۱۴۰۴ فروردین ۵, سه‌شنبه

تحولات مختلق سیاسی - شریعتمداری در رابطه با سازمان- مصاحبه مهم عراقچی و....پزشکیان ورود به قدرت در فضای سوگ و رقابت- بحث وفاق

 تحولات مختلق سیاسی - شریعتمداری در رابطه با سازمان- مصاحبه مهم عراقچی و....پزشکیان  ورود به قدرت در فضای سوگ و رقابت- بحث وفاق



 حسین شریعتمداری ومجاهدين

سایت خبر آنلاین (نزديك به لاريجاني) در 2 فروردين 1404 به نقل از سایت پژوهشکده تاریخ معاصر ۲۰بهمن ۹۵نوشت: حسین شریعتمداری، در گفت و گویی گفته است: من سعید محسن را دورادور می‌شناختم. در سال ۱۳۵۰ فردی از طرف او نزدم آمد و از من خواست برای تشکیلاتی که در حال شکل‌گیری است و به عنوان یکی از اعضای هسته اولیه، با آنها همکاری کنم. علتش هم همان جلسات منظمی بود که از بچه‌های مذهبی تشکیل داده بودیم. از آنها پرسیدم: آیا در هنگام ترور یا بمب‌گذاری که عده‌ای جان خود را از دست می‌دهند، با اذن مرجع تقلید کار می‌کنند؟... و دیدم آنها اساساً به چنین اصولی اعتقاد ندارند. آنها به من گفتند: قرار است چند نفر از اعضا به نجف بروند و با امام صحبت کنند و واقعاً همین کار را هم کردند . امام پس از چند روز گفت‌وگو با آنها، گفتند: بیهوده جان خود و دیگران را به خطر نیندازند و کلاً خط مشی آنان را قبول نکردند. البته هدف آنها گرفتن تأیید امام برای بقای خودشان بود، وگرنه ابداً اعتقادی به گرفتن فتوا برای انجام کارهایشان نداشتند. بعدها که فعالیت خود را شروع و جزواتی را تهیه کردند، جزوه اقتصادشان را برایم فرستادند که نظر بدهم. به آنها گفتم:« آیات و روایات را به زور به دیدگاه‌های مارکسیسم وصل کرده‌اند و محتویات این جزوه ربطی به اسلام ندارد». البته اعضای اولیه سازمان مجاهدین بچه‌های مخلص و خوبی بودند، ولی افکار التقاطی، به مرور زمان کار دست سازمان داد و عاقبتی را که همه می‌دانیم پیدا کردند.

مصاحبه عباس عراقچي

به گزارش نورنیوز در 3 فروردين 1403  عباس عراقچی، وزیر امور خارجه در یکی از واپسین روزهای اسفند 1403 میزبان خبرگزاری خبرآنلاین برای یک گفتگوی نوروزی با محمد مهاجری شد. در شرایطی که تازه‌ترین نامه ترامپ خطاب به رهبر انقلاب رایکی از مشاوران امیر امارات به تهران آورد، محور اصلی این گفت‌وگو به رابطه ایران و آمریکا و چشم‌انداز آینده مذاکرات اختصاص داشت. در این گفت‌وگوی ، عراقچی وضعیت برجام، سیاست خارجی دولت جدید، تحولات منطقه و سفر اخیرش به افغانستان، به سؤالات خبرنگار پاسخ داد.

مهاجری: ارسال نامه از سوی ترامپ، به معنی باز بودن راه دیپلماسی است؟

عراقچی: مکاتبات بخشی از دیپلماسی‌اند، اما گاهی هم ابزار فشار محسوب می‌شوند. بدون قضاوت درباره محتوای نامه ترامپ، باید گفت که دیپلماسی هیچ‌گاه به بن‌بست نمی‌رسد؛ چون جایگزین آن جنگ است، که پرهزینه و پرخطر است. جمهوری اسلامی همواره از جنگ اجتناب کرده، هرچند برای آن آماده بوده است. اما ما دنبال جنگ نیستیم و سیاست ما مبتنی بر پرهیز از آن است، مگر در شرایط اجتناب‌ناپذیر.

مهاجری: آیا رفتار ترامپ با ایران نسبت به کشورهای دیگر متفاوت است؟

عراقچی: بله، چون با کشورهای دیگر کانال‌های دیپلماتیک فعال دارند، اما بین ما و آمریکا چنین کانالی نیست. نوشتن نامه به ایران، به‌نوعی ناشی از فقدان این کانال رسمی است.

مهاجری: چرا امارات حامل نامه شد، در حالی‌که سابقاً عمان یا سوئیس این نقش را داشتند؟

عراقچی: کانال رسمی میان ایران و آمریکا، همواره سفارت سوئیس بوده، گاهی کشورهای دیگری مثل عمان نقش واسطه را ایفا کرده‌اند. این بار امارات انتخاب شده، جای تأمل دارد اما پیام مهم‌تر از حامل آن است.

مهاجری: آیا نه به مذاکره با آمریکا تاکتیک است یا راهبرد؟

عراقچی: به‌وضوح، رهبر انقلاب مذاکره مستقیم با آمریکا را در شرایط فشار حداکثری، غیرمنطقی می‌دانند. ما مذاکره مستقیم با آمریکا را تجربه کرده‌ایم، در برجام و پس از آن. اما از زمان خروج آمریکا از برجام، مذاکرات به شکل غیرمستقیم انجام شده است؛ ابتدا در قالب ۴+۱ و سپس با میانجی‌گری اروپا و عمان در روند مسقط.

مهاجری: آیا برجام قابل احیاست؟

عراقچی: نه به شکل فعلی. وضعیت هسته‌ای ما تغییر کرده، تحریم‌ها افزایش یافته و شرایط سیاسی نیز متفاوت است. اما ساختار و منطق برجام هنوز می‌تواند مبنای مذاکره باشد: اعتمادسازی هسته‌ای در برابر رفع تحریم‌ها. آن زمان هم ما محدودیت‌هایی را پذیرفتیم چون به صلح‌آمیز بودن برنامه‌مان اعتماد داشتیم.

مهاجری: آیا عدم مذاکره به‌معنای ممنوعیت تجارت با آمریکا است؟

عراقچی: خیر، ما منعی نداریم. آن‌ها تحریم‌های اولیه را وضع کرده‌اند و شرکت‌های خود را محدود کرده‌اند. ما حتی بعد از برجام برای خرید هواپیما از بوئینگ وارد مذاکره شدیم. منعی از سوی ما نیست، از آن‌هاست.

مهاجری: اگر مذاکرات با آمریکا نشود، آیا دیپلماسی تعطیل است؟

عراقچی: دیپلماسی هیچ‌گاه تعطیل نمی‌شود. ما دو مأموریت داریم:

1)    خنثی‌سازی تحریم‌ها با تطبیق اقتصاد با شرایط جدید.

2)     لغو تحریم‌ها از طریق مذاکره.

اولویت با اولی است، اما دومی هم باید دنبال شود.

مهاجری: برخی مردم دیپلماسی راکد را علت تداوم تحریم می‌دانند...

عراقچی: به هیچ‌وجه رکود نداریم. در شش ماه گذشته با اسرائیل درگیر نظامی شدیم، ولی دیپلماسی سایه جنگ را از کشور دور کرد. در همین دوره با سه کشور اروپایی مذاکرات متعددی داشتیم، با روسیه و چین سطح همکاری‌ها افزایش یافته است. سیاست خارجی ما فعال است، هرچند در چارچوب مصالح ملی و محدودیت‌های محاسبه‌شده.

مهاجری: آیا ترامپ در دور دوم منطقی‌تر خواهد شد؟

عراقچی: زمان می‌تواند همه چیز را تغییر دهد. حتی ترامپِ سال‌های آخر با سال‌های اول متفاوت بود. واقعیت جمهوری اسلامی چیزی متفاوت از تصویری است که برخی در آمریکا ساخته‌اند. اگر عقلانیت جای فشار حداکثری را بگیرد، همه چیز ممکن است.

مهاجری: برخی می‌گویند توافق آمریکا و روسیه ممکن است علیه ایران باشد. نظر شما؟

عراقچی: ما و روسیه اصل عدم غافلگیری داریم. در سفر اخیر لاوروف، ایشان پس از تماس با طرف‌های آمریکایی، فوراً به تهران آمدند و ما را در جریان قرار دادند. سطح اعتماد بالا رفته است. با چین نیز نشست سه‌جانبه‌ای آغاز شده است.

ادامه مصاحبه در رابطه ساير كشورها:

مهاجری: سفر شما به کابل انتقاداتی در پی داشت. چرا؟

عراقچی: طالبان را به رسمیت نشناخته‌ایم، اما افغانستان همسایه ماست و موضوعاتی مانند مهاجرین، تروریسم، مواد مخدر، تجارت و آب، مسائلی حیاتی برای ما هستند. منافع ملی ایجاب می‌کند گفتگو کنیم. وزارت خارجه جای احساساتی شدن نیست.

مهاجری: تحولات سوریه تهدیدی برای منافع ملی ماست؟

عراقچی: بله. ثبات و تمامیت ارضی سوریه برای ما و منطقه حیاتی است. تجزیه، خطرناک و به نفع رژیم صهیونیستی است. سیاست ما در قبال سوریه، صبر و خویشتنداری است. کمک می‌کنیم، اما دخالت نمی‌کنیم.

مهاجری: دخالت نهادهای دیگر در سیاست خارجی مانع است یا مکمل؟

عراقچی: سیاست خارجی در محوریت وزارت خارجه است. اما ظرفیت‌هایی مانند مجلس، شوراهای راهبردی، اندیشکده‌ها و حتی احزاب می‌توانند در خدمت دیپلماسی باشند، به شرط هماهنگی کامل. اگر کسی خارج از مسیر عمل کند، برخورد می‌کنیم.

عراقچی در جمع‌بندی و پیام نوروزی گفت: سال ۱۴۰۳، سالی بسیار سخت و پرفراز و نشیب بود. امیدوارم سال ۱۴۰۴، سال آرامش، پیشرفت، امنیت و موفقیت برای کشور باشد. آن‌چه از من می‌توان انتظار داشت این است که در انجام وظایفم، لحظه‌ای کوتاهی نکنم. باقی امور در دستان خداوند است.

بحرانهاي پزشكيان در 1403

نورنیوز وابسته به دبيرخانه شوراي عالي امنيت رژيم) در 3 فروردين 1404 با عنوان «سخت‌ترین سال برای یک دولت نوپا» نوشت: دولت چهاردهم در یکی از غیرمنتظره‌ترین شرایط سیاسی ممکن روی کار آمد و در نخستین سال خود، با مجموعه‌ای بی‌سابقه از بحران‌های داخلی و خارجی مواجه شد؛ تا جایی که می‌توان گفت هیچ دولتی در ۶ ماه نخست فعالیتش با چنین فشاری مواجه نبوده است.

1.    ورود به قدرت در فضای سوگ و رقابت: پس از مرگ رئیسی، خامنه اي طبق قانون اساسی، اداره امور کشور را به محمد مخبر، معاون اول او سپردند و فرایند انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد. ثبت‌نام پرتعداد نامزدها، فضای سوگ و تراژیک پس از فقدان رئیس‌جمهور را به تدریج به صحنه‌ای پر از رقابت سیاسی تبدیل کرد.

در میان اصولگرایان چهره‌هایی چون قالیباف، جلیلی، زاکانی و نیکزاد ثبت‌نام کردند؛ در میان نیروهای دولت مستقر، افرادی مانند بذرپاش، قاضی‌زاده هاشمی و مرتضوی حضور داشتند. اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلبان نیز با چهره‌هایی چون لاریجانی، همتی، شریعتمداری، جهانگیری، آخوندی و پزشکیان وارد رقابت شدند.

از میان ۸۰ نامزد، نهایتاً شورای نگهبان صلاحیت ۶ نفر را تأیید کرد: پزشکیان، جلیلی، قالیباف، پورمحمدی، قاضی‌زاده هاشمی و زاکانی. پس از مرحله اول با مشارکت حدود ۴۰ درصدی، رقابت به دور دوم کشیده شد و در نهایت، پزشکیان پیروز انتخابات شد و با مشارکت نزدیک به ۵۰ درصد، به ریاست جمهوری رسید.

2.    «وفاق» در برابر «یکدستی»: شکست اصولگرایان در انتخابات را می‌توان نتیجه «توهم کارآمدی یکدستی» دانست، پدیده‌ای که اصلاح‌طلبان نیز پیش‌تر طعم تلخ آن را چشیده بودند. پزشکیان با درسی از این تجربه، «وفاق ملی» را مبنای سیاست‌ورزی قرار داد و کوشید با تشکیل کابینه‌ای فراجناحی، اعتماد طیف‌های گوناگون را جلب کند. او تعامل با جهان را مشروط به وفاق داخلی دانست و تأکید کرد که انسجام در سیاست داخلی، پیش‌نیاز گفت‌وگوی مؤثر با جهان است. همین رویکرد باعث شد هم رهبری و هم مجلس، حمایت اولیه خود را از دولت او اعلام کنند و تمامی وزرای پیشنهادی‌اش رأی اعتماد بگیرند.

3.     آغاز پرحادثه؛ بحران از صبح اول:  روز پس از تحلیف ریاست جمهوری، نخستین شوک امنیتی رخ داد: ترور اسماعیل هنیه در تهران. این اقدام بی‌سابقه، که از سوی رژیم صهیونیستی طراحی و اجرا شد، تلاش داشت پایه‌های سیاست «مقاومت تعاملی» پزشکیان را از آغاز تخریب کند. ترور در تهران و درست پس از مراسم تحلیف، نشانه‌ای آشکار از نارضایتی تل‌آویو از رویکرد جدید سیاست خارجی ایران بود. این عملیات، آغازی بود بر سلسله‌ای از حملات اسرائیل در منطقه که منجر به شهادت چهره‌هایی مانند حسن نصرالله، هاشم صفی‌الدین و فرماندهان ارشد ایرانی در لبنان شد. در پی این تحولات، دولت ایران با عملیات «وعده صادق» پاسخ سختی به رژیم صهیونیستی داد، اما فضای امنیتی و بحران‌زده همچنان ادامه یافت.

4.     تحولات جهانی و تغییر موازنه قدرت: پیروزی مجدد دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و سقوط دولت بشار اسد در سوریه دو تحول عمده در سطح بین‌المللی بودند که شرایط را برای دولت جدید ایران پیچیده‌تر کردند. این رویدادها، توازن منطقه‌ای را به‌شدت دگرگون ساختند و مسیر تعاملات ایران را تحت تأثیر قرار دادند.

5.     پایان ماه‌عسل داخلی؛ تنش با مجلس و مخالفان: با وجود شروع مثبت در روابط دولت و مجلس، به‌سرعت چالش‌هایی پدید آمد. مجلس دوازدهم، با اکثریتی اصولگرا، با دو مطالبه مشخص وارد عمل شد: اول، اجرای جدی قانون عفاف و حجاب، و دوم، درخواست برکناری محمدجواد ظریف به‌استناد قانون مشاغل حساس.

در کنار این، فضای رسانه‌ای و سیاسی علیه دولت داغ شد. زبان بدن رئیس‌جمهور، نوع ادبیات گفتاری او، و حتی شایعاتی مبنی بر عدم ماندگاری‌اش تا زمستان، خوراک جنگ روانی مخالفان شد. بحران در حوزه انرژی، گرانی‌ها و ناترازی‌های مزمن نیز فشار را بر دولت بیشتر کرد. طرح مذاکره برای رفع تحریم‌ها که چندبار از سوی مقامات دولت مطرح شد، با واکنش انتقادی رهبری مواجه شد. این وضعیت، مخالفان را برای هجمه سیاسی آماده‌تر کرد. در نهایت، استیضاح عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد، تنها ۶ ماه پس از شروع به کارش رأی آورد. هم‌زمان، محمدجواد ظریف نیز پس از دیدار با رئیس قوه قضاییه، استعفای خود را تقدیم رئیس‌جمهور کرد؛ بدین ترتیب دو چهره شاخص و نمادین دولت از صحنه کنار رفتند.

جمع‌بندی: سالی به‌سختی شش‌ماه: دولت چهاردهم سال ۱۴۰۳ را در شرایطی ویژه و دشوار آغاز و پایان داد. از لحظه ورود تا پایان سال، پزشکیان با انبوهی از چالش‌های داخلی و خارجی دست‌وپنجه نرم کرد. هرچند دولت او با شعار وفاق آغاز شد و حمایت‌های اولیه را کسب کرد، اما بحران‌های امنیتی، اقتصادی، و سیاسی از همان ابتدا دست بالا را داشتند. اکنون، دولت باید با نگاهی نو و ترکیبی متفاوت، برای سال جدید برنامه‌ریزی کند تا بتواند در برابر موج چالش‌ها، همچنان سرپا بماند و مسیر تعامل و اصلاح را ادامه دهد.

دیدار خاتمی و کروبی

به گزارش انصاف نيوز در 3 فروردين 1403 سیدمحمد خاتمی به دیدار مهدی کروبی رفت در این دیدار، آقای خاتمی گفت آقای کروبی جزو صاحبان اولیه انقلاب است که در این مسیر رنج‌های فراوانی برده است. خاتمی اظهار تاسف کرد که کروبی با این سابقه، بیش از ۱۴ سال در حصر خانگی قرار گرفت.

کروبی هم در این دیدار ضمن تشکر از حضور خاتمی در منزل خود برای این دیدار، از وضعیت خطرناکی که برای کشور پیش آمده اظهار نگرانی کرد.

گوشه اي از بودجه نهادهاي آخوندي

فعالین ستاد پزشکیان در 3 فروردين 1404 كليپ زيرا گذاشته كه بعداز ذكر ارقام نجومي نهادها ميگويد: «آقایان بخدایی که شما می پرستید تخصیص این بودجه ها در حالی که روز به روز مردم به فقر و فلاکت نزدیکتر میشن. نه به صلاح است !!! نه عاقلانه است !!! دنیا داره به این پول پاشی های وحشتناک رانتی می خنده !! همین پول پاشی ها اعتماد ملت رو به نظام از بین می برد !!

اين كليپ كوتاه را نگاه كنيد

رژیم وآمریکا وداستان تلخ وشیرین مذاکرات در هوای مه آلود

 رژیم وآمریکا وداستان تلخ وشیرین مذاکرات در هوای مه آلود


مذاکره با آمریا آری یا نه آنهم در فشای مه آلودوچند راهی های مختلف

رژيم - آمريكا

1.   به گزارش تلگرام تحليل فوري در 2 فروردين 1404 فرستاده ترامپ به خاورمیانه گفت: فرستاده ترامپ: «ایرانی‌ها تماس برقرار کرده‌اند. اجازه ندارم که درباره جزئیات آن صحبت کنم اما مشخصا این کار از طریق کانال‌های مخفی، به واسطه کشورها و مجراهای مختلف، تماس برقرار کردند. من معتقدم که یک شانس واقعی وجود دارد که این مسئله از طریق دیپلماسی حل شود.»

2.   به گزارش انتخاب (اصلاحاتي) در 2 فروردین 1404 استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ درامور خاورمیانه در گفت و گو با تاکر کارلسون می‌گوید ترامپ می‌خواهد با ایران «با احترام برخورد کند، اعتماد بسازد و از جنگ اجتناب کند.» به گفته ویتکاف، نامه ترامپ به ایران «تقریبا» شامل این جملات بوده است: «من یک رئیس‌جمهور صلح طلب هستم، این چیزی است که می‌خواهم....هیچ دلیلی وجود ندارد که این مسئله به درگیری نظامی منجر شود....بیایید صحبت کنیم و سوءتفاهم‌ها را برطرف کنیم»

 وی با اشاره به نامه ترامپ و آنچه او خطاب به تهران نوشته، از قول آن می گوید «باید یک برنامه راستی‌آزمایی هسته‌ای ایجاد کنیم تا هیچ‌کس نگران تسلیحاتی شدن مواد هسته ای شما نباشد.»

ویتکاف می‌افزاید: «ایرانی‌ها از طریق کانال‌های پشتی، از طریق چندین کشور، ارتباط برقرار کرده است.»

 وی تصریح کرد: فکر می کنم امکان واقعی برای حل دیپلماتیک موضوع وجود دارد. او معتقد است که یک راه‌حل دیپلماتیک نه‌تنها ممکن، بلکه «منطقی» است.

 ویتکاف می‌گوید ترامپ آماده مذاکره با ایران است تا «همه چیز را حل کند»، ایران را به «جامعه جهانی» بازگرداند، تحریم‌ها را بردارد و اقتصاد آن را تقویت کند. وی تاکید کرد: «نیازی نیست که اقتصاد آن‌ها تحت فشار قرار بگیرد. می توانیم روابط بهتری داشته باشیم و آن را رشد دهیم»

 ویتکاف در پایان گفت: امیدوارم که ایرانی‌ها به صورت مثبت به آن پاسخ دهند.

3.   دیپلماسی ایرانی در 2 فروردين 1404 تحت عنوان «ابهام در چشم‌انداز مذاکرات ایران و آمریکا در سال ۱۴۰۴» نوشت:

1)    تهران به نامه ترامپ پاسخ می‌دهد، اما راهی برای مذاکره باز نمی‌شود

با آغاز دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ و بازگشت سیاست فشار حداکثری، ایران در برابر گزینه‌هایی محدود قرار گرفته است: یا پذیرش مذاکره با شرایط واشنگتن یا تنش‌زایی بیشتر که می‌تواند به درگیری مستقیم منجر شود. در چنین شرایطی، راهبرد پیشین «نه جنگ، نه مذاکره» دیگر پاسخگوی واقعیت‌های میدانی نیست. نامه جدیدی از سوی ترامپ به تهران ارسال شده و اگرچه جمهوری اسلامی برخلاف سال ۲۰۱۹ این‌بار نامه را دریافت کرده، اما همچنان بر اصول پیشین خود در پاسخگویی پایبند مانده است. به‌نظر می‌رسد پاسخ ایران – هرچند با ادبیاتی دیپلماتیک‌تر – در محتوا تفاوتی با مواضع گذشته ندارد.

2)    اصول چهارگانه پاسخ تهران:

-      ایران مذاکره در فضایی بدون تهدید و بر اساس احترام متقابل ممکن و تحت فشار و تحریم را رد ميكند

-     ايران حاضر به ورود به مذاکرات جامع درباره تمامی موضوعات – از هسته‌ای تا فعالیت‌های منطقه‌ای و برنامه موشکی – نیست و این موارد را خطوط قرمز خود می‌داند.

-      تعطیلی یا محدودسازی برنامه هسته‌ای فراتر از برجام از نظر تهران پذیرفتنی نیست، به‌ویژه با توجه به تجربه تلخ خروج آمریکا از برجام.

-     ایران بر ضرورت وجود تضمین‌های عملی از سوی واشنگتن برای پایبندی به توافقات آتی تأکید دارد تا از تکرار گذشته جلوگیری شود.

3)    مذاکرات در افق مه‌آلود ۱۴۰۴:

در چنین بستری، چشم‌انداز مذاکرات روشن نیست. ترامپ در دوره دوم خود نشان داده که به‌دنبال کاهش گزینه‌های ایران از طریق تشدید تحریم‌ها، فشار بر متحدان منطقه‌ای تهران و فعال‌سازی ائتلاف‌های بین‌المللی ضدایرانی است. در نتیجه، راهبردی که پیش‌تر به ایران امکان مانور و زمان‌خری برای برنامه هسته‌ای می‌داد، اکنون کارایی گذشته را از دست داده و تداوم آن ممکن است ایران را وارد شرایطی پرمخاطره‌تر کند.  در برابر این فشارها، تهران تلاش دارد با حفظ استقلال سیاسی، وارد مذاکراتی نشود که چارچوب آن را واشنگتن تعریف می‌کند. با این حال، ادامه این وضعیت ممکن است به تقابل‌های شدیدتر بینجامد. بنابراین، بررسی راهکارهایی همچون تقویت روابط منطقه‌ای و بین‌المللی، ایجاد ائتلاف‌های جدید اقتصادی و امنیتی، و گشودن مسیرهایی برای مذاکره غیرمستقیم، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده است.

4)    تهدید گریز هسته‌ای یا افسانه رسانه‌ای؟

در برخی محافل سیاسی و رسانه‌ای، سال ۱۴۰۴ به‌عنوان سال گریز هسته‌ای ایران معرفی شده است؛ اما واقعیت‌ها نشان می‌دهند که چنین سناریویی با فضای کنونی هم‌خوان نیست. توانایی فنی ایران در این حوزه قابل انکار نیست، اما هزینه دیپلماتیک و امنیتی گریز به‌سوی سلاح هسته‌ای، به‌ویژه در شرایط فشار حداکثری، می‌تواند ایران را در معرض حملات آمریکا یا اسرائیل قرار دهد.

ادعاهای مربوط به نزدیکی ایران به نقطه گریز، چه از سوی نهادهای بین‌المللی و چه بازیگران منطقه‌ای مانند اسرائیل، ممکن است زمینه‌ساز اقدامات تهاجمی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران شود. اسرائیل بارها اعلام کرده که برای جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هسته‌ای، آماده اقدام نظامی است. از سوی دیگر، دولت ترامپ ممکن است برای اجرای سیاست‌های پیشگیرانه، از این ادعاها بهره‌برداری کند.

جمع‌بندی: نیاز به راهبردی نو

در چنین شرایطی، ایران باید با واقع‌بینی بیشتر به‌دنبال تدوین راهبردی نوین باشد. سیاست صرف خرید زمان دیگر کافی نیست. هرگونه تصمیم در حوزه سیاست خارجی و به‌ویژه پرونده هسته‌ای باید به گونه‌ای اتخاذ شود که از یک‌سو مشروعیت اقدامات خصمانه احتمالی را سلب کند و از سوی دیگر امکان کاهش فشارهای بین‌المللی و تقویت موضع چانه‌زنی ایران را فراهم سازد. در سالی که به‌نظر می‌رسد پرتنش و سرنوشت‌ساز باشد، دیپلماسی فعال و مدیریت هوشمندانه، بیش از همیشه برای ایران حیاتی است.

خاورميانه، ايران و «پلن بزرگ»

عبدالله شهبازی (با سابقه در ساواك و اطلاعات رژيم) در تلگرامش در تلگرامش در 2 فروردين 1404 ترجمه گفتگوی تاکر کارلسون با استیو ویتکاف را مطرح و تحت عنوان « خاورمیانه، ایران و «پلن بزرگ»؛ نگاهی به گفت‌وگوی تاکر کارلسون با استیو ویتکاف» نوشت: در گفت‌وگوی اخیر تاکر کارلسون با استیو ویتکاف، مشاور نزدیک ترامپ، موضوع ایران و نقش آن در معادلات خاورمیانه بارها مطرح شد. این گفت‌وگو نه تنها دیدگاه ترامپ نسبت به ایران را روشن‌تر می‌کند، بلکه شواهدی ارائه می‌دهد از یک برنامه کلان‌تر برای بازسازی نظم اقتصادی و سیاسی خاورمیانه، آن‌هم بر پایه همکاری احتمالی بین اسرائیل، دولت‌های عربی و حتی ایران.

ویتکاف با اشاره به موضع دیپلماتیک دولت ترامپ می‌گوید: «این بار ترامپ بود که پیش‌قدم شد و به ایرانی‌ها نامه نوشت. معمولاً این ایرانی‌ها هستند که پیام می‌فرستند، ولی حالا ابتکار عمل از سوی آمریکا بوده است.» او این اقدام را نشانه ضعف نمی‌داند، بلکه تأکید می‌کند که ترامپ از جایگاه قدرت چنین گامی برداشته است. به گفته او، رئیس‌جمهور می‌خواهد راه‌حلی دیپلماتیک بیابد، سوءتفاهم‌ها را برطرف کند و برای نگرانی‌های مربوط به برنامه هسته‌ای ایران، یک چارچوب تأییدشده ایجاد کند.

ویتکاف با اشاره به نامه ترامپ به تهران، محتوای آن را صلح‌طلبانه توصیف می‌کند: «ما نمی‌خواهیم این را به درگیری نظامی بکشانیم. اگر بتوانیم سوءتفاهم‌ها را حل کنیم، همه طرف‌ها سود خواهند برد.» او می‌گوید که ایرانی‌ها از طریق کانال‌های غیرمستقیم پاسخ داده‌اند و فضا برای یک راه‌حل دیپلماتیک، واقعی است.

از نگاه او، حل‌وفصل مسأله ایران، نه‌تنها برای امنیت منطقه بلکه برای آینده اقتصادی خاورمیانه حیاتی است. اینجاست که ویتکاف دیدگاه بلندمدت‌تری را مطرح می‌کند: تبدیل خاورمیانه به یک قطب تجاری و تکنولوژیک جهانی. او می‌گوید اگر ایران به روند صلح بپیوندد، می‌توان بازار منطقه را با کمک فناوری اسرائیلی‌ها و سرمایه کشورهای عربی بازسازی کرد. چنین مشارکتی می‌تواند منطقه‌ای بسازد که از اروپا کارآمدتر و موفق‌تر باشد.

عبدالله شهبازی با تحلیل این گفت‌وگو، تأکید می‌کند که بخشی از سخنان ویتکاف مؤید یک «پلن بزرگ» برای تبدیل خاورمیانه به هاب جدید تجارت جهانی است؛ طرحی که در بستر همکاری ترامپ و نتانیاهو شکل گرفته است. دو محور اصلی این طرح، یکی رفع موانع امنیتی مانند تهدید ایران و نیروهای نیابتی‌اش است، و دیگری بازسازی روابط منطقه‌ای با هدف رشد اقتصادی و یکپارچگی منطقه‌ای.

ویتکاف به صراحت می‌گوید که نابودی حماس و تضعیف حزب‌الله و دیگر گروه‌های نیابتی ایران، زمینه را برای کاهش نفوذ تهران و تغییر موازنه در خاورمیانه فراهم کرده است. او معتقد است که اگر لبنان و سوریه عادی شوند و عربستان نیز با اسرائیل پیمان صلح امضا کند، منطقه می‌تواند به یک قطب همگرای اقتصادی تبدیل شود. از نظر او، تنها پیش‌شرط این نظم جدید، دستیابی به صلح در غزه و حل مسئله ایران است.

از سوی دیگر، ویتکاف به مسئله هسته‌ای ایران نیز با نگاهی استراتژیک می‌نگرد. او می‌گوید که داشتن سلاح هسته‌ای توسط ایران، معادل ظهور یک «کره شمالی در خلیج فارس» است و چنین چیزی برای امنیت جهانی پذیرفتنی نیست. اما در عین حال، بارها تأکید می‌کند که ترامپ به دنبال جنگ نیست، بلکه اولویت را به دیپلماسی و بازسازی اعتماد می‌دهد. ویتکاف اشاره می‌کند که بسیاری از کشورهاي منطقه روابط پنهانی و بعضاً علنی با اسرائیل دارند و اگر مناقشات کنونی با ایران و گروه‌های نیابتی‌اش خاتمه یابد، فرصت برای همکاری گسترده اقتصادی و تکنولوژیک میان این کشورها فراهم خواهد شد.

این گفتگوها نشان می‌دهد که دولت ترامپ، حداقل در بخش‌هایی از بدنه استراتژیکش، چشم‌انداز روشنی برای منطقه دارد: بازسازی اقتصادی خاورمیانه با محوریت ثبات، پایان درگیری‌ها، و ادغام ایران در نظم جهانی، به شرطی که مسئله هسته‌ای و نیابتی‌ها حل‌وفصل شود. از این منظر، نامه ترامپ به ایران صرفاً یک ابتکار دیپلماتیک نیست؛ بلکه بخشی از طرحی بلندمدت است که هم بدنبال کاهش تنش‌هاست، و هم در پی بازتعریف نقش خاورمیانه در معادلات جهانی است،خاورمیانه‌ای نه بر پایه جنگ، که بر اساس تجارت، تکنولوژی و همکاری.

مهلت دوماهه ترامپ چرا مهم است؟

حمید آصفی (ملي مذهبي) در تلگرامش در 2 فروردين 1404 با عنوان «فرصت دو ماهه ترامپ به ایران: آخرین آزمون عقلانیت یا طوفان پیش از سکوت؟نوشت: “یک نامه، هشت خواست، دو ماه فرصت؛ بازی مرگ یا زندگی؟“

نامه ترامپ به رهبری نه یک پیام دیپلماتیک، که اولتیماتومی است در لباس مذاکره. خواسته‌هایی که از برچیدن برنامه هسته‌ای تا انحلال حشد الشعبی، ایران را در جایگاه "تسلیم بی قیدوشرط" قرار می‌دهد.

اما پرسش اینجاست: چرا جمهوری اسلامی، علیرغم تحریم‌های خردکننده و انزوای فزاینده، حاضر به مذاکره نیست؟ پاسخ را باید در سه گسل استراتژیک جستجو کرد: ایدئولوژی، قدرت منطقی، و بحران مشروعیت داخلی.

1.    ایدئولوژی یا انقراض: چرا مذاکره نمیکنند؟

حاکمیت ایران، سیاست خارجی را نه ابزاری برای منافع ملی، که پلتفرمی برای صدور انقلاب می‌داند. حمایت از حزب‌الله، حوثی‌ها، و گروه‌های مقاومت، ستون‌های ایدئولوژیک نظام هستند. کنار گذاشتن این گروه‌ها به معنای خودکشی هویتی است. ترامپ با درخواست توقف حمایت از این گروه‌ها، عملاً از حاکمیت می‌خواهد "هویت خود" را دفن کند. اما آیا حاکمیت می‌تواند از ژست قهرمان مقاومت به نقش بازیگر فرعی در خاورمیانه تنزل یابد؟ پاسخ تاریخی است: نه. فروپاشی ایدئولوژی، فروپاشی نظام را تسریع می‌کند.

2.    امارات: واسطه های برای تحقیر یا معامله؟

پیشنهاد مذاکره در امارات، پیامی نمادین است. ابوظبی، که روزی متحد تهران بود، امروز به میدان جنگ نیابتی با ایران تبدیل شده. انتخاب این کشور، شکست دیپلماتیک ایران را به رخ می‌کشد. پذیرش مذاکره در خاک امارات، یعنی تأیید شکست در رقابت با عربستان و امارات. آیا تهران حاضر است در سرزمینی که حوثی‌های یمن را علیه آن تجهیز کرده، به مذاکره بنشیند؟ این نه مذاکره، که پذیرش اشغال نمادین است.

3.    دو ماه فرصت: چهار سناریوی محتمل

الف) تسلیم و خودکشی سیاسی: اجرای خواسته‌های ترامپ، پایان «هویت جمهوری اسلامی» به معنای کنونی است. لغو برنامه هسته ای و قطع حمایت از گروه‌های مقاومت، ایران را به کشوری عادی تبدیل می‌کند.

ب) مقاومت و رویارویی نظامی: احتمال حمله آمریکا به تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران وجود دارد، اما هزینه‌های آن برای ایران (فروپاشی اقتصاد) غیرقابل تصور است.

ج) بازی زمان: کشیدن مذاکرات به مدت طولانی‌تر، با استفاده از میانجیگری اروپا/چین، روسیه.

د) انفجار داخلی: افزایش فشار بر مردم با تشدید تحریم‌ها، احتمال انفجار اعتراضات را بالا می‌برد. حاکمیت ممکن است برای بقا، به مذاکره تن دهد، اما این یعنی شکست در مقابل خیابان.

4.    توهم حاکمیت:

جمهوری اسلامی در دام توهم مقاومت بی‌پایان افتاده است. اقتصاد در حال مرگ، جوانان فراری، و دیپلماسی شکست خورده، نتیجه سیاست‌هایی است که منافع حزب‌الله لبنان، حشداالشعبی،حوثی ها را بر معیشت مردم ایران ترجیح می‌دهد. اگر در دو ماه آینده:

-     هیچ تغییر استراتژیک در سیاست خارجی رخ ندهد،

-     هیچ ابتکار عملی برای کاهش تنش‌ها ارائه نشود،

-     هیچ گفتگوی شفافی با جامعه بین‌المللی شکل نگیرد،

آنگاه باید پرسید: آیا حاکمیت به جای «مرگ افتخارآمیز»، «زندگی ذلیلانه» را انتخاب کرده است؟

5.   نتیجه گیری: انتخابی بین مرگ تدریجی و مرگ آنی جمهوری اسلامی در تقاطع خطرناکی قرار دارد:

-     تسلیم شود و ایدئولوژی‌اش را دفن کند،

-     مقاومت کند و اقتصاد را نابود سازد.

راه سوم؟ شاید بازتعریف مقاومت: حفظ و ارتباط باهسته های غیرنظامی محور مقاومت، کاهش حمایت‌های منطقی در ازای لغو تحریم‌ها. اما این نیازمند رهبری است که به جای شعار، عقلانیت را برگزیند.

ساعت ۱۲ نیمه‌شب نزدیک است. دو ماه فرصت، نه برای مذاکره، که برای تغییر پارادایم است. اگر حاکمیت این بار هم «بلاهت استراتژیک» را تکرار کند، پاسخ تاریخ به ایران، یک کلمه خواهد بود: فنا