۱۴۰۳ مرداد ۳, چهارشنبه

«فروغ جاویدان»، حماسه‌یی ماندگار در تاریخ ایران

 

«فروغ جاویدان»، حماسه‌یی ماندگار در تاریخ ایران

حماسهٔ‌ماندگار فروغ جاویدان
حماسهٔ‌ماندگار فروغ جاویدان

در مورد عملیات کبیر عقیدتی - میهنی «فروغ جاویدان» گفتارها و نوشتارهای بسیار در ادبیات سیاسی ایران وجود دارد. بخش اعظم آن متعلق به سردمداران، عوامل میدانی، فرماندهان نظامی و نیز دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی فاشیسم دینی است. آنها فروغ جاویدان را «مرصاد» می‌نامند. هر سال شاهد اقدامات مختلف از جانب حکومت برای بزرگداشت این مناسبت هستیم؛ مهم‌ترین آن راه‌اندازی کاروناوال‌هایی است به‌نام «راهیان نور!» برای بازدید از منطقه‌ی عملیاتی دشت حسن‌آباد و تنگهٔ چارزبر. به‌جرأت می‌توان گفت که کمتر کسی را در داخل باندهای حکومتی می‌توان یافت که دست‌کم یک‌بار در مورد فروغ جاویدان اظهارنظر نکرده باشد.

این موضوع نشان‌دهندهٔ اهمیت، جایگاه، حساسیت و نقش سرنوشت‌ساز این عملیات در شکل‌دهی به مهم‌ترین تحولات سیاسی - اجتماعی ایران است. فروغ جاویدان فقط یک عملیات نظامی خیره‌کننده در تعریف کلاسیک آن نبود، بیش و پیش از هر چیز پاسخ به یک لحظهٔ حساس تاریخی بود.

ارتش آزادیبخش ملی ایران پس از فتح مهران و در حالی که هنوز غنائم کلان آن عملیات را به‌طور کامل به‌ پشت جبهه منتقل و سامان‌دهی نکرده بود، ناگهان با تصمیم پذیرش آتش‌بس از سوی خمینی قرار گرفت. تصمیمی که می‌خواست با این ارتش مردمی را قفل کرده و زائده جنگ ۸ساله با عراق وانمود کند. این همان شرایطی بود که مسعود رجوی فرمانده کل ارتش آزادیبخش، در مورد آن گفت: «اگر امروز نرویم، اگر به‌زودی نرویم، خیلی دیر خواهد شد. این همان لحظه نادر، لحظه کیمیایی و سرنوشت‌سازی است که اگر آن را درنیابیم امروز، فردا دیر خواهد شد»

در پرانتز ناپایدار گشوده بین آتش‌بس و پذیرش قطعنامه از سوی غول زهرخورده‌ٔ جنگ‌طلب، ارتش آزادیبخش باید نقشی را ایفا می‌کرد که برای آن بنیان‌گذاری شده بود؛ اگر نه اینک در سپهر سیاسی ایران، نه از تاک نشان بود و نه از تاک‌نشان. نسل‌های آینده مجاهدین را شماتت می‌کردند که چرا با وجود یک ارتش مسلح و عملیات‌کرده، در لحظه‌ٔ باید به وظیفه ملی قیام نکرده است؛ آن‌چنان که نسل‌های بعد از مصدق، به ملامت حزب توده زبان گشودند و بازهم خواهند گشود و «محذوریت‌های خطیر!» نتوانسته است بازدارنده‌ٔ این ملامت تاریخی باشد.

ارتش آزادیبخش ملی با تصمیم انقلابی فرماندهی‌اش، به یک پرش برق‌آسا اقدام کرد و به این ترتیب ابتکارعمل را به‌دست گرفت. این عملیات چند روزه توانست کاری را به انجام برساند که از عهدهٔ یک ارتش کلاسیک مجهز برنمی‌آمد. شکافتن مرزهای جنگی، ورود به قصرشیرین و سرپل‌ذهاب، عبور از گله‌داوود و تنگهٔ طولانی و استراتژیک پاتاق، آزاد کردن شهرهای کرند و اسلام‌آباد در نیم‌روز اول این عملیات و پیشروی به سوی کرمانشاه از نخستین دست‌آوردهای این عملیات بود. سه‌روز مصاف با تمامیت دستگاه نظامی خمینی در خاک ایران بخش ناگفتهٔ این عملیات است. تکانه‌های عظیمی که این عملیات در پیکرهٔ حکومت و نیز در جامعهٔ ایران ایجاد کرد، یک مانور بزرگ برای براندازی شاه‌سلطان ولایت خمینی بود.

این همان لحظه تاریخی بود که مسعود رجوی آن را شکار کرد و این‌چنین بود که عملیات فروغ جاویدان بیمه‌نامه راه‌حل انقلابی شد، از همه‌ٔ راه‌حلهای ارتجاعی و استعماری پیشی گرفت و مانع از تثبیت رژیم ولایت فقیه گردید و در ابعادی کلان از تاریخ ملت ایران خون ذخیره کرد.

تصمیم برای پاسخ به این لحظهٔ تاریخی، از حساسیت و دشواری فراوانی برخوردار بود. زیرا نتیجهٔ آن از پیش معلوم نبود. مانند همهٔ ریسک‌های دیگر، اقدام به آن می‌توانست پایان همه‌چیز باشد. رهبر مقاومت، مسعود رجوی در بخشی از سخنان خود هنگام توجیه این عملیات، این حساسیت و دشواری را چنین برجسته کرد:

«تصمیم‌گرفتن برای چنین عملیاتی، البته کار سهل و ساده‌ای نبود. زیرا که می‌باید تمام دار و ندار را در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ایران تقدیم کرد. به‌خصوص که این تصمیم‌گیری، دارای بالاترین ریسک و خطر نیز هست و باید یک‌بار دیگر تمامی سازمان، آلترناتیو، ارتش آزادیبخش و همه چیز را مایه گذاشت. این تصمیم‌گیری برای خود من، تقریباً مشکل‌تر از تمامی تصمیم‌گیریهای از زمان شاه به بعد بود؛ زیرا که می‌باید یک‌بار دیگر از همه عزیزان، برادران، خواهران، سازمان، ارتش آزادیبخش دل بکنم تا خدا چه بخواهد»

گذر زمان نشان داد که تصمیم به انجام عملیات فروغ جاویدان - فارغ از هر نتیجهٔ نظامی- تصمیمی درست، شجاعانه، قهرمانانه و پاکبازانه بوده است.

فروغ جاویدان در منحنی آغاز شده از ۳۰خرداد ۶۰ (سرآغاز جنبش مسلحانهٔ انقلابی) تاکنون یک نقطه‌عطف مهم یا شاید بتوان گفت مهم‌ترین نقطه‌عطف است. از این نقطه‌عطف می‌توان با نگریستن به قبل از آن مقاومتی را دید که هر کاربردی را برای به زیر کشیدن خمینی از اریکهٔ فرعونی آزمود. وقتی از این نقطه‌عطف به آینده می‌نگریم، شکل‌گیری و بلوغ سلسله قیام‌هایی را می‌بینیم که تکوین خود را مدیون فروغ جاویدان هستند.

فروغ جاویدان، عملیات ناتمام سرنگونی است. هنوز داغ و زنده است. در تار و پود میهن جاری است. هنوز در بین سران رژیم و کهنه‌پاسداران آن‌که در چهارزیر و دشت حسن آباد طعم خشم انقلاب مجاهدین را چشیده‌اند، هراس می‌آفریند.

طلایه‌های ارتش آزادیبخش ملی، اینک در کسوت کانون‌های شورشی، میهن چشم‌به‌راه را برای لحظهٔ موعود هم‌چنان سرخ و ملتهب نگه می‌دارند. بذر افشاندهٔ خون ۱۳۰۴ تن از قهرمانان مجاهد خلق [از زن و مرد]، در شهرهای غرب کشور، دشت حسن‌آباد و تنگهٔ چارزبر شعله‌های خاموشی ناپذیر است. پرچم قامت طاهرهٔ طلوع بیدختی با خنجری در قلب، سرچشمهٔ الهام و انگیزه برای جوانانی و به‌ویژه زنان و دخترانی است که می‌خواهند خود را برای ایران و آزادی آن وقف کنند.

«فروغ جاویدان»، این حماسهٔ ماندگار در تاریخ ایران، به‌راستی فروغی جاویدان است.

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر