۱۳۹۶ بهمن ۲, دوشنبه

مریم رجوی: شمارش معکوس دیکتاتوری فاشیستی آخوندها آغاز شده است

مریم رجوی: شمارش معکوس دیکتاتوری فاشیستی آخوندها آغاز شده است


مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت  ایران

مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران


مریم رجوی که پاسیوناریای مقاومت ایران در تبعید (در پاریس) محسوب می‌شود.

رجوی در این مصاحبه به تظاهرات عظیمی که شهرهای مختلف ایران را در آغاز امسال فراگرفت، پرداخت تا بار دیگر بر ماهیت سیاسی برجسته این تظاهرات تأکید کند و بگوید که تصمیم او و خلق و مقاومت ایران بر سرنگونی رژیم متمرکز است. 
رجوی می‌گوید یکی از اختلافات اصلی بین قیام سال ۱۳۹۶با قیام سال ۱۳۸۸این است که آن قیام به‌دلیل درگیری انتخاباتی بین دسته‌های مختلف حاکم شروع شد. در حالی که این بار از آغاز، درگیری بین طبقات محروم جامعه و رژیم سرکوبگر، جنگ‌افروز و غارتگر بود.
بنا‌به گفته او فقر، مردم ایران را مجبور کرده که اعضای بدن خود را بفروشند تا بتوانند زنده بمانند. وی گفت مردم ایران در قرن گذشته سه جنبش عظیم را از سرگذرانده‌اند، آنها به حاکمیت مطلقه سلطنتی پایان دادند و آن را به یک نظام پادشاهی مشروطه در چارچوب نظام پارلمانی تبدیل کردند. در نیمه همان قرن، جنبش ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق صنعت نفت را در ایران ملی کرد. جنبش انقلابی سوم، دیکتاتوری شاه و رژیم پادشاهی را در پایان دهه هفتاد هدف قرارداد. و امروز بیش از سه دهه است که ما که برای یک جنبش عظیم چهارم در کشورمان آماده می‌شویم. 
«ما خودمان را وارثان سه جنبش قبلی وبه‌خصوص نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق می‌دانیم.» او افزود: «قیامهای مردمی به هیچ‌وجه متوقف نمی‌شود و با گذشت زمان یکی بعد از دیگری بالا می‌گیرد».
سوال: در پاریس و در بسیاری از شهرهای دیگر در سراسر جهان، تظاهراتی در حمایت از آنچه جنبش شما آن را به‌عنوان « انقلاب» مردم ایران علیه دیکتاتوری آیت‌الله‌ها توصیف می‌کند، برگزار می‌شود. از نظر شما به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران ، که اپوزیسیون در تبعید را گرد‌هم‌آورده، وضعیت بسیج [مردم در داخل کشور] اکنون چگونه است؟ 
در شرایطی که صحبت از حدود ۵۰کشته، تعداد زیادی مجروح و هزاران دستگیری می‌شود - در شهرهایی که عرصه تظاهرات بوده – برخی اطلاعات حاکی از بازگشت به آرامش است. وضعیت دقیقاً چیست؟ 
حقیقت اول و آخر در رابطه بین مردم ایران و رژیم حاکم بر ایران این است که تمامیت مردم ایران، خواستار سرنگونی رژیم فاشیست مذهبی حاکم بر ایران هستند. این حقیقت سالهاست که معادله اصلی ایران را تشکیل می‌دهد. مقامات خود رژیم در دعواهای داخلی‌شان بارها گفته‌اند که ۹۶درصد مردم ایران مخالف این رژیم هستند و تنها ۴درصد از این رژیم بهره می‌برند. 
رژیم آخوندی تنها با حاکم کردن یک سرکوب مطلق توانسته در قدرت بماند. سرکوبی که با ۱۲۰هزار اعدام سیاسی برجسته می‌شود که اکثر آنها متعلق به سازمان مجاهدین است. این رژیم در تابستان سال ۱۳۶۷، تنها در چند ماه، سی هزار زندانی سیاسی را قتل‌عام کرد. تقریباً تمامی سران کنونی رژیم، در این جنایت بزرگ علیه بشریت درگیر بوده‌اند. 
رژیم توانسته بود طی این سالها یک سانسور شدید را بر اخبار این جنایت حاکم کند و آن را مرز سرخ عبور‌ناپذیر نماید. این امر در سال گذشته با یک فرخوان مقاومت برای احیای خون و پیام آن شهیدان کنار زده شد و این قتل‌عام به یک مسأله جدی داخلی وبین‌المللی تبدیل شد. 
ابراهیم رئیسی که کاندیدای برتر خامنه‌ای برای ریاست‌جمهوری سال قبل بود، یکی از دست‌اندرکاران اصلی آن جنایت بوده و به همین خاطر مجبور شد کنار رود. 
سرکوب زنان، سنگسار، بریدن دست و پا، درآوردن چشم از حدقه، و دهها شکنجه وحشیانه جسمی و روحی علیه زندانیان نمودهای دیگر سرکوب این رژیم است. در عین‌حال مردم ایران به‌شدت فقیر هستند. به‌گفته مقامات رسمی یک‌سوم جمعیت کشور از گرسنگی رنج می‌برند و هم‌چنین ۷۰درصد شاغلان و حدود نیمی از مردم ایران زیر خط فقر به‌سر می‌برند. 
تقریبا دستمزد تمامی کارگران ایران زیر خط فقر است. بیش از ده میلیون بیکار که چند میلیون از آنان فارغ‌التحصیلان دانشگاه هستند. میلیونها نفر معتاد، محیط‌زیست نابود شده، فساد گسترده در بین همه سران حکومت و... بخش دیگری از بیلان این رژیم است. صدور جنگ و تروریسم به کشورهای دیگر و صرف سالانه دهها میلیارد دلار از ثروت مردم ایران در این عرصه و برای پروژه‌های اتمی و موشکی و... چهره دیگر ایران تحت حاکمیت آخوندهای دین‌فروش است. 
اینها گوشه‌یی از وضعیت جهنمی است که آخوندها و پاسداران برای مردم ایران درست کرده‌اند. بنابراین نباید تعجب کرد که همه مردم ایران از شیعه و سنی و مسیحی و پیروان ادیان دیگر وکلیه ملیتها از فارس و کرد و عرب و بلوچ و ترک و... همه یک‌صدا مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر دیکتاتور را فریاد زدند. بله همه مردم ایران خواستار سرنگونی رژیم جنایتکار حاکم و برپایی ایرانی آزاد وآباد و دموکراتیک هستند. 
این قیام تا نقطه کنونی، دربرگیرنده سه تغییر مهم است که هر کدام شکست بزرگ و جبران‌ناپذیری برای رژیم است: نخست این‌که ترس در جامعه ایران ریخته است. و حالا این آخوندها هستند که می‌ترسند. سخنرانی خامنه‌ای و سایر سران رژیم که می‌گویند ما مطالبات شما را قبول داریم اما صف خود را از «اغتشاش‌گران» جدا کنید، بیان همین وحشت است. این اولین بار است که آنها حاضر می‌شوند مطالبات مردم را تأیید کنند. 
دوم این‌که افسانه موهوم قدرت‌مندی سپاه پاسداران باطل شد. سپاه پاسداران از ۳۱سپاه تشکیل داده بود که وظیفه آنها به‌طور خاص مقابله با قیامهای احتمالی در هر یک از استانهای ایران بود. اما آنها نتوانستند مانع بروز قیام شوند. از این مهم‌تر:‌ آنها نتوانستند مانع گسترش سریع قیام در شهرهای ایران شوند. 
سوم این‌که برخلاف دعاوی آخوندها و مماشات‌کنندگان با این رژیم در غرب، این قیام نشان داد که در دل جامعه ایران نیرویی وجود دارد که قادر است چنین قیامی را خلق کند. آنها با فریبکاری ادعا می‌کردند که انگار مخالفان رژیم فقط گروه‌های تبعیدی در خارج ایران‌اند و در داخل ایران جز رقابتهای دو جناح رژیم، چیزی وجود ندارد. حالا خامنه‌ای اعتراف می‌کند (سخنرانی ۱۹دی) که آنچه واقع شده «سازمان یافته» بوده است و توسط مجاهدین خلق رهبری شده است. 
خامنه‌ای در همان سخنرانی ۱۹دی، با نگرانی شدید اشاره کرد که قیام‌ها ادامه خواهد یافت. او باید بسیار بترسد. قیام‌ها بنا‌به‌طینتش ادامه خواهد یافت و موجی پس از موج دیگر برخواهد خاست.

خیلی چیزها در مورد وقایعی که ایران را تکان می‌دهد نوشته شده است. در حالی‌که برخی تحلیل‌گران مبنای تظاهرات را جنگهای خفته بین اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران می‌دانند و می‌گویند که احتمالاً محافظه‌کاران (از جمله طرفداران رئیس‌جمهور سابق احمدی‌نژاد) خشم مردم را وسیله قرار داده‌اند تا «اصلاحات» روحانی را به شکست بکشانند؛ برخی دیگر این تظاهرات را دارای محتوای اجتماعی-اقتصادی می‌دانند. آیا آنچه که «شورش گرسنگان» خوانده می‌شود، انفجار مردمی بر علیه گرانی است؟ بعبارت دیگر آیا رهبری شورای ملی مقاومت این تز را که این تظاهرات خصلتی عمیقاً‌ سیاسی دارد تأیید می‌کند؟ دلیل آن می‌تواند حمله به سمبلهای دیکتاتوری آیت‌الله‌ها و شعارهای ضد خامنه‌ای و... باشد. آیا می‌توانید بیشتر برایمان توضیح دهید؟
این قیام دو پایه اساسی دارد: یکی نارضایتی عمیق مردم از وضعیت معیشتی و مشکلات اقتصادی و اجتماعی است یعنی همان گرانی، فقر، بیکاری، تورم، حاشیه‌نشینی و... است.
دوم- سرکوب و اعدام و کشتار و تبعیضهای قومی و دینی و... در چنین شرایطی حضور یک نیروی سیاسی فعالی که نزدیک به چهار دهه است که خواسته‌های مردم ایران را بازتاب می‌کرده، اکنون در داخل و خارج کشور حضور فعال و تأثیرگذار دارد. شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران، نقطه امید و آرزوهای مردم ایران است مردمی که خواستار پایان دادن تمامیت رژیم ولایت فقیه با تمام دسته‌ها وجناح‌های آن هستند. بی‌دلیل نیست که مردم در خیابانها، همزمان شعار مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر روحانی سرمی‌دادند. بهرحال هر بار که قیام شکل گرفته حتی اگر در ابتدا شکلی از تصفیه‌حسابهای داخلی بین جناح‌ها هم داشته اما به سرعت به یک قیام علیه تمامیت رژیم تبدیل شده است. این چیزی بود که در ۹سال قبل اتفاق افتاد. 
در واقع یکی از تفاوت‌های اساسی قیام امسال با قیام سال ۱۳۸۸این بود که در آن سال، شروع قیام با دعوای انتخاباتی بین جناح‌های مختلف حاکمیت بود. اما این بار از آغاز، نبرد بین محرومان و فقرا و طبقات ستمدیده جامعه با نظام سرکوبگر، جنگ‌افروز و در عین‌حال دزد و غارتگر بود. مردم ایران به‌خاطر فقر، اعضای بدن خود را می‌فروشند. فروش کلیه، قرنیه چشم، و... تجارتی رایج است. کما این‌که برخی از مادران اطفال به دنیا نیامده خود یا کودکان شیرخوار خود را به فروش می‌گذارند. 
در ایران علاوه بر خط فقر که نیمی از مردم را در بر می‌گیرد «خط بقا» را هم تعریف کرده‌اند که منظور زندگی کسانی است که به‌خاطر فقر و ناداری و عدم تغذیه در معرض مردن هستند. نزدیک به بیست میلیون تن در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند واز حداقل امکانات زندگی برخوردار نیستند. 
به این عامل بایستی حضور مجاهدین خلق را در قلب اپوزیسیون ایران افزود. سازمانی با ۵۲سال مبارزه مستمر علیه دو دیکتاتوری شاه وآخوندها و با تقدیم بیش از صد هزار شهید برای تحقق آزادی و دموکراسی در ایران. سازمانی که محور آلترناتیو مردمی یعنی شورای ملی مقاومت است. آلترناتیوی که بر پایه نفی شاه و شیخ، خط محوری سیاسی خود را ترسیم نموده و برای کلیه مسائل جامعه بحرانی ایران راه‌حلهای مردمی، ترقیخواهانه و دموکراتیک ارائه داده است. طرحهای شورای ملی مقاومت برای ایران آینده در مورد حراست از حقوق و آزادیهای مردم، تساوی بین حقوق سیاسی و اقتصادی و اجتماعی زن و مرد، خودمختاری برای کلیه ملیتهای ایران در چارچوب ایران واحد، زیستن در صلح و آرامش با همسایگان و... مطالبی که من آنها را در یک طرح ده ماده‌یی خلاصه وفرموله کرده‌ام که آن را برای انتشار به شما می‌دهم. 
این وضعیتی است که رژیم آخوندی را به‌غایت وحشت‌زده کرده است. خامنه‌ای در روز ۱۹دی، در یک سخنرانی گفت مجاهدین «از ماه‌ها قبل آماده بودند... از چند ماه قبل نسبت به این قضیه که سازماندهی کنند، بروند این و آن را ببینند. کسانی را در داخل نشان کنند، پیدا کنند که بهشان کمک کنند، تا بیایند به مردم فراخوان بدهند. فراخوان را هم آنها دادند. شعار نه_به_گرانی بگذارند. خب این شعاری هست که همه خوششان می‌آید. با این شعار یک عده‌یی را جذب کنند. بعد خودشان بیایند وسط، اهداف خودشان را دنبال کنند، مردم را هم دنبال خودشان بکشند. .“.

شورای ملی مقاومت ایران روی سقوط بسیار نزدیک رژیم ایران شرط‌بندی می‌کند. اما ظرفیت‌های آزار‌رسانی این رژیم – در داخل کشور – و نفوذ فزاینده آن در منطقه دال بر این است که با سرسخت‌تر شدن این رژیم و قدرت آن مواجه خواهیم شد. ۴۰سال بعد از انقلاب اسلامی، آیا شما فکر می‌کنید که رژیم می‌تواند زیر ضربات شدید تظاهرکنندگان سرنگون شود؟ 
اگر از من بپرسید که بالاترین نقطه قوت رژیم آخوندی حاکم بر ایران چیست؟ به شما جواب خواهم داد دروغ و دجالیت. این رژیم استاد برجسته و بی‌نظیر جنگ روانی است و به همین دلیل جنگ روانی که علیه مقاومت ایران پیش برده نیز ابعاد واهمیتش از سرکوب کمتر نبوده است. 
به‌عنوان یک نمونه شناخته شده در حالیکه رژیم آخوندی عمیقترین زخم را بر پیکر واحد فلسطین وارد آورد اما در ظاهر خودش را مدافع فلسطین و حقوق آنها وانمود می‌کند. راستی که به قول قرآن این رژیم کینه ورزترین دشمن اسلام وارزشهای این دین حنیف است. وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ {البقرة/204} 
با این مقدمه اجازه بدهید تصریح کنم که برخلاف ظاهری که از خودش نشان می‌دهد و برخلاف قدرتنماییهای ظاهری رژیم آخوندی بسیار پوسیده وفاسد وضعیف است. امروز دیگر تردیدی باقی نمانده که دخالتهای این رژیم در کشورهای دیگر منطقه در واقع تلاش این رژیم است برای منتقل کردن جنگ بزرگ خودش با مردم ایران به کشورهای دیگر. 
این است مضمون صدور بحران و تروریسم این رژیم که بهایش را مردم سوریه و عراق و یمن و لبنان سایر کشورها پرداخته ودارند می‌پردازند. بنابراین بله مردم ایران و مقاومت سازمانیافته این مردم مصمم به سرنگون کردن این رژیم هستند و آن را سرنگون خواهند کرد. شماره معکوس پایان عمر این رژیم شروع شده است. ممکن است رژیم با اعدام و سرکوب به‌صورت مرحله‌ای بتواند این تحول بزرگ را کمی به تأخیر بیندازد اما با خاطر جمعی می‌گویم که از این سرنوشت گریزی نخواهد داشت. آینده ایران آزادی ودموکراسی وصلح وآبادانی و عدالت خواهد بود.

موضوع تظاهرات در ایران، در قلب جلسه شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت. شورای ملی مقاومت ایران آن را یک پیروزی بزرگ تلقی می‌کند. آیا اپوزیسیون در تبعید از بازی قدرتها بیم ندارد. این‌که این تظاهرات توسط طرف آمریکایی مورد استفاده قرار گیرد تا توافق اتمی را زیر سؤال ببرند و یا از سوی قدرتهای جهانی دیگر (فرانسه یا انگلستان) با این هدف که رژیم ایران را وادار به دادن امتیازهای بیشتر کنند؟ 
هر چند که مطرح شدن سرکوب مردم ایران توسط رژیم آخوندی در شورای امنیت ملل‌متحد یک پیشرفت جدی است، اما تعیین تکلیف آینده ایران بین این رژیم و مردم و مقاومت آن صورت خواهد گرفت. مردم ایران و مقاومت آنها توان سرنگون‌کردن رژیم ولایت فقیه را دارند. 
تنها درخواست ما از غرب این است که بین مردم ایران و رژیم ایران بی‌طرف بمانند و به این رژیم کمک نکنند و در مسیر سرنگونی آن ممانعت نکنند، در کنار رژیم علیه مردم ما نایستند و به حق مشروع مردم ایران برای مقاومت برای آزادی احترام بگذارند. 
همه به‌خاطر دارند که در جریان قیام ۱۳۸۸مردم ایران علیه رژیم آخوندی، این دولت آمریکا بود که در کنار رژیم ایران قرار گرفت. شما می‌دانید که در دهه‌های گذشته همواره دولتهای غربی در کنار رژیم و علیه مردم و مقاومت آنها بوده‌اند. آمریکا مجاهدین خلق را به مدت ۱۵سال در لیست تروریستی قرارداده بود. 
آنها در حمله به عراق، پایگاههای ارتش آزادیبخش ملی ایران را بمباران کردند و دهها تن از برادران و خواهران ما در این جریان شهید شدند. اتحادیه اروپا، انگلستان وکشورهای دیگر نیز ما را وارد لیست‌های تروریستی کرده بودند. ما با اتکا به دادگاهها و وکلای مدافع و با تلاش خودمان توانستیم احکام قضایی علیه این لیستٰها را به‌دست آوریم. 
اما باید این حقیقت را هم یادآوری کنم که وضعیت رژیم آخوندی، امروز تا آنجا متزلزل است و عزم مردم و مقاومت ایران برای سرنگونی آن، تا آنجا قاطع است که کمک‌های خارجی نمی‌تواند این رژیم را از سرنگونی محتوم نجات دهد، هر چند که باعث کمی طولانی‌تر شدن عمر این رژیم شود.

سؤال آخر:‌ شورای ملی مقاومت ایران فراخوان به همبستگی بین‌المللی داده است. از جمله آمریکا و دیگران حمایت خود را از مبارزه مردم ایران برای رهایی از رژیم آخوندها اعلام کرده‌اند. آیا چنین حمایتی نمی‌تواند برای اپوزیسیون یک دست بستگی ایجاد کند؟ چرا که باعث می‌شود به رژیم این دست‌آویز را بدهد که به مداخله خارجی اشاره کند و اعتبار این جنبش را زیر سؤال ببرد تا بعد بتواند آن را سرکوب کند.
دشمن اصلی مردم ایران رژیم جنایتکار ولایت فقیه است که هلاک‌کننده حرث و نسل مردم و کشور ما بوده است. این احساس و فهم عمیق مردم ماست. در تظاهرات اخیر جهان هم این حقیقت را به چشم دید. مردم ایران به بازیهای تبلیغی رژیم عادت کرده‌اند وبرای آن بهایی قائل نیستند. 
از سوی دیگر مردم ایران سازمان مجاهدین را ۵۲سال است تجربه کرده‌اند و شورای ملی مقاومت را ۳۶سال. آنها هرگز فریب تبلیغات این رژیم علیه مجاهدین را نمی‌خورند، بیش از ۱۰۰هزار تن از فرزندان مردم ایران در این مسیر شهید شده‌اند. مردم ایران به‌خوبی می‌دانند که این مقاومت تا بن استخوان مستقل است و سرپای خود ایستاده است.
حقیقت دیگر این‌که مردم ایران طی یک قرن گذشته، سه جنبش بزرگ داشته‌اند: در اوایل قرن بیستم به سلطنت مطلقه پایان نهادند ونظام مشروطه سلطنتی با پارلمان را مستقر ساختند. 
در اواسط قرن بیستم جنبش ملی مردم ایران به رهبری دکتر محمد مصدق نفت ایران را ملی کرد. حرکت سوم، انقلاب علیه نظام شاه و نظام سلطنتی بود که در پایان دهه هفتاد قرن گذشته رخ داد. واکنون ما بیش از سه دهه است که در تدارک چهارمین تحول بزرگ کشورمان هستیم. ما خود را میراث‌دار هر سه جنبش گذشته و به‌خصوص جنبش ملی دکتر مصدق می‌دانیم. 
آنچه در ایران در این سالها گذشته، یک انقلاب عظیم در اندیشه و تفکر سیاسی است. درست است که مردم ما بهای سنگینی پرداخته‌اند اما وقتی انقلاب ما پیروز شود و آخوندها سرنگون شوند، یک پدیده ننگین به اسم بنیادگرایی که دین را سرمایه قدرت و سرکوب کرده است پایان می‌یابد. ودامن اسلام از این پیرایه‌ها پاک می‌شود. 
به‌جای دروغ و سرکوب و نفرت و دجالیت که خود را در لباس دین تحمیل کرده آزادی، محبت، صمیمیت، برادری و عدالت می‌نشیند. و فرهنگ غنی و تاریخ خود ما پشتوانه آن است. اجازه بدهید از طریق روزنامه شما از خواهران و برادران‌مان در الجزایر صمیمانه تقاضا کنم که به‌حمایت از قیام‌ ایران برای تغییر رژیم برخیزند. 
حاکمیت استبداد مذهبی از سال ۱۳۵۷تا کنون، در ایران زیانهای پرفاجعه‌یی به‌مصالح اساسی کشورهای منقطه زده و بخشی از خاورمیانه را در گرداب خون فرو برده است. برقراری آزادی در ایران، بی‌شک این صفحه تاریک را از تاریخ منطقه ما ورق می‌زند و مبشر صلح و همزیستی و پیشرفت‌های همه‌جانبه خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر