۱۳۹۴ مهر ۲۰, دوشنبه

« «هم خواند، هم درس داد» - به یاد مرضیه



مرضیه – ۲۱ مهر سالگرد درگذشت مرضیه بانوی هنر ایران ، قسمت دوم



به قلم برادر مجاهد محمد قرايي از رزمگاه ليبرتي
آن روزهای سال 89 که مرضیه در بیمارستان بود، همه‌ی ترانه‌هایش را به یادآوردم. و ترانه‌ای از اسامی آنها نوشتم. شاید خودش بتواند بخواند، یا... ..
نوشتم:
جانا بیا گذر کن باز از میان گلها
 سر ده! ترانه‌ای در، نیمه‌شبان تنها
 از شوق دیدارت، این دل چه بیتاب است
 در کوی بیقراران امشب شب مهتاب است
 ای زندگی تو بهترین ترانه‌ی تو
 زیباتر از آن حضور عاشقانه‌ی تو
 ای آن که ز افسانه‌ی عشق دل شیدات
 پیچیده در اقصای وطن فسانه‌ی تو
 گفتم جنون عشق است اینک تماشا کن!
گر بیم سوزشت نیست، برخیز و حاشا کن
 آمدی خوش آمدی سوی دیار بیقراران
 سنگ خارا شد گواه آن دل شیدایت ای جان
 شمع بزم عاشقان گشتی درین شبهای ظلمت
 دل به دریاها زدی بر بال عشق ای مرغ توفان
 عشق خود حاشا مکن ای آن که رسوا شد دل تو
 با دل پر آرزو دامن کشان رو سوی ما کن»
اما او دامن کشان، رفت که رفت. ... . آیا یادش رفتنی است؟ آن که خود حکایت نوی در موسیقی ایران بود. کسی که پیوسته پیوندی تازه بر موسیقی اصیل ایرانی زد.
ایران سال 1303 را به‌عنوان روز تولد او به‌خاطر سپرد. عین‌الدوله‌ی تهران در آغاز قرنی که اکنون به دهه‌ی پایانی خود رسیده، شاهد تولدش شد.
مشوق اصلی او مادرش بود. «پدر او یک روحانی روشنفکری بود، که چون می‌دید راه درستی را برای رسیدن به یک هدف بزرگ دنبال می‌کند، هیچ مخالفتی نشان نمی‌داد». سران سرشناس موسیقی به‌زودی مرضیه‌ی نوزده ساله را کشف کردند:
ـ «سالها نزد استادانی چون حشمت دفتر، اسماعیل مهرتاش، ابوالحسن خان صبا، عبدالله‌خان دوامی و تعلیم دیدم و برای خوانندگی تربیت شدم».
استادانی چون ابوالحسن خان صبا، و مرتضی محجوبی، صدایی چون او می‌خواستند تا ظریفترین مهارتها و نغمه‌های موسیقی ایران را به هنر ایران تقدیم کنند.
مرضیه‌ی جوان با حقوقی در حدود 80تومان در ماه به استخدام رادیو درآمد. اولین کنسرت او به همت شاعر و سیاستمدار نامی ملک الشعرای بهار اجرا گردید. سال 1322، صدای او در رادیو ایران، برنامه‌ی گلهای رنگارنگ... . آن صدا تا هفت دهه شادی وغم ایرانیان را بازتاب داد.
مرضیه در برنامه‌های گلهای رنگارنگ، با کوشش بزرگانی چون خالقی و معروفی، کلیه‌ی آهنگهای قدیمی، به‌خصوص ترانه‌های شیدا و عارف را با تنظیم به شیوه‌ی علمی و با نغمه‌های هماهنگ متناسب برای ارکستر بزرگ اجرا نمود. رهی معّیری. نواب صفا، بهادر یگانه، ورزی، تورج نگهبان، بیژن ترقی، نیّر سینا، ظریفترین کلمات را برایش نوشتند.
و او می‌خواند: از برت دامن کشان
مرضیه با مهارت از مکتب پربار هنرمندان بزرگی چون مرتضی محجوبی، روح‌الله خالقی، جوادمعروفی، و مرتضی حنانه بهره‌ها جست.
بهترین آهنگسازان و نوازندگان با او همکاری کردند. تاجبخش، که از شاگردان وزیری و خالقی بود اولین آهنگ را برایش ساخت. آهنگسازان نام‌آور دیگری چون مجید وفادار، تجویدی، همایون خرم، حبیب‌الله بدیعی، پرویزیاحقی، برادران لشکری برایش آهنگ ساختند.
بنان که یکی از ارزشمندترین خوانندگان ایران به‌شمار می‌رود، تنها با مرضیه بود که ترانه معروف «بوی جوی مولیان» را به‌طور مشترک اجرا کرد.
بعد از روی کار آمدن حاکمیت ضدهنر آخوندها، مرضیه با وجود درخشش در اوج قله موسیقی ایران، در اعتراض به این رژیم 15سال سکوت و گوشه نشینی اختیار کرد. اما تقدیر این بود که ایران از این میراثدار موسیقی اصیل ایران محروم نماند. وی در سال 1373 پس از دیدار با خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، پیوستن خود را به مقاومت ایران اعلام کرد.
یک سال بعد با اجرای کنسرتی در رویال آلبرت هال لندن، حضور موفق خود را در صحنه هنر و مقاومت ایران به ثبت رساند. وی در ادامه همین فعالیتهای سیاسی و هنری خود کنسرتهای متعددی در شهرهای مختلف جهان از جمله لس آنجلس، دوسلدورف، استهکلم، وین، دورتموند، اورهاوزن، پاریس و... اجرا کرد. یکی از شاهکارهای هنری او اجرای کنسرتی بر فراز تانکها و در حضور رزمندگان ارتش آزادیبخش در شهر اشرف بود.
یکی از نقطه عطفهای زندگی بانوی هنر ایران، عضویت وی در شورای ملی مقاومت و اعلام آن توسط مسعود رجوی، رهبر مقاومت ایران بود.
مرضیه با توجه به پیوند عاطفی و عمیقی که با رزمندگان مقاومت داشت، در سال 1376 بنا‌ به اصرار خودش زندگی در جمع رزمندگان ارتش آزادیبخش در عراق را برگزید.
حضور او در کنار رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران، فعالیتهای سیاسی و دیدارهای او با شخصیتهای برجسته‌ی سیاسی، هزاردستان ایران را در جایگاهی نوین، به حنجره‌ی مقاومت و آزادی تبدیل کرد.
رهبر مقاومت در پیامی به‌مناسبت درگذشت بانوی هنر ایران در مورد وی چنین گفت: «... او خود، غزل شرف و افتخار بود».
از محمد قرایی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر