۱۴۰۴ فروردین ۲, شنبه

گرامی‌باد خاطره سردار سرفراز ارتش آزادیبخش ابراهیم ذاکری سرداری که نامش را قله‌ها به‌خاطر دارند

 گرامی‌باد خاطره سردار سرفراز ارتش آزادیبخش ابراهیم ذاکری

سردار سرفراز ارتش آزادی‌بخش ابراهیم ذاکریسرداری که نامش را قله‌ها به‌خاطر دارند

سردار سرفراز ارتش آزادی‌بخش ابراهیم ذاکری

آخرین فروردین او، اولین لبخند به جاودانگی بود 

 

آنها که در تمام زندگی خویش برای زندگی و آزادی خلق و به‌بار نشستن یک آرمان انقلابی زیسته‌اند؛ مرگ را به حریم خاطره جاودان‌شان راهی نیست. مرگ آنها ادامهٔ زندگی در فرازی عالی‌تر است.

 

۲فروردین ۱۳۸۲ سالروز درگذشت فرمانده‌یی کبیر از فرماندهان ارتش آزادی‌بخش مجاهد خلق ابراهیم ذاکری است.

همزمان بودن پرواز سردار قهرمان ارتش آزادی، ابراهیم ذاکری با حلول نوروز و مقدم فروردین، به‌خوبی این معنای بلند را بازمی‌گوید. او از آنانی بود که یک عمر در دهان خطر و در دهانهٔ آتشفشان زیست و هر دم با هیبت مرگ مصاف داد. از این‌رو مرگ را مغلوب خود کرد. چه کسی است که هر سال در موسم نوگشتن زمین، شکفتن گل‌ها و انتشار سمفونی عظیم ترنم پرندگان بهاری، نام او را به‌خاطر نیاورد. قله‌های سرکش و آبی‌فام کردستان هنوز صلابت نامش را به‌خاطر دارند. بخشی از تاریخچهٔ جنگ آزادی‌بخش در حساس‌ترین دوران به‌نام او مهر شده است. «صدای مجاهد»، صدای خروش مردم ایران،‌ با ابتکار،‌ ریسک‌پذیری و شجاعت او از کوهی به کوه دیگر جابه‌جا می‌شد تا پیام نبرد مسلحانه در برابر هیولای تنوره‌کش ارتجاع، همیشه پرطنین به‌گوش برسد. آری، شهر نباید خاموش می‌ماند و او هرگز نگذاشت خاموش بماند. 

نام ابراهیم ذاکری هم‌چنین یادآور قهرمانی مردمی بپاخاسته است که نسل اندر نسل در مسیر آزادی گام زده‌اند. مادر قهرمان ابراهیم ذاکری، سکینه محمدی اردهالی(مادر ذاکری)‌ در سن ۷۰سالگی پس از تحمل شکنجه‌های وحشیانه دژخیمان خمینی در سال ۱۳۶۰ تیرباران شد. فرزند ابراهیم ذاکری،‌ مجاهد خلق زهیر ذاکری در حماسه ۱۹فروردین سال ۹۰ در پایداری حماسی در مقابل حمله وحشیانه مزدوران عراقی رژیم که به اشرف یورش برده بودند به‌‌شهادت رسید.

 

زندگی‌نامهٔ کاک صالح 

سردار قهرمان ارتش آزادی، ابراهیم ذاکری که با نام صمیمی و دوست داشتنی کاک صالح در بین رزمندگان مجاهد خلق شناخته می‌شد، الگویی بی‌بدیل از ارزش‌های مجاهدین، فرمانده‌ای دارای صمیمیت و صلابت و سمبلی از جنگاوری و قاطعیت انقلابی بود. مجاهدین، مردم و رزمندگان کردستان این نام را در دوران نبردهای رزمندگان مجاهد در کردستان بر او نهاده بودند و تا پایان زندگی‌اش با وی همراه شد. اکنون نیز مجاهدین هم‌چنان با احترام او و یاران شهیدش را با همین عنوان خطاب می‌کنند.

«کاک صالح» در سال ۱۳۲۶ در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌اش را همان‌جا گذراند. در سال ۱۳۴۴ در دانشکده فنی پذیرفته شد و در سال ۱۳۴۹ با درجه فوق‌لیسانس مهندسی برق فارغ‌التحصیل گردید. برای مدتی در آموزشگاه ذوب‌آهن اصفهان به‌کار پرداخت و مدتی نیز استادیار دانشکدهٔ ارتباطات بود.

او مبارزات آزای‌خواهانهٔ خود را در سال‌های آخر دبیرستان در محافل سیاسی ـ مذهبی‌ نظیر مسجد هدایت(مسجد آیت‌الله طالقانی) آغاز کرد. در دانشگاه نیز از مبارزان فعال جنبش دانشجویی بود. او یک بار در سال ۱۳۵۲ به‌مدت یک سال به اسارت ساواک شاه درآمد و بار دیگر در سال ۱۳۵۴ چند ماه را در زندان سپری کرد. اما در شهریورماه ۱۳۵۵ بار دیگر دستگیر و این‌بار به حبس ابد محکوم شد. در آستانه پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ در شمار آخرین دسته زندانیان سیاسی مجاهد خلق بود که به‌دست مردم آزاد شدند.

وی در اوایل سال ۱۳۵۸ برای برپایی «جنبش ملی مجاهدین» به آبادان رفت و نزدیک به ۲سال مسئول جنبش ملی مجاهدین در آبادان بود، سپس مسئولیت جنبش ملی مجاهدین ـ مرکز خوزستان ـ را در اهواز به‌عهده گرفت. در نخستین انتخابات مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۸ کاندیدای مجاهدین از آبادان بود و به‌رغم تقلب‌های گسترده و جلوگیری از ورود مجاهدین به مجلس، آخوندها قادر به کتمان محبوبیت او در میان مردم نشدند و به‌ناگزیر نامش را پس از نام نفرات انتخاب‌شدهٔ خودشان در آبادان اعلام کردند.

او در سال‌های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ فعالیت‌هایش را در تهران ادامه داد. در اواخر اردیبهشت ۱۳۶۱ به کردستان اعزام شد و پس از مدتی فرماندهی سیاسی ـ نظامی مجاهدین در کردستان و سپس نمایندگی مسئول شورای ملی مقاومت در منطقه کردستان را به‌عهده گرفت.

با تشکیل ارتش آزادی‌بخش ملی ایران،‌ ابراهیم ذاکری، فرماندهی رزمندگان آزادی در منطقه شمال مرز ایران و عراق را به‌عهده گرفت و سلسله عملیات درخشانی مانند عملیات پیرانشهر را علیه قوای دشمن ضدبشری فرماندهی کرد.

در عملیات آفتاب و چلچراغ، به‌عنوان عضو ستاد فرماندهی ارتش آزادی‌بخش، نقشی خلاق ایفا نمود. در حماسه میهنی فروغ جاویدان، فرماندهی محور جلودار را برعهده داشت. در این عملیات به‌هنگام تهاجمی دلیرانه برای شکافتن تنگه چهارزبر، هدف گلوله‌های دشمن قرار گرفت و به‌سختی زخمی شد. اما زخم عمیق و کاری دشمن او را از پا نینداخت.

در سال‌های پس از «فروغ جاویدان» در سلسله تلاش‌های نفس‌گیر در راه اعتلای سازمان رزم ارتش آزادی‌بخش ملی ایران، مجاهدت‌های ارزشمندش در معاونت آموزش و دیگر ارگان‌های ستادی، چشمگیر و فراموش‌ناشدنی است؛ مجاهدت‌هایی که با خاطرات و عواطف انقلابی انبوه رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادی‌بخش عجین شده و کاک صالح را برای رزم‌آوران ارتش آزادی، به الگویی آموزنده از جدیت و صلابت و ایمان به پیروزی تبدیل کرده است.

کاک صالح در سال ۱۳۷۲، پس از تشکیل کمیسیون‌های مختلف شورای ملی مقاومت، مسئولیت کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا را عهده‌دار شد. از آن پس، با فعالیت‌های گسترده این کمیسیون، طرح‌ها و توطئه‌های اطلاعات آخوندی و ارگان‌های تروریستی رژیم، بارها درهم‌شکست.

 

قهرمان خلق و بیماری سرطان 

بیماری سرطان «کاک صالح» ۱۲سال پیش از درگذشتش، شناخته شده بود، اما این بیماری هرگز نتوانست بر اراده پولادین و عزم راسخش در مبارزه بی‌امان با دشمن اثر بگذارد و مانع مجاهدتش شود. تا آخرین دم حیات، شور انقلابی و روحیه رزمندگیش لحظه‌یی فروکش نکرد. روحیه شاداب و صمیمانهٔ او پیرامونش را تحت تأثیر قرار می‌داد و شیفتهٔ خود می‌کرد.

در روز دوم فروردین‌ماه ۱۳۸۲ این یار وفادار مسعود و سردار قهرمان ارتش آزادی در بیمارستان انستیتو کوری پاریس چشم از جهان فروبست.

 

بخشی از پیام مریم رجوی در رثای ابراهیم ذاکری 

«...به‌معنی واقعی، او الگوی گوهر بی‌بدیل زمان بود که در مسیر انقلاب درونی مجاهدین به قلل رفیعی صعود کرده بود و نه تنها خودش بلکه بسیاری از برادران مجاهدش را در این مسیر هدایت کرده و ساخته و پرداخته بود. نمونه تأثیرگذاری بود که هیچ لحظه‌یی را از دست نمی‌داد. در هر برخورد، هر نشست و هر گفتگو با هر فرد، بلافاصله تأثیرات شگرف او را می‌شد دید و برادران و خواهران بسیاری را دیدم که متأثر از او بودند و ویژگی‌های برجسته او را کسب کرده بودند. من در سیمای خیلی از برادرانم کاک صالح را می‌بینم و این آن تنها چیزی است که سوز دل و دردم را قدری تسکین می‌دهد. به همان میزانی که روی دوست و خواهر و برادر و رفیق و همراه مقاومت تاثیر مثبت داشت، دشمن و مزدوران دشمن از او گزیده بودند و کینه داشتند.

۱۲سال مقابله سرسختانه او با بیماری سرطان هم به‌راستی حماسه‌یی خاموش، اما درخشان و تحسین‌ برانگیز بود که تا آخرین لحظات زندگی‌اش در بیمارستان انستیتو کوری پاریس، چشم‌ها را خیره می‌کرد و هر کس که می‌شنید به او آفرین می‌گفت...».

 

بخشی از پیام مسعود رجوی 

«زبانم از توصیف فضیلت‌های او که بسیار مورد علاقه و اعتماد پدر طالقانی هم بود، عاجز است. از شکنجه‌گاه و زندان تا نقشی که در قیام ۲۲بهمن در تهران ایفا کرد و از مسئولیت‌های مختلفش در تأسیس مراکز مجاهدین در آبادان و اهواز و کردستان و تأسیس ارتش آزادی‌بخش ملی ایران، در همه جا از خود اراده و ایمان، پشتکار و شور و شوق می‌پراکند و آدمی را بی‌اختیار مجذوب خود می‌کرد. از آن‌سو، دشمن و مزدورانش از او وحشت داشتند و با تیزترین زبان‌های لجن‌آلود بر او می‌تاختند. در یک‌کلام تمام دوره مبارزاتی و حرفه‌یی ۳۱ساله او درسی و سرمشقی برای جوانان این مرز و بوم و مایه مباهات ملت و مقاومت ایران است. مادر بزرگوارش(مادر ذاکری) نیز در سن ۷۰سالگی پس از شکنجه‌های وحشیانه توسط لاجوردی دژخیم در زندان اوین تیرباران شده بود.

...

خوشا به سرفرازی و مقام والای سردار جاودانه‌فروغ‌ها. سلام خدا و خلق در زنجیر و همه مبارزان و مجاهدان آزادی ایران بدرقه راه پرفروغش باد!»

 

سال ۱۴۰۳ و دو‌مینوی شکست‌های ذلت‌بار خامنه‌ای

 

سال ۱۴۰۳ و دو‌مینوی شکست‌های ذلت‌بار خامنه‌ای

دومینوی شکست‌های ذلت‌بار خامنه‌ای
دومینوی شکست‌های ذلت‌بار خامنه‌ای

با فرا رسیدن نوروز ۱۴۰۴، ایران بار دیگر در آستانه بهاری نو قرار گرفته است؛ بهاری که نه‌تنها نوید طبیعت سرسبز، بلکه آرزوی تحول و رهایی از سال‌هایی پر از چالش و بحران را در دل مردم زنده می‌کند. سال ۱۴۰۳، سالی بود که در آن حاکمیت ولایت فقیه با فراز و نشیب‌هایی بی‌سابقه روبه‌رو شد؛ از مرگ ناگهانی ابراهیم رئیسی تا شکست فاحش خامنه‌ای در نمایشهای انتخاباتی و بالاخره بازگشت مکافات جنگ‌افروزی در منطقه بر پیکر فرتوت نظامش

سال ۱۴۰۳، آیینه‌ای بود از عمق بحران‌هایی که رژیم آخوندی را احاطه کرده است. در این جمعبندی نگاهی خواهیم داشت به مهم‌ترین شکست‌های نظام ولایت فقیه در سالی که گذشت.

 

عمیق‌تر شدن شکاف بین حاکمیت و مردم

سال ۱۴۰۳ در حالی آغاز شد که رژیم ولایت فقیه هم‌چنان تحت تأثیر خیزش‌های انقلابی سال ۱۴۰۱ قرار داشت. این خیزش‌ها، که با شعارهایی علیه استبداد دینی و خواست آزادی و عدالت همراه بود، پایه‌های نظام را به لرزه درآورد. خامنه‌ای، از سال ۱۳۹۷ با انتشار بیانیه «گام دوم انقلاب» تلاش کرده بود با استراتژی «یکدست‌سازی» و «خالص‌سازی»، حاکمیت را در برابر این موج‌های اعتراضی مقاوم کند. این بیانیه، که در چهلمین سالگرد انقلاب با امضای او منتشر شد، خط‌مشی‌ای برای حذف مخالفان داخلی و تقویت نیروهای وفادار به ولایت ترسیم کرد. انتخابات مجلس در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۴۰۲، انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰، و نهایتاً انتخابات خبرگان و دور دوم مجلس در بهار ۱۴۰۳، همگی بخشی از این پروژه بودند که هدف آن صف‌بندی در برابر جنبش‌های مردمی بود.

اما این سیاست نه‌تنها به نتیجه نرسید، بلکه با قیام آبان ۱۳۹۸ و خیزش‌های بعدی، شکاف میان مردم و حاکمیت عمیق‌تر شد. خامنه‌ای در واکنش به این قیام‌ها، در سخنرانی ۶ آذر ۱۳۹۸ تعریفی جدید از «مستضعف» ارائه داد و آن را از «کوخ‌نشینان» به «پیشوایان بالقوه بشریت» تغییر داد. این تغییر واژگانی، در واقع تلاشی برای توجیه سرکوب معترضان و بازنمایی نیروهای وفادار (بسیج) به‌عنوان وارثان زمین بود. با این حال، واقعیت میدان نشان داد که فرودستان و تهیدستان، همانهایی که رژیم زمانی مدعی حمایت از آنها بود، به نیروی اصلی مبارزه علیه استبداد دینی تبدیل شده‌اند.

 

شکست خالص‌سازی و تحریم انتخابات

یکی از بارزترین نمودهای شکست سیاست خالص‌سازی، انتخابات مجلس و خبرگان در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ بود که با تحریم گسترده مردم روبه‌رو شد. این انتخابات که قرار بود مهر تأییدی بر یکدست‌سازی رژیم باشد، به کسادترین نمایش انتخاباتی تاریخ رژیم تبدیل شد. در دور دوم، در ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، مشارکت در تهران به تنها ۷ درصد رسید؛ آماری که حتی با معیارهای سه برابر شده رژیم، فاجعه‌بار بود. این تحریم، بیانگر بی‌اعتمادی مردم به نظام بود و تضادهای درون باندهای اصول‌گرا را نیز آشکار کرد. کشمکش میان «جبهه پایداری» به رهبری صادق محصولی و سعید جلیلی با باند «پادگانی‌ها» به سرکردگی قالیباف، فروپاشی انسجام درونی رژیم را بارز کرد.

 

هلاکت ابراهیم رئیسی

نقطه عطف سال ۱۴۰۳، هلاکت ابراهیم رئیسی در یک سانحه هوایی بود که ضربه‌ای مهلک به پروژه خالص‌سازی وارد کرد. رئیسی، که به‌عنوان مهره‌ای کلیدی در اجرای سیاست‌های خامنه‌ای عمل می‌کرد، با مرگش تعادل شکننده رژیم را بر هم زد. انتخابات ریاست‌جمهوری پس از این واقعه، که در دو دور برگزار شد، با مشارکت کمتر از ۴۰درصد (بر اساس آمار رسمی) یک نمایش پرافتضاح بود. خامنه‌ای که پیش‌تر مشارکت ۴۰درصدی در انتخابات دیگر کشورها را «ننگ» خوانده بود، این بار خود در چنین موقعیتی قرار گرفت.

 

روی کار آمدن پزشکیان؛ تداوم سیاست‌های خامنه‌ای

پس از مرگ رئیسی، مسعود پزشکیان به‌عنوان رئیس‌جمهور جدید در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ روی کار آمد. این انتخاب، که با تأیید مستقیم خامنه‌ای همراه بود، نه‌تنها تغییری در ماهیت رژیم ایجاد نکرد، بلکه بار دیگر وابستگی کامل قوه مجریه به ولایت فقیه را به نمایش گذاشت. پزشکیان از همان ابتدا اعلام کرد که هدفش اجرای سیاست‌های خامنه‌ای و حفظ نظام در برابر خطرات است. کابینه او، که ترکیبی از مهره‌های دولتهای رئیسی و روحانی بود، با هماهنگی کامل با خامنه‌ای و نهادهای امنیتی شکل گرفت. افرادی چون اسماعیل خطیب (وزیر اطلاعات)، عباس عراقچی (وزیر خارجه)، و عزیز نصیرزاده (وزیر دفاع) همگی نشان‌دهنده تداوم خط سرکوب، جنگ‌افروزی، و پروژه‌های اتمی بودند.

خانم مریم رجوی، رهبر مقاومت ایران، در واکنش به این انتصاب تأکید کرد که «در حاکمیت ملایان هیچ‌چیز عوض نشده و نخواهد شد». او پزشکیان را ابزاری در دست خامنه‌ای دانست که برنامه‌یی جز اجرای اوامر ولایت ندارد. این در حالی بود که مردم ایران، با تحریم انتخابات و ادامه اعتراضات، نشان دادند که هدفشان نه اصلاح رژیم، بلکه سرنگونی کامل آن است.

 

جنگ‌افروزی، استراتژی فرار از بحرانهای داخلی

یکی از مهم‌ترین رویدادهای سال ۱۴۰۳، جنگ‌افروزی خامنه‌ای در منطقه بود که با هدف مهار شرایط انفجاری داخل کشور طراحی شد. جنگ غزه، که با حمایت رژیم از گروه‌های نیابتی آغاز شد، به کشته شدن بیش از ۴۰هزار نفر منجر شد و منطقه را وارد بحرانی عمیق کرد. این استراتژی، که با استفاده از موشکها، پهپادها، و نیروهای نیابتی اجرا شد، اهدافی چون مقابله با قیامهای داخلی، تضعیف پیمان ابراهیم، و تقویت هژمونی رژیم در منطقه را دنبال می‌کرد. خامنه‌ای امیدوار بود با صدور بحران به خارج از مرزها، فشارهای داخلی ناشی از تورم، فقر، و نارضایتی عمومی را کاهش دهد.

این قمار استراتژیک نتیجه معکوس داد. حملات هوایی آمریکا و انگلیس به مواضع رژیم در عراق، یمن، و دریای سرخ، و هم‌چنین حمله به کنسولگری رژیم در دمشق که به کشته شدن سرکردگان ارشد سپاه منجر شد، شکست بازی نیابتی را آشکار کرد. ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، در تهران در ۱۰ مرداد ۱۴۰۳، این شکست را عمیق‌تر کرد. خامنه‌ای که وعده «خونخواهی» داده بود، در تله خود ساخته گرفتار شد.

 

هلاکت حسن نصرالله

هلاکت حسن نصرالله در ۷مهر ۱۴۰۳ یک ضربه اساسی به عمق راهبردی و شکست استراتژی جنگ‌افروزی خامنه‌ای بود.

نیویورک تایمز در این رابطه نوشت: «کشته شدن حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله در یک حمله هوایی، به‌طور چشمگیری بازدارندگی کلیدی رژیم ایران را در برابر اسراییل، تضعیف کرده است. رژیم ایران مدتهاست به‌دنبال این بوده که نیروهای نیابتی مورد حمایت خود در منطقه را به‌عنوان خط مقدم در نبرد طولانی‌مدت آن با اسراییل، به‌خدمت بگیرد. کارشناسان روز شنبه گفتند، اما اگر حزب‌الله، به‌عنوان مهمترین دارایی نظامی این رژیم، از بین رفته باشد، ممکن است چاره‌یی جز پاسخ دادن نداشته باشد. تصمیماتی که رژیم ایران می‌گیرد تأثیر قابل توجهی بر مرحله بعدی درگیری فزاینده‌یی خواهد داشت که اکنون منطقه را تهدید می‌کند».

 

سقوط دیکتاتور خون‌ریز سوریه

سقوط رژیم جنایت‌کار بشار اسد در سوریه، که سال‌ها یکی از ستونهای کلیدی فاشیسم دینی حاکم بر ایران در منطقه بود، موجی از تحولات سیاسی را در خاورمیانه به راه انداخت این رخداد، پایه‌های استراتژیک نظام ولایت فقیه را به لرزه درآورده شکنندگی عمق راهبردی آن را بارز کرد.

احمد خاتمی، یکی از چهره‌های ارشد شورای نگهبان و خطیب موقت نماز جمعه تهران، در واکنشی آشکار به این تحول، نگرانی خود را پنهان نکرد. او با لحنی هشدارآمیز از نیروهای نیابتی رژیم در عراق خواست که «هوشیاری خود را حفظ کنند» و «فریب وعده‌های پوچ آمریکا را نخورند». این عضو بانفوذ باند خامنه‌ای هم‌چنین با ساده‌لوحی از نیروهایش خواست تا «جلوی تکفیریها را در همان خاک سوریه بگیرند». اما بخش قابل توجه سخنانش این بود: «نویسندگان ناآگاه و بی‌توجه، با قلم‌های خود دل مردم را خالی نکنند و نگویند که مقاومت از بین رفت. مقاومت پابرجاست و تا بیرون راندن آمریکا از منطقه ادامه خواهد داشت» (۱)

 

آغاز فروپاشی دومینووار عمق راهبردی

برای فاشیسم دینی، که خود را سردمدار بنیادگرایی و تروریسم در منطقه می‌دانست، سقوط خاندان اسد نه‌تنها از دست دادن یک متحد استراتژیک، بلکه شروع فروپاشی زنجیره‌وار دیگر مهره‌های وابسته‌اش بود. ناتوانی سپاه پاسداران و گروه‌های نیابتی در حفظ بشار اسد، ضعف ساختاری این نیروها را آشکار کرد؛ نیروهایی که نه‌تنها فاقد انگیزه و توان کافی بوده و در برابر فشارهای سیاسی و نظامی به‌شدت آسیب‌پذیرند.

در عراق، حشدالشعبی به‌عنوان بازوی اصلی نیابتی ایران، اکنون زیر فشارهای فزاینده داخلی و خارجی قرار گرفته است.

حشدالشعبی که با الگوگیری از بسیج ایران و به بهانه مبارزه با داعش شکل گرفت، به‌سرعت به ابزاری برای گسترش نفوذ فاشیسم دینی در عراق و منطقه تبدیل شد. اما ناکامی سیاست‌های ایران در سوریه نشان داد که عمر این گروه نیز رو به پایان است. این نیروها اکنون با دو چالش بزرگ روبه‌رو هستند: نخست، افزایش نارضایتی داخلی در عراق، جایی که بسیاری آنها را عامل فساد و بی‌ثباتی می‌دانند؛ دوم، ضعف روزافزون نظام ایران که دیگر توان پشتیبانی سابق از این گروهها را ندارد.

 

پایان رویاهای خامنه‌ای

خامنه‌ای زمانی با غرور ابلهانه از «نگاه فرامرزی» و «عمق استراتژیک» سخن می‌گفت و تأکید می‌کرد: «این نگاه وسیع جغرافیایی را از دست ندهید... گاهی از واجب‌ترین واجبات کشور هم مهم‌تر است» (۲). اما امروز، با زیر ضرب قرار گرفتن حوثی‌های یمن و چشم‌انداز فروپاشی این عمق استراتژیک، او باید بیش از همیشه نگران حفظ جایگاه خود باشد.

 

شکست حزب‌الله و از دست رفتن تسلط خامنه‌ای بر لبنان

فاشیسم دینی که سال‌هاست با تزریق پول، تسلیحات به حزب‌الله لبنان، در پی تبدیل این کشور به یکی از پایگاههای اصلی نفوذ خود در منطقه بود و از آن برای گسترش نفوذ در لبنان، فلسطین و حتی عراق بهره می‌جست. پس از هلاکت حسن نصرالله و دیگر فرماندهان کلیدی حزب‌الله با یک شکست فاحش دیگر مواجه شد.

حزب‌الله، که زمانی در میدان نبرد با اسراییل خودنمایی می‌کرد، پس از ناکامی‌های پیاپی، ناچار به پذیرش آتش‌بس شد و به نیرویی بی‌رمق و ناتوان بدل گشت. این شکست آشکار، که با پایان تسلط این گروه بر صحنه سیاسی لبنان و قدرت گرفتن دولت قانونی این کشور همراه بود، تعادل جدیدی را رقم زد. دیگر نیروی قدس نمی‌تواند از مسیرهای زمینی سوریه، سلاح و پول به دست این گروه برساند و تنها روزنه باقی مانده برایش، خطوط هوایی بود.

این نیرو سال‌ها با استفاده از پروازهای تهران به بیروت، چمدانهای مملو از دلار را به حزب‌الله منتقل می‌کرد تا هزینه فعالیت‌های تروریستی، خرید جنگ‌افزار و حفظ نفوذ نظام ایران در لبنان را تأمین کند. اما با فشارهای فزاینده جهانی و لزوم نظارت دقیق‌تر بر فرودگاه بیروت، دولت لبنان این پروازها را ممنوع کرد. این تصمیم درست زمانی گرفته شد که سران رژیم قصد داشتند برای شرکت در مراسم تشییع حسن نصرالله راهی لبنان شوند.

ممنوعیت پروازهای تهران به بیروت، موجی از واکنش‌ها را در میان رژیم ایران و وابستگانش در لبنان به‌دنبال داشت. حزب‌الله در تلاشی نافرجام سعی کرد با بستن مسیرهای منتهی به فرودگاه بیروت، جلوی اجرای این تصمیم را بگیرد، اما ارتش لبنان وارد عمل شد و راه را باز کرد. این ناکامی نشان داد که این گروه نیابتی، که روزگاری اهرم فشار خامنه‌ای در لبنان بود، اکنون توان مدیریت اوضاع را از دست داده و زیر فشارهای داخلی و خارجی در حال فروپاشی است.

 

افزایش افسارگسیخته اعدام و سرکوب

در کنار جنگ‌افروزی، رژیم در سال ۱۴۰۳ به سرکوب داخلی نیز شدت بخشید تا شکست‌های پی‌درپی خود را جبران کرده و قیام را در جامعه شورشی ایران مهار نماید. آمار تصاعدی اعدامها در سال ۱۴۰۳ بهترین گواه این واقعیت است.

توطئه‌های رژیم علیه مقاومت ایران، از جمله ترور نافرجام ویدال کوادراس در مادرید و محاکمه غیابی اعضای مجاهدین، بخشی از این واکنش ذلیلانه در قبال شکستها و در وحشت از قیام در تقدیر بود.

 

بحرانهای اقتصادی و اجتماعی

بحرانهای اقتصادی، از جمله تورم افسارگسیخته و فقر گسترده، در سال ۱۴۰۳ به اوج خود رسید. سیاست‌های رئیسی در این زمینه شکست‌خورده بود و پزشکیان نیز برنامه مشخصی برای حل آن ارائه نکرد. این وضعیت، همراه با تضادهای درون رژیم و آثار مرگ رئیسی، جامعه را به سمت انفجاری جدید سوق داد. جنبش‌ها و خیزش‌های مداوم مردم، که در اعتراضات ورزنه و دیگر مناطق نمود یافت، نشان‌دهنده ورود بحران انقلابی به مرحله‌ای نوین بود.

در ماه‌های آخر سال ۱۴۰۳، قیمت دلار در ایران با شتابی مهار نشدنی رو به افزایش رفت. هنوز معلوم نیست این جهش بی‌وقفه تا کجا پیش خواهد رفت یا چه زمانی متوقف خواهد شد.

«کارشناسان اقتصادی سقف ۹۵ هزار تومانی را برای قیمت دلار تا پایان سال ۱۴۰۳ پیش‌بینی کرده بودند و در آستانه این قیمت قرار دارد. با وجود این‌که کمتر از دو روز کاری تا پایان سال ۱۴۰۳ باقی مانده است؛ اما کارشناسان اقتصادی موضوع افزایش تنشهای سیاسی را در قیمت دلار در مدت باقی مانده از سال مؤثر می‌دانند. آنها محدوده ۹۸هزار تومانی را سقف بعدی قیمت دلار در نظر می‌گیرند» (۳) اما امروز شاهدیم که نرخ برابری دلار بسا افسارگسیخته‌تر همه سقفهای پیش‌بینی شده قبلی را درهم شکسته و فراتر رفته است.

هجوم بی‌امان حاکمیت به معیشت و سطح زندگی مردم برای تأمین هزینه‌های سرکوب و جنگ‌افروزی دیگر حد و مرزی نمی‌شناسد. اکنون سخن گفتن از کوچک شدن سفره مردم بی‌معناست؛ سفره‌ای که دیگر نه گوشت دارد، نه لبنیات، نه روغن و نه حتی حداقل‌های ضروری، برای بیشتر مردم چیزی جز خستگی و درماندگی به جا نگذاشته است.

بحران اقتصادی چنان فراگیر و ریشه‌دار شده که عنوان «ابر بحران» هم برای توصیف آن کم می‌آورد. کاهش رشد اقتصادی، کسری فزاینده بودجه، افزایش بی‌رویه نقدینگی، تورم افسارگسیخته، فروپاشی ارزش پول ملی، موج بیکاری، افت دستمزدها، تعطیلی کارخانه‌ها، بحران آب، برق و گاز، نابودی محیط‌زیست، آتش‌سوزی جنگل‌ها، اختلاس‌های کلان، فقر گسترده، بی‌خانمانی، آسیب‌های اجتماعی، اعتیاد، تن‌فروشی و خودکشی، همگی از ویژگی‌های بارز وضعیت امروز ایران هستند. در این میان، بخشی از منابع کشور صرف سرکوب داخلی، صدور ایدئولوژی ارتجاعی، دخالت‌های آشوبزا و پروژه‌های هسته‌یی می‌شود و بخش دیگر به تاراج کارگزاران حکومتی می‌رود. به جای چاره‌اندیشی برای خروج از این فاجعه، رژیم ثروتهای ملی را غارت کرده، به حراج گذاشته و درآمدهای کشور را خرج سرکوب مردم معترض، کنترل زندگی شخصی آنها و پیشبرد سیاست‌های مداخله‌جویانه کرده است.

 

نوروز ۱۴۰۴ آغازگر فصلی نو

سال ۱۴۰۳ برای حاکمیت آخوندی سالی پر از بحران و شکست بود. از مرگ رئیسی و ناکامی خالص‌سازی تا به گل‌نشستن جنگ‌افروزی آن و نیز و تشدید سرکوب، همه و همه نمودهایی از این بحران و شکست هستند.

این روند هم‌چنان ادامه دارد. با تشدید تنگناهای فاشیسم دینی در زمینه اتمی و چشم‌انداز فعال‌شدن مکانیزم ماشه و نیز حمله آمریکا به نیابتی‌های این رژیم در یمن شاهد وضعیت جدیدی هستیم.

در نقطه مقابل، اعتلای مقاومت ایران و پیروزیها و دست‌آوردهای چشمگیر آن در عرصه بین‌المللی، افزایش کمی و کیفی فعالیت کانون‌های شورشی و هم‌چنین تحریم گسترده انتخابات، پیام روشنی داشت: خواست مردم ایران نه اصلاح و رتوش وضعیت موجود و نه بازگشت به وابستگی و دیکتاتوری شاهنشاهی، بلکه سرنگونی کامل ولایت فقیه است. بی‌گمان نوروز ۱۴۰۴ آغازگر فصلی نو در تاریخ معاصر ایران است و پیشاپیش آن را به خلق قهرمان، مجاهدان آزادی‌ستان و کانون‌های شورشی تبریک می‌گوییم.

 

منابع:

(۱) فرارو. ۲۷ آذر ۱۴۰۳

(۲) سایت خامنه‌ای. ۱۰ مهر ۱۳۹۸

(۳) شهر خبر. ۲۷اسفند ۱۴۰۳

طنز روزگار - به قلم مجاهد خلق مرضیه باباخانی

 طنز روزگار - به قلم مجاهد خلق مرضیه باباخانی

طنز روزگار بقلم مجاهد خلق مرضیه باباخانی

(مرضیه باباخانی، زنی که خودش را به آتش کشید تا خورشید بماند و بتابد و بتابد و بتابد.)
خانم رجوی که «اردک بپا» به دنبالش می‌گشت پیدا شد، رفته بود یک جفت گروگان از چنگ ملایان بیرون بیاورد!
(مرضیه باباخانی، خودسوزی در حمله ۱۳۰۰ پلیس در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ و سپس ۵۰عمل جراحی)
این مژدگانی کلاغ قرمز «مارکسیست اسلامی» همان «لولو خرخره رژیم تهران از ۴۴ سال پیش» به قلم‌زنان اجباری در «اردک» بپاست. آنان که می‌گویند از ۲۰سال پیش (۲۰۰۵) خانم رجوی را تعقیب می‌کرده و هر یورو را هم می‌شمرده و روزانه ثبت می‌کردند!
هم‌چنین می‌گویند قبل از این‌که مقالهٔ سفارشی روی آنتن برود، از طریق اطرافیان با او تماس گرفته‌اند اما او فرصتی برای پاسخ نداشته!
در این داستان پلیسی جنایی جیمز باند در نقش ناجی گروگانها با «۴ماشین سیاه» در حالی که کاپشنش را روی سرش انداخته و چهره‌اش پشت یک ماسک جراحی پنهان است» به «قلب پارک ۱۳۰ هکتاری ناپلئون ۳» می‌رود.
باکی ندارد که او را هم مانند کاظم رجوی در ژنو یا محمدحسین نقدی در رم یا زهرا رجبی در استانبول و آلخو ویدال کوادراس در مادرید هدف گلوله و رگبار قرار دهند.
در ویلپنت (۲۰۱۸) دیپلمات تروریست بمب‌گذار به مزدوران گفته بود بمب کشنده را هر چه نزدیکتر به خانم رجوی کار بگذارند. در این گردهمایی بیش از ۵۰۰شخصیت برجسته سیاسی از اروپا و آمریکا شرکت داشتند.
تا دیروز به‌گفته ملایان عراق، عربستان سعودی، اتحاد شوروی، صهیونیسم بین‌الملل و استکبار جهانی و لابد با «بشکه» به او پول نقد می‌دادند اما حالا معلوم شده که پولها از «همیاریهای اجباری» می‌آید که آخرین آن «یک تله‌تون» ۷میلیون یورویی که من هم شرکت داشتم.
تاریخچه این جنبش به‌طور خلاصه ۶۰سال «اجبار» و اعدام است. «طلاق اجباری»، «خودسوزی اجباری» و حالا «همیاری اجباری».
دو هفته قبل از افترائاتی که به خورد «اردک» داده شده بود، قضاییه ملایان در تهران سی‌امین جلسه را برای اعدام خانم رجوی و بیش از ۱۰۰تن از همراهان او برگزار کرد.
آیا کسی می‌داند چرا اردک وارد دریای خون بین فاشیسم دینی با مجاهدین خلق شده است؟ چه کسی اجبار کرده است؟
Image

اولتیماتوم ترامپ به تهران؛ ۸ شرط برای مذاکره یا حمله نظامی

 اولتیماتوم ترامپ به تهران؛ ۸ شرط برای مذاکره یا حمله نظامی

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا
دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا

عبدالخالق عبدالله مشاور سابق محمد بن زائد رئیس امارات روز اول فروردین در پیامی در شبکه ایکس خود نوشت:

بیش از یک منبع تأیید کردند که پیام ترامپ به سران رژیم ایران حامل هشداری به تهران است مبنی بر این‌که ممکن است با یک اقدام نظامی گسترده مواجه شود مگر این‌که موافقت کند پای میز مذاکره برای دستیابی به توافق جدید هسته‌یی بنشیند. هم‌چنین نشست پیشنهادی آمریکا و ایران باید در خاک امارات برگزار شود. ترامپ در این نامه هشت درخواست اساسی از ایران مطرح کرده است:

۱. توقف کامل برنامه هسته‌یی ایران

۲. تعطیلی غنی‌سازی اورانیوم

۳. قطع ارسال سلاح به حوثی‌های یمن

۴. قطع حمایت مالی از حزب‌الله لبنان

۵. انحلال گروه‌های مسلح وابسته به حشدالشعبی در عراق

۶. مهلت دوماهه برای اجرای این شروط

۷. در صورت پذیرش، لغو تحریم‌ها و پایان دادن به انزوای ایران

۸. در غیر این‌صورت، اقدام نظامی گسترده علیه ایران

 


تف قورباغه هیچوقت به کبوتر نمی‌رسد

 تف قورباغه هیچوقت به کبوتر نمی‌رسد

توئیت دومینیک آتیاس
توئیت دومینیک آتیاس

«تف قورباغه هیچوقت به کبوتر نمی‌رسد». ولی اتهام بزن اتهام بزن یک چیزی باقی می‌ماند. این هدفی است که ملاهای جنایتکار دنبال می‌کنند. اما مانورهای آنها پی‌آمد وحشت آنها از شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین است. حق دارند چون وقتشان به‌سر آمده.

اطلاعیه – ۲۱ مارس ۲۰۲۵ سقوطی تازه در دیپلماسی گروگان‌گیری رژیم ایران

 

اطلاعیه – ۲۱ مارس ۲۰۲۵

سقوطی تازه در دیپلماسی گروگان‌گیری رژیم ایران

اطلاعیه ۲۱ مارس۲۰۲۵
اطلاعیه ۲۱ مارس۲۰۲۵

اطلاعیه – ۲۱ مارس ۲۰۲۵

اطلاعیه – ۲۱ مارس ۲۰۲۵

سقوطی تازه در دیپلماسی گروگان‌گیری رژیم ایران

کارزار تخریب (ترور شخصیتی) علیه اپوزیسیون ایران در ازای آزادی یک گروگان فرانسوی از ایران

کمیته همبستگی آلمان برای ایران آزاد (DSFI)، که متشکل از چندین نماینده سابق و کنونی پارلمان و فعالان حقوق‌بشر است، از آزادی الیویه گروندو، گروگان فرانسوی زندانی در ایران، استقبال می‌کند. اما در عین‌حال، این کمیته کارزار تخریبی و اتهامات بی‌اساس علیه مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران (NWRI)، را که درست پیش از آزادی این گروگان منتشر شده، به‌شدت محکوم می‌کند.

در تاریخ ۱۸ مارس ۲۰۲۵، مجله طنز فرانسوی Canard Enchaîné مقاله‌یی منتشر کرد که شامل اتهامات بی‌اساس علیه مریم رجوی، به‌ویژه شامل ادعاهای نادرست درباره سوءاستفاده مالی بود. این مقاله بر اتهاماتی استوار بود که ۲۰سال پیش مطرح شده بود و پس از ۱۲سال تحقیقات بی‌نتیجه، در سال ۲۰۱۲ به‌طور کامل رد شد.

با این حال، رسانه‌های حکومتی ایران بلافاصله این ادعاها را دستاویز تبلیغات خود قرار دادند و برای تخریب مقاومت ایران از آن سوءاستفاده کردند.

علاوه بر این، اتهام «فرقه اسلامی-مارکسیستی» بودن سازمان مجاهدین خلق (MEK) – که یکی از اعضای شورای ملی مقاومت ایران (NWRI) است – به قدمت جمهوری اسلامی تحت حاکمیت ملاها بازمی‌گردد، اما هرگز هیچ سند و مدرکی برای اثبات آن ارائه نشده است.

دو روز پس از انتشار این مقاله، دولت فرانسه آزادی الیویه گروندو را تأیید کرد. او در سال ۲۰۲۲ بازداشت و به جرم انتسابی جاسوسی به پنج سال زندان محکوم شده بود.

این نخستین باری نیست که رژیم ایران از گروگان‌گیری خارجیان به‌عنوان ابزار فشار برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کند. دو نمونه اخیر از این تاکتیک عبارتند از:

آزادی اسدالله اسدی، دیپلمات-تروریست رژیم ایران که در سال ۲۰۱۸ به‌دلیل برنامه‌ریزی برای بمب‌گذاری در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران دستگیر و به ۲۰سال زندان محکوم شد. اما در یک معامله ننگین با بلژیک، او در ازای آزادی دو گروگان غربی آزاد شد.
آزادی حمید نوری، از مقامات زندانهای ایران که در قتل‌عام ۱۹۸۸ علیه دهها هزار زندانی سیاسی (اکثراً اعضای مجاهدین خلق) نقش داشت. او در سوئد محکوم به حبس ابد شده بود، اما دولت سوئد در ازای آزادی یک گروگان سوئدی در ایران، او را آزاد کرد.

این نمونه‌ها نشان می‌دهد که رژیم ایران از دیپلماسی گروگان‌گیری برای امتیازگیری سیاسی و رهایی جنایتکاران خود از مجازات استفاده می‌کند.

این معاملات نه‌تنها عدالت و دستگاه قضایی اروپا را به سخره می‌گیرند، بلکه بیش از همه به مردم ایران، مقاومت آنان و خواست عدالت‌خواهی هزاران انسانی که تحت سرکوب و ترور رژیم ایران رنج برده و می‌برند، آسیب می‌زنند.

یکی دیگر از اهداف دیپلماسی گروگان‌گیری رژیم ایران، تضعیف و محدود کردن فعالیت اپوزیسیون مشروع ایران، به‌ویژه سازمان مجاهدین خلق (MEK) و شورای ملی مقاومت ایران (NWRI) است. رژیم تلاش می‌کند با این روش‌ها، آلترناتیو دموکراتیک خود را از مشروعیت بیندازد و آن را برای افکار عمومی غیرقابل پذیرش جلوه دهد.

کمیته همبستگی آلمان برای ایران آزاد (DSFI) به‌شدت تسلیم‌شدن مکرر اروپا در برابر دیپلماسی گروگان‌گیری رژیم ملاها را محکوم می‌کند. اروپا باید به‌جای حمایت از این بازیهای کثیف، پیام روشنی به رژیم ایران بدهد که از آزادی و دموکراسی در ایران حمایت می‌کند، نه این‌که نیروهایی را که برای تحقق این هدف تلاش می‌کنند، سد نماید.

ما هم‌چنین به‌شدت محکوم می‌کنیم که برخی رسانه‌های اروپایی بارها و بارها به ابزار تبلیغاتی رژیم ایران تبدیل شده و مقالاتی را بدون بررسی صحت آنها منتشر می‌کنند، در حالی که این اتهامات و مطالب تخریبی، بدون کم‌و‌کاست از سناریوهای طراحی‌شده وزارت اطلاعات رژیم ایران کپی‌برداری شده‌اند.

کمیته همبستگی آلمان هم‌چنین حمایت نامحدود خود از خانم مریم رجوی را که از به‌رسمیت شناخته شدگی جهانی برخوردار است، مورد تأکید قرار می‌دهد. ما واقف هستیم که مریم رجوی به‌خاطر این‌که هدایت مؤثرترین و بزرگترین اپوزیسیون سازمان‌یافته ایران را برعهده دارد همواره به‌عنوان دشمن شماره ۱ در کانون حملات فیزیکی و تبلیغاتی رژیم ایران قرار دارد.

کمیته همبستگی آلمان برای ایران آزاد (DSFI) و حامیان متعهد مقاومت ایران هرگز تحت تأثیر این معاملات شرم‌آور قرار نخواهند گرفت و به مبارزه خود برای یک ایران آزاد ادامه خواهند داد.

برنامه ۱۰ ماده‌ای خانم مریم رجوی برای ایران پس از سرنگونی رژیم، که بر آزادی، دموکراسی، برابری و جدایی دین از دولت تأکید دارد، معیار اصلی ارزیابی این جنبش است. به‌جای پرداختن به تبلیغات رژیم علیه خانم رجوی، ارزیابی این جنبش باید بر مبنای برنامه و ارزش‌های آن باشد.

امضاکنندگان تاکنون:

لئو داتسن برگ (رئیس کمیته همبستگی آلمانی – نماینده سابق مجلس فدرال)، مارتین پاتسلت (عضو هیأت رئیسه کمیته همبستگی آلمانی -نماینده سابق مجلس فدرال)، کارستن مولر (نماینده مجلس فدرال از حزب دمکرات مسیحی)، توماس لوتسه (نماینده مجلس فدرال از حزب سوسیال دمکرات)، کاترین بورنمولر (رئیس افتخاری جامعه بین‌المللی حقوق بشر)، دکتر کریستینا ماریا بامل (اسقف منطقه‌ای کلیسای پروتستان برلین)، کریستیان کالدرونه (نماینده مجلس ایالت نیدرزاکسن)، هرمان یوزف شارف (نماینده مجلس ایالت زارلند)، پروفسور کریستف دگنهارت (حقوقدان – استاد حقوق دولت)، نوربرت گایس (نماینده سابق مجلس فدرال)

درخواست رسمی الشرع از پوتین برای تحویل بشار اسد و محاکمه در سوریه

 درخواست رسمی الشرع از پوتین برای تحویل بشار اسد و محاکمه در سوریه

درخواست استرداد اسد برای پوتین 

الشرع از روسیه درخواست استرداد اموالی را کرده که بشار اسد قبل از فرار به روسیه به مسکو انتقال داده.

منابع «العربیه» روز شنبه اعلام کردند که احمد الشرع، رئیس‌جمهوری سوریه، به‌طور رسمی از ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، درخواست کرده که بشار اسد را برای محاکمه در خاک سوریه تحویل دهد.

اوایل این ماه، خبرگزاری «رویترز» نیز به نقل از منابع دیپلماتیک گزارش داده بود که الشرع از روسیه درخواست استرداد اموالی را کرده که بشار اسد قبل از فرار به روسیه به مسکو انتقال داده بود.

این منابع تأکید کردند که هیئت روسی که به‌تازگی از دمشق بازدید کرده است، به الشرع اطلاع داده‌اند که اسد هیچ پولی را به روسیه منتقل نکرده است.

در مورد احتمال تحویل بشار اسد به دمشق، «رویترز» به نقل از یک منبع روسی گزارش داد که روسیه با تحویل اسد موافقت نخواهد کرد. این منبع تأکید کرد که اساساً چنین درخواستی از روسیه مطرح نشده است.

در جریان سفر هیئت روسی به دمشق، مقامات سوری احتمال بازگشت اسد به سوریه را مطرح کردند.

به گفته یکی از منابع، در جریان دیداری که سه ساعت با میخائیل بوگدانوف، معاون وزیر خارجه روسیه، به طول کشید، مقامات سوری تاکید کردند که موضوع بازگشت اسد به سوریه مانع بزرگی برای بازسازی روابط دو کشور نخواهد بود.العربیه فارسی

د