۱۴۰۳ بهمن ۳, چهارشنبه

کس نه‌لی کورد مردووه: کسی نگوید کرد مرده است. او زنده است

 

کس نه‌لی کورد مردووه: کسی نگوید کرد مرده است. او زنده است

کس نه‌لی کورد مر دووه: کسی نگوید کرد مرده است. او زنده است
کس نه‌لی کورد مر دووه: کسی نگوید کرد مرده است. او زنده است

کس نه‌لی کورد مردووه: کسی نگوید کرد مرده است. او زنده است
پیشمرگه و جان فدا هستند و جان فدا باقی خواهند ماند


به یاد قاضی محمد پیشوای کرد که با یارانش در ۱۰فروردین ۱۳۲۶ به دستور شاه خائن در مهاباد به‌دار آویخته شد
بقایای شاه و شیخ بدانند برچسب و تهدید کردن کرد ایرانی و پیشمرگان اثر ندارد
شعار تاریخی پیشمرگان و حزب دموکرات کردستان ایران را به‌رسمیت بشناسید:


دموکراسی برای ایران، خودمختاری برای کردستان


مسعود رجوی - ۲ بهمن ۱۴۰۱

مسعود رجوی

 

مسعود رجوی

 

از جمعبندی نخستین سال مقاومت مسلحانه انقلابی
تابستان ۱۳۶۱

 

وقتی مجاهدین و شورا (در برنامه دولت موقت در سال ۱۳۶۰) برای نخستین بار در تاریخ ایران پای خودمختاری کردستان ایران را صحه می‌گذارند...
آن وقت پیوند جنبش منطقه‌یی مردم کرد و جنبش سراسری مطرح می‌شود. از طرف دیگر ما با این پیوند، تضمین تمامیت کشورمان را پس از سرنگونی خمینی، ‌اثبات نموده و به جهان نشان داده‌ایم که نخواهیم گذاشت وطن واحدمان تجزیه شود


کردستان دارای یک مسأله‌ٔ ملی یعنی مسأله‌ٔ خودمختاری مردم کردستان است که از این نظر، "این منطقه" را به‌صورت خیلی "خاص" مطرح می‌کند. در حالی که مسأله‌ٔ ملی و مسأله‌ٔ خودمختاری در گیلان و مازندران وجود ندارد، نداشته و نمی‌بایست هم داشته باشد. زیرا آن ستم مضاعف که به‌طور تاریخی بر هموطنان کرد ما اعمال می‌شده، در اینجا اصلاً به آن ترتیب موضوعیت ندارد که بر اساس آن مسأله‌ٔ ملی مطرح بشود. وانگهی از روز اول هم خمینی، الگو و امام هموطنان اهل تسنن ما نبود. آن‌چنان سمپاتی هم در میان آنان نداشت. از او تقلید نمی‌کردند. اصلاً دجال‌بازی‌هایش هم در آنجا آن‌چنان تاثیری بر مردم نداشت و چه بسا در بسیاری موارد، ‌خیلی هم با تردید به او نگاه می‌کردند. گذشته از مسأله‌ٔ ملی و مذهبی، کردستان دارای "دررو" (راه گریز) خارجی است.


نباید فراموش کرد که رژیم خمینی... از جانب کردستان به تنهایی، تهدید آلترناتیزاسیون (یعنی امکان سرنگون شدن خودش و ایجاد یک حکومت جانشین) احساس نمی‌کرده است. به عبارت دیگر این رژیم بوده که از اصفهان یا تهران یا... پاسدار و واحدهای ارتشی برای سرکوب مقاومت کردستان می‌فرستاده، نه این‌که پیشمرگه کرد فی‌المثل برای سرنگون کردن رژیم در تهران حضور یافته باشد. یعنی، چه در تاکتیک و چه در استراتژی اساساً این رژیم است که تهاجم نموده و می‌خواسته سرنوشت مردم و مقاومت کردستان را با قهر و سرکوب در دست خودش بگیرد.


جنگ، اگـرچه به شما (مجاهدین) نیز تحمیل شده است، اما در تاکتیک به سر و مغز و قلب و سلسلهٔ اعصابش تهاجم نموده و خلاصه از موضع آلترناتیو بالفعل، برای او به‌صورت جدی‌ترین تهدید درآمده و ثباتش را در پایتختش از بین برده‌اید.


در همین رابطه به یاد داریم که در ۴ تیر ۵۹، ‌به‌دنبال میتینگ ۱۵۰هزار نفری ما در امجدیه و افشای سراسری چماقداری و به‌دنبال افشاء نوار آیت که... می‌رفت تا با بحرانی که ایجاد کرد همانجا رژیم را شقه کند، خمینی سرانجام در قبال ما و افشاگری‌های بی‌امان‌مان طاقت نیاورد و تنها راه گریز از بن‌بستِ شقه شدن رژیمش را در حمله‌ٔ علنی به مجاهدین یافت و تأکید کرد که دشمن نه آمریکاست و نه شوروی و نه شرق و یا غرب و کردستان بلکه (با اشاره به امجدیه) در همین تهران است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر