زن مقاومت آزادی پیشتازان راه رهائی خلق ومیهن

زن مقاومت آزادی پیشتازان راه رهائی خلق ومیهن

۱۴۰۲ آبان ۹, سه‌شنبه

بیانیه کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد: تأخیر در لیست‌گذاری تروریستی سپاه پاسداران قابل توجیه نیست

 بیانیه کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد: تأخیر در لیست‌گذاری تروریستی سپاه پاسداران قابل توجیه نیست

آلمان
آلمان

بیانیه کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد

جنگ در خاورنزدیک یکبار دیگر نشان داد که رژیم ایران نه تنها دشمن مردم ایران بلکه تهدید اصلی در خاورمیانه است. بازوی اصلی سرکوب، ترور و جنگ‌افروزی این رژیم سپاه پاسداران است که باید بی‌اثر و متوقف شود. این یک امر مبرم است که تأخیر در آن به‌هیچ‌وجه توجیه پذیر نیست.

احتمال طولانی شدن و گسترش جنگ جدی است. گروه‌های شبه‌نظامی تحت کنترل تهران وارد عمل شده‌اند و جبهه‌های جنگ جدیدی را تحریک می‌کنند. واقعیت این است که حماس، حزب‌الله لبنان و رژیم اسد در سوریه حمایت گسترده‌یی از رژیم ایران دریافت می‌کنند. سپاه پاسداران با آموزش شبه‌نظامیان با فناوری و موشک و گسترش رعب و وحشت به‌عنوان نیروی کلیدی عمل می‌کند تا از این‌طریق ترور را گسترش دهد. بدون این رژیم، جنگ کنونی رخ نمی‌داد.

رژیم تهران کماکان از واکنش‌های منفعلانه و تردید کشورهای غربی نسبت به سپاه پاسداران سود می‌برد. در این کشورها، دولتها به بهانه‌های مختلف، هنوز از قرار دادن سپاه پاسداران در تمامیت آن در لیست تروریستی خودداری می‌کنند. این رویکرد، رژیم ایران را به ادامه آتش‌افروزی در منطقه تشویق می‌کند.

رژیم ایران تنها طرفی است که از درگیری در غزه سود می‌برد. آخوندها از این درگیری برای بی‌ثبات نگه‌داشتن منطقه استفاده می‌کنند علاوه بر این، رژیم می‌تواند بدینوسیله توجهات را از مشکلات خود منحرف سازد. رژیم از این درگیری استفاده می‌کند تا جنبش اعتراضی در ایران را به‌عنوان «عوامل اسرائیل» و «هدایت شده از خارج» نشان دهد. این یک تاکتیک قدیمی و شناخته شده رژیم بوده و در کنار باج‌خواهی هسته‌یی، گروگان گرفتن شهروندان خارجی و سرکوب مردم ایران، بخشی از کارنامه اصلی رژیم آخوندی است. رژیمی که به‌رغم قیامهای فزاینده مردمی در ایران، پیوسته سخت‌تر به قدرت می‌چسبد.

جامعه بین‌المللی اکنون باید راهبرد جدیدی را در قبال ایران آغاز کند که در آن، عمل، جایگزین حرف شود.

کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد از دولت فدرال آلمان می‌خواهد تا با توجه به جنگ در خاورمیانه، در اتحادیه اروپا ابتکارعمل را برای قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی به‌دست بگیرد.

این کمیته هم‌چنین خود را به تلاش در این رابطه متعهد ساخته است تا بالاخره اپوزیسیون مشروع و سازمان‌یافته ایران شنیده شود. همه باید بدانیم که نه مماشات و نه جنگ نمی‌تواند رژیم ایران را سرعقل بیاورد. تنها راه رسیدن به صلح در منطقه سرنگونی رژیم ایران از طریق مقاومت مشروع آن است که با برنامه ۱۰ماده‌ای خانم مریم رجوی اهداف روشنی برای آینده دارد.

خیزش چند ماهه مردمی در سال ۱۴۰۱ و تداوم اعتراضات از جمله در زاهدان به جهانیان نشان می‌دهد که یک مقاومت سازمان‌یافته با کانون‌های شورشی به‌جد قادر است موجودیت این رژیم را در بنیانهای آن مورد تهدید قرار دهد.

چنان‌چه بخواهیم که سنی‌ها، شیعیان، یهودیان، مسیحیان و غیرمذهبیها در این منطقه در برابر هجوم وحشی‌گری، جنگ، زن‌ستیزی و بسیاری آسیب‌های دیگر برای همیشه محافظت شوند. فقط این راه می‌تواند و باید یگانه آلترناتیو عملی باشد.

کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد

  • دکتر فرانتس یوزف یونگ، وزیر دفاع پیشین آلمان
  • لئو داتسن برگ، رئیس کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد – نماینده پیشین مجلس فدرال
  • مارتین پاتسلت، نایب‌رئیس کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد – نماینده پیشین مجلس فدرال
  • کریستف دفریس، نماینده مجلس فدرال
  • ادوارد لینتنر، معاون سابق وزیر کشور آلمان
  • کریستیان سیمرمان، عضو هیأت‌رئیسه کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد
  • کاترین بورنمولر، رئیس افتخاری جامعه بین‌المللی برای حقوق بشر

۱۴۰۲ آبان ۸, دوشنبه

ساندی تایمز: داستان آرمیتا گراوند همانند داستان مهسا امینی بود که توسط گشت ارشاد دستگیر شد و پس از سه روز کما درگذشت

ساندی تایمز: داستان آرمیتا گراوند همانند داستان مهسا امینی بود که توسط گشت ارشاد دستگیر شد و پس از سه روز کما درگذشت

خاکسپاری آرمیتا گراوند

ساندی تایمز یکشنبه ۷آبان طی مقاله‌یی در مورد آرمیتا گراوند نوشت: داستان آرمیتا گراوند همانند داستان مهسا امینی بود که توسط گشت ارشاد دستگیر شد و پس از سه روز کما درگذشت.

ساندی تایمز افزود: مریم رجوی پرزیدنت شورای ملی مقاومت گفت: بار دیگر فاشیسم دینی حاکم بر ایران دختر معصومی را به بهانه آخوند‌ساخته بد‌حجابی از میان ما برد. مردم و جوانان ایران‌زمین به‌ویژه دختران و زنان میهنم عزم کرده‌اند رژیم آخوندها را سرنگون و دموکراسی و حاکمیت مردم را جایگزین کنند.

 

استارمر، رهبر حزب کارگر انگلستان درباره جان باختن آرمیتا گراوند در شبکه ایکس نوشت:‌ تا کی اجازه می‌دهیم رژیم ایران زنان را به قتل برساند؟ دختر ۱۶ساله ایرانی که در متروی تهران مورد هجوم ماموران  گشت ارشاد قرار گرفت پس از چند هفته در کما درگذشت.

آرمیتا را کشتند
 

روی عکس ولینک کلیک کنید وبیشتر بخوانید همراه با عکس های مختلف 

 

 

۱۴۰۲ آبان ۷, یکشنبه

کاخ سفید در مورد جان‌باختن آرمیتا گراوند: خشونت مورد حمایت دولت ایران علیه مردم حاکی از «شکنندگی رژیم» است

کاخ سفید در مورد جان‌باختن آرمیتا گراوند: خشونت مورد حمایت دولت ایران علیه مردم حاکی از «شکنندگی رژیم» است

 آرمیتا گراوند قربانی دیگاه ارتجاعی واعمال خوشنت آمیز خامنه ای ، دین اجباری ، حکومت اجباری وحجاب اجباری شده است

جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید روز یکشنبه در دو پیام پیاپی در شبکه «ایکس» گفت جان باختن آرمیتا گراوند آمریکا را برای پاسخگو دانستن جمهوری اسلامی مصمم تر می کند.

او نوشت: با تأسف عمیق متوجه شدم که آرمیتا گراوند پس از ضرب و شتم توسط گشت ارشاد به دلیل بی حجابی در ملاءعام جان باخته است. خشونت مورد حمایت دولت ایران علیه مردم خود وحشتناک است و بر شکنندگی رژیم تاکید دارد.

سالیوان ادامه داد: ایالات متحده به فشار برای اعاده حقوق زنان و دختران ادامه خواهد داد و با جامعه بین المللی همکاری خواهد کرد تا جمهوری اسلامی را در قبال نقض حقوق بشر مردم ایران پاسخگو بداند.

تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که آرمیتا گراوند روز یکشنبه در میان تدابیر شدید امنیتی در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.

وب‌سایت «دیده‌بان ایران» در گزارش کوتاهی از مراسم خاکسپاری نوشت که گفته می‌شود تعدادی در مراسم خاکسپاری آرمیتا گراوند بازداشت شدند.

تصاویر منتشر شده نشان می‌دهد افرادی که توانسته بودند از حلقه‌های امنیتی عبور کرده و در این مراسم شرکت کنند شعار «آرمیتا روحت شاد» سر می‌دادند.

واکنشهای گسترده به جان باختن آرمیتا گراوند

آبرام پیلی، معاون فرستاده ویژه آمریکا در امور ایران، هم صبح روز شنبه ششم آبان با انتشار پستی در رسانه اجتماعی «ایکس» اعلام کرد در سوگ از دست‌دادن آرمیتا، دختر جوانی، است که به دلیل نپوشیدن حجاب در متروی تهران در اوایل ماه جاری مورد حمله قرار گرفت و اکنون بر اثر گزارش‌ها جان باخته است.

این دیپلمات ارشد آمریکایی در ادامه یادآور شد: «خشونت مورد حمایت دولت ایران علیه زنان و دختران، برای بسیاری از خانواده‌ها در داخل و خارج ایران ویران‌گر بوده است.»

در همین ارتباط، آنالینا بائربوک، وزیر امور خارجه آلمان، در رسانه اجتماعی «ایکس» نوشت: «آرمیتا گراوند فقط ۱۶ سال سن داشت. یک کودک، یک دانش‌آموز، کل زندگی‌اش هنوز پیش رویش بود. وحشیگری رژیم، آینده او را ربود.»

وزیر امور خارجه آلمان در ادامه افزود: «آینده ایران متعلق به جوانانش است. آینده ایران متعلق به زنانش است. رژیم نمی‌تواند میل آنها به آزادی را سرکوب کند.»

هانا نیومن، از نمایندگان آلمان در پارلمان اروپا، در رسانه اجتماعی «ایکس» گفت: «آرمیتا گراوند درگذشت. کشته شد زیرا یک رژیم اسلامگرا فکر می‌کند اشکالی ندارد کودکان را به دلیل نپوشیدن حجاب با کتک زدن به کما فرستاد. مهسا امینی، نیکا شاکرمی، آرمیتا گراوند، و بسیاری دیگر رفته‌اند. رژیمی که به جوان‌ترین [شهروندان] خود خیانت می‌کند، آینده‌ای ندارد.»

هانا نیومن در پستی دیگر گفت: «رژیم می‌خواست لحظه‌ای را برای اعلام مرگ او انتخاب کند که توجه جهانی بر جای دیگری معطوف است. بیایید اطمینان حاصل کنیم [مقامات جمهوری اسلامی] از این [مساله] قسر در نمی‌روند.»

انتشار خبر جان‌باختن آرمیتا گراوند، انعکاس گسترده‌ای در رسانه‌های جهان داشت و از جمله خبرگزاری‌های رویترز، آسوشیتدپرس، فرانسه، دویچه‌وله، و روزنامه‌هایی همچون نیویورک‌تایمز، واشنگتن‌پست، و گاردین به آن پرداختند.

علاوه بر این، سازمان‌های مدافع حقوق بشر و فعالان صنفی و مدنی ایرانی نیز با اشاره به حادثه زخمی‌شدن آرمیتا و سرکوب چندین دهه‌ای زنان و دختران ایرانی، انگشت اتهام را متوجه جمهوری اسلامی کرده‌اند.

آرمیتا گراوند، دختر نوجوان ۱۶ ساله‌، صبح روز نهم مهر ۱۴۰۲، هنگام حرکت به سمت مدرسه‌، در ایستگاه مترو «میدان شهدای» تهران، به دلیل نپوشیدن مقنعه و رعایت نکردن حجاب اجباری حکومتی، در داخل واگن، مورد حمله یک نیروی «آمر به معروف» قرار گرفت و با هل دادن او، سرش به لبه در خروجی قطار برخورد کرد و پس از بی‌هوشی به کما رفت.

روزنامه بریتانیایی «گاردین» روز ۱۳ مهر، سخنان دو شاهد را منتشر کرد که می‌گویند آرمیتا گراوند به محض اینکه داخل واگن مترو شد، یک زن مامور حجاب‌ اجباری شروع به مشاجره با او کرد زیرا آرمیتا، دختر ۱۶ ساله، روسری به سر نداشت. یک شاهد به این روزنامه گفت که وقتی آرمیتا به زمین افتاد، هنوز به هوش بود.

عفو بین‌الملل پیش‌تر اعلام کرده بود که به استناد گزارش‌های منتشر شده و با اشاره به شواهد متعدد درباره مخفی‌کاری مقام‌های جمهوری اسلامی در این باره، آرمیتا گراوند پس از حمله یک مامور اعمال حجاب اجباری به کما فرو رفته است.

 از صدای آمریکا

تجدید سوگند با جانهای فروزان در ۷آبان ۹۴راهگشایان هجرت بزرگ بزرگترین پیروزی تاریخچه سازمان

تجدید سوگند با جانهای فروزان در ۷آبان ۹۴راهگشایان هجرت بزرگ بزرگترین پیروزی تاریخچه سازمان

شهیدان حمله جنایتکارانهٔ ۷آبان ۹۴

در شامگاه ۷آبان۹۴ با افتادن نخستین پرده‌های تاریکی بر افق «کمپ لیبرتی» (۱) در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی بغداد، کسی نمی‌دانست یک موشک‌باران سنگین در راه است؛ اما همه می‌دانستند که کمپ یک منطقهٔ سرخ است و ممکن است در هر شرایطی در معرض موشک‌باران یا تهاجم زمینی مزدوران عراقی نیروی تروریستی قدس قرار گیرد. از این‌رو مجاهدین مستقر در این کمپ با تمرینهای مکرر آموخته بودند که با شنیدن نخستین صدای انفجار یا آژیر اعلام خطر، خود را به نزدیک‌ترین سنگر زمینی با بتونی برسانند و جان‌پناه اتخاذ کنند.

این تمرین در میان آنها به «فرمول پنج تا ده ثانیه» معروف بود. هر مجاهد خلق موظف بود در ۲۴ساعت شبانه‌روز آمادهٔ واکنش سریع در قبال حملهٔ موشکی دشمن باشد.

آن روز، یکی از روزهای آبان‌ماه عراق بود. بارانی که از صبح آغاز شده بود، محوطه کمپ را در برخی نقاط به آبگیرهای کوچک و بزرگ تبدیل کرده بود. عبور از برخی از آنها، جز با چکمه‌های لاستیکی ساق بلند امکان‌پذیر نبود. افق گاهگاه با رگرگه‌های صورتی آذرخش در هم می‌ریخت و پس از آن غرش رعد در هوای نمناک می‌پیچید.

این حملهٔ موشکی همزمان شده با باران و غرش رعد، نتوانست ساکنان کمپ را غافلگیر کند، آنها با تمیز دادن صدای نخستین موشک از صدای رعد، به سنگرهای از پیش مشخص‌شده پناه بردند. حملهٔ موشکی در ساعت ۱۹ و ۴۰دقیقه به وقت بغداد آغاز شد و ۱۰دقیقه به‌طور مستمر ادامه یافت. ۸۰ موشک تقویت شدهٔ ۱۲۲میلیمتری کاتیوشا بر مساحت ۲.۵کیلومتر مربعی کمپ فرود آمد. برخی از این موشکها از موشک ان. بی۲۴ روسی الگوگیری شده بود و قدرت تخریبی آن ایجاد حفره‌هایی به عمق ۲متر و قطر سه و نیم تا هفت متر بود.

بر اثر این موشک‌باران آب، برق و ارتباطات قطع شد. یکی از ژنراتورهای بزرگ کمپ دچار حریق گردید. انفجار مخزن سوخت آن تا مسافتی زمین را از مواد نفتی و شعله‌های سرکش انباشته کرد.

در این موشک‌باران مهیب ۲۴مجاهد خلق جان‌باخته و ۲۰۰نفر زخمی شدند. ۱۳۱ کانکس به‌طور کامل از بین رفت و ۲۲۶ کانکس دیگر از دور استفاده خارج گردید.

این یورش طوری طراحی شده بود که با گرفتن صدها تلفات از مجاهدین، روحیهٔ آنها را در هم بشکند. شرایط دیکته شده به ساکنان کمپ می‌گفت: «مقاومت فایده‌ای ندارد، تا آخرین نفر در یک کمپ کوچک و محاصره‌شده کشته می‌شوید. هر چه زودتر خود را تسلیم کنید».

اما در قاموس مجاهدین تسلیم معنا نداشت. آنها می‌دانستند ایستادگی آنها مایهٔ الهام و انگیزش جوانان قیام‌آفرین در داخل ایران است. از این رو این تراژدی نه تنها آنان را در هم نشکست و به ترس و عقب‌نشینی وادار نکرد، بلکه بر استواری اراده‌هایشان افزود.

 

اینجا آغاز پایان توست

هنرمندان اشرفی، سه روز بعد از این موشک‌باران با اجرای ترانه‌ٔ حماسی «روز حساب» ـ بر ویرانه‌های مقرهایشان در همان کمپ لیبرتی ـ پاسخی دندان‌شکن به خامنه‌ای و نوری مالکی دادند.

اینجا آغاز پایان توست

کانون ترس پنهان توست

باروی سرسخت رزم ما

بنگر اینجا گورستان توست

چون توفان پر شتاب

در راه است این انقلاب

ای شه شیخ ذلیل

می‌آید روز حساب

صدای مادران بی‌صدایم

از اینجا تا اوین ره می‌گشایم

چه باک از داغ و دشنه، تیغ و تهمت

که من با درد مردم آشنایم

خوشا که در ره آزادی خلق

همیشه من نخستین خون بهایم

منم آن باغ پیوسته شکوفا

ز خون شرحه شرحه لاله‌هایم

چون توفان پر شتاب

در راه است این انقلاب

ای شه شیخ ذلیل

می‌آید روز حساب

ای بی‌فرجام در احتضار

تا من هستم کی داری قرار؟

ای تو ایران را دشمن‌ترین

هر چه در چنته داری بیار!

 

سرچشمه‌های باور و توانستن

خون همیشه در جوشش شهیدان موشک‌باران ۷آبان دستاوردهای بسیاری برای مجاهدین داشت. در عرصهٔ سیاسی نیز چرخهای شکستن محاصرهٔ کمپ را به حرکت درآورد و راه ساکنان کمپ را برای هجرت پیروزمند از عراق به آلبانی هموار کرد. آن قهرمانان پاکباز با بدنهای شرحه شرحهٔ خود پلی ساختند برای عبور همرزمانشان از محاصره به سوی چشم‌اندازهای آفتاب‌پوش. خون آنها با ریگ‌زارها و خاک تفتهٔ آن سرزمین عجین شد تا از آن گل‌های شکوفان پایداری، شرافت و پاکباختگی بروید. گذار شتابناک زمان نتوانسته است بر نامهای درخشان‌شان غبار فراموشی بیفشاند.

نیره ربیعی، عضو شورای مرکزی مجاهدین، حسین ابریشمچی، (فرمانده کاظم)، فرمانده نامدار و دلیر نبردهای ارتش آزادیبخش ملی ایران و مجاهدان خلق، منوچهر براتی، حمید دهقان، اکبر علیدوست، حسن توفیق جو، حمیدرضا ایمنی، ابوطالب هاشمی، کیومرث یوسفی، ‏حسین گندمی، فرشید ربیعی، حسن ابراهیمی، محمدعلی میرزایی، سهراب همایونفر، بهزاد میرشاهی، امیرحسین اداوی، ‏رجب قربانی، عبدالرضا وادیان، شریف ویسی، حسین سرو آزاد، احمد مسچیان، جاسم قصیر، محمد جواد سالاری و محمد حسن نورعلی هنوز بر مسیر تابناک رهایی نور می‌افشانند.

آنها اگر چه در آن شامگاه خونین با انفجار موشکها تکه‌تکه شدند اما جانهای فروزان‌شان گواه پیروزی این خلق است. در کانون‌های شورشی و خروش جوانان آزادیخواه ایران زنده و حاضرند. سرچشمه‌های باور به توانستن و شعله‌های زرین امید در شامگاه این سرزمین قیام‌خیز و توفانی هستند.

با آنان تجدید عهد می‌کنیم و به نامشان برای ادامهٔ راه تا به آخر سوگند می‌خوریم.

 

پانوشت:

(۱) کمپ لیبرتی یک پایگاه نظامی با وسعت تقریبی ۳۰ کیلومتر مربع، متعلق به نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا در نزدیکی فرودگاه بغداد بود. در سال ۲۰۱۲ بخش کوچکی از آن (در حدود ۲٫۵ کیلومتر مربع) برای استقرار به اعضا و کادرهای سازمان مجاهدین خلق ایران واگذار شد. آنها پیش از آن در قرارگاه اشرف مستقر بودند. اشرف مورد هجوم مزدوران دولت نوری المالکی و مأموران نیروی تروریستی قدس قرار داشت.

به‌دنبال توافق سه جانبهٔ کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، دولت امریکا و دولت عراق، مجاهدین پذیرفتند برای خروج از بحران به این کمپ بروند. اگر چه مارتین کوبلر مسئول کمیساریا نسبت به رعایت حقوق‌بشر در کمپ لیبرتی اطمینان داده بود، اما این کمپ بارها موشک‌باران شد. یکی از این موشک‌بارانها و سنگین‌ترین آنها ۷ آبان ۱۳۹۴ بود. پیام این موشک‌باران طوری که بعداً به وضوح توسط طاهر بومدرا مسئول حقوق‌بشر وقت کمیساریا در عراق افشا شد، یک چیز بیشتر نبود؛
تسلیم مجاهدین یا نابود کردن جمعی انها...

 

 

۱۴۰۲ آبان ۶, شنبه

یک عبرت تاریخی؛ عواقب خلع‌سلاح مجاهدین به نفع فاشیسم دینی

یک عبرت تاریخی؛ عواقب خلع‌سلاح مجاهدین به نفع فاشیسم دینی

ارتش آزادیبخش ملی ایران
ارتش آزادیبخش ملی ایران

ارتش آزادیبخش ملی ایران به‌دلیل نقش تعیین‌کننده‌اش در خوراندن زهر آتش‌بس به خمینی در جنگ ۸ ساله، «ارتش صلح و آزادی» نام گرفت. تأسیس این ارتش برای آن بود تا با استراتژی جنگ آزادیبخش، تنور جنگ ضدمیهنی را گل بگیرد و آزادی را برای مردمش به ارمغان ببرد.

خمینی از شهریور ۱۳۵۹ تا مرداد ۱۳۶۷ یک جنگ توسعه‌طلبانه را به دو کشور ایران و عراق تحمیل کرده بود و به هیچ بهایی حاضر به پا پس کشیدن از آن نبود. او می‌خواست تا آخرین نفوس و تا آخرین خشت خانه‌های تهران را به تنور این جنگ خانمان‌سوز بریزد.

هیولای جنگ‌افروز فقط زمانی حاضر به سرکشیدن جام‌زهر آتش‌بس شد که خطر ارتش آزادیبخش ملی ایران را ـ پس از عملیات آزاد‌سازی شهر مهران ـ در پشت دروازه‌های تهران احساس کرد.

به‌دلیل ایفای این نقش تاریخی از جانب ارتش آزادیبخش بود که این ارتش در مناقشهٔ بین این رژیم و کشورهای مسلمان منطقه، «وزنهٔ تعادل» نامیده شد. با وجود و حضور مجاهدین در مرزهای بین ایران و عراق، فاشیسم دینی دیگر توان و جرأت شاخ و شانه‌کشیدن نداشت (۱).

به‌هم زدن تعادل‌قوای منطقه به نفع فاشیسم دینی

بمباران قرارگاهها و سپس خلع‌سلاح ارتش آزادیبخش از جانب نیروهای ائتلاف به سرکردگی آمریکا، بزرگ‌ترین جایزه به آخوندهای حاکم بر تهران بود. به‌دنبال این خلع‌سلاح بود که شورای دست‌نشاندهٔ حکومتی در عراق، حکم به اخراج مجاهدین از این کشور داد.

یک روز پس از صدور این حکم ننگین، واشنگتن پست ۱۹آذر۱۳۸۲ (۱۰دسامبر۲۰۰۳) نوشت:

«در یک اقدام تعجب برانگیز که ممکن است تعادل‌قوای منطقه را به‌هم بزند، شورای حاکم عراق دیروز رأی داد که گروه پیشتاز مخالف ایرانی را اخراج کرده و اموالش را ضبط نماید. این قطعنامه خواهان اخراج ۳۸۰۰ نفر از اعضای این گروه تا آخر ماه است... تصمیم به اتفاق آرای شورای عراقی، علیه مجاهدین خلق یک دستاورد قابل ملاحظهٔ سیاسی و امنیتی برای ایران است».

اصطلاح «به‌هم خوردن تعادل‌قوای منطقه»، معادل همان اصطلاح «وزنهٔ تعادل» بود که در مورد ارتش آزادیبخش ملی ایران به‌کار برده شده بود.

خرید فرجهٔ بقا برای آخوندها

بمباران قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی ایران در خاک عراق، خلع‌سلاح آن، کشتارهای پیاپی در اشرف، پیشبرد خط فروپاشی مجاهدین از طریق تشکیل بریده‌خانه‌یی به نام تیف و ۱۴ سال حبس خانگی مجاهدین در اشرف و لیبرتی، از عواقب لیست‌گذاری آنان در لیست‌های تروریستی اروپا و آمریکا بود. این در حالی بود که آمریکا و اروپا به‌دنبال اخبار موهوم مبنی بر وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق به جنگی کشانده شدند که محصول بازی چرکین و جنایتکارانهٔ آخوندها از طریق مأمورانی مانند «احمد چلبی»، «محمد باقر حکیم» و دیگران با آمریکا و اروپا بود. اشغال عراق و خلع‌سلاح ارتش آزادیبخش دست کم دو دهه برای آخوندها فرجهٔ بقا خرید و عمر دیکتاتوری نظام ولایت فقیه را در ایران طولانی‌تر کرد.

به‌خاطر همین بازی خوردنها و پمپاژ اطلاعات غلط و گمراه‌کننده بود که رئیس جمهور وقت آمریکا، دونالد ترامپ به دستگاههای اطلاعاتی این کشور اخطار داد و گفت:

«به‌نظر می‌رسد نفرات جامعه اطلاعاتی آمریکا وقتی صحبت از خطرات ایران می‌شود بی‌نهایت پاسیو و ساده‌لوح هستند. آنها اشتباه می‌کنند.

مراقب (رژیم) ایران باشید. شاید جامعه اطلاعاتی باید به مدرسه برگردند!»

نقش سیاست مماشات در حفظ پدرخواندهٔ تروریسم و بنیادگرایی

بیست‌سال پس از بمباران قرارگاههای ارتش آزادیبخش و خلع‌سلاح آن وقتی دوباره بازمی‌گردیم و رویدادها ایران و منطقه را از نظر می‌گذرانیم، به‌خوبی می‌بینیم که اگر آمریکا و اروپا با سیاست کثیف مماشات به فاشیسم دینی امدادهای غیبی نرسانده بودند. اگر تنها آلترناتیو دموکراتیک آن را در لیست‌های تروریستی نگنجانده و بازوی استوار و پراقتدار خلق ایران را خلع‌سلاح نکرده بودند، امروز سیر وقایع به‌گونه‌یی دیگر رقم خورده بود. آنها تحت پوش‌های فریبنده مانند «دیالوگ انتقادی» یا «چشم دوختن به ظهور جناح مدره یا آخوند لیبرال» در این حاکمیت، از هیچ تلاشی برای سراپا نگه‌داشتن آن فروگذار نکردند. قیمت این مماشات‌جویی را طبق معمول مردم و مقاومت ایران با جانها و خونهای ارزشمندشان پرداختند.

اکنون آنها مجازات اتودینامیک امدادرسانی به فاشیسم جنگ‌افروز دینی را در برابر خود می‌بینند.

آیا عبرت خواهند گرفت یا باز با چشم فرو بستن بر عواقب بحران‌آفرینی و تروریسم این رژیم، قیمت را از جانها و خونهای غیرنظامیان و مردم محروم منطقه و ایران خواهند گرفت؟

فارغ از هر تصمیمی که آنها بگیرند این کانون‌های شورشی، مقاومت آزادی‌ستان و خلق قیام‌آفرین هستند که حرف آخر را خواهند زد. آنها برای آزادی ایران به هیچ قدرتی چشم ندوخته‌اند. سخنشان با هر طرف خارجی این است: به پدر خواندهٔ تروریسم و بنیادگرایی امداد نرسانید. مردم و مقاومت ایران خود می‌دانند چگونه آن را سرنگون کنند.

