۱۳۹۶ آذر ۱۲, یکشنبه

جمهوری جنگل – میرزا کوچک خان

      جمهوری جنگل – میرزا کوچک خان




مقدمه:جنگ‌جهانی‌اول، دخالت قدرتهای استعماری در ایران و ضعف شدید حکومت مرکزی ایران، فضای سیاسی - اجتماعی آماده‌ای را برای شکل‌گیری و رشد جنبش‌های مردمی را در ایران به‌وجود آورد.
در چنین شرایطی، جنبش جنگل در شهریور 1293 خورشیدی شکل گرفت و در مدتی کوتاه نه تنها در گیلان، که در اکثر نقاط ایران با استقبال مردم روبه‌رو شد. نه تنها در آن مقطع تاریخی بلکه جنبش جنگل دهه‌ها بعد تا امروز نیز منشأء اثر و انگیزش برای آزادیخواهان ایرانی می‌باشد.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – تاریخچه
میرزا کوچک خان از نسل انقلابیون پیشتاز در جنبش مشروطه بود او هنگام فتح تهران توسط مشروطه طلبان در سال1288 با مجاهدین گیلان همراه بود. 6سال بعد در سال 1294 در شرایطی که کوره آن انقلاب بزرگ به خاموشی گراییده و دستاوردهای آن به‌دست میوه‌چینان افتاده بود پرچم مقاومتی مسلحانه را در جنگلهای گیلان برای مقابله با استیلای مجدد استبداد و استعمار و در مسیر برقراری استقلال و آزادی ایران برافراشت. 2سال از آغاز نهضت جنگل گذشته بود که دیکتاتوری تزاری روسیه با انقلاب سوسیالیستی 1917 سرنگون شد. تا قبل از آن روسیه تزاری با دخالتهای استعماری و حمایت کامل خود از نیروهای مستبد در ایران مانع پیشروی جنبش آزادیخواهی بود. اما پس از انقلاب 1917 نیروهای متجاوز روسیه تزاری بر اساس تصمیم دولت شوروی از ایران خارج شدند. فشار قوای استعماری و سرکوبگر تزاری از جنبش جنگل برداشته شد. مجاهدین جنگل به رهبری میرزا کوچک خان در سال1299 شمسی سراسر گیلان از جمله شهر رشت را آزاد کردند.
جمهوری جنگل – میرزا کوچک خان – سابقه شخصی
یونس معروف به میرزاکوچک، فرزند میرزا بزرگ، در یک خانواده متوسط در محله اوستا‌سرای رشت به‌دنیا آمد. ابتدا در رشت و سپس در تهران به تحصیل علوم دینی پرداخت. اما روح بلند و سرکش میرزا در شرایطی که شور آزادیخواهی و آتش مشروطه شعله‌ور بود، او را راهی جاده‌های جهاد و نبرد آزادی کرد.
25ساله بود که شیفته ستارخان شد. به‌دنبال آن، لباس مجاهدت پوشید و به عضویت کمیته سردار درآمد. او که همراه با مجاهدان گیلان در فتح قزوین شرکت داشت، در جریان فتح تهران نیز در کنار ستارخان بود. پس از ظهور دوباره استبداد، با بسیاری از سران به‌اصطلاح ملی، در تهران تماس گرفت و تلاش کرد آنها را به مبارزه با استبداد برانگیزد. اما با مشاهده سازش‌کاری مدعیان، ناامید شد و برای تشکیل جنبشی مستقل، راهی زادگاهش گیلان گردید به همراه چند تن از مبارزان، جنبش جنگل را در جنگلهای فومن گیلان آغاز کرد.

جمهوری جنگل – میرزا کوچک خان – ویژگیهای میرزا
گفته می‌شود میرزا کوچک خان، مردی خوش هیکل، قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمایی متبسم و بازوانی ورزیده بود. از نظر اجتماعی مردی با ادب، متواضع، خوش برخورد، مؤمن به اصول اخلاقی، آدمی صریح اللهجه و طرفدار عدل و آزادی، حامی مظلومان و اهل ورزش بود و از مصرف دخانیات خودداری می‌کرد.
جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – شعار و خط مشی سیاسی
شعار مجاهدین جنگل اخراج نیروهای بیگانه، برقراری امنیت و رفع بی‌عدالتی و مبارزه با خودکامگی و استبداد بود. روزنامه جنگل در شماره 28سال اول خود خط مشی سیاسی خود را چنین بیان کرده است: «ما قبل از هر چیز طرفدار استقلال مملکت ایرانیم استقلالی به تمام معنای کلمه، یعنی بدون اندک مداخله هیچ دولت اجنبی اصلاحات اساسی مملکت و رفع فساد تشکیلات دولتی که هر چه بر سر ایران آمده از فساد تشکیلات دولتی‌ست».

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان - مرام‌نامه جنگل
مرام‌نامه جنگل، یکی از یادگارهای ارزشمند دوران جنگل و جمهوری گیلان به رهبری میرزا کوچک‌خان می‌باشد. این مرامنامه عمق ترقیخواهی و پیشتازی افکار و اندیشه‌های میرزا و آزادیخواهان و همرزمانش در جنبش جنگل را نشان می‌دهد. نبرد برای آزادی که تا همین امروز ادامه دارد.
اندیشه تساوی حقوق زن و مرد، طرح آزادی دین و عقیده، و آزادی اجتماعات، در آن دوران، بیانگر سطح دانش و شعور آزادیخواهانه مردم ایران است. «مرام‌نامه جنگل» کارنامه درخشان نسلی است که تا پای جان برای احقاق حقوقش ایستاد و تن به استبداد و بیداد حاکم نداد. در آن شرایط که نظام سرکوبگر با پشتوانه آخوندهای درباری هر صدایی‌ را در نطفه خفه می‌کرد، صحبت از آموزش رایگان و حقوق کارگران و جدایی روحانیت از امور سیاسی، خنجری بود به قلب استبداد و مشعلی که راه را برای همه رهروان آزادی به‌خوبی روشن کرد.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – رضا خان
جنبش جنگل، زیر فشار قوای دولتی و نیروهای قزاق که تحت تسلط نیروهای انگلیس درآمده بودند قرار گرفت. سرانجام وقتی در کودتای سوم اسفند 1299 سید ضیاءالدین به نخست‌وزیری رسید شرایط سرکوب جنبش جنگل برای دولت دست‌نشانده فراهم شد. عامل اجرای آن کودتا یعنی رضاخان میرپنج که یکی از افسران قزاق بود، مأمور خاموش کردن آتش جنبش جنگل شد.
جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – انگلستان و دولت سر‌سپرده
پس از انقلاب اکتبر روسیه که باعث خروج روسیه از دور رقابت استعماری در ایران و یکه‌تازی بریتانیا در این حوزه شد، جنبش جنگل، مانع اصلی تحقق گسترش سلطه استعماری این امپراتوری بود. به همین دلیل، قوای انگلیسی، دست به حمله‌های گسترده‌یی علیه مواضع جنگل زدند. ولی تهاجم قوای عثمانی به غرب ایران و خطر اتحاد عثمانی‌ها با نیروی مستقر در جنگل، موجب گشت که بریتانیایی‌ها، با جنبش جنگل در تاریخ 22مرداد 1297 (13آگوست 1918) قرارداد متارکه جنگ امضا کنند. که البته این قرارداد، با شکست آلمان و عثمانی در جنگ اول جهانی، از اعتبار افتاد.
با روی کارآمدن دولت وثوق‌الدوله، نخست‌وزیر سرسپرده بریتانیا، طرح حمله به پایگاههای مجاهدین جنگل و از میان بردن آنها در دستور کار قرار گرفت.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – تضعیف جنبش و سرکوب آن
در اثر تلاشهای وثوق‌الدوله برای ایجاد دودسته‌گی در میان جنگلی‌ها، مجاهدین کسما و فرمانده آنها حاج‌احمد کسمایی، به نیروهای دولتی پیوستند. پس از آن، در روز سیزدهم فروردین 1298، بیست‌هزار قزاق ایرانی با پشتیبانی هواپیماهای انگلیسی به پایگاههای مجاهدین جنگل حمله بردند. این حمله‌ها ماه‌ها به‌طول انجامید. این حملات دراز مدت، نیروهای مجاهدین را در فقدان آذوقه و کمبود تسلیحات قرار داد.
در مرداد ماه 1298 و در آستانه بستن قرارداد 1919 بین دولت وثوق‌الدوله و بریتانیا، فرماندهی نیروهای قزاق، در فومنات و شفت و دیگر حوزه‌های استقراری جنگلی‌ها حکومت نظامی اعلام نمود و برای ایجاد رعب و وحشت، در اعلامیه‌ای اخطار نمود که: «هر خانه‌ای که در آن جنگلی‌ها منزل کنند، سوزانده می‌شود و صاحبش تنبیه خواهد شد. افرادی که برای جنگلی‌ها آذوقه تهیه کنند و یا کمکی به آنها نمایند، فوراً اعدام و دارایی‌شان ضبط خواهد شد».

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – خیانتها و مقاومتها
پس از بسته شدن قرارداد 1919، هجوم نیروهای دولتی شدت بیشتری گرفت و در نتیجه، موج تسلیم‌شدنها و امان‌نامه گرفتن‌ها افزایش یافت. تنها میرزا و تنی چند از یارانش هم‌چنان مقاومت می‌کردند.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – ورود شوروی به خاک ایران
ارتش سرخ برای دستگیری دنیکین، که علیه حکومت نوپای کمونیستی شوروی می‌جنگید، وارد بندر انزلی شد. در ابتدای ورود قوای ارتش سرخ به انزلی، در روز 28اردیبهشت 1299، راسکول‌نیکف فرمانده ناوگان شوروی در دریای کاسپین، میرزا کوچک را برای مذاکره به انزلی دعوت کرد. روز اول مذاکره به‌جایی نرسید. زیرا اعضای حزب عدالت باکو که در مذاکره حضور داشتند، وظیفه اصلی و اولیه جنبش را تبلیغات کمونیسم، مصادره اموال و لغو مالکیت بر زمین و مبارزه با مذهب می‌دانستند. در حالی که میرزا می‌گفت: «که مردم ایران نسبت به مذهب دلبستگی دارند و وضعیت مذهب در ایران با سایر جاها فرق می‌کند».
در روز دوم مذاکرات، در مورد عدم اجرای کمونیسم از حیث مصادره اموال و الغای مالکیت و ممنوع بودن تبلیغات کمونیسم، تأسیس حکومت جمهوری انقلابی موقت، سپردن مقدرات انقلاب به دست آن و عدم دخالت شوروی‌ها و عدم ورود نیروی نظامی جدید از شوروی، مگر به تصویب حکومت انقلابی ایران توافق حاصل شد و این توافق به اطلاع مقامهای دولتی و حزبی مسکو نیز رسید.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – اعلام جمهوری
پس از این اتفاق، فرماندار گیلان به نماینده‌گی از طرف مردم رشت، میرزا را برای به‌دست گرفتن زمام امور گیلان به رشت دعوت کردند.
روز ورود میرزا به جنگل یعنی چهاردهم خرداد، جمعیت انبوهی از آتشگاه (5 کیلومتری رشت) تا شهر رشت در دو طرف جاده صف کشیدند و مقدم مجاهدین جنگل را با فریادهای شورانگیز گرامی داشتند. میرزا پس از شش سال دوری از رشت، دوباره به این شهر بازگشت.
در رشت، کمیته‌یی مرکب از اعضای ایرانی و روسی تشکیل شد. روز بعد، هیأت دولت انقلابی به سرپرستی میرزا کوچک به مردم گیلان معرفی شد.
روز شانزدهم خرداد1299 شمسی، سران جنبش جنگل در اعلامیه‌ای با تأکید بر این‌که «قوه ملی جنگل به استظهار کمک و مساعدت عموم نوع‌پروران دنیا و استعانت از اصول حقه سوسیالیم، داخل در مرحله انقلاب سرخ شده و خود را به نام جمعیت سرخ ایران معرفی می‌نماید».، الغای اصول سلطنت و اعلام جمهوری و حفظ جان و مال عموم اهالی گیلکان و لغو تمام قراردادهای دولت مرکزی با بیگانه‌گان، اعتقاد به تساوی حقوق همه افراد بشر و حفظ شعائر اسلام را اعلام نمودند. روز هجدهم خرداد، «جمعیت انقلاب سرخ ایران» در تلگرامی به سفارت‌خانه‌های دولتهای خارجی در تهران، انحلال سلطنت و تشکیل جمهوری شورایی در گیلان را اعلام کردند.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – نقض توافق
یک ماه پس از ورود ارتش سرخ به انزلی، حزب کمونیست ایران توسط اعضای اعزامی حزب عدالت باکو تشکیل شد. حزب کمونیست ایران، برخلاف توافق سران نیروهای اعزامی شوروی و سران جمهوری گیلان، تبلیغات کمونیستی و مخالف با مذهب را آغاز کردند. میرزا دو نماینده نزد نریمانوف، رئیس شورای جمهوری قفقاز فرستاد و از او خواست که از این اقدامات چپ روانه که حاصلی جز دور کرد مردم از جنبش ندارد، جلوگیری کند. نریمانوف از سران حزب کمونیست خواست که از این‌گونه اقدامات دست بردارند، اما آنها نپذیرفتند.
میرزاکوچک برای اعتراض به اقدامات تفرقه‌انگیز حزب کمونیست، دو تن از نزدیکان خود را با نامه‌یی برای لنین، به مسکو فرستاد. آنها با معاون وزیرخارجه شوروی، دیدار کردند. وی در این دیدار در بین سخنان خود تأکید کرد که به هیچ‌وجه نمی‌توان از تبلیغ مرام کمونیسم جلوگیری نمود.
فرستاده‌گان جمهوری گیلان، موفق به دیدار با لنین نشدند. میرزا برای جلوگیری از فاجعه‌ای که عملکرد حزب کمونیست پیش آورده بود، تلگرامی به لنین فرستاد، اما جمهوری آذربایجان آن را توقیف کرد.
چند روز پیش از کودتا، به‌درخواست حزب عدالت باکو، سه‌تن از سران قوای شوروی در گیلان که پشتیبان سیاستهای میرزا بودند، از ایران فراخوانده شدند. به‌دنبال آن، چند نفر دیگر از شوروی به گیلان آمدند تا سیاست جدید شوروی را پیاده کنند. سیاستهای جدید شوروی، به‌دلیل تحولات بین‌المللی بود که برخورد مسالمت‌آمیز در برابر انگلیس و فرانسه را می‌طلبید و در این شرایط، جمهوری گیلان به نظر لنین زائد و موجب دردسر بود.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – جنبش قربانی می‌شود
با پایان گرفتن جنگ جهانی اول، آثار زیان‌بار اقتصادی جنگ بر مردم انگلیس باعث شده بود که ادامه حمایت انگلیس از ضدانقلابیون شوروی برای مردم و روشن‌فکران انگلیس غیرقابل‌تحمل شود. شوروی نیز در اثر زیانهای اقتصادی ناشی از جنگ اول جهانی و جنگهای داخلی، در وضع اقتصادی بسیار بدی به‌سر می‌برد. در صورت مصالحه با انگلیس، از سویی امکان می‌یافت که از کالاهای صنعتی آن کشور برای احیای صنعت از کار مانده خود استفاده کند و از سوی دیگر، می‌توانست نیروهای نظامی مخالف را که به‌طور دائم مرزهای جنوبی آن کشور را تهدید می‌کردند و بر منابع نفت باکو دست یافته بودند، از پیشروی بازدارد.
بر مبنای این ضرورت‌ها، مذاکرات بین شوروی و بریتانیا آغاز شد و پس از چندی قراردادهای اقتصادی و سیاسی تنظیم شدند. روابط شوروی با دولت مرکزی ایران نیز، بر اثر مصالحه با انگلیس روبه دوستی نهاد. در این بین جنبش جنگل قربانی شد.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – شوروی
در ابتدا، حکومت شوروی، با شعارهای سوسیالیستی که می‌داد، از جمله عدالت و برابری، در بین تمام مبارزان جهان دارای اعتبار و علاقه بود و حمایت از مبارزان جهان را جزو اهداف خود می‌دانست. میرزا کوچک خان نیز با توجه به شعارهای اصیل سوسیالیسم با آنان همکاری کرد. متأسفانه با گذشت زمان، حکومت شوروی نیز وارد معادلات استعماری گشته و گذشته را فراموش کرد.
در نخستین روزهای پس از کودتای ضیاءالدین در دهم اسفند 1299 قراردادی بین ایران و شوروی بسته شد، که یکی از مواد آن، همکاری با رژیم ایران در خاموش کردن این جنبش و عدم حمایت شوروی از جنبش جنگل بود. سفیر شوروی در ایران در 5اردیبهشت 1300 این موضوع را در نامه‌یی به میرزا کوچک خان یادآوری کرد.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – مقدمات کودتا
حدود سه هفته پیش از کودتای رشت، رئیس دیوان محاکمات انقلاب گیلان، به میرزا خبر داده بود که طبق اطلاعی که به دست آورده، قرار است در میتینگی که در روز نهم مرداد 1299 در سبزه‌میدان رشت برگزار می‌شود، وی را ترور کنند. میرزا در روز هجدهم تیر، به‌محض وصول دعوت‌نامه میتینگ، بعد از مشورت با سران جنگل، به فومن رفت و از ادامه همکاری با نیروهای شوروی سرباز زد.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – کودتا بر علیه جنبش
مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با حمایت قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضد میرزا کودتا کردند. همه طرفداران میرزا را هر که و هرجا بود دستگیر و بازداشت کردند. آنها دولت جدیدی اعلام کردند. اختلافات، بگیر و ببندها بالا گرفت و قوای جنگل تضعیف گردید.
قوای قزاق از فرصت استفاده کردند و طی شبیخونهای فراوانی، نیروهای جنگل را وادار به عقب‌نشینی نمودند و بعضی از سران تسلیم شدند. یا به‌شهادت رسیدند.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – انزوای جنبش
با آن‌که از آغاز ورود میرزا و تشکیل جمهوری گیلان، تمام طبقات مردم با شادی آن‌را پذیرفتند و همه‌نوع همراهی و کمک به آن نمودند و با کمک همانها منجیل فتح شد و انگلیس‌ها عقب نشستند، ولی اجرای مکانیکی اصول کمونیسم در گیلان توسط دولت کودتا، موجب گشت که مردم از جنبش رویگردان شوند و انگلیسیها دوباره قدرت بگیرند و دولت مرکزی به فکر حمله دوباره به گیلان بیفتد. مردم به‌دلیل بیزاری از دولت کودتا، در هنگام حمله قوای مرکزی، نه تنها از کودتاچیان حمایت نکردند، بلکه به قوای دولت نیز یاری رساندند.
جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – شهادت میرزا
میرزا باتّفاق تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ پس از مقاومتی دلیرانه، در حالی‌که برای سازماندهی و جمع‌آوری باقیمانده نیروهایشان بسوی خلخال می‌رفتند، در کوه‌های خلخال در میان راه به‌دلیل برف و بوران شدید به‌شهادت رسیدند.
خبر شهادت میرزا که دوستان را متأثر و دشمنان را شاد نمود، به سرعت همه جا پیچید و از جمله بگوش محمّدخان سالار شجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده با عده‌یی تفنگچی به خانقاه رفت و مانع دفن اجساد به‌وسیله اهالی شد. رضا استکانی خائن که زمانی در جنبش بود، سر از تن این مبارز وطن، استقلال و آزادی جدا و تحویل خان داد. نامبرده سر را ابتدا نزد برادرش امیر مقتدر به ماسال و سپس فاتحانه به رشت برد و تسلیم فرماندهان نظامی کرد.

جمهوری جنگل- میرزا کوچک خان – مزار میرزا
سر میرزا به دستور رضا خان در گورستان حسن آباد دفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا به‌نام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل گرفت و به رشت برد و در محلّی موسوم به سلیمان داراب بخاک سپرد. در شهریور ۱۳۲۰ و فرار رضاشاه آزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد میرزا (تن بی‌سر) را با تشریفات شایسته از خانقاه طالش به رشت حمل کنند ولی مأموران جلوگیری کردند. در نتیجه به جهت پیشگیری از برخورد، جسد میرزا را به‌طور عادی به رشت حمل و در جوار سر دفن کردند.
هر سال ۱۱ آذر مراسمی ساده در مزار او در سلیمان داراب رشت برگزار می‌شود.
 نتیجه:
امروز که بیش از یک قرن از آغاز جنبش جنگل می‌گذرد، می‌بینیم که اگر ‌چه آرمانهای جنبش آزادیخواهی در مقاومت ایران و مطالبات مردم ایران، بسیار فراتر و گسترده‌تر هست، اما در بطن خود همان جوهر آرمانهای میرزا و جنبش جنگل را دارد، حقیقتی که نشان می‌دهد شاه و شیخ تا چه حد با سد کردن راه آرمانهای مردم، به این خلق و این وطن خیانت کرده‌اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر