برو اي پاره خونين تنم كه غزل خون گلوي تو منم
برو اي تشنه ترين چشمه روي زمين (2)
بگو سنگ كي شكسته پر تو تير كي رفته نشان اصغر تو
بگوبا دست علمدار چه رفت چرا بر نيزه نشانند سر تو
برو اي تشنه ترين چشمه روي زمين (2)
توي اين زمانه جور وجفا از تو من گرفته ام درس وفا
اگر صد با ر دگرلشكر كين به اسارت ببره مارو چنين
اي برادر نميزارم بخدا بمونه پرچمه تو روي زمين
برو اي تشنه ترين چشمه روي زمين (2)
رسم خونين تو پاينده ميشه رمز بيداري عالم ميشه
بعد از اين قصه پرشوروبلا تودلا حس فدا زنده ميشه
برو اي تشنه ترين چشمه روي زمين (2)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر