۱۴۰۴ تیر ۳۱, سه‌شنبه

بسیار مهم- بیانیه تحلیلی ما پاسخ به پیام مسعود رجوی درباره موسوی، مقاله عبیات، و خط تحریف توسط مزدوران امنیتی (برگرفته از پیام ۳۰ تیر ۱۴۰۴)

 بیانیه تحلیلی ما پاسخ به پیام مسعود رجوی درباره موسوی، مقاله عبیات، و خط تحریف توسط مزدوران امنیتی

(برگرفته از پیام ۳۰ تیر ۱۴۰۴)


برخی ها امداد رسان وبرخی ها چوب زیر بغل شیخ اند ولی فایده بی فایده

در لحظه‌ای که رژیم ولایت فقیه با بحران‌های انباشته داخلی و بین‌المللی به مرز فروپاشی نزدیک شده، پیام راهبردی مسعود رجوی درباره موقعیت میرحسین موسوی، مرز دقیق میان مقاومت واقعی و بازی‌گردانان سیاسی را روشن کرده است.

این پیام، نه از سر عاطفه یا سیاست‌ورزی مصلحتی، بلکه از دل تشخیص دقیق تضاد اصلی در لحظه‌ٔ کنونی صادر شده است. رجوی با شفافیت هشدار می‌دهد که:

«نیش و لگد زدن به موسوی در این شرایط مشخص و در این مورد مشخص، به نفع خامنه‌ای است.»
(مسعود رجوی – ۳۰ تیر ۱۴۰۴)

این هشدار، نه دعوت به اتحاد با موسوی است، نه چشم‌پوشی از سابقه‌ی او؛ بلکه شناختن لحظه‌ای‌ست که در آن صدای موسوی، در شکاف قدرت مطلقه ولایت طنین انداخته و هر ضربه به آن، کمک به انسجام جبهه‌ی دشمن است.


 زبان باید چشم داشته باشد؛ صدای عبور و تشخیص

در مقاله‌ای عمیق با عنوان «زبان باید چشم داشته باشد»، عادل عبیات ــ که خود تجربه‌ای از درون آن ساختار دارد ــ پیام مسعود رجوی را نه‌تنها تفسیر، بلکه با دقتی تحلیلی شکافت:

«رجوی نه در نقش رفیق، که در جایگاه ناظر و آگاه به ساختار، از موسوی محافظت می‌کند... نه به‌خاطر موسوی، که برای آن‌که صدای ترک خوردن سقف را قطع نکنیم.»

او می‌نویسد:

«موسوی هر چه باشد سد وحدت خامنه‌ای‌ست، و رضا پهلوی هر چه بگوید، خروجی‌اش در پادگان سپاه جا خوش می‌کند.»

و سپس به جوهر پیام رجوی می‌رسد:

«کوبیدن بر دهان کسی ولو با زبان نیم‌سوخته‌اش، شکافی در ارکان قدرت می‌زند، همان است که خامنه‌ای می‌خواهد از بین ببرد.»

این صدا، صدای عبور از اصلاح‌طلبی قلابی است؛ نه دعوت به بازگشت به نظام، بلکه فهم این نکته که حمله کور به هر صدای مخالف خامنه‌ای، در این لحظه، بازی در زمین ولی‌فقیه است.


 جبهه مقاومت کجاست؟

ما، همان‌طور که در پنج دهه گذشته بارها تأکید شده، تنها در چارچوب جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی حرکت می‌کنیم.
نه امضاهای ۷۰۰ نفر، نه بیانیه‌های دوپهلوی مدعیان اپوزیسیون، و نه سوژه‌سازی‌های رسانه‌ای، نمی‌توانند جایگزین خط اصیل مقاومت شوند.
تنها مرز، مرز سرنگونی است.

ما نه با موسوی شریک هستیم، نه او را هم‌سنگ می‌دانیم، اما در این بزنگاه تاریخی، می‌فهمیم که زدن موسوی، ماساژ ستون ولایت فقیه است و حفظ قدرت دشمن را تسهیل می‌کند.


 و اما ایرج مصداقی؛ زبان بی‌چشم، مزدور دوخته به دو سوی ارتجاع

ایرج مصداقی نفوذی تشنه به خون مجاهدین در من و توعمامه زمین میزند

در این میان، ایرج مصداقی بار دیگر در لحظه‌ی حساس، به میدان آمده تا با زدن رجوی، مجاهدین، موسوی و عبیات، نقش همیشگی خود را ایفا کند؛ نقش مزدوری که در بزنگاه‌ها، با وقاحت و بلاهت، پل بین وزارت اطلاعات و شاه‌پرستی ارتجاعی می‌سازد.

او با زبانی زهرآلود، تلاش می‌کند هم مقاومت را بزند، هم از رفراندوم موسوی سوژه بسازد، و هم رضا پهلوی را بالا ببرد، تا بلکه خامنه‌ای بتواند یک‌پارچگی جبهه‌اش را حفظ کند.

ایرج مصداقی نه تحلیل‌گر است، نه اپوزیسیون، نه نماینده‌ی زندانیان سیاسی.
او مأموری‌ست برای کج‌فهم کردن مردم وانحراف قیام در پیش  و آلتی‌ست در دست ولی‌فقیه و نردبان سلطنت.


 جمع‌بندی

در این لحظه‌ی تاریخی، مسئولیت همه روشنفکران، نویسندگان، مبارزان و وفاداران به مقاومت، تشخیص دقیق تضاد اصلی است.
ما با چشم باز، می‌گوییم:

  • نه با اصلاح‌طلبان قلابی مرز می‌ریزیم؛

  • نه به سلطنت مشروعیت می‌دهیم؛

  • و نه اجازه می‌دهیم مأموران نفوذی، آدرس غلط بدهند.

ما در کنار مردم، در صف مقاومت، و در نقطه‌ی تقابل با تمامیت نظام ولایت فقیه ایستاده‌ایم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر