جایگاه آلترناتیو شورای ملی مقاومت، در شرایط متحول ایران بخضشی از مقاله آقای منشور وارسته
جایگاه آلترناتیو شورای ملی مقاومت، در شرایط متحول ایران:
بیش از سه دهه است که به همت مقاومت سازمان یافته مردم ایران با پرداخت بهای سنگین و فدای بیکران، شعار مرگ بر خمینی و خامنهای را در آسمان غمزده ایران طنینافکن شده است. اکنون شاهد صحت استراتژی جنبش سازمان یافته هستیم. بیشک رژیم زخمی و مجروح از ضربات غافلگیرکننده مقاومت به هر تزویر و ریاکاری متوسل خواهد شد تا مانع وصل تودههای تحت ستم آخوندی با مقاومت شود.
پاسدار مقدم فر در تلویزیون رژیم اقرار نمود که نظام جمهوری اسلامی، در قیام ۷ دی غافلگیر شد.
وحید جلیلی (تلویزیون رژیم ۱۳ دی): «بیتعارف ضدانقلاب به صحنه آمده و داره تلاش میکنه که به یک معنا بزنه زیر میز...
این بنظرم آشکاره و جای تردید نیست که بالاخره در جمهوری اسلامی هم با هشتاد میلیون جمعیت ممکنه چند میلیون نفر هم رسماً ضدانقلاب باشند... ولی الآن دیگه به حدی رسیدند که با تحریک و برنامهریزی بیرونی به اینجا رسیدند که باید هنجارشکنی کنند و بزنند زیر میز.
گزارشگر تلویزیون: «اما شب گذشته یک مقام آگاه در گفتگو با یکی از روزنامههای کشور ابعاد تازهیی از اتفاقات این شهرستان را باز کرد به گفته او از حدود دو هفته پیش یک تیم ۴۰تا ۵۰نفره از افراد مرتبط با گروهک منافقین در شهرستان دورود ساکن شده بودند گروهی آموزش دیده که در این شهرستان به تیمهای سه تا پنجنفره تقسیم شدند و در قسمتهای مختلفی از شهر سکونت میکنند یکی از شاهدان عینی اتفاقات دورود هم میگوید کسانی که دست به آشوب میزنند اهالی این شهر نیستند.»، «وحید جلیلی وقتی که میبینیم اینهمه دشمن صفآرایی کردند در دل اروپا در دل غرب دارند اینگونه منافقین دعوت به ترور میکنند دعوت به کشتن میکنند غربیها دارند حمایت میکنند». (تلویزیون افق (رژیم) ۱۲ دی ۹۶)
یکی از وظایف مقاومت، به خصوص که خود را آلترناتیو نظام استبداد دینی نیز میداند، این است که همواره مانع یأس مردم ایران از ادامه مبارزه شوند. این، قبل از هر چیزی به سود آزادیخواهان و به ضرر مستبدین است. چراکه محرز است که نیروی برانداز باتجربهای پربار و تشکیلات منسجم و با پشتوانه خلق ایران قادر است الیگارشی دینی را برای همیشه از صفحه روزگار حذف کند.
مسئول شورای ملی مقاومت، آقای مسعود رجوی، به بهترین نحوی نفرت رژیم از مقاومت سازمان یافته را اینگونه ترسیم میکند: «حالا برویم سر اصل موضوع و ببینیم از روز اول حرف بیتعارف آخوندها و نظریهپردازان و مدافعان آنها با مجاهدین چیست؟ چرا در برابر خمینی و انقلاب اسلامی او زانو نزدید و دست نبوسیدید؟ چرا رفراندوم ولایتفقیه و قانون اساسی آن را تحریم کردید؟ چرا در حالی که میگویید مسلمان هستید از حقوق غیرمسلمانان دفاع کردید؟ چرا در حالی که خواهران خودتان روسری دارند به دفاع از زنان بدون روسری برخاستید و منطق «یا روسری یا توسری» را خوار و خفیف کردید؟ چرا لایحه قصاص اسلامی را ضد انسانی و ضداسلامیخواندید؟ چرا وقتی خمینی به عنوان فرمانده کل قوا عربده و خطونشان میکشید که شهر پاوه را پارهپاره خواهد کرد، به دفاع از حقوق حقّه خودمختاری مردم کردستان ایران برخاستید؟ چرا در مقابل ما به مقاومت مسلحانه پرداختید؟ چرا رژیم را شقه کردید؟ و اولین رئیسجمهور آن را هم با خود بردید؟ چرا باعث خراب شدن رابطه خمینی و نخستین جانشین او (منتظری) شدید؟ چرا به ساز اصلاحات آخوند خاتمی نرقصیدید و با او همسو و سازگار نشدید؟ چرا وقتی خمینی بر طبل جنگ تا آخرین خشت و آخرین خانه در تهران، میکوبید، شعار صلح وآزادی سر دادید؟ چرا گفتید جدایی دین از دولت و حکومت؟ چرا وقتی خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را به عنوان مرتد میدهد از بنیاد مخالفت کردید؟ چرا ممنوعیت رهبری و ریاست و قضاوت را برای زنان طبق قانون اساسی ولایتفقیه، گردن نگذاشتید و علیه آن بر شوریدید؟ چرا به عراق رفتید و ارتش آزادیبخش به پا کردید؟ و به حلقوم خمینی جام زهر ریختید؟ چرا عامل ۵۹ بار محکومیت رژیم در ملل متحد به خاطر نقض وحشتناک حقوق بشر در ایران شدید؟ چرا تأسیسات اتمی ما را افشا کردید و اینهمه مصیبت روی دست ما گذاشتید؟ چرا بزرگترین اتّحاد و ائتلاف اپوزیسیون را علیه ما به راه انداختید؟ چرا با شورای ملی مقاومت، جایگزین دموکراتیک عرضه کردید؟ چرا عالمی را علیه ما برمیانگیزید؟ چرا مانند زمان شاه شعار ضد امپریالیستی نمیدهید و روی ارتجاع متمرکز شدهاید؟ مگر ما فاشیست هستیم که شما استالینیست ها (!) و تیتویست ها، هر جا جبههای علیه ما هست حتی با همین دولتهای غربی که شما را بمباران کردند، بر ضد ما همسویی میکنید؟! برگردید و همچنان که خمینی میگفت شعار «مرگ بر ارتجاع» را کنار بگذارید و مثل سپاه پاسداران و عقبه آن در خارجه، روی استکبار متمرکز شوید! اصلاً شما چرا در عراق ماندهاید؟ چرا در اشرف ایستادهاید؟ چرا جنگیدید؟ چرا ساحل عافیت برنگزیدید؟ اصلاً چرا این مجاهدین بهجای اینکه به زندگی خودشان برسند، ترک عیال و خانمان و عزیزان کردهاند؟ مگر غریزه انسانی و صیانت نفس و ادامه نسل ندارند؟! چرا علیه جنسیت و فردیت فرو برنده انقلاب کردید؟ چرا با انقلاب مریم به نحوی نامتعارف بر فرق ایدئولوژی و فرهنگ ارتجاع و بورژوازی ضدانقلابی کوبیدید و این نسل قتلعام شده را بیمه کردید؟ چرا بهجای ندامت نامه و انزجار نامه، بعد از ۳۵ سال هنوز هم سوگند مجاهدی و نقشه مسیر مجاهدی مینویسید؟».
بدین گونه آقای رجوی به روشنترین وجه دشمنی رژیم با مقاومت و مرزبندی قاطع و سرخ مقاومت در برابر ایلغار آخوندها را بیان میکند. چنانچه بر گرد این مقاومت، حلقه یا دیواری نامرئی؛ اما مؤثر توسط حامیان رژیم در سطح جهانی (استعمار نو) کشیده نمیشد و جنبش را محاصرۀ کامل نمیکردند، چه بسا حصول به آزادی و رهایی مردم ایران در زمانی کوتاهتر میسّر میشد. از این از این رهگذر است که در شطرنج سیاسی میان مقاومت سازمان یافته و غاصبان حق حاکمیت مردم ایران و حامیان مماشاتگر بینالمللی آن، بعد از پانزده سال تلاش، مقاومت با سربلندی توانست آنها را کیشومات نماید.
امّا در ورای تمامی توطئهها و نیرنگها علیه عالیترین مصالح ملی ملت ایران، این شورا و مجاهدین، به روال و سنّت مبارزۀ پیشکسوتان خویش در صدر مشروطیت، با فدای تمامی سرمایۀ انسانی خویش توانست با پرداخت هزینۀ سنگین و فدای حدّ اکثر، مسیر پرافتخار رهایی ملت از یوغ استبداد دینی را هموار سازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر