پاسخ کانونهای شورشی به رنج کولبران و سوختبران
- مقاومت
- 1403/01/17
پس از اختراع چرخ در دورههای میان نوسنگی و عصر برنز یعنی در حدود ۳۵۰۰سال قبل از میلاد، در کمتر برههای و کمتر جایی از سیر تاریخ بشر دیده شده که حجم انبوهی از جوانان و استعدادهای یک سرزمین در صفهای طولانی، بهجای استفاده از تکنولوژی و ماشینآلات و یا استفاده از ابزاری همچون گاری، ارابه، درشکه و یا حتی بهکارگیری چهارپایان باربر، کالاهایی با وزن بهطور متوسط بین ۲۵ تا ۵۰کیلوگرم (و بعضی اوقات تا ۱۰۰کیلوگرم و بیشتر) را تا مسافتهای طولانی بر روی دوش خود حمل کنند.
اما چه میشود کرد که یکی از دستاوردهای شوم حاکمیت ولی فقیه در سرزمینی با حجم عظیمی از ذخایر نفت و گاز دنیا و با منابع طبیعی هنگفت، پیدایش شغلهای کاذب از جمله کولبری برای بهدست آوردن لقمهای نان و زنده ماندن است.
این حرفه که مثل سوختبری، زبالهگردی، جمعآوری ضایعات و... منبع درآمد بسیاری از خانوادهها شده است تا چند دهه قبل در فرهنگ عمومی مردم ایران ناشناخته بود اما اینک به شغلی محوری در شهرهای کردستان تبدیل شده است بهطوریکه طبق آمار خود رژیم، شهرستانی با ابعاد «نوسود کرمانشاه که ۲۰۰۰نفر هم جمعیت ندارد، محل تردد روزانه ۲۰هزار کولبر شده است». (تابناک، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳)
رژیم آخوندی در نتیجهی «عادیسازی شر» یعنی تلاش برای طبیعی جلوه دادن بیعدالتیها و جنایاتش با مجبور کردن جوانان به روی آوردن به چنین پیشههایی، ایرانیان را دههها و سدهها به عقب برده است. رسانههای خودش این حرفه را «نوعی بردهداری نوین» مینامند که «با کرامت و ارزشهای انسانی همخوانی ندارد»، (شرق، ۲۰ بهمن ۱۳۹۵)
البته عمق فاجعه اینجاست که این شغل ِضد ِکرامت انسانی، اکنون چنان ابعادی پیدا کرده است که در رستههای «کولبری با تحصیلات عالی»، «زنان کولبر»، «کودکان کولبر»، «دختران کولبر» و حتی «پیرزنان کولبر» نیز شاخه دوانده و همه اینها تازه در شرایطی است که بخت و اقبال همراه کولبران باشد و آنها بتوانند از کمین شلیک مزدوران آتشبهاختیار رژیم بگذرند و سالم به مقصد برسند.
هدیه نوروزی ولایت فقیه!
در روزهای عید و در حالی که با فرا رسیدن فصل بهار، مردم ایران باید در تعطیلات و سفرها و دید و بازدیدهای نوروزی میبودند بسیاری از کولبران مجبور بودند خانه و کاشانه خود را رها کنند و قدم در راهی بگذارند که انتهایش شاید هیچگاه بازگشت به خانه نبود.
تاریکی و لغزندگی گذرگاههای پرشیبوخطر، برف و سرمای سوزان کوههای کردستان، انواع و اقسام مین و مواد انفجاری رهاشده در معابر تنگ و تاریک به سردمداری گزمههای گرگصفت خامنهای در گردنهها و وادیها، مرگ و نیستی را تبدیل به هدیه نوروزی از جانب حاکمیت ولایت فقیه به مردم این خطه محروم کردهاند.
در صبح شنبه ۴فروردین یکی از کولبران اهل جوانرود بر اثر شلیک مستقیم پاسداران جان باخت. در روزهای بعد،کولبر دیگری در پیرانشهر از سرما یخ زد و پیکرش پس از دو روز جستجو پیدا شد. دیگری با ۱۷سال سن که بهطور قانونی هنوز کودک محسوب میشود در اثر شلیک ماموران جنایتکار زخمی شد و باز زخمی شدن دو تن دیگر و مجروح شدن چهار تن پس از آنها در مرز هورامان و دستگیری ۱۱ تن دیگر در اطراف مریوان و...
و تازه همه این خبرها، بخشی کوچک از بدبختیهای کولبران است و حدیث درد و رنج سوختبران بلوچ و سایرین نیز در همین روزهای بهاری دست کمی از این اندوه بیپایان ندارد...
پاسخ کانونهای شورشی
در بین همه این اخبار ناگوار و این قصهی پرغصه، البته نور امیدی هست، البته که تکامل متوقف نمیشود و هستند ارادههایی پولادین که سیطره سیاهی و تباهی را بر نمیتابند، انسانهایی آگاه و فداکار که حاضرند برای پایان دادن به غم و رنج مردم ایران هر قیمتی را که لازم باشد پرداخت کنند، نامشان «کانونهای شورشی» است.
آنها با انفجار در شهرداری غارتگر منطقه ۱۲ در اصفهان، به قتل آن کولبر در روز ۴ فروردین در مرز نوسود، واکنش نشان دادند، با انفجار در اداره فرهنگ و ارشاد رژیم در ایرانشهر، به شلیک پاسداران و قتل کولبر دیگری در روز ۵ فروردین در مرز بانه و نوسود پاسخ دادند و در گرگان نیز به مرکز مدیریت یک حوزه جهل و جنایت تهاجم کردند تا بخشی از انتقام جنایت شلیک پاسداران به کولبران در روزهای ۸ و ۱۲ فروردین را بگیرند.
عملیات نوروزی کانونها در شهرهای دیگر از جمله تهران، بم و کرمان و در هم کوبیدن کمیتههای امداد خمینی، دفاتر امامجمهها و ادارات رژیم، پاسخهای دیگری به سایر جنایات رژیم همچون شلیک و کشتار سوختبران و تخریب خانههای مردم بود.
بدیهی است که انتقام نهایی همه این داغ و درد تنها با سرنگونی چپاولگران عمامهدار گرفته خواهد شد اما تا همین جا هم کانونهای بیمدعا و پاکباز شورشی نشان دادهاند که اجازه نخواهند داد که رژیم قرونوسطایی آخوندی مردم را به ماقبل تاریخ برگرداند،
با گسترش کمی و کیفی خودشان و عملیاتشان اجازه نخواهند داد شر و جنایت در ایران زمین عادی شود،
با حداکثر مسئولیتپذیری و انواع و اقسام ابتکارات در بستری از ریسکپذیری و خطر کردن اجازه نخواهند داد ولایت فقیه هر بلایی بر سر مردم بیاورد،
همانطور که در روزهای بهاری غوغا کردند و شعلههای کارزار نوروزی را برافروخته نگه داشتند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر