۱۳۹۷ خرداد ۴, جمعه

سرچشمه خروش - هنوز هم صدای این خروش رو می‌شنویم.

سرچشمه خروش - هنوز هم صدای این خروش رو می‌شنویم.


سرچشمه خروش
سرچشمه خروش
در ستیغ کوه، در بلند ابر، در همه وسعت صحرا، بشنوم خروشتان، بشنوم خروشتان، بشنوم خروشتان
در درخش برق، در خروش رعد، در همه آبی دریا، بشنوم خروشتان، بشنوم خروشتان، بشنوم خروشتان
 خروشی که نه فقط در ستیغ کوه و بلند ابر و وسعت صحرا بلکه در کوچه‌ها و خیابونهای شهر هم به گوش میرسه. خروشی که سرچشمه‌ی اون حنجره‌ی تمام دلدادگان آزادی ایران‌زمینه!
حالا میخوایم برگردیم به سرچشمه صدا... میخوایم بریم از بنیانگذاران سازمانی بگیم که بیش از نیم قرنه برای آزادی مبارزه می‌کنه.
از محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن، اصغر بدیع‌زادگان و یاران اونها رسول مشکین‌فام و محمود عسگری‌زاده. همونباغبانهای فروتنی که در آستانه بهار، جاودانه شدن و خون پاکشون رو به شکوفه‌های باغ بخشیدن. اونها مصادیق گویا و روشنی هستند از حیات و بقای انسانهایی که در آوردگاه پرخروش مبارزه... مرگ رو به زانو در آوردن و زندگی رو در گورستان خاموش انسانها زنده کردن.
”ما نبردی سهمگین در پیش داریم، نبردی درازمدت؛ و افتخار می‌کنیم که با نثار جان بی‌ارزشمان سربازی ساده باشیم که سهمی بس کوچک از این وظیفه‌ٔ مهم را به‌عهده گرفته‌ایم و با خون ناچیزمان جوانه‌ٔ انقلاب را بارور ساخته‌ایم. موفقیت و پیروزی از آن ماست...“ این خروش سهمگین همون قهرمانانه که هم‌چنان در گوش تاریخ طنین‌اندازه. رهبرانی که خود آغازگر فدا بودند و بن‌بستهای تاریخ را با رمز فدا گشودند.
این‌جا خواهان دیدار مردانی هستم که آوازی سخت دارند. مردانی که هیون را رام می‌کنند و بر رودخانه‌ها ظفر می‌یابند. مردانی که استخوانهاشان به صدا درمی‌آید و با دهان پر از خورشید و چخماق می‌خوانند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر