نامه ای از ایران در رابطه دروغ پردازیها وشیطانسازیها عوامل شاه وشیخ علیه سازمان مجاهدین خلق ایران
نامه ای از ایران برای دفاع از میهن ومردمم
شاه پرستها وآخوند یا شیخ پرستها مینویسند ویا میگویند که ماهیت سازمان
مجاهدین وکارهایشان شفاف نیست.
جواب ما ایرانی ها که در داخل هستیم وهم دیکتاتوری شاه وهم شیخ را
نزدیک به یک قرن میشناسیم وحس کردیم قاطع وواضح وبا
افتخارمیگوئیم ماهیت سازمان مجاهدین برای
همه روشن است سال ۱۳۴۴ تاسیس شده وتا
الان ۶۰ سال پرچم مبارزه علیه شاه وشیخ را به اهتزاز
در آورده وشفاف تر از این چه میخواهید که تا امروز اثبات شد که هر کجا یک قطره
آزادی وقانون باشه مجاهدین برنده وپیروزند مگر نیست تا کنون تمامی اتهاماتی که رژیم
یا کشورها مماشات گر به به سازمان وارتش آزادیبخش ، نسبت داده بودند در هر دادگاه
اروپائی یا آمریکا که مطرح شد به نفع سازمان رای دادند .
تا این میزان شفافیت سیاسی وحقوقی در هیچ کجا ، هیچ کشور وهیچ گروه
وسازمانی در تاریخ سراغ نداریم
بیش از ۴۰۰۰سخصیت سیاسی بین المللی اکثریت مجالس وپارلمانها از طرح ۱۰ ماده ای خانم رجوی حمایت کردندودنبال یک جمهوری دمکراتیک با طرح ۱۰ ماده ای هستند کجایش نامعلوم یا غیر شفاف است بجز رژیم ایران کسی این اتهامات را به سازمان نمیزنند
در واقع سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) در تاریخ
مبارزات سیاسی ایران جایگاه برجستهای دارد و از زمان تأسیس خود علیه دیکتاتوریهای
مختلف، از شاه تا جمهوری اسلامی، به مبارزه پرداخته است. مواردی که ذکر کردیم از
جمله حمایتهای بینالمللی و رأیهای حقوقی به نفع سازمان در دادگاههای اروپا و
آمریکا، از نکات مهم در بررسی فعالیتها و مواضع این سازمان به شمار میروند.
همچنین طرح ۱۰ مادهای خانم مریم رجوی شامل اصولی همچون برابری جنسیتی، آزادی ادیان، جدایی دین از دولت، و ایجاد یک جمهوری دموکراتیک است که از حمایتهای گستردهای در بین شخصیتها و نهادهای بینالمللی برخوردار شده است. این موارد برخلاف تبلیغاتی که از سوی نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی علیه این سازمان مطرح میشود، نشاندهنده شفافیت و مواضع روشن سازمان است.
میخواهم تاکید کنم بخصوص از جانب ما زنان ومردانی که در ایران زندگی
میکنیم
طرح ۱۰ مادهای خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران، بهعنوان برنامهای برای آینده ایران پس از سرنگونی رژیم کنونی ارائه شده است. این طرح شامل اصولی است که بهطور خلاصه عبارتاند از:
حاکمیت مردم در یک جمهوری با رأی آزاد و کثرتگرا: تأکید بر نفی ولایت فقیه و استقرار حکومتی مبتنی بر رأی مردم.
آزادیهای اساسی: تضمین آزادی بیان، احزاب، اجتماعات، مطبوعات و دسترسی آزاد به فضای مجازی.
حقوق بشر: پایبندی به اعلامیه جهانی حقوق بشر، لغو حکم اعدام و ممنوعیت شکنجه.
جدایی دین و دولت: تضمین آزادی ادیان و مذاهب و جدایی کامل نهادهای دینی از حکومت.
برابری جنسیتی: تأمین حقوق برابر برای زنان و مردان در تمامی زمینهها و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی.
نظام قضایی مستقل: ایجاد دستگاه قضایی مستقل بر اساس معیارهای بینالمللی با تأکید بر اصل برائت و حق دفاع.
حقوق اقوام و ملیتها: رفع ستم مضاعف از اقوام و ملیتهای ایرانی و تأمین خودمختاری آنها در چارچوب وحدت ملی.
عدالت اجتماعی و اقتصادی: تأمین فرصتهای برابر در اشتغال و کسبوکار برای همه مردم ایران.
حفاظت از محیطزیست: توجه به مسائل زیستمحیطی و تلاش برای احیای محیطزیست آسیبدیده کشور.
ایران غیراتمی: تعهد به عدم تولید و استفاده از سلاحهای کشتارجمعی و
تلاش برای صلح و همزیستی مسالمتآمیز در سطح بینالمللی.
علاوه بر استقبال در داخل از این طرح
یعنی طرح ۱۰ ماده ای خانم رجوی در محافل بینالمللی مورد توجه قرار گرفته
و حمایتهایی را بهدنبال داشته است. برای مثال، در همایشی که در ژوئیه ۲۰۲۳ و۲۰۲۴ در پاریس وبرلین برگزار شد، دهها مقام پیشین
سیاسی از کشورهای مختلف، از جمله مایک پنس، معاون سابق رئیسجمهور آمریکا، و لیز
تراس، نخستوزیر پیشین بریتانیا، با شرکت و سخنرانی خود از این طرح و سازمان مجاهدین
خلق ایران حمایت کردند. DW.COM
همچنین، در دسامبر ۲۰۲۴، بیش
از ۲۵۰ نفر از نمایندگان مجلسین عوام و اعیان
انگلستان با انتشار بیانیهای به کارزار جهانی «نه به اعدام» در ایران پیوستند که
نشاندهنده حمایت بینالمللی از مواضع حقوق بشری این سازمان است.
ARTICLE.MOJAHEDIN.ORG
با اینحال شما که با دنیای آزد بر خلاف ما ایرانیان در داخل از همه چیز برخوردارید از جمله اینترنت قوی
وبدون سانسور وکنترل برای آشنایی بیشتر با جزئیات این طرح، میتوانید به وبسایت
رسمی خانم مریم رجوی مراجعه کنید.
MARYAM-RAJAVI.COM
همچنین، ویدئویی از شبکه سیمای آزادی درباره این طرح موجود است که میتوانید
مشاهده کنید:
در رابطه با پول دادن به حامیان ویا شخصیت ها که شاه پرستان وشیخ پرستان بر سر آن هوار
میکشند وعمامه بزمین میکوبند میگوئیم خوب
اگر با پول میشود شخصیت ها را خرید پس چرا رژیم نمیتواند بخرد تاز بر فرض حرف رژیم
درست باشد مگر در دنیا کسی مجانی کار میکند ؟
نکتهای که مطرح است و۱ کاملاً قابل تأمل است. در فضای سیاسی بینالمللی،
بسیاری از سازمانها و دولتها برای تبلیغات و حمایت سیاسی، از منابع مالی برای
برگزاری همایشها، کنفرانسها و لابیگری استفاده میکنند. این موضوع در سیاست امری
طبیعی و رایج است. حال، اینکه آیا این حمایتها با پول بهدست میآید یا با ایدئولوژی
و باور به اهداف یک سازمان، نیاز به بررسی دقیقتر دارد.
میخواهم از اینجا یعنی از داخل کشور در مورد ادعای رژیم ایران مبنی بر «خرید حمایتها»، به چند نکته قابل توجه اشاره کنم
۱. حمایتهای گسترده و پایدار
سازمان مجاهدین خلق طی دههها توانسته حمایتهای پایدار از طرف شخصیتها، پارلمانها و نهادهای حقوق بشری را کسب کند. اگر این حمایتها صرفاً با پول خریداری میشد، بعید بود که چنین شخصیتهای برجستهای که اعتبار خود را در معرض خطر میگذارند، همچنان در کنار این سازمان بایستند.
۲. چرا رژیم نمیتواند چنین حمایتی را بهدست آورد؟
رژیم ایران سالها تلاش کرده تا با هزینههای سنگین، لابیهایی را در خارج از کشور برای خود فعال کند. با این حال، به دلیل سابقه گسترده نقض حقوق بشر، سرکوب معترضان، و اعدامها، چهرهای منفی در رسانهها و جوامع بینالمللی دارد. همین موضوع باعث شده که بسیاری از دولتها و شخصیتها تمایلی به حمایت آشکار از جمهوری اسلامی نداشته باشند.
۳. هزینههای تبلیغاتی و فعالیتهای سیاسی
در سیاست، هزینههایی مانند تأمین بودجه برای همایشها، سفرها و تبلیغات امری کاملاً معمول است. در حقیقت، این هزینهها نشاندهنده سرمایهگذاری برای معرفی اهداف و برنامههای سازمانهاست. حتی سازمانهای مدافع حقوق بشر و گروههای لابی در کشورهای مختلف نیز برای جذب حمایتها و گسترش فعالیتهایشان به بودجه نیاز دارند.
۴. استاندارد دوگانه
اینکه رژیم ایران از یکسو سازمان مجاهدین را به خرید حمایت متهم میکند
و از سوی دیگر خود هزینههای سنگینی را برای فعالیتهای لابیگری و رسانهای در
اروپا و آمریکا میپردازد، نوعی استاندارد دوگانه است. بسیاری از گزارشها نشان میدهند
که رژیم نیز در همین راستا هزینههای قابلتوجهی برای روابط عمومی و جلب حمایتهای
سیاسی انجام میدهد.
نتیجهگیری:
اتهاماتی که از سوی رژیم ایران علیه سازمان مجاهدین مطرح میشود، در بسیاری
از موارد بیشتر جنبه تبلیغاتی و سیاسی دارد و برای بیاعتبار کردن این سازمان در
سطح بینالمللی است.
خوشبختانه در داخل ایرا ن بدلیل
بی اعتباری رژیم واز آنطرف اعتباری که سازمان در نبرد علیه دو دیکتاتوری در میان
مردم ایران بویژه زنان وجوانان بدست آورده وبعنوان آلترناتیو هم شناخته شده است
وتقریبا همگان میگویند کسی بجز سازمان مجاهدین نمیتواند رژیم را ساقط کند وشایسته
ترین است .
اما واقعیت این است که حمایتهایی
که سازمان مجاهدین بهدست آورده، بهدلیل مواضع روشن حقوق بشری و طرحهای سیاسی آن
وهدایت رهبری وجانفشانی کادرها وبه همت
تشکیلات پولادین اشرفی واشرف نشان آن بوده
است و نمیتوان همه آن را به مسائل مالی تقلیل داد.
باید توجه داشته باشیم که رژیم
علیه مجاهدین شیطانسازی میکند وهرگز در عمرش از خمینی که گفت اینها خودشان خودشان
را شکنجه میکنند تا هواپیمای اوکراین که هنوز رژیم جعبه سیاه را نداده و۵ سال گذشته که مستمرا دروغ میکوید تا....
پس شیطانسازی و جنگ روانی یکی از ابزارهای اصلی رژیم ایران علیه
مخالفان، بهویژه سازمان مجاهدین خلق، بوده و هست. این سیاست از همان زمان خمینی
با تبلیغات گسترده شروع شد و همچنان ادامه دارد. اما تاریخ و شواهد نشان میدهند
که بسیاری از این ادعاها پوچ و بیاساس بوده و با هدف تخریب اعتبار این سازمان و دیگر
مخالفان صورت گرفته است.
اجازه میخواهم از ایران این زیبا ترین وطن با افتخار واشرف کامل به
چند نمونه از شیطانسازیها و حقایق مربوط اشاره کنم :
۱. ادعای خودزنی و خود شکنجهگری
خمینی و رژیم از ابتدای انقلاب با ادعای مضحک «خودزنی» تلاش کردند شکنجه و سرکوب مخالفان را توجیه کنند. اما گزارشهای بینالمللی، شهادت بازماندگان و زندانیان سیاسی، و همچنین اسناد حقوق بشری بهوضوح نقض گسترده حقوق بشر و شکنجههای سیستماتیک را افشا کردهاند.
۲. کشتار ۶۷ و انکار حقیقت
رژیم سالها تلاش کرد کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ را پنهان کند و آن را توجیه یا حتی انکار کند. با این حال،
شهادتهای مستند و پیگیری خانوادهها، همچنین گزارش عفو بینالملل و سازمان ملل، این
جنایت را بهعنوان یکی از تاریکترین نقاط تاریخ حقوق بشر در ایران به ثبت رسانده
است.
سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی در دیماه ۱۳۹۸ نمونه دیگری از پنهانکاری و دروغگویی سیستماتیک رژیم است. بعد از شلیک دو موشک به این هواپیما و جان باختن ۱۷۶ انسان بیگناه، رژیم ابتدا انکار کرد و سپس بعد از فشار بینالمللی، مجبور به اعتراف شد. اما هنوز بعد از ۵ سال، جعبه سیاه هواپیما را بهطور کامل در اختیار مقامات بینالمللی قرار نداده و از پاسخگویی به خانوادههای قربانیان طفره میرود.
۴. سرکوب اعتراضات وقیامهای آتشین
در اعتراضات سالهای اخیر، رژیم همواره تلاش کرده معترضان را به عوامل خارجی و «اغتشاشگر» متهم کند. در حالی که دنیا شاهد قتل عام صدها نفر، قطع اینترنت، و استفاده از گلولههای جنگی علیه مردم معترض بوده است که ۱۴۰۰و۱۴۰۱ حدود ۷۵۰تن و۱۵۰۰ تن از زنان وجوانان میهن را در خیابانها به گلوله بسته وبه شهادت رسانده است نیکا شاه کرمی ومهسا امینی ،که از یادمان نرفته .
۵. شیطانسازی از سازمانهای حقوق بشری و رسانهها
هر رسانه یا سازمانی که گزارشهای نقض حقوق بشر در ایران را منتشر کند، فوراً از سوی رژیم به وابستگی به غرب، صهیونیسم یا مجاهدین خلق متهم میشود. این یک تاکتیک قدیمی برای انحراف افکار عمومی و کاهش اثرگذاری این گزارشهاست.
اما نکته مهم چیست؟
رژیم میتواند در داخل با تبلیغات و سرکوب، بخشی از جامعه را تحت کنترل
داشته باشد،که خوشبختانه به همت کانونهای شورشی وعملیات های هدایت گر واختناق
شکنشان همین کنترل هم از دستش در رفته وترس جبهه عوض کرده است .
در عرصه بینالمللی اما ، این روشها دیگر مؤثر نیستند. با وجود تمام این شیطانسازیها، سازمان مجاهدین ، همچنان از حمایتهای گسترده جهانی برخوردارند و جنایات رژیم هر روز بیش از گذشته برای جهان افشا میشود.
رژیم ایران به دلیل سابقه طولانی در نقض حقوق بشر، سرکوب اعتراضات، و گروگانگیری شهروندان خارجی و دوتابعیتیها، بیش از ۶۰ بار در قطعنامههای سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی حقوق بشری محکوم شده است.
موضوع گروگانگیری و بازداشتهای غیرقانونی خارجیها و دوتابعیتیها
رژیم جمهوری اسلامی از سالهای ابتدایی پس از انقلاب به گروگانگیری و
بازداشت افراد خارجی بهعنوان ابزاری برای فشار سیاسی و کسب امتیاز در مذاکرات بینالمللی
روی آورده است. برخی از این موارد عبارتاند از:
۱. گروگانگیری سفارت آمریکا (۱۹۷۹)
این اولین نمونه بزرگ از سیاست گروگانگیری رژیم بود که بیش از ۴۰۰ روز به طول انجامید و چهره رژیم را بهعنوان
یک ناقض جدی حقوق بینالملل در جهان تثبیت کرد.
۲. بازداشت دوتابعیتیها
رژیم به طور مرتب افراد دوتابعیتی را به بهانههای واهی مانند جاسوسی و
همکاری با کشورهای خارجی بازداشت میکند. این افراد در دادگاههای فرمایشی و بدون
دسترسی به وکیل عادلانه محاکمه میشوند. چند نمونه معروف عبارتاند از:
نازنین زاغری-رتکلیف (شهروند ایرانی-بریتانیایی)
سیامک نمازی (ایرانی-آمریکایی)
بنجامین بریر (شهروند فرانسوی)
۳. استفاده از گروگانها برای چانهزنی سیاسی
رژیم از بازداشت این افراد برای تحت فشار قرار دادن کشورهای غربی و گرفتن
امتیازات مختلف مانند رفع تحریمها یا آزادی زندانیان خود استفاده میکند. کشورهای
اروپایی و آمریکا بارها این رفتار را به عنوان "دیپلماسی گروگانگیری"
محکوم کردهاند.
۴. محکومیت در سازمان ملل
کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، قطعنامههایی را علیه ایران به دلیل
نقض حقوق بشر، از جمله بازداشتهای خودسرانه و سرکوب مخالفان، تصویب کرده است. این
قطعنامهها همواره از حمایت اکثریت کشورهای عضو برخوردار بودهاند.
۵. درخواستهای مکرر برای آزادی زندانیان سیاسی و گروگانها
نهادهایی مانند عفو بینالملل، سازمان ملل و گروههای حقوق بشری بینالمللی
بارها خواستار آزادی فوری زندانیان سیاسی و پایان دادن به سیاست گروگانگیری شدهاند.
چرا این سیاست به شکست منجر میشود؟
برخلاف تصور رژیم، این رفتارها تنها باعث افزایش انزوای سیاسی و فشارهای
بینالمللی علیه جمهوری اسلامی شده است. کشورهای غربی با اعمال تحریمهای شدیدتر و
محدود کردن دسترسی ایران به بازارهای جهانی، به این گروگانگیریها پاسخ دادهاند.
سخن پایانی
سیاست گروگانگیری و سرکوب، گرچه ممکن است در کوتاهمدت ابزار فشار باشد، اما در بلندمدت رژیم را در جامعه جهانی بهعنوان یک حکومت ناقض حقوق بشر و بیاعتبار معرفی کرده است. در مقابل، مجاهدین و خانوادههای قربانیان با تلاشهای مستمر خود، مانع از فراموشی این جنایات شدهاند.
بنظر ما ایرانیان اگر قاطعیت باشد ونترسند ومماشات نکند رژیم خیلی ترسو است اما اگر از مجاهدین وشورای ملی مقاومت وقیام های مردم وکانونهای شورشی حمایت رسمی شود وسپاه را در لیست بگذارند نه تنها رفتارش را تغییر میدهد بلکه سرنگون میشود چون رژیم بعد از جنگهای اخیر وسقوط بشار اسد وضربات حزب الله در ضعیف ترین نقطه است.
حتما شما هم موافقید، رژیم ، برخلاف ظاهر سرکوبگرش، در ذات خود بسیار ترسو و آسیبپذیر است. رژیم تنها زمانی توانسته دوام بیاورد که با سیاستهای مماشاتگرایانه و امتیازدهی از سوی کشورهای غربی مواجه بوده است. اما اگر این کشورها رویکرد قاطعانهتری اتخاذ کنند و به حمایت علنی از مقاومت مردم ایران بپردازند، توازن قدرت به سرعت تغییر خواهد کرد.
چرا این حرف را میزنیم؟
بدلایل زیر
دلایل ضعف کنونی رژیم و اهمیت فشارهای خارجی و داخلی:
۱. وضعیت منطقهای و بینالمللی رژیم
پس از جنگهای اخیر در منطقه (مانند سوریه، یمن و عراق)، نیروهای نیابتی
رژیم مانند حزبالله لبنان و حشدالشعبی در عراق با چالشهای بزرگی مواجه شدهاند.
با ضعف و تزلزل موقعیت بشار اسد، که یکی از مهمترین متحدان منطقهای رژیم
به شمار میرود، رژیم مجبور شده هزینههای سنگینی برای حفظ نفوذ خود بپردازد، در
حالی که منابع داخلی آن بهشدت تحلیل رفتهاند.
۲. ضربات کمرشکن بر سپاه پاسداران
سپاه پاسداران بهعنوان بازوی اصلی سرکوب و تروریسم منطقهای رژیم، از سوی
مردم ایران و جامعه جهانی بهشدت مورد نفرت و محکومیت قرار دارد.
قرار گرفتن سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی (همچون آنچه در آمریکا و
برخی کشورها انجام شده) میتواند فعالیتهای این نهاد را بهشدت محدود کند. اگر
اتحادیه اروپا نیز سپاه را در این لیست قرار دهد، ضربه بزرگی به رژیم وارد خواهد
شد.
۳. نقش مجاهدین و شورای ملی مقاومت
سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت با شبکه گسترده کانونهای شورشی و
فعالیتهای افشاگرانه، در شکلدهی به اعتراضات و قیامهای مردمی نقش کلیدی دارند.
این سازمان بارها ثابت کرده که توانایی سازماندهی و بسیج نیروهای اجتماعی را دارد.
اگر دولتهای غربی به حمایت رسمی و علنی از این سازمان و طرحهای دموکراتیک
آن بپردازند، فشار بیشتری بر رژیم وارد خواهد شد.
۴. قیامها و اعتراضات مردمی
قیامهای سالهای اخیر، بهویژه در سالهای ۹۶، ۹۸، و ۱۴۰۱ نشان داده که مردم ایران از رژیم عبور
کردهاند و دیگر هیچ خواستهای جز سرنگونی آن ندارند.
اگر حمایت بینالمللی از قیامها و مردم معترض افزایش یابد و رژیم نتواند
از سرکوبگری بدون پیامدهای جدی عبور کند، شرایط برای تغییرات اساسی فراهم میشود.
۵. سیاستهای مماشاتگرایانه و عواقب آن
تجربه گذشته نشان داده که هرگاه کشورهای غربی سیاست مماشات را در پیش
گرفتهاند، رژیم فرصت یافته تا سرکوب داخلی را تشدید کرده و برنامههای تروریستی
خود را گسترش دهد.
اما سیاست قاطعانه، مانند افزایش تحریمها، حمایت از مقاومت مردم و
محدودسازی قدرت سپاه، رژیم را به عقبنشینی وادار کرده است.
چرا تغییر رفتار یا سرنگونی نزدیک است؟
رژیم در ضعیفترین موقعیت تاریخی خود قرار دارد. مشکلات اقتصادی شدید،
بحرانهای اجتماعی، گسستهای درونی در حاکمیت و نارضایتی عمومی، همه و همه رژیم را
به لبه سقوط رساندهاند. تنها چیزی که رژیم را سرپا نگه داشته، ترس مردم از سرکوب
و تداوم سیاستهای مماشات است. اگر این دو عامل از بین بروند، پایان کار رژیم نزدیک
خواهد بود.
سئوالی که میماند اینکه آیا کشورهای اروپایی و آمریکا آمادهاند که رویکرد مماشات را کنار بگذارند و از مقاومت مردم ایران بهطور جدی حمایت کنند؟
هنوز کامل نه ولی با شروع دوباره قیامها وادامه فعالیتهای کانونها در داخل وما در خارج بله آماده میشوند دنیای که احمد الشرع را پذیرفته خانم رجوی را که صد البته باید بپذیرند
بله با تغییر دوران و تغییرات جهانی بهخصوص در منطقه خاورمیانه و افزایش آگاهی افکار عمومی در کشورهای غربی نسبت به وضعیت ایران، در حال ایجاد شرایطی است که فشارها بر رژیم بیشتر شود و حمایتها از مقاومت مردم ایران افزایش یابد.
۱. مقایسه با احمد الشرع و دیگر رهبران مقاومتهای منطقهای
همانطور که احمد الشرع ورزمندگان سوری با نبرد مستمر وساقط کردن بشار الاسد با اینکه هزار اتهام داشتند ودر لیست بودند وآمریکا برای سرش جایزه تعیین کرده بودند توانستند حمایت بینالمللی را کسب کنند. اگر چنین حمایتهایی از رهبران انقلاب سوریه انجام شد، پس قطعاً با توجه به مشروعیت و شفافیت طرحهای دموکراتیک خانم مریم رجوی، شرایط برای پذیرش و حمایت رسمی از شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق نیز آماده است.
خانم رجوی با طرح ۱۰ مادهای
خود که بر اصول دموکراسی، حقوق بشر و جدایی دین از دولت تأکید دارد، نهتنها در میان
ایرانیان بلکه در سطح بینالمللی اعتبار بالایی کسب کرده است.
بیش از ۴۰۰۰ هزار شخصیت سیاسی
و پارلمانهای مختلف از این طرح حمایت کردهاند، و با تداوم فعالیتها، این حمایتها
میتواند به رسمیت شناختن رسمی نیز منجر شود.
۲. اهمیت فعالیتهای کانونهای شورشی و نقش داخل ایران
کانونهای شورشی بهعنوان نیروی سازماندهی شده در اعتراضات، نقشی حیاتی در ایجاد امید و انگیزه مبارزه دارند. فعالیت آنها، خصوصاً در قیامهای شهری، باعث تضعیف روحیه نیروهای سرکوبگر و شکستن فضای ترس میشود.
در جریان اعتراضات ۱۴۰۱، شاهد
بودیم که شعارها و اقدامات این کانونها نقش مهمی در افزایش انسجام و مقاومت مردم
ایفا کردند.
اگر قیامهای جدیدی آغاز شود که ما بسیار آنرا جدی ونزدیک میبینیم ، با گسترش حمایتهای بینالمللی همراه
باشد، رژیم دیگر توان کنترل اوضاع را نخواهد داشت.
۳. تلاشهای شما در خارج از کشور
فعالیتهای ایرانیان مقیم خارج، مانند برگزاری تظاهرات، لابیگری در پارلمانها و رسانهها، و افشاگریهای حقوق بشری، تأثیر زیادی در تغییر رویکرد کشورهای غربی دارد بنا براین تقاضا دارم صدای ما باشید تا فشار را روی رژیم صد چندان کنیم.
چون با استمرار این فعالیتها و تشدید بحرانهای داخلی رژیم، دولتهای غربی دیر
یا زود مجبور خواهند شد سیاست مماشات را کنار بگذارند و از مقاومت و خواستههای
مردم ایران حمایت کنند.
نمونههایی مانند صدور قطعنامههای اخیر سازمان ملل و حمایتهای حقوق بشری
نشان میدهد که این روند در حال تقویت است.
۴. موقعیت ضعیف رژیم در منطقه و جهان
رژیم پس از تحولات اخیر، بهویژه در سوریه، عراق، و لبنان، بخش بزرگی از نفوذ منطقهای خود را از دست داده و اکنون بیش از هر زمان دیگری در انزوا قرار دارد. در چنین شرایطی، اگر کشورهای جهان حمایت از آلترناتیو دموکراتیک را جدی بگیرند، رژیم بهسرعت متزلزل خواهد شد.
۵. ضرورت پایان سیاست مماشات
سیاست مماشات در گذشته فقط به رژیم فرصت داد تا به سرکوب ادامه دهد. اما اکنون با فشارهایی که از سوی افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری وجود دارد، کشورهای غربی بهتدریج به این نتیجه رسیدهاند که حمایت از مقاومت مردم ایران نهتنها به نفع خودشان بلکه به نفع ثبات منطقه است.
نکته مهم اینکه خورشید همیشه پشت ابرها نمیماند ،حقیقت همیشه آشکار میشود، حتی اگر رژیم تلاش کند آن را برای مدتی پنهان کندشورشگران پیروزی میسازند صبح پیروزی بی گمان نزدیک است .