۱۳۹۶ آذر ۹, پنجشنبه

فاطمه (رضیه) آیت الله زاده شیرازی- شهدای راه آزادی

فاطمه (رضیه) آیت الله زاده شیرازی- شهدای راه آزادی

فاطمه
الگوی جسارت و رشادت
تاریخ تولد: ۱۳۳۱
محل تولد: تهران
تحصیلات: لیسانس فیزیک
تاریخ شهادت: ۱۰ آبان ۶۷
نحوه شهادت: حلق آویز با جراثقال در برابر دیگر زندانیان
رضیه در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش یک روحانی بود. ولی او در زمانی که سنتهای دست و پا گیر زن را به کنج خانه میکشاند، بر این سنتها شورید و دیوارهای ناباوری را در هم شکست.
رضیه کوهنوردی خستگی ناپذیر و سنگ نوردی ماهر بود. او به تحصیلات خود ادامه داد، به دانشگاه راه یافت و در آنجا با دردهای جامعه آشنا شد. در فعالیتهای دانشگاهی زمان شاه شرکت کرد و از سال ۱۳۵۵، تبدیل به عنصری تأثیرگذار و فعال در مناسبات اجتماعی و سیاسی شد و به خاطر فعالیتهای سیاسی‌اش به مدت سه سال به زندگی مخفی روی آورد.
بعد از سرنگونی شاه و به قدرت رسیدن آخوندها، رضیه وارد مبارزه با حاکمیت زن ستیز آخوندها شد. رضیه آخوندها را به خوبی می‌شناخت و در پیکار با آنها پیشتاز بود.
او در سال ۶۰ در حالی که باردار بود، دستگیر شد و در زندان وضع حمل کرد. اما به دلیل شرایط بد زندان و عدم تغذیه کافی، فرزند تازه به دنیا آمده اش فوت کرد. همسر و همرزمش مهدی هاشم زاده ثابت نیز در زندان اعدام شد.
علیرغم همه این سختیها روحیه بالای رضیه در زندان زبانزد همبندیهایش بود. روزها با همبندیهایش ورزش می کرد، کار دستی درست می کرد و اخبار زندان را از سلولی به سلول دیگر منتقل می کرد. شبها که برق سلول را خاموش نمی کردند، رضیه با روزنامه و نخ و نایلون برای چراغ روکش درست کرده بود. شبها بعد از اینکه پاسداران سلول را چک می کردند آن را بالا می‌کشید و صبح قبل از اینکه بیایند، آن را پائین میآورد.
او در همان دوران خبر شهادت دو برادرش مرتضی و احمد و همچنین برادر همسرش ابراهیم هاشم زاده ثابت را در زندان شنید اما هیچکدام از این مصائب نتوانست خللی در اراده او برای مبارزه به هر قیمت ایجاد کند.
رضیه در زندان با روحیهای شاداب از خاطراتش می گفت آنچنان که صدای خنده زندانیان در بند میپیچید. یکی از همرزمان زندانیاش می گوید: «صدای خنده ما که در زندان میپیچید، رضیه می گفت بچه ها آرام بخندید. اگر اینها بفهمند ما خوشحالیم، ما را از هم جدا می کنند. و من همیشه فکر می کردم رضیه با این روحیه بشاش و نظر بلندش چطور چنین وضعیتی را تحمل می کند.»
سرانجام بعد از ۷ سال زندان،‌ رضیه در جریان قتل عام سال ۶۷ در حالی که در اعتصاب غذا به سر می‌برد، در مقابل چشمان بقیه زندانیان با جراثقال به دار کشیده شد.
این چنین بود که رضیه قهرمان، شاخص شوریدن علیه سنتهای ارتجاعی و اسارت بار برای زنان ایران شد. الگویی درخشان برای زنانی که راهش را ادامه می دهند؛ الگویی که با روحیه ای سرشار و شاداب همواره آماده پرداخت بالاترین قیمت بود.  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر