بازی خاموش تهران برای زمینزدن روند صلح غزه جلال ارانی
![]() |
من طی روزهای اخیر، ارزیابیهایی از درون نهادهای رسمی ایران را مرور کردم. این ارزیابیها آتشبس را پایان درگیری نمیدانند، بلکه آن را صحنهای جدید از جنگ تلقی میکنند. هدف، یافتن نقاط ضعف در سازهٔ صلح و فشار بر همان نقاط است.
«دست» در خارج، «مشت» در داخل
در خارج از کشور، خط رسمی ایران این است که تصمیمها با «مردم و مقاومت فلسطین» است و هر طرحی که چهار شرط توقف کشتار، عقبنشینی، کمکرسانی و بازسازی را داشته باشد، پذیرفتنی است. اما این پذیرش نتیجه است، نه فرآیند — فرآیندی که ایران در آن حضور ندارد.
در داخل، منابر و رسانههای حکومتی طرح صلح را «دام غرب» میخوانند، بر دو بند حساس تمرکز میکنند: خلع سلاح حماس و تشکیل دولت موقت تکنوکرات در غزه. این روایت، پایگاه ایدئولوژیک رژیم را فعال نگه میدارد و از رهبری در برابر اتهام تسلیم محافظت میکند.
صندلی خالی
ایران از حضور در مذاکرات قاهره و شرمالشیخ خودداری کرد، و آن را نشانهٔ «پاکی اخلاقی» دانست — اما در واقع، این اقدام برای حفظ قابلیت انکار بود: اگر توافق شکست بخورد میگویند «ما هشدار داده بودیم»، و اگر پیش برود، رسانههای حکومتی آن را نتیجهٔ خواستههای خود (کمکرسانی، بازسازی، حسابرسی) میخوانند.
دفترچهٔ راهنمای کارشکنی (در رسانهها و یادداشتهای داخلی)
-
سوءاستفاده از ابهام فاز دوم:تمرکز بر نقاط مبهم مانند تعریف خلع سلاح و چگونگی نظارت بر آن. هدف، نه نابود کردن آتشبس بلکه شکننده نگهداشتن آن است.
-
شخصیسازی بیاعتمادی:تمرکز بر نخستوزیر اسرائیل و القای اینکه او برای بقا به تنش نیاز دارد؛ یعنی هر بند مبهم، تلهای است.
-
سیاسی کردن بازسازی:معرفی بازسازی بهعنوان «اشغال از مسیر پیمانکاران» تا از ابتدا بیاعتمادی مردم و اهداکنندگان را برانگیزد.
ایران برای اجرای این راهبرد نیازی به شلیک ندارد — فقط روایتسازی، تحریک نیابتی و حملات تبلیغاتی هدفمند.
سه جریان جدید در داخل ایران
دوگانگی تبلیغاتی تهران همچنان ادامه دارد: خطبههای آتشین برای داخل، دیپلماسی خنثی برای خارج. اما سه جریان داخلی در حال رشد هستند که فضای مانور رژیم را محدود میکنند:
-
جنبش «نه به اعدامهای سهشنبه»:اکنون به هفتهٔ ۹۱ رسیده و حتی باعث تعلیق شش اعدام در زندان قزلحصار شده است. اعتراضهای همبستگی در ۵۲ زندان دیگر هم گزارش شده — نشانهٔ بلوغ مقاومت سازمانیافته در درون زندانها.
-
اعتراضهای معیشتی:بازنشستگان، پرستاران، کارگران نفت، نانواها و سرمایهگذاران زیاندیده در استانهای مختلف علیه تورم، بدهی و فروپاشی صندوقها دست به تظاهرات هماهنگ زدهاند.
-
واحدهای مقاومت در تهران:در ۲۲ اکتبر، ویدئویی از حرکت کاروان خودروها و موتورها در تهران با شعار حمایت از مریم رجوی منتشر شد — نماد حضور علنی و شجاعانهٔ مخالفان در قلب پایتخت.
چرا این مهم است؟
هرچه رژیم مجبور شود انرژی سرکوب را در داخل صرف کند، توان مداخله در خارج کاهش مییابد. افزایش اعدامها، بحران ارزی، و اعتراضهای سراسری، هزینهٔ کارشکنی منطقهای را بالا میبرد.
ترک برداشتن ستون «دفاع پیشدستانه»
دکترین منطقهای ایران — «جنگ را بیرون مرز نگه داشتن» — در حال فروپاشی است. آتشبس لبنان، دامنهٔ تحرک را محدود کرده؛ حوثیها به آتشبس وابستهاند؛ ترکیه، نه ایران، نقش واسطهٔ اصلی را گرفته. با فشار بر صادرات نفت و مسیرهای قاچاق، سپاه قدس در تنگنا قرار گرفته است. حتی رسانههای محافظهکار فارسیزبان نیز اعتراف میکنند که ماجراجویی ۷ اکتبر، غزه را ویران و محور ایران را تضعیف کرد.
چشمانداز روند صلح
آتشبس شکننده است، اما شکافهای آن به معنای شکست نیست. هرچه سازوکارهای نظارتی، مالی و مرزی محکمتر شوند، فضای خرابکاری برای تهران کمتر میشود — و دقیقاً به همین دلیل، رسانههای حکومتی پیشاپیش در پی بیاعتبار کردن آن هستند.
انتظار میرود تهران در سه جبهه مانعتراشی کند:
-
جنگ روایتها (نشان دادن هر تأخیر یا تخلف بهعنوان خیانت)
-
تنشهای نیابتی در جبهههای غیر غزه
-
تخریب روند بازسازی با تبلیغات ضداستعماری
نتیجهگیری نهایی
جمعبندی از دیدگاه مصطفی نیکار
صلح واقعی، همانطور که این تحلیل میگوید، در درون مرزهای ایران آغاز میشود — جایی که مردم، دیگر فریب شعارهای «دفاع مقدس» و «محور مقاومت» را نمیخورند و بهدنبال زندگی، عدالت و آزادیاند.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر