌عنوان مسئول اطلاعات سازمان، جلوه‌یی از جدیت و پشتکار این مجاهد والامقام بود. شاخه تحت مسئولیت او توانست در مدت نسبتاً کوتاهی در مورد ۱۳۰۰نفر از اعضای ساواک شاه، به‌ اطلاعات دقیقی از محل سکونت، محل کار، مسیرهای تردد، مشخصات ماشین‌ها و امثالهم دست پیدا کند. تحت مسئولیت محمود، همچنین بسیاری از زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها و خانه‌های امن ساواک شناسایی گردید. از همین‌رو دژخیمان ساواک، به‌خاطر کینه و وحشتی که از این مجاهد قهرمان داشتند، او را به‌ زیر شدیدترین شکنجه‌ها بردند. با این‌ حال محمود با مقاومتی شگفت‌انگیز، داغ دستیابی ساواک به‌ اطلاعات سازمان را به‌دل‌شان گذاشت و آنها را در این میدان هم شکست داد.
یکی از مجاهدان همرزم، درباره مجاهد شهید محمود عسگری‌زاده می‌گوید:
«محمود از آن مجاهدینی بود که در هر محیطی قرار بگیرند، ‌آن‌ را‌ تحت‌تأثیر قرار داده و تغییر می‌دهند. او شخصیت بسیار اکتیو و نافذی داشت. از آن دسته انقلابیونی بود که در آن واحد می‌توانند در زمینه‌های مختلف فعال و تأثیرگذار باشند. مثلاً در همان‌ حال که عضو کمیته مرکزی سازمان بود و مسئولیت‌های سنگینی به‌عهده داشت، در حرکت‌ها و اعتصاب‌های دانشجویی نیز بسیار فعال بود و همچنین بار معیشت خانواده خود را نیز به‌دوش می‌کشید. محمود به‌خاطر شخصیت فعال و نافذش در ارتباط با اقشار محروم با استقبال گرم آنها روبه‌رو بود و از این طریق امکانات زیادی را برای سازمان فراهم می‌آورد. به‌علت همین ویژگی‌ها، به‌لحاظ امنیتی، عادی‌سازی بالایی داشت و کسی نمی‌توانست به‌ موقعیت سازمانی و تشکیلاتی او پی ببرد. محمود در دانشکده علوم بازرگانی تحصیل می‌کرد و به‌علت نقشش در سازماندهی اعتصابات دانشجویی، توسط ساواک از دانشکده اخراج شد. اما به‌خاطر محبوبیت زیادی که در دانشکده و در بین دانشجویان داشت، دانشجویان به‌ پشتیبانی از او اعتصاب کردند تا این‌که رژیم ناگزیر شد او را به‌ دانشکده برگرداند. محمود نسبت به‌ محرومان، عشق و دلسوزی خاصی داشت، در سال ۴۶ که خدمت سربازی خود را در تبریز با درجه ستوان دومی می‌گذراند، روابط بسیار صمیمانه‌یی با سربازان برقرار کرده بود، از‌ جمله اقداماتی که او را در میان سربازان بسیار محبوب کرده بود، این بود که باشگاه افسران پادگان را که طبق معمول ارتش شاه، ویژه افسران بود، عمومی کرد تا سربازان نیز بتوانند از آن استفاده کنند. اگر چه افسران از این کار ناراحت و گزیده بودند، اما به‌خاطر محبوبیت بسیار محمود در میان سربازان، نمی‌توانستند واکنشی نشان دهند.
اما اوج شخصیت والا و جوهره‌‌‌‌ انقلابی محمود را پس از ضربه سال ۵۰ و در زندان و تحت اسارت دشمن می‌توان دید. محمود مسئول شاخه اطلاعات سازمان بود، اما به‌علت سادگی ظاهری و در واقع پیچیدگی محمود، ساواک تا ماه‌ها هنوز به‌ موقعیت و موضع او در سازمان پی نبرده بود. محمود با سخت‌کوشی و دشمن‌ستیزی خاص خود، اطلاعات بسیار ذیقیمتی از رژیم به‌دست آورده بود، وسعت و دقت این اطلاعات که در جریان ضربه، به‌دست ساواک افتاد، رژیم شاه را به‌شدت دچار وحشت کرد. ساواک به‌شدت درصدد بود تا دربیاورد که این اطلاعات چگونه و از چه طریق به‌دست‌ سازمان افتاده است، محمود کلیه‌‌‌‌ مسئولیت‌ها را در این زمینه به‌عهده گرفت و افراد شاخه تحت مسئولیت خود را با حساب‌شدگی بی‌اطلاع جلوه داد و همه‌‌‌‌ اتهامات را متوجه خود کرد، البته این کار به‌بهای به‌جان‌ خریدن شدیدترین شکنجه‌ها بود، بعد هم با محمل‌سازی‌های دقیق و ایستادگی بر سر آنها، سرنخ این اطلاعات را کور کرد و مانع از آن شد که ساواک از او به‌ کس دیگری دست پیدا کند. محمود همچنین با روحیه بالایی که داشت، بازجوهای ساواک را در اوج عربده‌کشی‌ها و قدرت‌نمایی‌های آنها به‌تمسخر می‌گرفت و با ریختن ابهت پوشالی ساواک و بازجویان، به‌ همرزمانش که زیر شکنجه بودند، روحیه می‌داد.
محمود عسگری‌زاده، عضو برجسته مرکزیت مجاهدین در ۴خرداد ۵۱ همراه با بنیانگذاران سازمان توسط دژخیمان شاه تیرباران گردید.

‌مجاهد شهید رسول مشکین‌فام، سمبل صلابت و قاطعیت انقلابی

 ‌مجاهد شهید رسول مشکین‌فام، سمبل صلابت و قاطعیت انقلابی

 

 

رسول مشکین‌فام در سال ۱۳۲۵ در شیراز به‌دنیا آمد و در همانجا دوران دبستان و دبیرستان را طی کرد. طی سال‌های ۴۰ تا ۴۲ که رسول آخرین سال‌های دبیرستان را می‌گذراند، از نزدیک شاهد ماجرای سرکوبی قیام عشایر فارس بود (و بعدها سازمان از تجارب و دستاوردهای او در تماس و رابطه نزدیک با روستاییان و عشایر فارس بهره بسیار برد)، او سپس در دانشکده‌‌‌‌ کشاورزی کرج مشغول تحصیل گردید و از همین زمان توانست با سازمان ارتباط برقرار کند. در پایان تحصیلاتش به‌ سربازی رفت و از ۲سال دوران سربازی در کردستان حداکثر استفاده را به‌منظور انجام تحقیقات گسترده‌یی درباره تاریخچه و سوابق جنبش مسلحانه کردستان به‌عمل آورد و تحقیقاتش را در زمینه تأثیر اصلاحات ارضی شاه بر روستاهای ایران تکمیل کرد. در زمره‌‌‌‌ خدمات ارزنده رسول مشکین‌فام، تحقیقات او درباره روستاهای ایران است. رسول ماه‌ها از نزدیک با مردم محروم این مناطق زندگی کرد و با عشق و شوری بی‌پایان رنج‌ها و مرارت‌های روستاییان را بررسی نمود. کتاب «روستا و انقلاب سفید» ثمره‌‌‌‌ تحقیقات ارزنده‌‌‌‌ اوست.
اراده و قاطعیت شگفت‌انگیز رسول در مقاطع مختلف موجب خدمات ارزنده‌یی به‌ سازمان شد. او در هر مأموریت با جسارتی بی‌نظیر و با تیزهوشی خلاقانه‌‌‌‌ خود تمامی امکانات پیرامونش را جهت پیشبرد مسئولیت خویش به‌کار می‌گرفت و از همین رو بارها خطیرترین وظایف خود را با موفقیت کامل به‌پیش برد.
رسول هر جا که بود چه در میان مردم و چه در جمع مجاهدین، چه در سال‌های اولیه‌‌‌‌ که مجاهدین با دشواری‌های پایه‌گذاری یک سازمان سیاسی نظامی در زیر اختناق و سرکوب ساواک روبه‌رو بودند و چه در شکنجه‌گاه‌های دژخیمان ساواک هرگز روحیه‌‌‌‌رزمنده و پرشور خود را از دست نداد. ویژگی انقلابی که به‌ دوستان روحیه می‌داد و دشمنانش را خوار و خفیف می‌کرد.
مجاهد قهرمان رسول مشکین‌فام از اعضای مرکزیت سازمان در سحرگاه خونین چهارم خرداد ۵۱ همراه با محمد حنیف و یاران قهرمانش در تاریخ مبارزات مردم ایران جاودانه شد.

 

وصیت‌نامه مجاهد شهید عبدالرسول مشکین‌فام در بامداد چهارم خرداد ۵۱

خدمت پدر و مادر و خانواده گرامیم و اقوام و دوستان

اکنون که لحظات آخر عمر خود را می‌گذرانم، در کمال شور و اشتیاق و جذبه برای پذیرفتن شهادت در راه خدا و مردم هستم. من راه انبیا و پیغمبر اکرم و حضرت علی و امام حسین و راه سایر انقلابیون را ادامه می‌دهم و تمام وجودم را در این راه گذاشته‌ام. اکنون انتظاری که از شما دارم این است که پس از مرگ من گریه و زاری نکنید، بلکه افتخار کنید. هر وقت به‌یاد من می‌افتید زیارت وارث را بخوانید که مفهوم این زیارت این است که امام حسین را وارث راه حضرت آدم و حضرت نوح و حضرت ابراهیم و سایر پیغمبران و ائمه اطهار می‌داند، زیرا من نیز وارث راه آنها هستم.

البته اگر خدا و مردم شهادت مرا مورد قبول و عنایت قرار دهند.

و لا تحسبن الذین قتلو ا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.

رسول مشکین‌فام ۵۱/۳/۴

مجاهد شهید اصغر بدیع‌زادگان، سمبل جاودان مقاومت در زیر شکنجه

 مجاهد شهید اصغر بدیع‌زادگان، سمبل جاودان مقاومت در زیر شکنجه

 

 
 

شهید بنیانگذار اصغر بدیع‌زادگان در سال ۱۳۱۹ در اصفهان به‌دنیا آمد. خردسال بود که خانواده‌اش به‌ تهران آمدند و او دوره دبیرستان را در تهران گذراند و سپس در رشته مهندسی شیمی از دانشکده فنی دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. اصغر در دوران تحصیل در دانشگاه به‌ فعالیت سیاسی پرداخت، اما هیچ‌یک از افراد خانواده‌اش اطلاعی از فعالیت‌های او نداشتند و ساواک شاه نیز تا هنگام دستگیریش هیچ سابقه‌یی از او نداشت. آن‌چه در اصغر بارز بود، همین رازداریش بود. بعد از سربازی، در کادر آموزشی دانشکده فنی دانشگاه تهران به‌کار پرداخت و از همان دوران رابطه‌اش با محمد حنیف و سعید محسن محکم‌تر شد. اصغر طی سال‌های ۴۴ تا ۵۰ به‌واسطه حرفه‌اش در دانشکده فنی دانشگاه تهران که امکان تماس با دانشجویان و استفاده از امکانات دانشگاه را به‌ او می‌داد، در رشد سازمان چه از نظر نیروی انسانی و عضوگیری و چه از جهت تأمین امکانات، خدمات ارزنده‌یی انجام داد.
در ورای همه این ویژگی‌ها و خدمات اصغر به‌ جنبش انقلابی و نقش او در بنیانگذاری و ارتقاء سازمان، آنچه که نام او را در تاریخ مجاهدین جاودانه کرده، مقاومت اسطوره‌یی او در زیر شکنجه است. بهتر است بگوییم که اصغر بدیع‌زادگان، بنیانگذار مقاومت صبورانه و سرسختانه مجاهدین در زیر شکنجه تا فراسوی توان و طاقت انسانی است. او پایه‌گذار این سنت مجاهدی است که هیچ مرزی و حدی برای مقاومت وجود ندارد و هیچ توجیهی را برای تسلیم نباید به‌رسمیت شناخت.
اصغر، مصداق بارز این جمله‌‌‌‌ نغز است که خودش گفته است:
«ارزش هر کس در مبارزه به‌اندازه‌‌‌‌ مایه‌یی است که در این‌ راه می‌گذارد. چگونه می‌توان کسی را که چیزی از دست نداده است، مبارز خواند».
اصغر خود همه‌چیزش را در راه رهایی مردم ایران فدا کرد.