 

پانوشت: ـ‌ـــــــــــــــــــ

(۱) برای این‌که تصویری از توان رزمی ارتش آزادیبخش داشته باشیم لازم است اشاره کنیم که طبق بیانیهٔ رسمی سنتکام (فرماندهی مرکزی ایالات متحده) در ۱۷می ۲۰۰۳، ارتش آزادیبخش ملی ایران، در پروسهٔ گردآوری سلاحها، ۲۱۳۹ تانک، نفربر زرهی، توپ و سلاح پدافندی داشته است.

چهارسال و نیم بعد از گردآوری سلاحها، یک افسر آمریکایی که خودش شاهد این تعداد مهمات، تسلیحات و زرهی در یک لشکر رزمی ارتش آزادیبخش بوده، گفت: مجاهدین خلق در واقع بزرگ‌ترین لشکر سوارزرهی را در جهان ترتیب دادند.

 

کوروش کبیر؛ فرزند تاریخ

کوروش کبیر؛ فرزند تاریخ

تظاهرات ایرانیان در پاسارگارد
تظاهرات ایرانیان در پاسارگارد

«کوروش با نهایت دقت به دین بابلی احترام می‌گذارد؛ معابد را تعمیر کرد و مجسمه‌های معبود شهرهای مختلف را که نبونیدوس به بابل آورده بود، به جاهای خود بازگردانید. و نیز خدایان آشور و شوش را به محل‌های خود فرستاد و اجازه داد که یهودیانی که بخت‌النصر از فلسطین کوچ داده بود، به زادگاه خود بازگردند. و دستورهایی برای تجدید بنای بیت‌المقدس صادر کرد.

کوروش سردار و سیاست‌مداری برجسته بود و یادگاری از عدالت و رأفت، پس از خود باقی گذاشت».

(از دائره‌المعارف غلامحسین مصاحب، صص ۲۳۰۱ و ۲۳۰۲)

«او سلطه‌ٔ مهر و انسانیت را بر انتقام و تحکیم قدرتش خوش‌تر می‌داشت. کوروش حتا حاکم مجروحی را که در حمله‌ٔ وی شکست‌خورده بود، مداوا نمود و او را به مشاورت خویش خواند».

(ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد اول؛ مشرق‌زمین گهواره‌ٔ تمدن)

۷ آبان روز گرامیداشت یک سنت نامتعارف در تاریخ و زمانه‌هایی است که «قدرت» و سیطره‌ٔ آن، بیشتر جباریت و جنایت را مهر کرده تا کرامت و رأفت را.

 

تحول نگرش به قدرت و سیاست

سنت غلبه‌ٔ رأفت و بزرگواری بر قدرت و جباریت، گرامیداشت کوروش بزرگ را به توقف برای باز بینی نوعی سیاست‌مداری در تاریخ جهان و خاصه تاریخ ایران تبدیل نموده است.

سیر در آثار نگاشته‌شده در کتیبه‌ها و اسناد مکتوبِ نزدیک به تاریخ حیات کوروش، وی را بنیانگذار مبانی حقوق‌بشر در ایران و بخش وسیعی از جهان معرفی می‌کند. این اسناد گواهی می‌دهند که اصول سیاست‌مداری و مملکت‌داری و حتا قوانین جنگی که کوروش واضع و مجری آنها بود، تمام قوانین مرسوم اعصار کهن و ماقبل تاریخ را نفی می‌کرد. گواهی این اسناد چنین است که کوروش با سنت‌شکنی در امور جنگ و اسلوب نو در سیاست‌مداری، کیفیت رویکرد و نوع نگرش به قدرت سیاسی را متحول کرده است.

 

رایت و درفش ملی مقابل دیکتاتوریهای موروثی

با چنین تابلو وکارنامةی، گرامی داشتن چنین جایگاهی از اعتبار سیاسی و تاریخی، موجب مباهات ایرانیان و نیز مرجعی برای همبستگی ملی آنان پیرامون هویت ملی، تاریخی و فرهنگی‌شان است. این کارنامه را می‌توان به‌عنوان رایت و درفش ملی ایران در مقابل دیکتاتوریهای موروثی شاهی و شیخی برافراشت؛ چرا که منشور و منش کوروش، باطل‌السحر حکومتهایی است که باورهای اقتدارگرایی، مذهبی و شخصی را منشأ قدرت سیاسی و اعتبار و مشروعیت اقتدارشان بر مردم قرار داده و می‌دهند.

آنچه از نگرش و نقد تاریخ بر دفتر و کارنامه‌ٔ کوروش به‌جای مانده است برتری انسانیت، مهر، عشق و حقوق‌بشر بر فردگراییِ سلطه‌گر، تمام‌خواهی سیاسی و مذهبی و قدرت‌جوییِ فرعون‌صفتانه است؛ چرا که قدرت‌پرستان مذهبی و غیرمذهبی تحت عناوین قانون، سایه‌ٔ خدا، نایب امام، تشرع، نژاد و جنسیت، منافع شخصی و حکومتی خود را بر مردم تحمیل کرده و برای تحکیم این تحمیل، به انواع دسیسه، ریا و جنایت متوسل می‌شوند.

 

وارث کوروش چیست و کیست؟

منشور و منش کوروش، پذیرنده‌ٔ باورهای متعدد با ظرفیتی دربرگیرنده‌ٔ تنوع آن‌هاست. محور این منشور و منش، اصول بنیادین حقوق‌بشر است.

تاریخ سیاسی و اجتماعیِ ایران در سده‌های گذشته نشان داده است که تا به‌حال هیچ حکومت‌مداری ــ که همگی سلطان و شاه و شیخ بوده‌اند ــ پذیرنده‌ٔ باورهای متعدد به‌معنی آزادی اندیشه و اعتقاد و آزادی بیان و قلم نبوده است. عبارت معروف «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم»، فقط یک ابتذال سیاسی ــ تبلیغی از جانب صاحب حاکمیتی استبدادی‌ست که در هیچ‌یک از امور مملکت‌داری، کوچک‌ترین شباهت و انسی با منش و منشور کوروش نداشته است.

وارث حقیقی کوروش در فردای ایرانی تهی از ارتجاع، آخوند، شاه و شیخ، پا به میدان آزمایش بر سر منشور آزادی و برابری و حقوق‌بشر خواهد گذاشت.

 

تعارض پیوند ملی و تاریخی با تجاوز و اشغال‌گری

سال‌های اخیر شاهد استقبال گسترده‌ٔ ایرانیان داخل و خارج کشور از گرامیداشت روز کوروش هستیم. این استقبال گسترده‌، در نهاد و هدف خود، نفی کامل نظام آخوندی و شکست پروژه‌ٔ چندین دهه‌ٔ وصل تاریخ و فرهنگ ایران به عقبه‌ٔ اسلام ارتجاعی آخوندی با قرائت حوزوی است. به‌همین روی، این قوم اشغال‌گر که هیچ سنخیت و مؤانستی با فرهنگ و اصالت‌های تاریخی ایران ندارد و فقط بساط سلطه‌گریِ فرعون‌صفتی گسترده است، گرامیداشت روز کوروش را برنمی‌تابد.

در سال‌های گذشته که گزمگان حکومت ولایی انواع راه‌بند و ممانعت را برای جلوگیری از تجمع ایرانیان در مقبره‌ٔ کوروش ایجاد کردند، هموطنان مشتاق، کوه‌ها و روستاها و دره‌ها را دور زدند و مراسم ۷ آبان را در جوار مقبره‌ٔ کوروش برگزار نمودند. توالیِ این مقاومت و پایداری، موجب شد که روز ۷ آبان، روز ایرانیان علیه دیکتاتوری قرون‌وسطایی ضدایرانی آخوندی شود.

 

مقایسه‌ٔ سیاست نابودی پاسارگاد با بُت‌گاه وارث فرعون

نخستین دورخیز برای نابودی نمادهای تاریخی و ملی ایران را سال ۱۳۵۸ آخوند منفور و جلاد صادق خلخالی در معیت خمینی برداشت تا آثار تخت جمشید را تخریب کند. مقاومت سنگین اجتماعی و مطبوعاتی ایرانیان و هشدار یونسکو، خمینی را به عقب‌نشینی واداشت و آن پروژه‌ٔ ضدایرانی مسکوت ماند.

رها کردن مقبره‌ٔ کوروش در تطاول باد و باران و گرما و سرما و جلوگیری از رسیدگی و مرمت آن، سیاست جاری حکومت تحت‌امر ولی‌فقیه از خمینی تا خامنه‌ای برای نابودی پاسارگارد بوده است.

مساحت زمین مقبره‌ٔ کوروش ۱۵۶ متر مربع، محوطه‌ٔ آن ۷۲۶ متر مربع و مساحت محوطه‌ٔ پاسارگاد با مجموعه‌ٔ بناها و زمین‌هایش ۳۱۹۰ متر مربع است که در مجموع، محوطه‌یی به‌وسعت ۳۹۰۰ متر مربع می‌شود.

مساحت قبر خمینی ۶۰ هزار متر مربع و مساحت صحن‌های شرقی و غربی آن ۱۲۰ هزار متر مربع است که در مجموع شامل۱۸۰ هزار متر مربع می‌شود. [۴۶ برابر پاسارگاد]. سازه‌ٔ این ۱۸۰ هزار متر مربع تا زلزلهٔ ۱۰ ریشتری مقاومت دارد. [مقایسه کنید با شهر تهران که طبق برآورد و هشدار کارشناسان، بر اثر یک زلزلهٔ ۵ تا ۶ ریشتری، میلیون‌ها نفر کشته خواهند شد!]

مقایسه کنید هزینه‌ٔ این دو مقبره را. مقبره‌ٔ کوروش، نه تنها هیچ هزینه‌یی برای دولت ندارد که بیش از چهار دهه است به آفتاب و باران و باد سپرده شده است!

هزینه‌ٔ نگهداری مقبره‌ٔ فرعونی خمینی به‌اعتراف رسانه‌های حکومتی، سالانه ۸۰ میلیارد تومان می‌شود! این مقبره‌ٔ منفور اکثریت مردم ایران، یکی از مکانهای چاپیدن و بالا کشیدن پول از بازدیدکنندگان نیز هست!

 

فرزندان تاریخ کیست‌اند؟

سخن در باب کوروش بنیان‌گذار سلسلهٔ هخامنشیان و بانی اتحاد میان اقوام ایرانی از یک‌طرف و در باب پاشندگان وحدت ایرانیان و بانیان و استمراربخشان به نابودی حرث و نسل ایرانی از طرف دیگر، سخن از زادگان تاریخ و نافیان توسط تاریخ است. تاریخ، فرزندان‌اش را شناخته است؛ آنان را که از تاریخ، کلاس آزمایش انسانیت، معرفت، کرامت و خدمت به بشریت ساخته‌اند. باقی، به‌زبان ساده‌ٔ مردمان کوچه و بازار، مهر «باطل شد» خورده‌اند.

سلطان محمود غزنوی یکی از شاهان با انبانهایی از زر، طلا، ثروت، هیمنه‌ٔ هزاران نفره از ارتش و حشم، ملازم و خدمتگزار دیوانی و بیش از ۴۰۰ شاعر درباری و مدح‌پرداز و نان‌خور داشت. محمود غزنوی تا فتح نیمی از جهان زمان خود پیش رفت ولی اکنون در افغانستان، هیچ اثری از آن کاخ‌ها و باروها و انبانها و هیمنه و مداحان او بر جای نمانده است و یک ورثه هم در یاد نیک تاریخ ندارد. تاریخ، غاصبان عرصه‌ٔ کلاس و فلسفه‌اش را این‌گونه در ذهن و ضمیر نسل به نسل بشری، مکافات می‌دهد.

تاریخ، کوروش کبیر را فرزند خیر، نیک، برکت، مهر و منشور حقوق‌بشر، پاس داشته است. گویی گوهر انسانی و سرشت نیک‌نهادش، بر سر در ورودی کلاس تاریخ حک شده است و تنها اینان را در شناسنامه‌ٔ فرزندان خود ثبت می‌کند.

 

در پشت پرده نفوذ ونفوذی ها رژیم در آمریکا

 در پشت پرده نفوذ ونفوذی ها رژیم در آمریکا  شماره ۱۰


در پشت پرده نفوذ ونفوذی ها رژیم در آمریکا

دینا اسفندیاری در پشت پرده لابی جمهوری اسلامی به همراه آرین طباطبایی نقش کلیدی ایفا میکنند . این دو در یک دانشگاه دکترا گرفته‌اند و در یک موسسه غیر انتفاعی ( بنیاد قرن ) فعالیت میکنند که اثر مستقیم بر سیاست گزاری های ایالات متحده در تسلیحات هسته ای دارد .


 #آرین_طباطبایی در دانشگاه لوند سوئد به دعوت #روزبه_پارسی از پایه گذاران #نایاک گفت : جمهوری اسلامی در صدد ساختن تسلیحات هسته ای نیست و هدف جمهوری اسلامی انرژی هسته ای صلح آمیز است ! 

آریان طباطبائی نفوذی رژیم در پنتاگون

 آرین طباطبائی از هسته ای رژیم دفاع میکند

روزبه پارسی متولد بهبهان/ایران روزبه و تریتا در کودکی همراه پدرشان به سوئد مهاجرت میکند.روزبه پارسی دکترای خود را در رشته حقوق/گرایش حقوق بشر در دانشگاه لوند واقع در شهر اسکانیا به اتمام رساند.او همچنین مدرک لیسانیس تاریخ مدرن و ایران شناسی نیز دارد او مغز متفکر #نایاک است.

 

روزبه دارسی مغز متفکر نایاک حامی ولابی ونفوذی رژیم در آمریکا

نفوذ ونفوذی سازی رژیم توسط لابی های ونایاک در آمریکا بسیار بیش از این گسترده است شماره ۹

  نفوذ ونفوذی سازی رژیم توسط لابی های ونایاک در آمریکا بسیار بیش از این گسترده است شماره ۹ 

 

نفوذی های رژیم ورابط ظریف ورژیم در پنتاگون و...
 

آریان طباطبائی نفوذی رژیم در پنتاگون


 جمال عبدی رئیس نایاک همکار تریتا پارسی لابی وحامی رژیم در حلقه ظریف

 


موسوی از دلالها وواسط رژیم ودلالهای نفتی ودولت آمریکا از طریق نایاک وبنیادهای لابی گری


تیم لابی جمهوری اسلامی تقریبا بعد از دو دهه برنامه ریزی،مطالعه و تحقیق رسما در سال ۲۰۰۲ در ایالات متحده توسط تیم محمد جواد ظریف و مشخصا تریتا پارسی شکل گرفت. اما جریان لابی جمهوری اسلامی به نایاک ختم نمی‌شود ، تیم گسترده این لابی از هر پلتفرم و جایگاهی برای نفوذ استفاده کرد.

 

 https://twitter.com/DTehrany/status

/1696845439943782510

گفتگوی چالشی سیامک دهقانپور با جمال عبدی رئیس گروه نایاک درباره اعتراض‌ها و ارتباط با ایران

 گفتگوی چالشی سیامک دهقانپور با جمال عبدی رئیس گروه نایاک درباره اعتراض‌ها و ارتباط با ایران

جمال عبدی رئیس نایاک همگار تریتا پارسی لابی وحامی رژیم در حلقه ظریف
 

فراخوان کمیسیون زنان به تحقیق بین‌المللی در مورد جان باختن آرمیتا گراوند

فراخوان کمیسیون زنان به تحقیق بین‌المللی در مورد جان باختن آرمیتا گراوند

اطلاعیه کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
اطلاعیه کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران

کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت

فراخوان کمیسیون زنان به تحقیق بین‌المللی در مورد جان باختن آرمیتا گراوند

و محکوم کردن سرکوب و تبعیض سیستماتیک علیه زنان ایرانی

شورای امنیت ملل متحد بایستی مجازات رژیم سرکوبگر آخوندی را در دستور بگذارد

 

کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران جان باختن آرمیتا گراوند را که ادامه و تکرار شهادت ژینا امینی توسط مأموران حکومتی است، تسلیت می‌گوید و مشخصاً خامنه‌ای، رئیسی و اژه‌ای و شهردار آنها در تهران را مسئول این قتل می‌شناسد. جنایتی که تمام مردم ایران به‌ویژه زنان را به خشم می‌آورد. کمیسیون زنان از کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل خواهان تحقیق پیرامون این جنایت است.

رژیم ضدانسانی آخوندها با توجه به تجربه ژینا امینی، در وحشت از خشم و انزجار مردم تلاش می‌کند با پنهان‌کاری، پخش اطلاعات دروغ و گمراه‌کننده و اعمال فشار به خانواده و اطرافیان دختر بی‌گناه از فاش شدن حقیقت ماجرا جلوگیری کند. از شب گذشته و قبل از اعلام درگذشت آرمیتا، نیروی سرکوبگر انتظامی بیمارستان فجر را که او در آن بستری بود به محاصره در آورده تا از شکل‌گیری هر گونه اعتراضی جلوگیری کنند.

خانم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت گفت بار دیگر فاشیسم دینی حاکم بر ایران دختر معصومی را به بهانه آخوند‌ساخته بدحجابی از میان ما برد، نیروهای سرکوبگر می‌خواهند از خیزش و اعتراض مردم جلوگیری کنند، غافل از این‌که مردم و جوانان ایران‌زمین به‌ویژه دختران و زنان این میهن عزم کرده‌اند رژیم آخوندها را سرنگون و دموکراسی و حاکمیت مردم را جایگزین کنند.

خانم رجوی دجالیت آخوندهای حاکم تحت نام اسلام را خاطرنشان کرد و افزود: سیاست‌ها و عملکردهای ضدانسانی آخوندها علیه زنان هیچ ربطی به اسلام ندارد و تنها ابزاری برای بقای نظام منحوس ولایت فقیه است. نه به دین اجباری نه به حکومت اجباری و نه به حجاب اجباری.

کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران گزارشگر ویژه ملل ‌متحد درباره وضعیت حقوق‌بشر در ایران و گزارشگر ویژه خشونت علیه زنان و عموم مدافعان حقوق زنان را به محکوم کردن و اعتراض به سرکوب و تبعیض وحشیانه و سیستماتیک علیه زنان و دختران ایران فرامی‌خواند. شورای امنیت ملل متحد بایستی مجازات رژیم سرکوبگر آخوندی را در دستور بگذارد.

 

شورای ملی مقاومت ایران- کمیسیون زنان

۶ آبان ۱۴۰۲ (۲۸ اکتبر ۲۰۲۳)

 

با یاد مجاهد شهید علی صمیمی از پیشتازان دلیر نبرد علیه دو دیکتاتوری شاه وشیخ

با یاد مجاهد شهید علی صمیمی از پیشتازان دلیر نبرد علیه دو دیکتاتوری شاه وشیخ

مجاهد شهید علی صمیمی

محل تولد: سنقر
شغل:
سن: 26
تحصیلات: دانشجوی الهیات
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 16-9-1360
محل زندان: -

زندگینامه شهید


زندانی زمان شاه:  چند ماه در سال ۵۶-۵۷

نحوه شهادت تیرباران

علی صمیمی در سال۱۳۳۴ در شهر سنقر کرمانشاه در یک خانواده نسبتاً فقیر به دنیا آمد. وی که از همان دوران کودکی فقر و محرومیت را لمس کرده بود، در دوران نوجوانی و دبیرستان با مطالعاتی که داشت با مسایل سیاسی آشنا شد و دریافت که عامل همه محرومیتها و فقر موجود در جامعه ریشه در حاکمیت فاسد و وابسته شاه دارد. پس از اخذ دیپلم وارد دانشسرای راهنمایی در کرمانشاه شد. حضور وی در دانشگاه و آشنایی‌اش با سازمان مجاهدین زندگی مبارزاتی وی را وارد مدار جدیدی کرد. وی در تظاهرات دانشجویی علیه دیکتاتوری حاکم حضور فعالی داشت. در جریان همین فعالیت‌ها بود که همزمان با بالا‌گرفتن تظاهرات مردمی علیه شاه خائن دستگیر و روانه زندان شد.

علی چند ماه را در زندان زیر فشار و ضرب‌وشتم ساواک شاه قرار داشت و پس از گذراندن سرفرازانه این دوران از زندان آزاد شد. وی بلافاصله به فعالیت‌هایش ادامه داد و نقش مؤثری در سازماندهی و برگزاری تظاهرات مردمی علیه دیکتاتوری سلطنتی در کرمانشاه و سنقر ایفا کرد.

پس از پیروزی انقلاب علی که تمامی آرزوهایش را در آرمان سازمان مجاهدین یافته بود در راه‌اندازی جنبش ملی مجاهدین در شهر سنقر نقش فعالی داشت و توانست با فعالیت‌های شبانه‌روزی و روشنگری نسبت به مواضع سازمان در جذب جوانان مشتاق آزادی، موفقیت بالایی داشته باشد.

علی بعد از مدتی در سال۵۸ به کرمانشاه رفت و به کمک همرزمانش انجمن مسلمانان هوادار سازمان در کرمانشاه را راه‌اندازی کرد در حالی‌که در انجمن دانشجویان مسلمان دانشسرای راهنمایی تحصیلی نیز مسئولیتهای مشخصی را به عهده داشت.

علی با این‌که در سال۵۸ در رشته معارف اسلامی دانشگاه مشهد پذیرفته شد ولی ترجیح داد به فعالیت‌های انقلابی‌اش در کرمانشاه ادامه بدهد.

پس از کودتای به‌اصطلاح فرهنگی خمینی در ابتدای سال۵۹ و تعطیلی دانشگاهها وی مسئولیت بخش دانش آموزی استان را به عهده گرفت.

علی در بهار سال۶۰ به‌دلیل شناخته‌شدگی زیاد به تهران منتقل شد و بعد از سی خرداد و شروع مبارزه مسلحانه انقلابی در پایگاههای مخفی سازمان به مسئولیتهایش ادامه داد.

تا آن که در شهریور سال۶۰ حین تردد برای انجام یک مأموریت توسط مزدوران سپاه سنقر که برای شناسایی و شکار مجاهدان در گشتهای سپاه شرکت داشتند شناسایی و با ضرب‌وشتم بسیار زیاد دستگیر می‌شود.

مزدوران سپاه سنقر او را به سنقر انتقال می‌دهند و از آنجا که از بازجویی و شکنجه‌های اولیه وی طرفی نمی‌بندند، علی را به کرمانشاه منتقل می‌کنند. شدت شکنجه وی در زندان کرمانشاه به حدی بود که به‌گفته همبندیهایش سر و روی و بدن وی همیشه خونی بود.

پس از این‌که پاسداران خمینی از مقاومت و ایستادگی قهرمانانه علی در زیر شکنجه ناامید شدند، با توجه به شناخته‌شدگی وی، در بیرون زندان شایع کردند که علی بریده است تا هم وی را در میان مردم خراب کنند و هم فضای یاس ایجاد نمایند.

یکی از همبندیهای مجاهد وی نوشته است: «همان زمان در تردد برای دستشویی یک لحظه که نگهبان حضور نداشت علی به من گفت: «برای ملاقات که رفتی از قول من به مادرت بگو که علی گفت ما بیشمارانیم و وضعیت مرا (بر سرموضع بودن) به او توضیح بده».

دو ماه پس از دستگیری، لو رفتن یک جاسازی در یک آدامس در کت علی که در انبار سپاه سنقر بود باعث شد که مجدداً وی را زیرسنگین‌ترین شکنجه‌ها ببرند.

مزدوران رژیم پس از شکست در برابر مقاومت این مجاهد قهرمان، وی را به دادگاه می‌برند. قاضی جنایتکار ضد شرع افشاری مقدم به وی می‌گوید ده دقیقه زمان داری از خودت دفاع کنی ولی علی قهرمان در این ۱۰دقیقه تنها از تاریخچه و مواضع سازمان دفاع کرده بود.

یکی از همبندیهایش نوشته است: «در بدو ورود به بند، فردی با قامتی بلند و لاغر و چهره‌ای استخوانی نظرم را به خود جلب کرد. نگاه نافذ او بسیار تاثیرگذار بود. علی صمیمی به تمام معنا و به‌عنوان یک مجاهد خلق رژیم خمینی را به بازی گرفته بود».

علی قهرمان پس از اتمام دادگاه که به اعدام محکوم می‌شود به‌نوشته همرزمان مجاهدش نوترین لباسهایش را می‌پوشد و در حالی‌که در زندان قدم می‌زده مرتباً آیه «یا ایتهاالنفس المطمئنه. . ». را می‌خوانده است.

تا آن که در شب ۱۶آذر ۱۳۶۰ وی را به همراه چند مجاهد دیگر در کوه‌های خضرزنده در شمال کرمانشاه تیرباران کرده و به‌شهادت می‌رسانند. شهادت علی در میان مردم سنقر و کرمانشاه به‌دلیل ویژگیهای انقلابی‌اش تأثیر بسیار زیادی داشت و تنفر آنها را از خمینی دجال را بیش از‌ پیش کرد.

برادر علی، منصور صمیمی از شهدای سرفراز مجاهد خلق است.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

 

با یاد مجاهد شهید سید ابراهیم سنجری ازکارمندان پیشتاز نبرد علیه دو دیکتاتوری شاه وشیخ از مرند

بایاد مجاهد شهید سید ابراهیم سنجری ازکارمندان پیشتاز نبرد علیه  دو دیکتاتوری شاه وشیخ از مرند 

مجاهد شهید سید ابراهیم سنجری
مجاهد شهید سید ابراهیم سنجری

محل تولد: مرند
شغل: کارمند بانک
سن: 36
تحصیلات: لیسانس اقتصاد
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 2-11-1360
محل زندان: قصر

زندگینامه شهید


 زندانی زمان شاه:  سه و نیم سال / از ۵۳ تا ۵۷

نحوه شهادت: حمله به پایگاه و درگیری

سید ابراهیم سنجری در سال۱۳۴۲ در شهر مرند متولد شد. او پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در رشته اقتصاد دانشگاه تهران پذیرفته شد و تحصیلات خود را در دهه۴۰ با مدرک لیسانس در این رشته به پایان برد.

ابراهیم در دوره دبیرستان با مسایل و جریانهای سیاسی بعد از کودتای ننگین استعماری – ارتجاعی ۲۸مرداد سال۱۳۳۲ علیه مصدق فقید آشنا شد و نسبت به این‌که حاکمیت فاسد و وابسته شاه خائن، علیه آزادی و منافع ملی مردم ایران است آگاهی یافت. سرکوب تظاهرات مردم توسط شاه در ۱۵خرداد ۴۲ که مصادف بود با سال آخر دبیرستان وی، انگیزه‌های وی برای مبارزه با نظام دیکتاتوری حاکم را بالا برد.

وی که کارمند رسمی بانک ملی و بانک مرکزی بود، در جستجوی راهی بود که بتواند در مبارزه با دیکتاتوری حاکم شرکت داشته باشد.

تا آن که در سال۵۰ بعد از دستگیریهای گسترده بنیانگذاران و اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین و انتشار دفاعیات شجاعانه آنها در بیدادگاههای شاه خائن، ابراهیم آنچه را که جستجو می‌کرد یافت و در هواداری از سازمان مجاهدین و خط مشی و آرمان آن به فعالیت پرداخت.

در سال۵۳ به‌دلیل همین فعالیت‌های سیاسی در رابطه با سازمان مجاهدین خلق به زندان شاه افتاد و به مدت ۶ماه در کمیته مشترک تحت شکنجه قرار داشت. پس از گذراندن سرفرازانه این مرحله به زندان قصر منتقل شد.

ابراهیم در زندان از نزدیک با سازمان آشنا و آموزش‌های سازمانی را به‌خوبی فراگرفت و به‌دنبال این آموزشها در برابر جریان انحرافی اپورتونیستهای چپ‌نما و جریان راست ارتجاعی وابسته به خمینی مواضع قاطعی داشت.

ابراهیم در سال۵۷ همزمان با قیام مردم ایران علیه نظام ضدمردمی سلطنت همراه با سایر مجاهدان از زندان آزاد شد و در ارتباط با سازمان فعالیت‌هایش را ادامه داد. از جمله شرکت فعال در قیام مردم برای سرنگونی نظام شاهنشاهی.

پس از انقلاب نیز در بخش کارمندی سازمان در تهران به فعالیت‌هایش ادامه داد و فعالانه مسئولیتهایش را به پیش برد.

ابراهیم پس از سی خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی به زندگی مخفی روی آورد تا آن که

در تاریخ دوم بهمن سال۶۰ خانه‌ٔ وی در منطقه سید خندان تهران، مورد شناسایی و حمله و هجوم پاسداران قرار گرفت، و وی در یک درگیری نابرابر بعد از مقاومتی جانانه به‌شهادت رسید.

مجاهدین شهید حسن و حسین سنجری دو برادر قهرمان ابراهیم بودند که در سال۶۰ توسط پاسداران پلید خمینی به‌شهادت رسیدند.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.