زن مقاومت آزادی پیشتازان راه رهائی خلق ومیهن

زن مقاومت آزادی پیشتازان راه رهائی خلق ومیهن

۱۴۰۳ اردیبهشت ۱۵, شنبه

چرا مجاهدین انتخاب می‌شوند؟ ـ دکتر بهروز پویان

 چرا مجاهدین انتخاب می‌شوند؟ ـ دکتر بهروز پویان

چرا مجاهدین انتخاب می‌شوند؟
چرا مجاهدین انتخاب می‌شوند؟

چه چیزی در این راه و آرمان هست که تمامی دستگاه سرکوب و کشتار و سانسور و جعل ارتجاع و استعمار را برای انکار و حذف مجاهدین بلا اثر می‌کند؟

 

برای کسانی که به راه و آرمان مجاهدین رفته‌اند، از روز نخست تا امروز که نزدیک به شصت سال می‌شود، انتخاب این راه، انتخابی ساده و راحت نبوده است. راحت نبوده است چرا که مجاهدین تعریفی از دین اسلام ارائه کردند که با همه روایتها و تعاریف پیشین و رایج زمانه که در منابر تزویر و مناصب زور ترویج می‌شد سراسر متفاوت و بلکه متضاد بود. تعاریف رایج دستگاهی است برده‌ساز و مبتنی بر جهل و جور، حال آن که دین مجاهدین در نقطه‌ای متضاد، بر نفی هر گونه ستم و بهره کشی و جهل استوار است. دینی که عمله جور و جهل ترویج کرده و می‌کنند و آنرا با لعاب تقدس زینت می‌دهند، راه به بردگی و مسئولیت‌گریزی و تقدیر‌گرایی می‌برد. اما اسلام مجاهدین با شورش بر همه این عناصر ضدانسانی بر رهایی و آگاهی و اراده‌گرایی و مسئولیت‌پذیری انسان تأکید می‌کند. و این ویژگیها چیزی نیست که دستگاه ستم و تزویر را خوش بیاید و از این‌رو بود که از همان ابتدا بنای تکفیر مجاهدین توسط شاه و شیخ گذاشته شد به‌طوری که در این زمینه شاه و خمینی به یک نقطه‌نظر واحد رسیدند و هر دو مجاهدین را خارج از دین اسلام اعلام کردند. شاه می‌گفت مجاهدین مارکسیستهای اسلامی هستند (یعنی مارکسیستهایی که روکش اسلام دارند) و خمینی هم آنانرا بدتر از کفار خواند. در تمام سال‌های پس از انقلاب ضدسلطنتی هم تمامی دستگاه سرکوب و سانسور ارتجاع حاکم و شرکای استعماری در خارج از کشور همه امکاناتشان را به‌کار گرفتند و بی‌اعتنا به هیچ مرز اخلاقی و رعایت حداقل‌های عقل و شعور متعارف، هر اتهامی که در تاریخ بشر تاکنون برای انکار یک انسان وجود داشته است را برای رد و انکار مجاهدین به‌کار بستند تا بلکه از این جریان فکری و اجتماعی و سیاسی اعتبارزدایی کنند. بنابراین در چنین فضای پر اتهام و مغشوشی که حقیقت زیر آوار سهمگین جعل و دروغ سرکوب و سانسور مانده بود، انتخاب کردن مجاهدین و راه و رسم آنها مطلقاً ساده و در دسترس نبوده است. هم‌چنین انتخاب مجاهدین برای نسل‌هایی که در دو دیکتاتوری سلطنتی و ولایت فقیه در معرض این جریان قرار گرفته‌اند، پیوسته همراه با مخاطراتی عظیم از فشارهای اجتماعی تا حبس و شکنجه‌های وحشیانه و قتل‌عام و اعدام و زجرکش کردن بوده است و این هزینه نه فقط خود فرد که حتی خانواده و دوستان و اطرافیانش را هم در بر می‌گرفته است. پس پی گرفتن راه مجاهدین در چنین شرایط غیرانسانی در دو دیکتاتوری شاه و شیخ هرگز کار راحت و بی‌خطری نبوده و نیست. اما بسیار به‌جاست که این پرسش منطقی را مطرح کنیم که با این همه جعل و تحریف واقعیت و سانسور در مورد مجاهدین از یک‌سو و خطر شکنجه و زندان و اعدام و محرومیت برای آنان و هوادارانشان از سوی دیگر، چرا مجاهدین قریب به شصت سال نه تنها مانده‌اند و رشد کرده‌اند، بلکه در نسل‌های پیاپی ریشه کرده‌اند و اکنون به ریشه‌دارترین و قدرتمندترین و مؤثرترین و پرامیدترین و بلکه تنها هماورد رژیم ولایت فقیه تبدیل شده‌اند؟ چگونه است که چند نسل پس از هزاران میلیشیای مجاهد خلق که به تظاهرات ۵۰۰ هزار نفری ۳۰ خرداد سال ۶۰ در تهران راه برد و دهها هزار مجاهد سر به‌دار سر موضع از دلش شکفت، امروز نسل کانون‌های پرشمار شورشی و رزمنده از دل گفتمان مجاهدین می‌روید؟ چه چیزی در این راه و آرمان هست که تمامی دستگاه سرکوب و کشتار و سانسور و جعل ارتجاع و استعمار را برای انکار و حذف مجاهدین بلا اثر می‌کند؟

 

انطباق با منطق تکامل

در نگرش تکاملی به هستی، در می‌یابیم که از میان انبوهی گزینه‌های محتمل در هر آن و هر لحظه و هر مرحله، جریان کمال یابنده هستی نه گزینه‌های سهل و ساده، که گزینه‌های سخت و پیچیده را به گونه‌ای آگاهانه پی می‌گیرد. از اینروست که پیوسته جهان در حال حرکت بر مبنای درست و اصولی طبق هدف کمال‌یافتگی یا بلوغ نهایی‌اش است که در این مسیر گزینه‌های درست برای تداوم این حرکت درست همان گزینه‌های سخت و پیچیده است که البته به‌شکلی آگاهانه صورت می‌گیرد. پس در این منطق ما با گزینه‌های سخت و پیچیده، اراده و آگاهی مواجه هستیم. با این تعریف در حیطه انسان و پدیده‌های انسانی نیز تضمین بقا و ماندگاری در انطباق با همین عناصر موجود در منطق تکامل است. هر چقدر دستگاه سرکوب و ستم با توسل به بهره‌کشی و جعل و جهل و ترویج فرهنگ عافیت‌جویی و زندگی خودبه‌خودی و مسئولیت‌گریزانه تلاش می‌کند تا در برابر تکامل اجتماعی و تاریخی که بخشی از تکامل کل هستی به‌شمار می‌رود سد و مانع ایجاد کند، در مقابل، مجاهدین به‌عنوان جریانی که در انطباق با منطق تکامل پیوسته با تأکید بر زندگی مسئولانه و ارادی و آگاهانه دست به انتخابهای سخت و پیچیده می‌زنند، مرحله به مرحله موانع دستگاه ستم و سرکوب را در هم می‌شکنند و برای حرکت جامعه راه باز می‌کنند. در این کشاکش تاریخی و اجتماعی است که از میان نسل‌های مختلف با سدشکنی و راهگشایی نیروی پیشتاز افرادی خود را از میان دام‌های فریب و ارعاب به صف پیشتاز می‌رسانند. با این منطق می‌توان فهمید که شورشگران امروز به‌طور عام و نسل کانون‌های شورشی به‌طور خاص، که مشعل به‌دستان انقلاب دموکراتیک نوین مردم ایران هستند چگونه از زیر آوار و هجمه سانسور و تحریف و جعل و سرکوب و ارعاب ارتجاع حاکم و شرکای استعماری ظهور پیدا می‌کنند. کانون‌هایی که به‌مثابه عناصر آگاه و اراده‌مند بر نظم و فرهنگ جاهلانه و غیرعقلانی و بهره‌کشانه و برده‌وار عصیان و شورش کرده‌اند و برای انقلاب راه باز می‌کنند.

 

صلاحیت اثبات‌شده پیشتاز

در تمامی جنبشهای اجتماعی و سیاسی نقش تعیین‌کننده رهبری جنبش در تحقق اهداف غیرقابل انکار است. نقش رهبران جنبش تئوریزه کردن خواست و اهداف و تعیین خط‌مشی و استراتژی و سازماندهی و ارائه الگوی عمل است. اما چیزی که بسیار مبرم و حیاتی است و ضامن همه این ویژگیها و نقش‌هاست، اثبات صلاحیت رهبران جنبش است. چرا که اگر جنبش رهبرانی داشته باشد که صاحب صلاحیت نباشند هر چقدر هم که بدنه‌ای فداکار داشته باشد در نهایت تحلیل رفته و از پا در می‌آید. نگاهی به جنبشهای تاریخ ایران به‌خوبی این مسأله را روشن می‌کند. اما سازمان مجاهدین خلق به‌مثابه یک جنبش عظیم ملی و میهنی به یمن رهبران ذیصلاح که در هر طوفان و تلاطمی پیش از همه تن به مخاطرات می‌سپارند و بیش از همه خطرات و هزینه‌ها را متحمل شده و می‌شوند توانسته بقای خود را در این نبرد سهمگین ضمانت کند. اما نتیجه عینی و عملی مهم دیگر رهبر ذیصلاح که در هر بزنگاه پر مخاطره‌ای جلوداری می‌کند این است که اعتماد جامعه در هر نسلی را به خود جلب می‌کند. نسل کانون‌های شورشی- که خود نیز با افتخار عضو کوچکی از آنان هستم - که همه زندگی‌شان زیر بمباران تبلیغاتی رژیم ولایت فقیه علیه مجاهدین گذشته است و در سال‌های اخیر راه‌های انحرافی و دامها و خندق‌های پرشماری با اتیکتهای سیاسی متفاوت از ارتجاع سلطنتی تا محفل‌های بی‌اساس چند روزه را که توسط ارتجاع حاکم و شرکای استعماری ایجاد شد را در مقابلش داشته است، از میان همه این گزینه‌های سهل و ساده و دم دستی که با منطق بی‌هزینگی و راحت‌طلبی و زندگی غریزی سازگار است، آگاهانه و اراده‌مند گزینه مجاهدین خلق را انتخاب کرده است و در میان انبوه خطرات آتش بر نهادهای ستم و سرکوب و جهل می‌بارد.

کانون شورشی تن به این مخاطره می‌سپارد زیرا به اصالت این راه ایمان دارد. زیرا رهبرانی در این جنبش دیده است که برخلاف محفل‌های دست‌ساز ارتجاع و استعمار که ولعی سیری‌ناپذیر برای کاسبی و تجارت با رنج و خون مردم ایران دارند، پیش و بیش از همه از خود مایه گذاشته‌اند و در صف فدا نفر اول بوده‌اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر