«زیر اتمیوم: شصتسالگیِ یک آلترناتیوِ آماده»
در روزگاری که رژیم با پروندهٔ هستهای–موشکی، موج اعدامها و رسوایی حقوقبشری در تنگنای جهانی است و جامعهٔ ایران در وضعیتی انفجاری ایستاده، پرسشِ «آلترناتیو» دیگر یک شعار نیست. برخلافِ روایتهای مأیوسکننده از پراکندگی و سرگردانی—یا آن توهّم قدیمی که «همه در جوال ملا» جا میگیرند—بدیلِ سازمانیافتهای قد کشیده که پشتوانهٔ اجتماعی و سیاسی دارد. گردهمایی و راهپیمایی ۶ سپتامبر زیر اتمیوم، شصتسالگی یک سازمان و بلوغ یک بدیل را در برابر چشم اروپا گذاشت: نظم، ظرفیت، پیام واحد. اینجا، آلترناتیو نهفقط دیده شد، بلکه ضرورت تغییر را در زمان و مکان درست به نمایش گذاشت.
بروکسل ـ ۶ سپتامبر ۲۰۲۵. در دلِ پایتخت اروپا و زیر سایهٔ اتمیوم، ایرانیانی از نسلها و شهرهای گوناگون گرد آمدند تا شصتمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران را گواهی کنند؛ صحنهای سرشار از نظم، سازماندهی و پیام سیاسی شفاف. زمانبندی این گردهمایی خود بخشی از پیام بود: زمانی که رژیم، در نگاه افکار عمومی جهان، بهعنوان حاکمیتی ضدبشری، خطرناک، جاهطلب هستهای و بیپروا در توسعهٔ موشکی و رکورددار نقض حقوق بشر و اعدام—even در دورهٔ پزشکیان—زیر فشار فزاینده قرار دارد؛ و در داخل، جامعه در وضعیتی انفجاری و بیچیز برای از دستدادن ایستاده است. در همین مقطع، با تازهترین شکستها و تلفات در «۱۲ روز» و آشفتگی و ریزش نیابتیها در عراق و یمن و منطقه، پاسخ ایرانیان آرمانخواه روشن بود: نمایش قدرت یک آلترناتیوِ آماده.
از نخستین دقیقهها، مقیاس و کیفیت اجرا جلبتوجه میکرد: چیدمانهای صحنهای دقیق، سازهها و LEDهایی در اشلِ دولتها، پخش بینقص، مسیرهای از پیش سنجیده برای راهپیمایی، تیمهای حفاظت و انتظامات آموزشدیده، و نمایشگاهی که شصت سال راه و رنج و سازمانیافتگی را روایت میکرد. «مشعلِ ۴۴» بهعنوان نمادِ طلوع ماندگار، در کنار قابهای تصویری و مستندات دورههای مختلف، پیوستگیِ تاریخیِ این جریان را به زبان تصویر توضیح میداد. حضور پررنگ نسل جوان، با پرچمها و نشانها و نظم چشمگیر، پیوند نسلها را ملموس کرده بود؛ صفوف فشرده، امتداد مییافت و پایانش بهسادگی پیدا نمیشد.
در پیشانیِ مسیر و بر سکوی سخن، چهرهها و پیامها همسو و مکمل بودند: خانم مریم رجوی با تأکید بر ضرورت یک جمهوری دموکراتیک، سکولار و غیراتمی؛ سیاستمداران و شخصیتهای شناختهشدهٔ بینالمللی از جمله مایک پنس، گای ورهوفستاد، جان برکو و دیگر مدافعان شناختهشدهٔ حق مردم ایران؛ همراه با حضور برجستهٔ مسئولان مقاومت از جمله محمدمحدثین و همراهی شماری از نمایندگان پارلمانهای اروپا و فرانسه و شخصیتهایی چون آلخو ویدال–کوادراس و پاتریک کندی. در میان سخنان، جملهای که جمعیت را یکپارچه کرد، از زبان خانم رجوی طنین انداخت: «شاه رفت و ملاها هم بیتردید بهدست مردم و مقاومتِ سازمانیافته و کانونهای شورشی و ارتش آزادیبخش خواهد رفت؛ و در ایرانِ بدون ملا و ایرانِ آزادِ فردا، میهنی میسازیم که چوبههای دار افسانه شوند و آزادی و رفاه و خوشبختی—که حقِ خلقِ ماست—را لمس خواهند کرد.» صورتبندی صفِ نخست راهپیمایی—با ترکیبی از رهبران مقاومت و پشتیبانان بینالمللی—بهروشنی میگفت که این حرکت صرفاً یک تجمع نیست؛ نقشهای برای انتقالِ پیامِ واحد به داخل و خارج است: بدیلِ دموکراتیک موجود است، سازمان دارد، برنامه دارد و در لحظهٔ مناسب در دسترس است.
دشوار بتوان در یک گزارش کوتاه همهٔ جزئیات را ثبت کرد: از انتظام و ایمنیِ بینقص تا ریتم منظم حرکت؛ از شعارهایی که بر ضرورت تغییر، پایان اعدام و تروریسم حکومتی و ضرورت بهرسمیتشناختن آلترناتیو تأکید داشت، تا لحظههایی که خانوادهها و جوانان، در کنار پیشکسوتان مقاومت, تصویری بیمیانجی از جامعهٔ آمادهٔ دگرگونی ساختند. هر جزء از کار، از صدا و تصویر تا مدیریت انبوه جمعیت، بهدقت و با استاندارد حرفهای اجرا شد؛ و همین «کیفیت عمل» پیام را رساتر از هر کلامی منتقل کرد: این یک نیروی آمادهٔ حکمرانی دموکراتیک است، نه یک حلقهٔ معترضِ بیبرنامه.
آنچه این روز را برجستهتر میکند، نسبتِ مستقیم صحنه با ضرورت سیاسیِ لحظه است. هنگامی که رژیم بهواسطهٔ پروندهٔ هستهای–موشکی، موج اعدامها و نقض ساختاریِ حقوق بشر در زیر نورافکن نهادهای اروپایی قرار دارد و همزمان شبکهٔ نیابتیاش در منطقه از ضربات پیدرپی سرگیجه گرفته، راهپیمایی زیر اتمیوم—دقیق، منظم، پرحجم و جوان—به زبان ساده میگوید: راهِ تغییر شناخته و آماده است. این نمایش، برای بیرون، معادلِ فراخوان به گفتوگوی ساختاری با بدیلِ دموکراتیک است؛ و برای داخل، تزریقِ امیدِ واقعبینانه: میشود و باید که قیامهای پراکنده، با رهبری سازمانیافته، به مدار واحد برسند.
در پایان روز، آنچه میماند جمعِ این سطرهاست: عظمت، ضرورت، زمانبندی. عظمتِ یک سازمان که شصت سال، با فدای حداکثر و پرداختِ قیمت، ایستاده و امروز توان عملیاتیاش را در قلب اروپا به نمایش میگذارد؛ ضرورتِ تغییر که با هر روز رکوردشکنیِ اعدام و سرکوب، بدیهیتر میشود؛ و زمانبندیِ سنجیده که میان شکستهای منطقهای رژیم و شرایط انفجاری جامعهٔ ایران، پنجرهٔ فرصت را میشکافد. این گردهمایی به همهٔ تردیدها پاسخ داد: دنیا بار دیگر قدرتِ آلترناتیو و در دسترسبودنِ مسیر تغییر را دید؛ خلقِ ما و جوانان ایران امید گرفتند؛ کانونهای شورشی پرچم را بالاتر میبرند. این طلوع، ماندگار است—با شصت سال افتخار، و با افقِ سرنگونی که دیگر فقط «خواسته» نیست؛ «در چشمانداز عمل» است.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر