۱۳۹۴ مهر ۲۸, سه‌شنبه

محمد محدثين: امروز روز به پاخاستن است (قسمت پاياني)



گفتگو با برادر مجاهد محمد محدثین مسئول كميسيون خارجي شوراي ملي مقاومت ايران  
لينك منبع
آقاي محدثين در پایان می‌خواهم از شما بپرسم که رو به جوانان ایران، چه توصیه‌ای دارید؟ برای این‌که آنها که دنبال آزادی و دموکراسی هستند، بتوانند در راستای خط و خطوط مجاهدین، هم‌سو و فعال بشوند، چه توصیه‌ای دارید؟ در این رابطه چه رهنمودی برای جوانان میهنمان دارید؟
محمد محدثین: عرض کنم که یاد جوانی‌های خودمان می‌افتیم. البته خودمان هم هنوز جوانیم، سوءتفاهم نشود! من فکر می‌کنم شرایط امروز جامعه ایران از بابتی بسیار پیچیده، ولی از یک بابت بسیار روشن است. من یادم می‌آید وقتی که دانشجو بودیم و ۱۸، ۱۹سالمان بود، قبل از این‌که دستگیر بشویم و برویم زندان، ما جوانهای ایران و دانشجویان ایران و کسانی که در آن موقع می‌خواستند سیاسی باشند، با یک مشکل بزرگ و با یک ابهام بزرگ مواجه بودیم. شرایط سختی بود. رژیم شاه بود تا آنجایی که به سازمان مجاهدین برمی‌گشت با ضربه‌ای اپورتونیستی مواجه بود. واقعاً فهم راه درست و راه غلط بسیار بسیار مشکل بود. ضربه خائنانه جریانی که دستاوردهای جنبش مسلحانه که دستاوردهای بسیار عظیمی هم بود، همه را مخدوش کرده بود. شرایط بسیار سخت و تیره و تاری بود.
شاید باور نکنید، وقتی در چنین شرایطی آدم دستگیر می‌شد و می‌رفت زندان، از شکنجه و این‌جور چیزها که عبور می‌کرد، واقعاً خوشحال بود. لااقل این‌جا می‌فهمد که‌چی به‌چی هست، خط درست و خط غلط چیست. اما شرایط سالهای ۵۳، ۵۴ و ۵۵ بسیار بسیار تیره و تار بود. الآن شرایط خیلی فرق می‌کند.۴۰سال بعد از آن زمان، خیلی چیزها پیش رفته است. خوشبختانه سازمان مجاهدینی وجود دارد، خطوط روشنی دارد، برنامه‌های روشنی دارد، سیمای آزادی وجود دارد و یا بقیه امکانات. حالا از سیمای آزادی هم که بگذریم، عصر ارتباطات است و هر کسی می‌تواند حقیقت را به‌سادگی پیدا کند. آن موقع باید سال تا سال، ماه تا ماه می‌گشتی یک نفر را پیدا کنی تا یک خبری از او بپرسی؛ یک اطلاعیه پیدا کنی و از لابه‌لای آن اطلاعیه بفهمی که الآن چه می‌گذرد. از نانوشته شده‌های آن اطلاعیه یک چیزهایی را بفهمی. چون خیلی وقت ها از نوشته شده‌های آن اطلاعیه آدم هیچ‌چیزی نمی‌فهمید. خلاصه، داستانهای عجیب و غریبی بود. تازه به‌خاطر آن اطلاعیه هم آدم را دستگیر می‌کردند.
امروز ما در مقابلمان جوانان میهنمان را داریم، دانشجویان میهنمان، کارگران و تمام کسانی که این رژیم را نپذیرفتند و خواهان آزادی هستند. امروز روزی است که باید صدایشان را علیه این رژیم بلند کنند. امروز روزی است که راه درست و راه غلط روشن است. هیچ‌چیزی جز سرنگونی این رژیم، جواب دردهای ملت ایران نیست. هیچ‌چیزی جز سرنگونی تام و تمام ولایت‌فقیه، دوای درد ملت ایران نیست. از مشکلات معلمان گرفته تا پرستاران تا کارگران تا دانشجویان که هر کدام به‌نحوی از انحاء دچار مشکل و مصیبت و بحران هستند. همه اینها در این کلام خلاصه می‌شود: سقوط و سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه. این آن چیزی است که سازمان مجاهدین خلق ایران، ارتش آزادیبخش ملی ایران، رزم آوران آزادی در لیبرتی و مجاهدین در هر کجایی که هستند، در داخل یا خارج ایران، در لیبرتی یا در جای‌جای میهن اسیر، دنبال آن هستند و برای آن و به‌خاطر آن نفس می‌کشند. به‌خاطر آن زندگی می‌کنند و به‌خاطر آن می‌میرند. این آن چیزی است که کلید رهایی ملت ایران می‌باشد. هیچ‌چیزی در این مملکت، از فساد و از بحرانهای اقتصادی و تورم، بدون سرنگونی این رژیم درست نمی‌شود. جز این‌که هر روز آخوند شیاد، روحانی بیاید یک مشت آمار و ارقام دروغ به ملت تحویل بدهد. مردم همان بدبختیها و همان مشکلات را دارند. همان سرکوب و همان اعدام. همین امروز یک زندانی سیاسی را اعدام کردند. ۵نفر دیگر را امروز اعدام کردند. بیش از ۲هزار نفر در دوران روحانی ــ رئیس‌جمهور معتدل! رژیم ــ اعدام شده‌اند. این بحران پایان نمی‌پذیرد. سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود. رژیم بیشتر و بیشتر جنایت می‌کند؛ مگر این‌که این نظام سرنگون بشود.
اما خبر خوب این است که امروز شرایط این سرنگونی بیش از هر زمان دیگر مهیا شده است. من به خواهران و برادرانم، به همه کسانی که صدای ما را در داخل ایران می‌شنوند، به جوانهای میهنمان، به دانشجویان، به دانش‌آموزان، به همه مردم این را می‌گویم که امروز خبر خوب این است که رژیم در ضعیف‌ترین و بحرانی‌ترین نقطه‌اش قرار دارد. ما یعنی ملت ایران، یعنی سازمان مجاهدین و هوادرانش، ما یعنی آزادیخواهان مردم ایران، آزادیخواهان و جوانان مبارز و مجاهد این میهن، قادر به تغییر این رژیم و قادر به سرنگونی‌اش هستیم. رژیم در گـل سوریه گیر کرده است. نمی‌خواهم بگویم که عین آن حیوان نجیب، چون این یک گرگ وحشی است که در گـل سوریه گیر کرده، در یمن گیر کرده، در عراق گیر کرده، جام زهر اتمی را مجبور شده سر بکشد و کمک‌ها و حمایتهای خارجی هم هیچ تضادی از او حل نمی‌کند. پولهایی را هم که می‌گیرد، هیچ دردی از مردم ایران را دوا نمی‌کند. اما همه این ضربات، همه این حلقه محاصره‌ای که دورش را تنگ کرده، اینها همه نتیجه کار خود مردم ایران و مجاهدین و مقاومت ایران است. اینها او را تضعیف کرده و مسیر سرنگونی را هموار و تسریع کرده است.
به همین خاطر به هموطنانم، به جوانان، به همه کسانی که می‌شنوند می‌گویم که امروز روز به‌پا خاستن است. روز حمایت از مقاومت و روز اعتراض علیه این رژیم فرا رسیده است. شاید یک تصادف میمون هست، تصادف مبارک هست که این وقایع، همه دارند در پنجاهمین سالگرد تولد سازمان مجاهدین اتفاق می‌افتند.۵۰سال رزم و شکنج و رنج و نبرد به نتیجه خودش می‌رسد. به همین خاطر فکر می‌کنم و مطمئنم که جوانان میهن ما حتماًبه‌پاخواهند خاست و حتماً این مسیر را دنبال خواهند کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر