۱۴۰۴ مرداد ۶, دوشنبه

همه چیز در رابطه با عملیات فروغ جاویدان- عملیاتی که خمینی را تا آستانه سقوط برد- قسمت دوم

خاطرات فروغ- تسخیر کرند-عبدلوهاب فرجی(فرمانده افشین)

فروغ جاویدان نگاهی دیگر - قسمت چهارم - نبردهای اسلام آباد - کلیپ اول -۲۸ مرداد ۱۴۰۳

مستند فروغ جاویدان نگاهی دیگر- قسمت سوم- کلیپ دوم-۲۷ مرداد ۱۴۰۳

مستند فروغ جاویدان، نگاهی دیگر - قسمت دوم - فتح کرند- کلیپ اول - ۱۹ مرداد۱۴۰۳

فروغ جاویدان نگاهی دیگر - قسمت چهارم - نبردهای اسلام آباد - کلیپ دوم -۲۸ مرداد ۱۴۰۳

پاسخ به دو سئوال بسیار مهم - چرا فروغ جاویدان ضروری بود اگراین عملیات نمیشد چه اتفاقی میافتاد

  پاسخ به دو سئوال بسیار مهم - چرا فروغ جاویدان ضروری بود اگراین عملیات نمیشد چه اتفاقی میافتاد

روی لینک ها کلیک کنید وهر دو مطلب را کامل بخوانید

«فروغ جاویدان»، حماسه‌یی ماندگار در تاریخ ایران

 «فروغ جاویدان»، حماسه‌یی ماندگار در تاریخ ایران

حماسهٔ‌ماندگار فروغ جاویدان

در مورد عملیات کبیر عقیدتی - میهنی «فروغ جاویدان» گفتارها و نوشتارهای بسیار در ادبیات سیاسی ایران وجود دارد. بخش اعظم آن متعلق به سردمداران، عوامل میدانی، فرماندهان نظامی و نیز دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی فاشیسم دینی است. آنها فروغ جاویدان را «مرصاد» می‌نامند. هر سال شاهد اقدامات مختلف از جانب حکومت برای بزرگداشت این مناسبت هستیم؛ مهم‌ترین آن راه‌اندازی کاروناوال‌هایی است به‌نام «راهیان نور!» برای بازدید از منطقه‌ی عملیاتی دشت حسن‌آباد و تنگهٔ چارزبر. به‌جرأت می‌توان گفت که کمتر کسی را در داخل باندهای حکومتی می‌توان یافت که دست‌کم یک‌بار در مورد فروغ جاویدان اظهارنظر نکرده باشد.

 مقاله دوم 

روی عکس ولینک کلیک کنید وبخوانید 

فروغ جاویدان؛ پاسخ به ضرورت تاریخ و پرش آگاهانه به‌سوی رستگاری یک ملت به قلم مصطفی نیکار، نویسنده مجموعه «خروش جنگل»

 فروغ جاویدان؛ پاسخ به ضرورت تاریخ و پرش آگاهانه به‌سوی رستگاری یک ملت به قلم مصطفی نیکار، نویسنده مجموعه «خروش جنگل»


فروغ جاویدان، تصمیمی آرمانی، ملی و تاریخی برای رستگاری یک ملت

در تاریخ جنبش‌ها، لحظاتی هست که سرنوشت یک ملت، آینده یک خلق، و اعتبار یک مبارزه در گرو تصمیمی برق‌آسا و جسورانه قرار می‌گیرد. تصمیمی که نه بر پایه محاسبه‌های منفعت‌طلبانه، که بر بنیاد فدای کامل و اعتماد به خلق و خدا و تاریخ اتخاذ می‌شود. فروغ جاویدان، در تابستان ۱۳۶۷، چنین لحظه‌ای بود.

مستند فروغ جاویدان نگاهی دیگر - قسمت اول- آغاز پیشروی - کلیپ اول- ۱۱مرداد ۱۴۰۳

۱۴۰۴ مرداد ۵, یکشنبه

فروغ جاویدان عملیات آرمانی میهنی ای که حضور زنان قهرمان مجاهد خلق تا همین الان لرزه مستمر بر پیگر ولایت انداخته ومیاندازد



زنان در عملیات کبیرعقیدتی میهنی فروغ جاویدان

زنان در عملیات کبیرعقیدتی میهنی فروغ جاویدان

شیر زنان مجاهد خلق درعملیات کبیر فروغ جاویدان اقدامی آرمانی میهنی برای رهائی خلق ومیهن

فروغ جاویدان عملیان آرمانی میهنی ای که تا همین الان لرزه مستمر بر پیگر ولایت انداخته ومیاندازد

وحشت سران رژیم از تکرار عملیات کبیر فروغ جاویدان

مسعود رجوی–سالگرد عملیات کبیر فروغ جاویدان بزرگ‌ترین حماسة میهنی و آرمانی ارتش آزادیبخش ملی ایران



ویژه‌نامه شماره ۱ | «قتل‌عامی در راه است» اعدام بهروز احسانی و مهدی حسنی؛ آغاز فاز جدید سرکوب خونین

 ویژه‌نامه شماره ۱ | «قتل‌عامی در راه است» اعدام بهروز احسانی و مهدی حسنی؛ آغاز فاز جدید سرکوب خونین


بهروز احسانی ومهدی حسنی جاودانه شدند

 آغاز خونریزی سیستماتیک

در سحرگاه یکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴، دو مجاهد خلق، بهروز احسانی و مهدی حسنی، پس از سه سال مقاومت در زندان و زیر شکنجه‌های مداوم، به‌دستور خامنه‌ای اعدام شدند.
این دو زندانی سیاسی، به جرم «حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران» به مرگ محکوم شده بودند. بهروز در آخرین پیامش از زندان، با تأکید بر ایستادگی، نوشت:

«ما مطلقاً تحت هیچ شرایطی تسلیم این رژیم خون‌ریز و جنایتکار نخواهیم شد. هیهات من‌الذله.»

 پیام رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، خانم مریم رجوی

«خامنه‌ای ضحاک ماربه‌دوش در واپسین ایام حکومت ننگینش دست به جنایت بزرگی زد تا شاید چند صباحی به عمر رژیمش بیفزاید.

درود به این مجاهدان سرموضع که در اوج سرفرازی به عهد خود با خدا و خلق وفا کردند.

سازمان ملل متحد و مدافعان حقوق‌بشر باید دست به اقدام قاطع بزنند. بی‌عملی، رژیم را به اعدام بیشتر تشویق می‌کند. شمار زیادی از زندانیان مجاهد و مبارز زیر حکم اعدام هستند. باید برای نجات جان آن‌ها فوراً اقدام کرد.»


 نشانه‌ها و نمونه‌ها: استارت «قتل‌عام تدریجی»

  • تاکنون دست‌کم ۱۵ زندانی سیاسی به اتهام «عضویت در مجاهدین» به اعدام محکوم شده‌اند.

  • تنها در تیرماه، فرشاد اعتمادی‌فر، مسعود جامعی و علیرضا مرداسی در اهواز به دو بار اعدام محکوم شدند.

  • سعید ماسوری در نامه‌ای مخفیانه هشدار داد: «جنایتی در حال وقوع است».


  • نامه زندانی سیاسی سعید ماسوری از زندان وهشدار برای یک قتل عام شبیه ۶۷

  • دیروز (۴ مرداد)، در رشت، یک هوادار سازمان مجاهدین خلق بنام یعقوب درخشان نیز توسط دادگاه رژیم به اعدام محکوم شد.


  • یعقوب درخشان از رشت که توسط قضائیه جلادان به اعدام محکوم شد

  • دستگاه‌های امنیتی رژیم در حال انتقال زندانیان به سلول‌های انفرادی، قطع ارتباطات و ایجاد «خلأ خبری» برای اجرای اعدام‌های پنهان هستند.


 نتیجه‌گیری شماره ۱:

اعدام دو مجاهد خلق، دیگر یک هشدار نیست؛ آغاز عملی فاز قتل‌عام است.
رژیم در شکننده‌ترین وضعیت خود، تلاش می‌کند با ارعاب و خون، راه بقای خود را باز کند. اما:

این خون‌ها، طنین گام‌های فروغ‌های جاودان آینده‌اند.

مثل ۶۷ قتل عامی در کار است شماره ۱: پس از آتش‌بس، قتل‌عام؛ روایت خونین تابستان ۶۷ تکرار می‌شود «آتش‌بس، سیانور، قتل‌عام؛ تاریخ تکرار نمی‌شود، بازسازی می‌شود»

 مثل ۶۷ قتل عامی در کار است  شماره ۱: پس از آتش‌بس، قتل‌عام؛ روایت خونین تابستان ۶۷ تکرار می‌شود «آتش‌بس، سیانور، قتل‌عام؛ تاریخ تکرار نمی‌شود، بازسازی می‌شود»


قتل عام خمینی جلاد ضد بشر برای نابود ونسل کشی مجاهدین در سال ۶۷

در تاریخ معاصر ایران، تابستان ۱۳۶۷ به‌عنوان یکی از سیاه‌ترین و خونین‌ترین فصل‌های سرکوب و جنایت، با قتل‌عام هزاران زندانی سیاسی رقم خورد. آتش‌بس جنگ ۸ساله، برای خمینی نه پایان خصومت، که آغاز پروژه‌ای برای حذف کامل دشمنان عقیدتی بود. با یک فتوای مخوف، دژخیمان رژیم در کمتر از دو ماه، هزاران زندانی وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران و دیگر مخالفان را قتل‌عام کردند. پروژه‌ای که با هماهنگی مستقیم باند لاجوردی، پورمحمدی، نیری و رئیسی اجرا شد.

امروز، در تابستان ۱۴۰۴، هشدارها درباره بازتولید همان سناریو شنیده می‌شود؛ از سرمقاله خبرگزاری سپاه پاسداران تا اقدامات عملی در زندان‌ها.


 شباهت‌های آشکار میان ۱۴۰۴ و ۱۳۶۷:

  • همان‌گونه که آتش‌بس سال ۶۷ بهانه‌یی شد برای کشتار، آتش‌بس ظاهری در درگیری‌های اخیر با اپوزیسیون و حملات خارجی، بستری شده برای تیزتر کردن سرکوب.

  • در میانه‌ی بن‌بست در مذاکرات هسته‌یی و بحران ساختاری رژیم، بار دیگر دشمن اصلی را مجاهدین خلق معرفی کرده‌اند.

  • خبرگزاری فارس در سرمقاله‌ای با عنوان «چرا باید اعدام‌های ۶۷ تکرار شود؟»، خواستار حذف فیزیکی زندانیان سیاسی شده و آن را تجربه‌ای موفق خوانده است.

  • بیش از ۱۵ زندانی سیاسی تنها در یک ماه گذشته به اتهام «عضویت در سازمان مجاهدین» به اعدام محکوم شده‌اند.

  • زندانیان سیاسی به سلول‌های ایزوله یا مکان‌های نامعلوم منتقل شده‌اند.

  • سعید ماسوری، زندانی سیاسی سرشناس، با نامه‌یی مخفیانه هشدار داده: «جنایتی در حال وقوع است».


هدف اصلی همچنان پابرجاست:

قتل‌عام ۶۷ نه بر پایه جرم یا جرم‌انگاری، بلکه بر پایه هویت و عقیده انجام شد. امروز نیز همین الگو دنبال می‌شود. جرم اصلی این زندانیان، نه «محاربه» که ایستادگی بر آرمان آزادی و وفاداری به مقاومت سازمان‌یافته است.

در چنین شرایطی، تنها یک حقیقت بیش از هر زمان درخشان‌تر است:
تکرار جنایت ۶۷ نه نشانه قدرت رژیم، که فریاد وحشتش از آلترناتیو سازمان‌یافته است.


آیا جهان این‌بار هم سکوت خواهد کرد؟
یا صدای فریادهایی که از سلول‌ها برخاسته، پژواک حمایت جهانی را خواهد یافت؟


مثل ۶۷ قتل عامی در راه است شماره ۲: جهان هشدار می‌دهد؛ پیش از آن‌که دیر شود «قتل‌عامی دیگر در راه است؛ این‌بار، نباید جهان سکوت کند»

 مثل ۶۷ قتل عامی در راه است  شماره ۲: جهان هشدار می‌دهد؛ پیش از آن‌که دیر شود «قتل‌عامی دیگر در راه است؛ این‌بار، نباید جهان سکوت کند»


قتل عام سال ۶۷ جنایت علیه بشریت بقصد نسل کشی مجاهدین

پس از انتشار سرمقاله «فارس» درباره تکرار اعدام‌های سال ۶۷ و موج تازه صدور احکام اعدام علیه زندانیان سیاسی، واکنش‌ها و هشدارهای بین‌المللی با سرعت بالا گرفته است. نهادهای پارلمانی و حقوق‌بشری در اروپا و کانادا به صراحت اعلام کرده‌اند: جنایتی در حال وقوع است. باید اقدام کرد، پیش از آن‌که خیلی دیر شود.


 هشدار کانادا: تکرار سکوت سال ۱۹۸۸ را اجازه نمی‌دهیم

دو نماینده پارلمان کانادا، جودی اسگرو و مایکل کوپر، رؤسای مشترک کمیته دوستان ایران آزاد، در نامه‌یی رسمی خطاب به:

  • وزیر خارجه کانادا

  • دبیرکل سازمان ملل متحد

  • گزارشگر ویژه سازمان ملل برای ایران

به‌صراحت اعلام کردند:

«ما نشانه‌های موجود را بسیار جدی می‌گیریم و اجازه نخواهیم داد سکوت سال ۱۹۸۸ تکرار شود. اعدام‌های اخیر، یادآور فتوای خمینی برای کشتار مجاهدین است. این جنایت علیه بشریت نباید بار دیگر در سکوت جهانی انجام گیرد.»

آن‌ها خواستار:

  • محکومیت علنی اعدام‌ها توسط نهادهای سازمان ملل

  • گنجاندن قتل‌عام ۱۳۶۷ در متن قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در پاییز آینده

  • موضع‌گیری قاطع دولت کانادا برای توقف فوری موج سرکوب شدند.


 هشدار آلمان: رژیم در حال تدارک یک تسویه‌حساب خونین است

کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد نیز در بیانیه‌یی اعلام کرد:

«دست‌کم ۱۵ زندانی سیاسی به اتهام وابستگی به مجاهدین به اعدام محکوم شده‌اند. خطر اجرای فوری این احکام بسیار بالاست. دادگاه‌های نمایشی، شکنجه، سلول انفرادی و اتهاماتی چون محاربه، ابزار پروژه‌یی برای کشتار خاموش هستند.»

این کمیته تأکید کرده:

  • حقوق‌بشر نباید قربانی مذاکرات هسته‌یی شود.

  • اتحادیه اروپا و دولت آلمان باید احکام اعدام و سرکوب زندانیان را علناً محکوم کنند.

  • هرگونه گفت‌وگو یا همکاری با رژیم باید مشروط به رعایت حقوق‌بشر شود.


جهان در بزنگاه ایستاده است

در تابستان ۶۷، جهان دیر فهمید؛ اما امروز شاهدانی هستند که فریاد می‌زنند:
جنایت آغاز شده است.
زندانیانی در صف اعدام، صدای مظلومان ایران، چشم‌انتظار ایستادگی جامعه جهانی‌اند.

جهان، این‌بار باید انتخاب کند:

همراهی با جنایت یا هم‌صدایی با عدالت. 

کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد - هشدار درباره موج سرکوب در ایران و اعدام‌های قریب‌الوقوع علیه زندانیان سیاسی

 کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد - هشدار درباره موج سرکوب در ایران و اعدام‌های قریب‌الوقوع علیه زندانیان سیاسی

کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد
کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد

کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد

هشدار درباره موج سرکوب در ایران
و اعدام‌های قریب‌الوقوع علیه زندانیان سیاسی

 


رژیم در حال تدارک یک تسویه‌حساب خونین است

آلمان و اتحادیه اروپا باید اقدام کنند

 

کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد نسبت به تشدید وضعیت در زندان‌های رژیم ایران هشدار می‌دهد:

در مدت اخیر رژیم تهران دست‌کم ۱۵زندانی سیاسی را به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران به اعدام محکوم کرده است. خطر اجرای فوری این احکام برای چند نفر از آنان بسیار بالاست.

در تاریخ ۱۰ژوئیه ۲۰۲۵، ۳زندانی سیاسی به نام‌های فرشاد اعتمادی‌فر، مسعود جامعی و علیرضا مرداسی هر یک به ۲بار اعدام و یک سال زندان محکوم شدند. ۲زندانی دیگر به نام‌های سامان و داوود حرمت‌نژاد به ۱۲ و ۱۵سال زندان محکوم شدند. این احکام در پی شکنجه‌های طولانی، نگهداری در سلول انفرادی و طی یک محاکمه نمایشی در شعبه اول دادگاه انقلاب اهواز صادر شده‌اند، آن هم بر اساس اتهامات ساختگی مانند «محاربه»، «عضویت در مجاهدین» و «تبلیغ علیه نظام».

این تشدید سرکوب در شرایطی رخ می‌دهد که مذاکرات هسته‌یی هم‌چنان ادامه دارد. به نظر می‌رسد رژیم تلاش دارد با نمایش مذاکره در خارج و سرکوب در داخل، بقای خود را حفظ کند.

کمیته آلمانی همبستگی هشدار می‌دهد:

حقوق بشر نباید قربانی مذاکرات هسته‌یی شود.
استفاده سیستماتیک از شکنجه، بازداشت‌های خودسرانه و اعدام‌های فراقضایی باید با واکنش‌های قاطع سیاسی روبه‌رو شود.
هر گونه گفتگو یا همکاری سیاسی و اقتصادی با رژیم ایران باید مشروط به رعایت اصول حقوق‌بشر باشد.

ما از دولت آلمان، اتحادیه اروپا و به‌ویژه کمیسر فدرال حقوق‌بشر می‌خواهیم احکام اخیر اعدام و سرکوب زندانیان سیاسی را علناً محکوم کنند.

اکنون زمان اقدام قاطع بین‌المللی فرارسیده ـ پیش از آن‌که بار دیگر فاجعه‌یی چون سال ۱۳۶۷ تکرار شود.

خانم مریم رجوی: بحران بی‌آبی معضل بزرگ مردم در حاکمیت تبهکار آخوندها

 خانم مریم رجوی: بحران بی‌آبی معضل بزرگ مردم در حاکمیت تبهکار آخوندها

خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران

منابع آب کشور نیز مانند سایر سرمایه‌های کشور از غارت و چپاول نظام منحوس ولایت فقیه و پاسداران جهل و جنایت در امان نمانده و تهران و اکثر نقاط کشور را با فاجعه بی‌آبی مواجه کرده است.
قطع آب و برق آن هم در گرمای تابستان شرایط طاقت‌فرسایی را بر مردم محروم تحمیل کرده و زندگی بسیاری از کشاورزان را تباه کرده است.
سرکردگان و کارشناسان رژیم بحران بیش‌تری را برای ماه‌های آینده پیش‌بینی می‌کنند.
استفاده بی‌رویه از منابع آبی در صنایعی که در خدمت سپاه پاسداران است، سوءاستفاده از آب‌های زیرزمینی و ساختن سدهایی که در خدمت مجتمع‌های حکومتی یا وابسته به سپاه است، حتی مناطق پر آب ایران را با بحران مواجه کرده است.
به‌راستی که آخوندهای حاکم حرث و نسل را هلاک کرده‌اند و تنها راه نجات، قیام برای تغییر رژیم و استقرار دموکراسی، حاکمیت مردم و عدالت است.

۱۴۰۴ تیر ۳۱, سه‌شنبه

بسیار مهم- بیانیه تحلیلی ما پاسخ به پیام مسعود رجوی درباره موسوی، مقاله عبیات، و خط تحریف توسط مزدوران امنیتی (برگرفته از پیام ۳۰ تیر ۱۴۰۴)

 بیانیه تحلیلی ما پاسخ به پیام مسعود رجوی درباره موسوی، مقاله عبیات، و خط تحریف توسط مزدوران امنیتی

(برگرفته از پیام ۳۰ تیر ۱۴۰۴)


برخی ها امداد رسان وبرخی ها چوب زیر بغل شیخ اند ولی فایده بی فایده

در لحظه‌ای که رژیم ولایت فقیه با بحران‌های انباشته داخلی و بین‌المللی به مرز فروپاشی نزدیک شده، پیام راهبردی مسعود رجوی درباره موقعیت میرحسین موسوی، مرز دقیق میان مقاومت واقعی و بازی‌گردانان سیاسی را روشن کرده است.

این پیام، نه از سر عاطفه یا سیاست‌ورزی مصلحتی، بلکه از دل تشخیص دقیق تضاد اصلی در لحظه‌ٔ کنونی صادر شده است. رجوی با شفافیت هشدار می‌دهد که:

«نیش و لگد زدن به موسوی در این شرایط مشخص و در این مورد مشخص، به نفع خامنه‌ای است.»
(مسعود رجوی – ۳۰ تیر ۱۴۰۴)

این هشدار، نه دعوت به اتحاد با موسوی است، نه چشم‌پوشی از سابقه‌ی او؛ بلکه شناختن لحظه‌ای‌ست که در آن صدای موسوی، در شکاف قدرت مطلقه ولایت طنین انداخته و هر ضربه به آن، کمک به انسجام جبهه‌ی دشمن است.


 زبان باید چشم داشته باشد؛ صدای عبور و تشخیص

در مقاله‌ای عمیق با عنوان «زبان باید چشم داشته باشد»، عادل عبیات ــ که خود تجربه‌ای از درون آن ساختار دارد ــ پیام مسعود رجوی را نه‌تنها تفسیر، بلکه با دقتی تحلیلی شکافت:

«رجوی نه در نقش رفیق، که در جایگاه ناظر و آگاه به ساختار، از موسوی محافظت می‌کند... نه به‌خاطر موسوی، که برای آن‌که صدای ترک خوردن سقف را قطع نکنیم.»

او می‌نویسد:

«موسوی هر چه باشد سد وحدت خامنه‌ای‌ست، و رضا پهلوی هر چه بگوید، خروجی‌اش در پادگان سپاه جا خوش می‌کند.»

و سپس به جوهر پیام رجوی می‌رسد:

«کوبیدن بر دهان کسی ولو با زبان نیم‌سوخته‌اش، شکافی در ارکان قدرت می‌زند، همان است که خامنه‌ای می‌خواهد از بین ببرد.»

این صدا، صدای عبور از اصلاح‌طلبی قلابی است؛ نه دعوت به بازگشت به نظام، بلکه فهم این نکته که حمله کور به هر صدای مخالف خامنه‌ای، در این لحظه، بازی در زمین ولی‌فقیه است.


 جبهه مقاومت کجاست؟

ما، همان‌طور که در پنج دهه گذشته بارها تأکید شده، تنها در چارچوب جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی حرکت می‌کنیم.
نه امضاهای ۷۰۰ نفر، نه بیانیه‌های دوپهلوی مدعیان اپوزیسیون، و نه سوژه‌سازی‌های رسانه‌ای، نمی‌توانند جایگزین خط اصیل مقاومت شوند.
تنها مرز، مرز سرنگونی است.

ما نه با موسوی شریک هستیم، نه او را هم‌سنگ می‌دانیم، اما در این بزنگاه تاریخی، می‌فهمیم که زدن موسوی، ماساژ ستون ولایت فقیه است و حفظ قدرت دشمن را تسهیل می‌کند.


 و اما ایرج مصداقی؛ زبان بی‌چشم، مزدور دوخته به دو سوی ارتجاع

ایرج مصداقی نفوذی تشنه به خون مجاهدین در من و توعمامه زمین میزند

در این میان، ایرج مصداقی بار دیگر در لحظه‌ی حساس، به میدان آمده تا با زدن رجوی، مجاهدین، موسوی و عبیات، نقش همیشگی خود را ایفا کند؛ نقش مزدوری که در بزنگاه‌ها، با وقاحت و بلاهت، پل بین وزارت اطلاعات و شاه‌پرستی ارتجاعی می‌سازد.

او با زبانی زهرآلود، تلاش می‌کند هم مقاومت را بزند، هم از رفراندوم موسوی سوژه بسازد، و هم رضا پهلوی را بالا ببرد، تا بلکه خامنه‌ای بتواند یک‌پارچگی جبهه‌اش را حفظ کند.

ایرج مصداقی نه تحلیل‌گر است، نه اپوزیسیون، نه نماینده‌ی زندانیان سیاسی.
او مأموری‌ست برای کج‌فهم کردن مردم وانحراف قیام در پیش  و آلتی‌ست در دست ولی‌فقیه و نردبان سلطنت.


 جمع‌بندی

در این لحظه‌ی تاریخی، مسئولیت همه روشنفکران، نویسندگان، مبارزان و وفاداران به مقاومت، تشخیص دقیق تضاد اصلی است.
ما با چشم باز، می‌گوییم:

  • نه با اصلاح‌طلبان قلابی مرز می‌ریزیم؛

  • نه به سلطنت مشروعیت می‌دهیم؛

  • و نه اجازه می‌دهیم مأموران نفوذی، آدرس غلط بدهند.

ما در کنار مردم، در صف مقاومت، و در نقطه‌ی تقابل با تمامیت نظام ولایت فقیه ایستاده‌ایم.

۱۴۰۴ تیر ۲۵, چهارشنبه

ویژه‌نامه مقاومت شماره ۵«بازتاب جهانی مقاومت در دوران پساجنگ»

 ویژه‌نامه مقاومت شماره ۵«بازتاب جهانی مقاومت در دوران پساجنگ»


کارزار جهانی در حمایت از قیام و مقاومت ایران

چگونه حضور بین‌المللی مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت، رژیم را به محاصره سیاسی می‌کشاند؟

در شرایط پساجنگ که تمام تار و پود نظام ولایت فقیه تحت فشار داخلی و بحران مشروعیت قرار گرفته، یک مؤلفه‌ی تعیین‌کننده در صحنه، حضور و ابتکار سیاسی و بین‌المللی مقاومت ایران است.

این حضور نه‌تنها یک فعالیت تبلیغی نیست، بلکه نقش یک عامل کنش‌گر و تغییرساز را در معادلات منطقه‌ای و جهانی بازی می‌کند.


 محور اول: دوران انزوای سیاسی رژیم

رژیم ولایت فقیه، پس از آتش‌بس اجباری، با چند سیلی پیاپی در صحنه بین‌المللی مواجه شده است:

  1. محکومیت‌های جهانی نسبت به اعدام‌ها و نقض حقوق بشر

  2. فشار گروه‌های پارلمانی در اروپا، آمریکا و کشورهای عربی برای حمایت از آلترناتیو دموکراتیک

  3. تشکیل بلوک‌های حقوقی برای پیگرد مقامات رژیم

  4. رشد کمپین‌های جهانی علیه سپاه پاسداران به‌عنوان یک گروه تروریستی

  5. تضعیف شدید دیپلماسی رسمی رژیم در سازمان‌های بین‌المللی

این وضعیت محصول یک خلأ نیست؛ بلکه محصول فعالیت پیگیر و مؤثر شبکه‌های بین‌المللی مقاومت ایران است.


 محور دوم: شورا و راه‌حل سوم در کانون توجه

در دوران پساجنگ، دو واژه بیشتر از همیشه در رسانه‌های جهانی، بیانیه‌های پارلمانی و جلسات سیاسی شنیده می‌شوند:

  • شورای ملی مقاومت ایران

  • راه حل سوم؛ نه به جنگ، نه به مماشات

امروز، راه‌حل سوم به رهبری مقاومت ایران، در حال تبدیل شدن به یک گزینه‌ی جدی و معتبر برای سیاست‌مداران جهانی است.
حتی مخالفان سنتی، اکنون ناگزیرند از نقش جایگزین مقاومت حرف بزنند، چون بدیلی بهتر وجود ندارد.


 محور سوم: بازتاب رسانه‌ای؛ صدای مردم ایران در دنیا

در هفته‌های اخیر، خبرگزاری‌های بین‌المللی مانند:

  • Reuters

  • The Guardian

  • Al Arabiya

  • Politico

  • Le Figaro

  • و ده‌ها رسانه‌ی دیگر

در گزارش‌ها و تحلیل‌های خود، بارها به نقش «مجاهدین خلق» و «شورای ملی مقاومت» در تحلیل آینده‌ی ایران اشاره کرده‌اند.
این بازتاب‌ها نه حاصل روابط عمومی، بلکه نتیجه‌ی خط روشنگری مستمر و فداکارانه است که توسط مقاومت در داخل و خارج کشور پی گرفته می‌شود.


 محور چهارم: سیاست فشار، نتیجه‌ی افشاگری

هر افشاگری مقاومت ایران درباره:

  • طرح‌های تروریستی رژیم در خارج کشور

  • شبکه‌های لابی و تطهیر در اروپا و آمریکا

  • شکنجه‌گاه‌ها و پروژه‌های سرکوب در داخل

  • و نقش مهره‌های رژیم در نقض حقوق بشر

در نهایت تبدیل به فشار بین‌المللی، محدودیت سیاسی، و قطع کانال‌های تنفسی رژیم می‌شود.


 جمع‌بندی

در دوران پساجنگ، مقاومت ایران نه‌فقط در عرصه داخلی بلکه در صحنه جهانی نیز تبدیل به فاکتور تأثیرگذار و ابتکارمحور شده است.

این حضور بین‌المللی، دست رژیم را برای بازی‌های سیاسی بسته و فرصت مانور در محافل دیپلماتیک را به‌شدت کاهش داده است.

همان‌طور که در میدان جنگ، آتش‌بس را مقاومت تحمیل کرد، در میدان سیاست نیز مقاومت است که مهره‌های رژیم را به عقب می‌راند.

ویژه‌نامه مقاومت شماره ۴«سرکوب و اعدام؛ طناب پوسیده‌ی نظام در آستانه فروپاشی»چگونه ولایت فقیه در دوران پساجنگ، خود را با طناب مرگ خفه می‌کند؟

 ویژه‌نامه مقاومت شماره ۴«سرکوب و اعدام؛ طناب پوسیده‌ی نظام در آستانه فروپاشی»چگونه ولایت فقیه در دوران پساجنگ، خود را با طناب مرگ خفه می‌کند؟


چرا نه به اعدام اعدام دیگر اثر ندارد

چگونه ولایت فقیه در دوران پساجنگ، خود را با طناب مرگ خفه می‌کند؟

از نخستین ساعات پس از اعلام آتش‌بس در تیرماه ۱۴۰۴، دژخیمان حاکمیت ولایت فقیه یک کارزار حساب‌شده‌ی اعدام و سرکوب را به‌طور بی‌وقفه آغاز کردند. چرا؟ برای چه هدفی؟ و این پروژه با چه بازتابی روبه‌رو شد؟ در این شماره، ابعاد این پروژه و دلایل بن‌بست آن را بررسی می‌کنیم.


 محور اول: ترس از مردم، نه اعتماد به اقتدار

در هیچ حکومتی که احساس قدرت می‌کند، نیاز به نمایش جنایت نیست.
اما ولایت فقیه، درست در لحظه‌ای که می‌گوید «پیروز شدیم»، ده‌ها نفر را در عرض هفته‌ای اعدام می‌کند. چرا؟

چون جنگِ واقعی از نظر حاکمیت، در خیابان‌ها، در ذهن مردم، و در نفرت انباشته‌شده‌ی جامعه ادامه دارد. جنگ، به فاز روانی و سیاسی وارد شده و نظام تلاش می‌کند با ارعاب گسترده، این میدان را ببندد.


 محور دوم: نشانه‌های پروژه‌ی جدید سرکوب

  1. افزایش موج اعدام‌ها در زندان‌های سراسر کشور (حتی زندانیان بدون سابقه‌ی سیاسی)

  2. بازداشت گسترده‌ی دانش‌آموزان، جوانان، ورزشکاران، و فعالان فضای مجازی

  3. احضارهای بی‌وقفه به مراکز اطلاعاتی (سپاه – اطلاعات – امنیت قضایی)

  4. تحرکات پیشگیرانه در مناطق محروم و حاشیه‌نشین

  5. تعقیب و تهدید اعضای خانواده‌های شهدا و زندانیان سیاسی

این پروژه، تلاشی است برای ایجاد جو رعب عمومی در آستانه تغییرات سیاسی و افزایش زمزمه‌های آلترناتیو.


 محور سوم: چرا اعدام جواب نمی‌دهد؟

اعدام، ابزار حکومتی شکست‌خورده است.
این طناب پوسیده، نه دشمن را می‌ترساند، و نه مردم را خاموش می‌کند.

برعکس، در دنیای امروز، هر اعدام:

  • بازتاب جهانی پیدا می‌کند

  • نظام را بیشتر منزوی می‌سازد

  • انرژی خشم مردم را تشدید می‌کند

  • کانون‌های شورشی را فعال‌تر می‌سازد

اعدام «رحمان» یا «مجید» یا «زینب» دیگر یک واقعه محلی نیست.

یک انفجار سیاسی است.

یک سند دروغ‌سوز برای افکار عمومی. 

و از همه مهم‌تر:

یک اعلام جنگ به نسل جوانی‌ست که دیگر نمی‌ترسد.


 محور چهارم: نقش مقاومت در شکستن ارعاب

رژیم، در مقابل خود فقط یک نیروی بازدارنده واقعی می‌شناسد: مقاومت ایران.

اگر نبود افشاگری‌های بین‌المللی و سازمان‌یافته‌ی شورای ملی مقاومت:

  • لیست اعدام‌ها منتشر نمی‌شد

  • دادگاه‌های مخفی امنیتی رسانه‌ای نمی‌شدند

  • خانواده‌ها نمی‌توانستند صدای مظلومیت را به جهان برسانند

مقاومت ایران، صدای زندانیان، خانواده‌ها و مردم تحت سرکوب شده است.
از هر گزارش، هر توییت، هر اطلاعیه و هر فعالیت حقوق‌بشری، یک موج فشار جهانی علیه اعدام‌ها ساخته می‌شود.
همین فعالیت‌هاست که سیستم سرکوب را به استیصال کشانده.


 جمع‌بندی

در دوران پساجنگ، پروژه اعدام و سرکوب، نشان‌دهنده‌ی ضعف، نه قدرت نظام است. این طناب پوسیده، دیگر کار نمی‌کند.

امروز، حتی برای سرکوب هم باید «اقتدار» داشت. و آن‌کس که اقتدارش را از دست داده، با هر اعدام، خود را بیشتر در چاه خشم و انزوا می‌اندازد.

رژیم ولایت فقیه، نه با انفجار نظامی که با اضمحلال درون، سرنگون خواهد شد.
و هیچ نیرویی مانند مقاومت ایران، این فرآیند را شتاب نداده است.

ویژه‌نامه مقاومت شماره سوم: «کانون‌های شورشی؛ آتش زیر خاکستر پساجنگ» کانون‌های شورشی؛ سند زنده‌ی حضور مقاومت در خاک میهن

  ویژه‌نامه مقاومت شماره سوم: «کانون‌های شورشی؛ آتش زیر خاکستر پساجنگ» کانون‌های شورشی؛ سند زنده‌ی حضور مقاومت در خاک میهن


کانونهای شورشی شهرهای شورشی وارتش آزادی = مقاومتی کاملا سازمان یافته

در حالی‌که فاز جنگ به آتش‌بس موقت رسیده و رژیم ولایت فقیه برای بازسازی رعب تلاش می‌کند، یک واقعیت لرزه بر اندام حاکمیت انداخته است: کانون‌های شورشی هنوز زنده‌اند، فعال‌اند، و در حال گسترش‌اند.

این کانون‌ها دیگر فقط شعارنویسی شبانه نیستند؛ بلکه به‌گفته‌ی بسیاری از منابع امنیتی رژیم، به سازمان‌یافتگی، هماهنگی منطقه‌ای و حتی اقدام ایذایی و تاکتیکی نیز رسیده‌اند.


۱. تنها نیروی مردمی متشکل در میدان

در شرایط پساجنگ، آنچه رژیم از آن بیشتر می‌ترسد، نه بمب یا موشک خارجی، بلکه یک شعله‌ی درونیِ سازمان‌یافته است.
کانون‌های شورشی، شبکه‌های کوچک اما پیوسته و درهم‌تنیده‌یی‌اند که با الهام از سازمان مجاهدین خلق ایران و هدایت استراتژیک شورای ملی مقاومت، به‌عنوان هسته‌های مقاومت شهری عمل می‌کنند.


۲. اعترافات رسمی رژیم

تنها طی سه هفته گذشته، ده‌ها رسانه‌ و مقام امنیتی رژیم از بازداشت «عناصر مرتبط با منافقین»، «شناسایی تیم‌های خرابکاری»، «نقش عوامل نفوذی در شهرستان‌ها»، و «عملیات تبلیغی و ایذایی علیه نهادهای بسیج و سپاه» سخن گفته‌اند.
همه‌ی این‌ها، مهر تأیید دشمن است بر موجودیت و کارایی کانون‌های شورشی.


۳. فاز جدید پس از آتش‌بس

در فضای پسا‌جنگ، برخلاف خیال‌پردازی‌های رژیم، امنیت تشکیلاتی افزایش یافته است. بسیاری از فازهای تدارکاتی که به‌خاطر شرایط جنگی به حالت تعلیق درآمده بودند، اکنون با دستورالعمل‌های جدید مقاومت به اجرا درآمده‌اند.
از گسترش آموزش‌های میدانی، تا برقراری ارتباط با پایگاه‌های مردمی، تا انتقال مسئولیت‌های منطقه‌ای به تیم‌های شورشی جدید.


۴. قدرت نمایی مردمی در خاک ایران

برخلاف اپوزیسیون قلابی که هیچ اثری از آن در میدان نیست، کانون‌های شورشی نه در تبعید، نه در تحلیل، که در عمل و در دل خاک میهن فعال‌اند.
از تبریز تا بندرعباس، از تهران تا لاهیجان، تصاویر، فیلم‌ها، و بیانیه‌های ثبت‌شده‌ای از فعالیت این هسته‌ها وجود دارد که حتی صداوسیما ناچار به سانسور آن‌ها شده است.


۵. نقش کانون‌ها در تثبیت آلترناتیو

کانون‌های شورشی تنها عامل فشار یا تبلیغ نیستند؛ آن‌ها ستون فقرات مقاومت در داخل کشور هستند.
وجود آن‌هاست که اطمینان می‌دهد اگر لحظه‌ی رهایی فرا برسد، نیرویی آماده، مردمی و منضبط برای حفظ گذار، امنیت و انتقال قدرت وجود دارد.


نتیجه‌گیری:

کانون‌های شورشی، پاسخ مردم به رعب نظامی، سرکوب پلیسی، و یأس‌پراکنی اصلاح‌طلبانه‌اند.
در روزگار پساجنگ، این کانون‌ها همان جرقه‌هایی‌اند که می‌توانند آتش قیام آینده را روشن کنند.
در آینده‌ای که بیش از همیشه به تغییر واقعی نیاز دارد، تنها نیروی سازمان‌یافته و اصیل برای این دگرگونی، همین کانون‌های شورشی‌اند.

ویژه‌نامه مقاومت شماره دوم: «آلترناتیو واقعی؛ شورای ملی مقاومت ایران» جایگزین حقیقی پساجنگ؛ چرا فقط مقاومت ایران؟

 ویژه‌نامه مقاومت شماره دوم: «آلترناتیو واقعی؛ شورای ملی مقاومت ایران» جایگزین حقیقی پساجنگ؛ چرا فقط مقاومت ایران؟


شورای ملی مقاومت یگانه بدلیل دیکتاتوری ولایت فقیه

پس از آتش‌بس موقت تیرماه ۱۴۰۴، پرسش اصلی در فضای داخلی و بین‌المللی ایران این است: چه نیرویی جایگزین حاکمیت کنونی می‌شود؟ این پرسش، نه صرفاً یک دغدغه‌ نظری، بلکه یک ضرورت حیاتی برای آینده‌ ایران است.

در پاسخ به این پرسش، تمام شواهد، تجارب ۴۶ ساله، و موضع‌گیری‌های جهانی، تنها یک نقطه‌ی ثقل را نشان می‌دهد:
شورای ملی مقاومت ایران با محوریت سازمان مجاهدین خلق ایران.



۱. مشروعیت ریشه‌دار

شورای ملی مقاومت ایران از نخستین روزهای پس از کودتای ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ پایه‌گذاری شد و در بزنگاه‌های تاریخی، با خون بهترین فرزندان ایران زمین از جمله اشرف ربیعی، موسی خیابانی، علی زرکش و هزاران شهید دیگر مشروعیت خود را با فداکاری مهر زد. این مقاومت برخلاف آلترناتیوهای ساختگی و برون‌زاد، برآمده از دل مردم و تاریخ واقعی مبارزه است.


۲. رهبری شناخته‌شده و ثابت‌قدم

مسعود رجوی و پس از او مریم رجوی، با رهبری مداوم، خط‌مشی مشخص، صداقت در مبارزه، و وفاداری به اصول، نقش کلیدی در هدایت این مقاومت ایفا کرده‌اند. در تمام این سال‌ها، این رهبری نه به غرب و شرق باج داد، نه به ارتجاع آویزان شد، و نه در بازی‌های جناحی حکومت شرکت کرد.


۳. برنامه‌ی روشن و راه‌حل سوم

شورای ملی مقاومت، نه‌تنها رژیم آخوندی را رد می‌کند، بلکه با برنامه ۱۰ ماده‌ای خانم مریم رجوی برای ایران آزاد، دموکراتیک و مبتنی بر جدایی دین از دولت، عدالت اجتماعی و حقوق برابر زنان، یک نقشه‌ راه واقعی ارائه می‌دهد که مورد حمایت بین‌المللی هم قرار گرفته است.


۴. حمایت جهانی و مقبولیت بین‌المللی

ده‌ها پارلمان، صدها شخصیت سیاسی، ده‌ها دولت، و نهادهای حقوق‌بشری جهان بارها از مقاومت ایران حمایت کرده‌اند. این حمایت‌ها تصادفی نیست؛ بلکه برآمده از سابقه، پاکی دست‌ها، برنامه‌ سیاسی روشن، و ایستادگی در برابر دوگانه‌ی فریبنده‌ی «جنگ یا مماشات» است.


۵. تنها نیروی دارای شبکه‌ تشکیلاتی درون‌کشور

از قیام دی ۹۶ تا خیزش ۱۴۰۱ و حتی در دل فاز جنگ، کانون‌های شورشی در سراسر ایران فعال بودند. این تنها یک سازمان است که چنین شبکه‌ی منسجمی دارد و از درون مردم، با مردم و برای مردم عمل می‌کند.


۶. هدف شیطان‌سازی دیوانه‌وار رژیم

همین امروز، وزارت اطلاعات، رسانه‌های امنیتی، و بلندگوهای «نظام» دیوانه‌وار علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت مشغول شیطان‌سازی و جعل هستند. چرا؟ چون دشمن خوب می‌داند چه نیرویی خطر واقعی برای موجودیت‌اش است.


۷. پیام آینده: زمان آلترناتیو فرا رسیده

با پایان فاز جنگ، و فروکش موقعیت خامنه‌ای، رژیم به‌طور اجتناب‌ناپذیر وارد دوران انتقال شده است. این انتقال بدون حضور یک آلترناتیو قوی و دارای ریشه، می‌تواند به هرج‌ومرج یا بازتولید استبداد منجر شود. اما خوشبختانه، آلترناتیوی با ۴ دهه سابقه، امروز آماده، متشکل و شناخته‌شده است: شورای ملی مقاومت ایران.