۱۴۰۴ فروردین ۶, چهارشنبه

لحظه سرنوشت‌ساز برای رؤیای اتمی رژیم ایران

 لحظه سرنوشت‌ساز برای رؤیای اتمی رژیم ایران

لحظه سرنوشت‌ساز برای رؤیای اتمی جمهوری اسلامی ایران به‌نظر بسیار نزدیک است. همه نشانه‌ها، به‌ویژه بازگشت ترامپ و هماهنگی‌های اخیر او با نتانیاهو و پوتین، به این امر گواهی می‌دهد. بدین ترتیب، پس از چند دهه‌ تقابل میان غرب و اسلام‌گرایان ایران، سرانجام چشم‌انداز یک اقدام قاطع در فراسوی افق مشاهده می‌شود.

موضوع بازدارندگی هسته‌ای تهران کماکان محور اصلی گفتمان سیاسی و تحلیلی در سطح جهان است. با این حال، حتی اگر جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای دست یابد، تحت شرایط کنونی قادر نخواهد بود بازدارندگی مؤثری در برابر دشمنان خود ایجاد کند. چند عامل حیاتی این واقعیت را توضیح می‌دهد.

بازدارندگی یا توهم قدرت؟

بازدارندگی هسته‌ای صرفاً با دستیابی به چند کلاهک اتمی حاصل نمی‌شود. بازدارندگی واقعی مستلزم داشتن زرادخانه‌ای بزرگ و قابل اعتماد است که تهدیدی وجودی علیه دشمنان ایجاد کند. ایران فاقد این ظرفیت است و در آینده نزدیک نیز بعید است به آن دست یابد.

استراتژی بازدارندگی ایران به مدت بیش از دو دهه بر مدلی ترکیبی استوار بود، که موقعیت آستانه هسته‌ای رژیم را با فعالیت‌ نیروهای نیابتی آن در منطقه تلفیق می‌کرد. این رویکرد به تهران اجازه می‌داد در عین قدرت‌نمایی در خاورمیانه، از رویارویی مستقیم نظامی بپرهیزد. اما اسرائیل طی سال‌های اخیر این معادله را بر هم زده است. افزایش حملات اسرائیل به ایران و نیروهای نیابتی آن آسیب‌پذیری‌های جمهوری اسلامی را آشکار کرده و کارآمدی بازدارندگی سنتی آن را به‌شدت کاهش داده است.

واقعیت‌های ژئوپلیتیکی نیز مانع تحقق بازدارندگی هسته‌ای مؤثر برای ایران هستند. برخلاف کره شمالی که کشوری منزوی با درگیری‌های محدود ژئوپلیتیکی است، ایران در قلب شاهراه‌های تجاری، انرژی، نظامی، و راهبردی جهان قرار دارد، و هرگونه افزایش تنشی از سوی تهران فوراً منطقه و جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

حملات موشکی اخیر ایران به اسرائیل نگرانی‌های بین‌المللی درباره جاه‌طلبی‌های هسته‌ای تهران را تشدید کرده است. در نتیجه، به جای تضمین بقای رژیم، تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی احتمالاً موجب ایجاد ائتلافی جهانی برای نابودی جمهوری اسلامی با هر وسیله ممکن خواهد شد.

تاریخ نیز در این باره عبرت‌آموز است. اتحاد جماهیر شوروی با وجود در اختیار داشتن بزرگ‌ترین زرادخانه هسته‌ای جهان، به دلیل اضمحلال داخلی فروپاشید. رژیم ایران با عدم انعطاف ایدئولوژیک و سوءمدیریت اقتصادی و بدون داشتن زرادخانه هسته‌ای، در مسیر سقوطی به‌مراتب خطرناک‌تر قرار دارد. لذا تصور اینکه دستیابی به چند سلاح هسته‌ای می‌تواند موجب تضمین بقای رژیم شود، توهمی بیش نیست که حتی ممکن است سقوط جمهوری اسلامی را تسریع کند.

عامل ترامپ-نتانیاهو-پوتین

در دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، اختلافات داخلی در دولت او مانع اجماع درباره اقدام نظامی علیه ایران شد، و جمهوری اسلامی از درگیری مستقیم گریخت. اما امروز این معادله تغییر کرده است. ترامپ قدرتمندتر از سابق بازگشته، و با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، همسویی نزدیکی دارد، و موضعی تهاجمی علیه ایران اتخاذ کرده‌ است. نتانیاهو همواره خواهان جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم بوده و ترامپ نیز کاملاً با او هم‌نظر است.

ترامپ بلافاصله پس از بازگشت به کاخ سفید محدودیت‌های فروش تسلیحات پیشرفته به اسرائیل را لغو کرد، انتقال بمب‌های سنگرشکن و «مادر همهٔ بمب‌ها» را مجاز دانست، و فشار حداکثری بر تهران را از سر گرفت. او هشدار داده که در صورت شکست دیپلماسی، اقدام نظامی اجتناب‌ناپذیر است. اخیراً فاش شد که ترامپ در نامه‌ای شخصی که توسط یک مقام اماراتی به دست خامنه‌ای رسانده، به ایران دو ماه فرصت داده تا توافق هسته‌ای جدیدی امضا کند، وگرنه با عواقب وخیمی مواجه خواهد شد.

حملات اخیر آمریکا به حوثی‌ها و افزایش تهدیدهای زبانی صریح علیه جمهوری اسلامی نیز نشانگر این روند تشدید تنش است. دولت ترامپ اعلام کرده هر حمله‌ای از سوی حوثی‌های یمن به کشتیرانی جهانی یا اسرائیل مستقیماً اقدامی توسط ایران تلقی شده و با واکنشی شدید روبه‌رو خواهد شد.

از سوی دیگر، ترامپ و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، طی گفتگوی تلفنی اخیر خود به توافق نادری دست یافتند: ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد تا تهدیدی وجودی علیه اسرائیل ایجاد نکند. این چرخش قابل توجهی در موضع کرملین است که همواره متحد جمهوری اسلامی محسوب می‌شد. این تغییر موضع روسیه، ایران را بیش از پیش در معرض حمله احتمالی آمریکا و اسرائیل قرار داده و آسیب‌پذیر کرده است.

تحولات منطقه‌ای پس از حملات تروریستی 7 اکتبر حماس به اسرائیل نیز معادلات را به‌شدت تغییر داده است. نیروهای نیابتی ایران—حماس، حزب‌الله، و حوثی‌ها—زیر ضربات سنگین قرار گرفته‌اند. اسرائیل بخش بزرگی از شبکه منطقه‌ای تهران را منهدم کرده و سوریه را از دست آن خارج کرده است. همزمان، حملات هوایی گسترده اسرائیل زیرساخت‌های نظامی و پدافند هوایی ایران را نابود کرده است. بنابراین، امروز حمله گسترده اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران بیش از هر زمان دیگری محتمل است.

مسیر پیش روی رژیم ایران: انتخاب اگزیستانسیالیستی

برای جمهوری اسلامی، بقای رژیم همواره اولویت مطلق بوده است. بیش از یک دهه قبل نوشتم که جاه‌طلبی‌های ‌اتمی تهران در راستای همین هدف قرار دارد. آیت‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، در سال 1366 این اصل را تبیین کرد و گفت: «حفظ نظام از اوجب واجبات است». این واقعیت همچنان به قوت خود باقی است.

اما امروز جمهوری اسلامی با بی‌سابقه‌ترین فشارهای داخلی و خارجی مواجه است. این در حالی‌که هیچ بازدارندگی مؤثری در برابر اقدامات داخلی و خارجی برای سرنگونی خود ایجاد نکرده است. لذا تنها راه بقای رژیم مذاکره با ترامپ است. این به معنای دست کشیدن تهران از توسعه‌طلبی منطقه‌ای، عادی‌سازی روابط با غرب و کشورهای همسایه، و گشایش فضای سیاسی برای فعالیت جامعه مدنی و توسعه دموکراسی است.

در غیر این صورت فاجعه‌ای عظیم در انتظار ایران است، که می‌تواند مشابه بمباران اتمی ژاپن یا فاجعه چرنوبیل باشد. کارزار نظامی مستمر علیه تأسیسات هسته‌ایِ در حال فعالیت ایران می‌تواند منجر به انتشار گسترده مواد رادیواکتیو، مرگ و میر شدید انسانی، آلودگی منابع طبیعی، و نابودی زیرساخت‌ها شود. پیامدهای چنین فاجعه‌ای احتمالاً تغییر خشونت‌آمیز رژیم، جنگ داخلی، و حتی فروپاشی کشور خواهد بود.

در نهایت، داشتن چند کلاهک هسته‌ای برای جمهوری اسلامی تضمین بازدارندگی ایجاد نمی‌کند، بلکه توهمی است که می‌تواند سقوط رژیم را شتاب بخشد. حملات آمریکا به حوثی‌های یمن را می‌توان آخرین هشدار ترامپ به ایران پیش از فرا رسیدن لحظه سرنوشت‌ساز دانست.العربیه فارسی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر