۱۴۰۴ آذر ۱۳, پنجشنبه

ثروت نجومی خامنه‌ای و فقر ۹۰ میلیونی مردم؛ این تصادف نیست- خمینی بیهوده نگفت اقتصاد مال خر است.

 ثروت نجومی خامنه‌ای و فقر ۹۰ میلیونی مردم؛ این تصادف نیست- خمینی بیهوده نگفت اقتصاد مال خر است. 



این کشور فقیر نیست.
این ملت فقیر نشده‌اند.
این چهل سال غارت سازمان‌یافته است.

هر تومانی که مردم ندارند،
در حساب‌های:

  • ستاد اجرایی فرمان امام

  • بنیاد مستضعفان

  • آستان قدس

  • قرارگاه خاتم

  • و شرکت‌های آقازاده‌ها

  • اختلاس خواص وبستگان خامنه ای یا دولت ویا گماشته های آنها یا سپاه ومزدوران آن

انباشته شده است.

این همان نظامی است که می‌گفت:
«اقتصاد مال خر است»

بله—
اقتصاد «مال مردم» نیست.
اقتصاد «مال ولایت» است.

زهره بنی جمالی وبخشی از ۲سال مقابله با جنگ تحمیلی خمینی بر خلق ومجاهد خلق در تهران بگواهی یک از همرزمان ...

۱۴۰۴ آذر ۱۱, سه‌شنبه

موگرینی؛ چهره شاخص مذاکرات با رژیم ایران در تحقیقات ضدفساد دستگیر شد

موگرینی؛ چهره شاخص مذاکرات با رژیم ایران در تحقیقات ضدفساد دستگیر شد

موگرینی بازداشت شد

موگرینی بازداشت شد

یورونیوز روز سه‌شنبه ۱۱ آذر گزارش داد: فدریکا موگرینی Federica Mogherini، رئیس پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز سه‌شنبه در جریان عملیات گسترده پلیس بلژیک در چارچوب تحقیقات مالی ضد کلاهبرداری بازداشت شد.

بنا به گزارش یورونیوز، مقامات بلژیکی دفاتر سرویس اقدام خارجی اروپا (EEAS) و کالج اروپا در شهر بروژ Bruges و چندین خانه شخصی را مورد بازرسی قرار دادند.
بر اساس این گزارش موگرینی یکی از سه مظنونی است که صبح سه‌شنبه توسط پلیس بازداشت شد.
موگرینی بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ نماینده عالی سیاست خارجی و رئیس EEAS، بازوی دیپلماتیک اتحادیه بود.
یکی دیگر از بازداشت شدگان استفانو سنینو Stefano Sannino، دبیرکل پیشین سرویس اقدام خارجی اروپا EEAS و مدیرکل فعلی اداره کل خاورمیانه، شمال آفریقا و خلیج‌فارس کمیسیون اروپا است.
یورونیوز افزود: عملیات گسترده پلیس بلژیک در روز سه‌شنبه به درخواست دفتر دادستانی عمومی اروپا انجام شده است و اضافه کرد، دادستانی عمومی اروپا در حال بررسی کلاهبرداری مرتبط با یک پروژه تأمین مالی‌شده توسط اتحادیه اروپا می‌باشد.
بر اساس این گزارش، دفتر دادستانی عمومی اروپا اعلام کرد بازداشت‌های انجام شده پس از لغو مصونیت از این افراد انجام شده و «تحقیقات ادامه دارد».

میرزا کوچک‌خان، سردار جنگل — نماد یک قرن مقاومت مردم ایران

 

میرزا کوچک‌خان، سردار جنگل — نماد یک قرن مقاومت مردم ایران


میر زا کوچک خان جنگلی سر دار جنبش جنگل های گیلان

۱۱ آذر یادآور شهادت میرزا است؛ آزادی‌خواهی که به‌دست استبداد رضا خانی ، و با خیانت بریدگان از مبارزه چون خالو قربان، قربانی شد.
اما راه او ادامه یافت: در سیاهکل، خی‌پوست، کردستان، زاهدان و در کانون‌های شورشی امروز.
مردم ایران صد سال است در برابر شاه و شیخ ایستاده‌اند—و این بار پیروز خواهند شد.


🇫🇷 Français

Mirza Kuchak Khan – Un siècle de résistance en Iran

Le 2 décembre marque l’assassinat de Mirza Kuchak Khan, chef du Mouvement de la Forêt.

Il fut éliminé non pas par le froid, mais par la trahison et la répression de Reza Shah.

Sa lutte pour la liberté continue aujourd’hui dans les rues d’Iran, au Kurdistan, à Zahedan, et à travers les unités de résistance.


🇬🇧 English

Mirza Kuchak Khan – One Hundred Years of Resistance

December 2nd marks the martyrdom of Mirza Kuchak Khan, leader of the Jungle Movement.

He was killed not by cold, but by betrayal engineered by Reza Shah’s regime.

His legacy lives on—from Siyahkal to today’s resistance units fighting for a free Iran.


۱۴۰۴ آذر ۱۰, دوشنبه

فاجعه آلودگی هوا، اعتراف سردمداران رژیم به بحران غیرقابل مدیریت و ۵۰هزار قربانی سالانه

 فاجعه آلودگی هوا، اعتراف سردمداران رژیم به بحران غیرقابل مدیریت و ۵۰هزار قربانی سالانه

اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران
اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران

شورای ملی مقاومت ایران -سربرگ فاجعه آلودگی هوا، اعتراف سردمداران رژیم به بحران غیرقابل مدیریت و ۵۰هزار قربانی سالانه

خانم مریم رجوی: با چپاول اموال مردم و به هدر دادن هزاران میلیارد دلار در سرکوب و پروژه‌های اتمی و جنگ‌افروزی، توسط رژیم آخوندها، مردم از حداقلهای زندگی محروم شده و هر روز فقر و تورم و گرانی و آلودگی هوا هر روز

وخیم‌تر می‌شود

بحران فزاینده و مرگبار آلودگی هوا شهرهای مختلف ایران را تا آنجا فراگرفته که رسانه‌های حکومتی روز شنبه ۸ آذر از تعطیلی مدارس در استانهای تهران، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اصفهان، البرز، اردبیل، بوشهر، هرمزگان، خوزستان، کردستان، گیلان، همدان و کرمانشاه خبر دادند

استاندار تهران با درماندگی اعتراف کرد: «موضوع آلودگی هوا در تهران از یک مشکل قابل مدیریت عبور کرده و به یک بحران رسیده است... ما در هفته گذشته متأسفانه شرایط بحرانی را پشت سر گذاشتیم... انباشتی که امروز رسیده بالاخره به یه جایی رسیده که به‌قول شما به بحران تبدیل شده» (تلویزیون رژیم- ۷ آذر).

یک رسانه حکومتی نوشت: «تهران در روزهای اخیر با شاخص آلودگی بالا، به آلوده‌ترین شهر جهان تبدیل شده و حتی از دهلی‌نو، یکی از آلوده‌ترین پایتخت‌های آسیا، پیشی گرفته است» (سایت فرارو- ۷ آذر).

مرکز پژوهش‌های مجلس ارتجاع گزارش داد: «طبق ارزیابی وزارت بهداشت در سال ۱۴۰۲ برای ۵۷شهر با جمعیت تقریبی ۴۸میلیون نفر، تعداد ۳۰۶۹۲مرگ زودرس منتسب به آلودگی هوا برآورد شده است» (سایت انتخاب- ۹ خرداد). اوایل امسال وزیر بهداشت رژیم، آمار جان‌باختگان در اثر آلودگی هوا را سالانه ۵۰هزار نفر اعلام کرد (انتخاب – ۱۹ فروردین).

خبرگزاری فارس متعلق به سپاه پاسداران روز ۸ آذر به خسارت‌های عظیم اقتصادی این بحران اذعان کرد و نوشت: «تهران هر سال بین ۳.۳ تا ۳.۷میلیارد دلار تنها به‌دلیل سه عامل آلودگی، ترافیک و سلامت روان زیان می‌بیند. این هزینه‌ها هم‌تراز یا حتی بیشتر از سرمایه‌گذاری سالانه مورد نیاز برای اصلاح الگوی توسعه شهری، حمل ونقل عمومی و مدیریت کلان‌شهر است».

خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران گفت فاجعه آلودگی هوا ناشی از سیاست‌های چپاولگرانه رژیم آخوندهاست که تنها هدفش حفظ سلطه ولایت فقیه است و چیزی که برایش کمترین اهمیتی ندارد، زندگی و سلامت و رفاه مردم است. این رژیم با غارت اموال مردم و به هدر دادن هزاران میلیارد دلار در سرکوب و پروژه‌های ضدمیهنی اتمی و جنگ‌افروزی، مردم را از حداقلهای زندگی محروم کرده است. با دیکتاتوری دینی فاجعه فقر و تورم و گرانی و آلودگی هوا هر روز وخیم‌تر می‌شود.

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران

۹ آذر ۱۴۰۴ (۳۰ نوامبر ۲۰۲۵)

۱۶آذر، بازتعریف دانشگاه به‌عنوان قلب تپنده آزادی و رادیکالیسم اجتماعی مقاومت

 ۱۶آذر، بازتعریف دانشگاه به‌عنوان قلب تپنده آزادی و رادیکالیسم اجتماعی مقاومت

دانشگاه، قلب تپنده آزادی و رادیکالیسم اجتماعی
دانشگاه، قلب تپنده آزادی و رادیکالیسم اجتماعی

۱۶ آذر، «روز دانشجو»، در تداول هر ساله‌ٔ خود یک گره‌گاه فکری و تاریخی است که در آن دانشگاه ایران بار دیگر جایگاه خود را به‌عنوان «وجدان بیدار جامعه» به نمایش می‌گذارد. این روز از لحظه تولدش به نماد مقاومت ساختاری در برابر دو شکل کلاسیک استبداد در ایران بدل شد: استبداد سلطنتی و استبداد دینی. به‌عبارت دیگر تاریخ معاصر ایران در این روز علیه دو صورت از سلطه شورش کرده است؛ و این سنت هنوز ادامه دارد.

در افق فکری امروز ایران ۱۶ آذر نه یادآور گذشته، بلکه پژواکی از آینده‌ای در حال آمدن است؛ آینده‌ای که موتور محرک آن همان دانشگاه و دانشجویی است که توانسته بارها در برابر ماشین له‌کننده‌ٔ قدرت بایستد و آن را به چالش بکشد. به این اعتبار، دانشگاه سنگری است که هرگاه قدرت سیاسی تلاش کرده آن را خاموش کند، با ضدقدرتی آفریننده‌تر و منسجم‌تر مواجه شده است.

 

بازگشت دانشگاه به نقش تاریخی

پس از دوره‌ای طولانی از فترت ناشی از سرکوب سیستماتیک، دانشگاه در دهه اخیر -به‌ویژه در قیام ۱۴۰۱- توانست هویت تاریخی خود را بازیابی کند: هویتی آزادیخواه، نوآور و ستیزنده با هر شکل از ارتجاع. دانشگاه دیگر فقط نهادی آموزشی نیست؛ به یک نهاد «آفرینش معنا» و «تولید رادیکالیسم اجتماعی» است. همان‌گونه که پاولو فرره می‌گوید، آموزش زمانی رهایی‌بخش است که «در خدمت خودآگاهی و عمل انتقادی» باشد(فریره، ۱۹۷۰).

امروز دانشگاه ایران بیش از هر زمان دیگری چنین نقشی را ایفا می‌کند و باید بکند.

 

ماشین سرکوب در برابر دانشگاه

ترس هیأت حاکمه از دانشگاه در نظام ولایت فقیه تصادفی نیست. دانشگاه تنها فضایی فیزیکی نیست؛ بلکه یک میدان مقاومت نمادین است، جایی که ایده‌ها زاده می‌شوند، نقدها شکل می‌گیرند و شبکه‌های اجتماعی اعتراض سر برمی‌آورند. به همین دلیل است که حاکمیت دینی با ترکیبی از سرکوب سخت و مهندسی نرم تلاش کرده این قلب تپنده را از حرکت بازدارد. در این زمینه برخی از اقدامات حاکمیت را مرور می‌کنیم:

۱. سرکوب میدانی و امنیتی

محاصره فیزیکی دانشگاه‌ها توسط نیروهای انتظامی و لباس‌شخصی‌ها، یورش به دانشگاه شریف و ده‌ها دانشگاه دیگر و حمله به تجمع‌های مسالمت‌آمیز دانشجویان بخشی از ماشین سرکوبی بود که در قیام ۱۴۰۱ به اوج رسید. این سرکوب خشونت‌بار که بیشتر نشانه هراس قدرت بود تا اقتدارش، نه‌تنها دانشگاه را خاموش نکرد بلکه انرژی جدیدی به آن تزریق کرد.

۲. بازداشت، ربایش و پرونده‌سازی

ربودن دانشجویان، بازداشت‌های شبانه، پرونده‌های امنیتی و احکام انضباطی سنگین، از جمله ابزارهای حکمرانی ترس بوده است. اما هر چه سرکوب شدیدتر شد، شبکه‌های مقاومت دانشجویی نیز سازمان‌یافته‌تر و آگاهانه‌تر می‌گردد.

۳. ابزارهای نرم‌سرکوب: سیرک «گفت‌وگو»

راه‌اندازی «کرسی آزاداندیشی» یا نشست‌های نمایشی گفتگو برای خنثی‌سازی مرزبندی روشن دانشجویان با قدرت، ترفندی آشناست. هدف این پروژه‌ها آن است که رادیکالیسم دانشجویی از امر سیاسی به یک بازی بی‌خطر شبه‌گفتگویی تقلیل یابد. اما دانشگاه امروز، با حافظه انتقادی و تجربه زیسته قیام ۱۴۰۱، به‌خوبی می‌داند که این تاکتیک‌ها چیزی بیش از مهندسی رضایت و بی‌زیان‌سازی اعتراض نیستند.

۴. تلاش برای قطع پیوند دانشگاه با جامعه

مهم‌ترین ترس حاکمیت این است که دانشگاه در پیوند ارگانیک با جامعه معترض باقی بماند. تجارب تاریخی گویای آن است که هرگاه جامعه وارد فاز انفجاری سیاسی شده، دانشگاه ناگزیر در مرکز آن قرار گرفته است.

 

رادیکالیسم به‌مثابه اخلاق مقاومت

هربرت مارکوزه با برجسته‌کردن ضرورت رادیکالیسم در برابر جوامع «یک‌بعدی» هشدار می‌دهد که وقتی عرصه‌ٔ عمومی به‌نحو نظام‌مندی از نقد تهی می‌شود، تنها واکنش رادیکال، امکان بازگشت به عرصه‌ٔ سیاست واقعی را فراهم می‌آورد(مارکوزه، ۱۹۶۴).

دانشگاه امروز ایران نیز به همین ضرورت رسیده است. یقین داشته باشیم که عقب‌نشینی در برابر استبداد تنها به تشدید سرکوب می‌انجامد. وحدت، سازماندهی و تهاجم آگاهانه تنها زبان قابل فهم قدرت سیاسی است و دانشگاه هرگاه «سنگر آزادی» شود، جامعه را نیز با خود به حرکت درمی‌آورد.

دانشجویان با فهم این لحظه تاریخی، در برابر فریب، سرکوب و مهندسی سیاسی، یک پاسخ روشن داده‌اند:

قاطعیت، رادیکالیسم، و وفاداری به حقیقت.

 

۱۶ آذر امروز: رسالت تاریخی و افق فردا

۱۶ آذر با این تلقی، ‌دیگر فقط مراسمی یادبود نیست؛ بلکه روز احیای پیمان دانشگاه با جامعه آماده‌ٔ قیام و پیشتازان جان بر کف است.

امروز بیش از هر زمان دیگری، دانشجو می‌داند که آزادی امری اهدایی نیست؛ انتخابی است که برای آن باید هزینه داد. هر نسل باید سهم خود را در ساختن آینده‌ای آزاد بر دوش بکشد. اگر استبداد می‌خواهد دانشگاه را منزوی کند، دانشگاه باید نسبت خود با جامعه را عمیق‌تر کند. اگر قدرت می‌خواهد پراکندگی ایجاد کند، دانشجو باید بر همبستگی، سازماندهی و عمل جمعی بیفزاید.

در تحلیل نهایی، پرسش این نیست که آیا دانشگاه می‌تواند نقشی تاریخی بازی کند؛ بلکه این است که چه زمانی این نقش را تا آخر ادامه خواهد داد.
و پاسخ ۱۶ آذر روشن است:

دانشگاه ایران به‌مثابه سنگر آزادی، به میدان آمده و تا تحقق انقلابی دموکراتیک از پا نخواهد نشست.

 

ارجاعات:

فریره، پائولو Paulo Freire). Pedagogy of the Oppressed. ترجمه: Myra Bergman Ramos. Continuum (انگلیسی)، چاپِ نخست انگلیسی ۱۹۷۰ (نگاه کنید به: Pedagogy of the Oppressed، Freire)...

مارکوزه، هربرت (Herbert Marcuse). One-Dimensional Man: Studies in the Ideology of Advanced Industrial Society. Beacon Press، ۱۹۶۴ (تحلیل‌های مارکوزه از جامعهٔ مصرفی، سرکوب انتقاد و ضرورت رادیکالیسم)

نه جنگ، نه صلح؛ نه امنیت: بررسی بحران چندلایه در نظام ولایت فقیه

 

نه جنگ، نه صلح؛ نه امنیت: بررسی بحران چندلایه در نظام ولایت فقیه

امنیت اجتماعی
امنیت اجتماعی

اظهارات اخیر حسن روحانی و پاسدار سرلشکر امیر حاتمی تصویری کم‌سابقه از بحران امنیتی، سیاسی و اجتماعی در درون حاکمیت ارائه می‌دهد. درحالی‌که خامنه‌ای تلاش دارد وضعیت کشور را تحت کنترل و «عادی!» جلوه دهد، سخنان این ۲مقام سابق و فعلی نشان می‌دهد که شکاف درک تهدید و ارزیابی امنیت ملی در بالاترین سطوح قدرت رو به گسترش است. این شکاف، علاوه بر نشان‌دادن بی‌ثباتی داخلی، حاکی از سردرگمی راهبردی رژیم در مواجهه با بحران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است.

 

اعتراف روحانی به فرسایش امنیت داخلی

حسن روحانی در دیدار با اعضای کابینه پیشین خود، درحالی‌که طبق معمول از خامنه‌ای تجلیل می‌کند، ناخواسته پرده از وخامت موقعیت امنیتی کشور برمی‌دارد. او با اشاره به جنگ ۱۲روزه و پیامدهای آن، می‌گوید: «در جنگ ۱۲روزه ما ایستادگی و مقاومت کردیم ولی ضربه هم دیدیم و مشکلات داشتیم.»(انتخاب ۸آذر ۱۴۰۴)

اما بخش مهم‌تر سخنان او اعترافی صریح به فقدان امنیت در کشور است. روحانی تأکید می‌کند: «احساس امنیت در کشور وجود ندارد… این احساس ناامنی، ناامنی روحی، ناامنی جامعه، ناامنی فکری، ناامنی ذهنی وجود دارد.»(همان منبع)

در یک ساختار سیاسی اقتدارگرا، جایی که امنیت ستون اصلی بقای نظام است، بیان چنین جمله‌ای از سوی رئیس‌جمهور سابق پیام روشنی دارد: شرایط کشور به نقطه‌ای رسیده که حتی مدیران پیشین حکومت نیز نمی‌توانند آن را پنهان کنند.

روحانی هم‌چنین با اشاره به وضعیت «نه جنگ و نه صلح» که خامنه‌ای آن را مطرح کرده بود، اعتراف می‌کند که در این حوزه «کار چندانی تاکنون انجام نگرفته است.» این اظهارات نشان می‌دهد که دستگاه حکومتی دچار رکود استراتژیک شده است؛ نه به سمت مذاکره پیش می‌رود و نه توان اداره وضعیت شبه‌جنگی را دارد.

 

ناهم‌خوانی روایت ارتش تحت امر با واقعیت اجتماعی

در مقابل، سخنان پاسدار سرلشکر امیر حاتمی، سرکرده ارتش تحت‌امر خامنه‌ای رویکردی تهاجمی و نمادین از سیاست نظامی‌گری رژیم را بازتاب می‌دهد. او می‌گوید: «امروز نمی‌توان بین امنیت کشور و منطقه تفکیک قائل شد» و تأکید می‌کند که نیروهای تحت‌امر او «نه تنها منتظر نخواهند ماند تا دشمن حمله کند، بلکه برای هر گونه پاسخ قاطع و درهم‌شکننده… آمادگی لازم را دارند.»(انتخاب ۸آذر ۱۴۰۴)

این موضع آشکارا با سخنان روحانی - که از فقدان امنیت داخلی سخن می‌گوید - در تضاد است. در حالی که روحانی بر ناامنی ذهنی و روانی جامعه تأکید دارد، سرلشگر خامنه‌ای با ادبیاتی تهدیدآمیز، تلاش می‌کند این بحران را با نمایش «قدرت موشکی!» جبران کند.

این دوگانه‌گویی نشان‌دهنده ناتوانی رژیم در تدوین یک روایت واحد درباره امنیت است. از یک‌سو دولت سابق بحران را عمیق و ساختاری می‌داند؛ از سوی دیگر دستگاه نظامی تلاش می‌کند با قدرت‌نمایی منطقه‌ای، ضعف داخلی را بپوشاند. این شکاف روایتی، در نظام‌های اقتدارگرا نشانه‌ای از فرسایش مشروعیت و کاهش انسجام قدرت است.

 

بحران‌های سه‌گانه‌ی حاکمیت

بررسی اظهارات روحانی و حاتمی نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی در ۳سطح با بحران مواجه است:

۱. بحران امنیت اجتماعی و روانی

روحانی می‌گوید: «زمانی که مردم احساس امنیت ندارند، رشد اقتصادی معنا و مفهومی ندارد.» این نخستین بار نیست که مقامات به ناامنی روانی اشاره می‌کنند، اما این‌بار شدت لحن و گستردگی حوزه‌های ناامنی – از جامعه تا ذهن – نشان می‌دهد که حکومت احساس می‌کند پایه‌های مشروعیتش متزلزل شده است.

۲. بحران امنیت منطقه‌ای و فشار خارجی

 سرکرده‌ی ارتش با تأکید بر این‌که «امنیت کشور از امنیت منطقه جدا نیست»، به بن‌بست راهبردی رژیم اعتراف می‌کند. رژیم بنیادگرای حاکم بر ایران سال‌هاست سیاست مداخله در منطقه را ادامه می‌دهد، اما اکنون هزینه آن به شکل فشار امنیتی و تهدیدهای چندجانبه به داخل بازگشته است.

۳. بحران استراتژیک در رأس هرم قدرت

 اشاره روحانی به «نه جنگ و نه صلح» و انجام ندادن هیچ اقدام مؤثر، نشان‌دهنده سردرگمی شخص خامنه‌ای و کل ساختار حاکمیت در انتخاب مسیر آینده است. این وضعیت نشانه‌ای از فرسودگی تصمیم‌گیری و کاهش توان کنترلی حکومت است.

 

احساس ناامنی یک واقعیت پایدار

مجموعه سخنان روحانی و حاتمی تصویری از یک رژیم گرفتار در سه‌گانه‌ی بحران – امنیت، مشروعیت و انسجام – ارائه می‌دهد. اعتراف‌های روحانی از یک‌سو و تهدیدهای نمادین ارتش از سوی دیگر، گویای آن است که دستگاه حکومتی برای جبران ضعف داخلی به نمایش قدرت خارجی پناه می‌برد، اما این دوگانه جز افزایش شکاف درون حکومت نتیجه‌ای ندارد.

نظام زهوار دررفته‌ی ولایت فقیه به‌جای ارائه راه‌حل برای بحران‌های اجتماعی و اقتصادی، یا به تکرار «دستورات رهبری» بسنده می‌کند یا با تهدیدهای نظامی تلاش دارد بحران را پنهان کند. اما همان‌طور که روحانی اعتراف می‌کند، «احساس ناامنی» امروز تبدیل به یک واقعیت پایدار در جامعه شده است؛ واقعیتی که حتی قدرت موشکی نیز قادر به پوشاندن آن نیست.