۱۴۰۴ مهر ۲۱, دوشنبه

شکاف رسانه‌ای، سوختن «عمق تا مدیترانه» و چرا خامنه‌ای در جنگ و صلح بازنده است

 شکاف رسانه‌ای، سوختن «عمق تا مدیترانه» و چرا خامنه‌ای در جنگ و صلح بازنده است


خامنه ای صلح را بدتر ازجنگ یعنی طناب دار خودش میداند

۱) شکاف آشکار در رسانه‌های حکومتی

چند روزنامه‌ی نزدیک به حاکمیت، برخلاف گذشته، درباره ادامه‌ی جنگ و هزینه‌هایش «دو حرف» می‌زنند. «عقلانیت» و پایان‌دادن به جنگ در برخی تیترها دیده می‌شود، اما رسانه‌های تندرو هنوز از «پیروزی» می‌نویسند. همین دوصدایی یعنی خط رسمی شکسته است؛ دیگر اجماعی پشت شعارهای قدیمی نیست. این شکاف، نشانه‌ی فشار واقعیت است: اقتصاد خسته، جامعه ناراضی، و دیپلماسی زیر بارِ هزینه‌های تحریم و انزوا.

صدای رسانه‌ها 

عملگرا / منتقد ادامه جنگ

  • جمهوری اسلامی: وقتِ پایان‌دادن به جنگ و رفتن پای روندِ سیاسی است؛ ادامه‌اش فقط هزینه می‌سازد.

  • اطلاعات: آتش‌بس و کمک انسانی، اولویت فوری مردم است؛ صلح باید محور سیاست باشد.

  • اعتماد: شعارِ «پیروزی کامل» جای واقعیت را نمی‌گیرد؛ مذاکرات را باید جدی گرفت.

  • شرق: راه‌حل پایدار، ترکیبِ آتش‌بس، تبادل، و نقشهٔ بازسازی است—با نقش فعالِ میانجی‌ها.

تندرو / حامی ادامه فشار

  • کیهان: مقاومت باید تا تحقق اهدافش ادامه یابد؛ آتش‌بس بدون امتیاز واقعی، خیانت است.

  • جوان: مذاکره اگر تضمینِ میدان نباشد، اتلاف وقت است؛ فشار باید بماند.

  • وطن امروز: عقب‌نشینی یعنی باخت در روایت؛ باید دست بالا حفظ شود.

  • فارس (رویکرد رسانه‌ای نزدیک به سپاه): هر توافقی بدون بازدارندگیِ میدانی، بی‌اثر است؛ محور مقاومت باید تقویت شود.

پیام کلی چیست؟: دوصداییِ آشکار—بخشی از رسانه‌های داخل خواهان آتش‌بس و مسیر سیاسی، بخشی دیگر هنوز بر ادامهٔ فشار و «پیروزی کامل» پافشاری می‌کنند. همین شکاف نشان می‌دهد روایت رسمیِ واحد ترک برداشته.

۲) راهبردی که سوخت: از «هلال شیعی» تا «عمق تا مدیترانه»

سال‌ها ستون سیاست منطقه‌ای تهران این بود: گسترش نفوذ از تهران تا مدیترانه با تکیه بر گروه‌های همسو در عراق، سوریه و لبنان؛ اسمش هرچه باشد—«عمق استراتژیک» یا «هلال»—محورش روشن بود: جنگ نیابتی دائم برای چانه‌زنی و مهار رقیب.
اما جنگ غزه ورق را برگرداند. هرچه مسیر آتش‌بس و تبادل جلو رفت و میز مذاکره‌ در دوحه و قاهره و قاهره/شرم‌الشیخ جدی‌تر شد، قیمت جنگ‌افروزی برای تهران بالا رفت و مزیتِ «جنگِ دائمی» ریخت. وقتی روند صلح جان بگیرد، بازارِ «جنگ نیابتی» کساد می‌شود.

۳) چرا خامنه‌ای در جنگ بازنده شد؟

  • هزینه بی‌دستاورد: جنگ طولانی، بدون «پیروزی محسوس» برای متحدان میدانی، فقط انزوا و فشار را بیشتر کرد.

  • فروپاشی روایت: مردم منطقه و افکار عمومی دنیا چیز دیگری می‌خواهند: نان، دارو، مدرسه، بازگشت گروگان‌ها—نه وعده‌ی «پیروزی بزرگ» در آینده‌ی نامعلوم.

  • فشار درون‌حکومتی: وقتی روزنامه‌های درون نظام هم از «عقلانیت» حرف می‌زنند، یعنی اتاق فرمان از خودش مطمئن نیست.

۴) و چرا در صلح هم بازنده است؟

  • نشست‌های صلح بدون تهران پررنگ‌تر است: هرچه روند آتش‌بس و بازسازی جلو می‌رود، جای نقش تخریبی تنگ‌تر می‌شود. اگر بیاید، باید با قواعدی بازی کند که خودش نمی‌پسندد؛ اگر نیاید، صحنه را واگذار می‌کند.

  • ریزش اهرم‌ها: با آزادی گروگان‌ها و تبادل زندانیان، ابزار همیشگی فشار کم‌اثر می‌شود.

  • بازگشت سیاست به زندگی: وقتی گذرگاه‌ها باز شوند و کمک‌ها بروند داخل، روایت ترس کار نمی‌کند.

۵) پیامد داخل ایران

  • اقتصاد و اتمی: نگرانی از تحریم‌های تازه و کسری‌ها بالاست؛ همین است که تیترهای «عقلانی» زیاد شده.

  • سرکوب حقوقی: برای پوشاندن ضعفِ بیرون، طرح‌های سخت‌گیرانه‌ی امنیتی در داخل پیش می‌رود؛ اما این هم به‌جای حل مساله، صورت‌مساله را بزرگ‌تر می‌کند. نیکار


جمع‌بندی خیلی کوتاه

  • گروگان‌ها و شرم‌الشیخ: مسیر آتش‌بس و تبادل روشن شده و نشست شرم‌الشیخ قرار است نقشه‌ی صلح و بازسازی را بچیند—با یا بدون تهران.

  • حکم نهایی: خامنه‌ای در جنگ باخت و در صلح هم می‌بازد؛ چون راهبرد «جنگِ دائمی» سوخته و روایتش دیگر خریداری ندارد. طنابِ دارِ این سیاست، همین صلح است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر