۱۳۹۶ مرداد ۳, سه‌شنبه

متن گفتگو ارتباط مستقیم با مهدی ابریشمچی گردهمایی #ایرانیان شکست‌ #رژیم وپیروزی #مقاومت

متن گفتگو ارتباط مستقیم با مهدی ابریشمچی گردهمایی #ایرانیان شکست‌ #رژیم وپیروزی #مقاومت

گردهمایی ویلپنت، شکست‌های رژیم و پیروزیهای مقاومت را متبلور کرد و تغییر تعادل‌قوا را نشان داد

 متن گفتگو ارتباط مستقیم با مهدی ابریشمچی گردهمایی #ایرانیان شکست‌ #رژیم وپیروزی #مقاومت

   

 #Iran #FreeIran #MEK 
مهدی ابریشمچی ارتباط مستقیم گردهمایی #ایرانیان شکست‌ #رژیم وپیروزی #مقاو... https://youtu.be/BrpPoilfMl8 via 

گفتگو ارتباط مستقیم  با مهدی ابریشمچی
 
مهدی ابریشم‌چی: این پیروزی بزرگ قبل از هر چیز، جای تبریک و هزار تبریک به مردم ایران دارد؛ زیرا یک پیروزی بزرگ ملی و میهنی برای مردم ایران و بر ضد رژیم ضدبشری آخوندی بود. در واقع باید بگوییم نقطه به ثبت دادن بسیاری از پیروزیهای مقاومت و شکست‌های رژیم بود. به همین دلیل، واقعاً خدمت هموطنان عزیز، همه کسانی که در داخل و خارج کشور دست‌اندرکار بودند و برای برگزاری پیروزمند این گردهمایی بزرگ با تمام قوا بسیج شده و تلاش کردند، تبریک عرض می‌کنم.
این گردهمایی در تاریخ مبارزات مردم ما به‌لحاظ سیاسی یک نقطه عطف بود. دلیلش هم این است که هر چند این چهاردهمین سالگرد برگزاری این مراسم بود، ولی فکر می‌کنم همه ناظران و همه کسانی که در این مراسم حضور داشتند و بسیاری از مطبوعات که آن را منعکس نمودند، اعتراف کردند که این گردهمایی از ابعاد مختلف، دارای برجستگی‌های جدی و ویژه‌یی بود. اولین ویژگی برجسته این گردهمایی، ایجاد ارتباط با خواهران و برادران اشرفی بود که در گردهمایی حضور پیدا کردند و چشم مردم به جمال آنان روشن شد. حضور فرماندهان و نکاتی که گفتند، دودی بود به چشم رژیم ضدبشری آخوندی و نوری بود به چشمان مردم ایران و دوستداران آزادی؛ آنهایی که نگران این فرزندان مقاوم و مبارزشان بودند.
بحث در مورد ابعاد گردهمایی ویلپنت (کهکشان) مجال ویژه‌یی می‌خواهد. من اگر بخواهم سرتیترها را بگویم و عبور کنم، حضور گستردة‌ جوانان ایرانی در این گردهمایی برایم جدید بود. خیلی از شرکت‌کننده‌ها رفتند و از نزدیک دیدند که چقدر چهره‌های جدید و جوان ایرانی در این جلسه حضور داشتند. من برخی از گزارشات را گوش می‌کردم؛ واقعاً برگزاری بسیار بسیار منظم و سازمان‌یافته این گردهمایی چشمگیر بود؛ آن هم در باران شدید. گویا باران سیل‌آسا می‌خواست اراده هموطنان ما را به آزمایش بکشاند. باران هنگامی درگرفت که یک‌عده از هموطنان ما می‌خواستند داخل سالن شوند. یک‌ عده داخل شده بودند و بازرسی‌های امنیتی به بهترین وجه اداره شد. نظم و دیسیپلین آن چشمگیر بود.
برگزاری این مراسم با توجه به توطئه‌های رژیم برای اخلال در ‌آن، یکی دیگر از ابعاد این گردهمایی و نشانه موفقیت آن بود. من با خیلی از شخصیت‌های خارجیِ شرکت‌کننده در گردهمایی صحبت کردم. برای همه‌ آنها نظم جلسه، قابل‌توجه بود. شرکت و حضور پرشور هموطنان خستگی‌ناپذیر تا بیش از 10ساعت، نشان می‌داد که آنها چقدر مشتاق آزادی هستند و چقدر به ایران آزاد فردا عشق می‌ورزند.
من به‌خصوص می‌خواهم به زندانیان مقاوم و مشارکت آنان و فراخوانهایی که از داخل سیاه‌چالها برای شرکت در گردهمایی دادند، تبریک بگویم. اینها همه از ابعاد چشمگیر این مراسم هستند.

سوال:‌ برخی از وجوه این گردهمایی گفته شد. خوب است در وجه سیاسی و پیامی که با خود داشت، تأمل کنیم. پیام سیاسی این گردهمایی چه بود؟ 
مهدی ابریشم‌چی: تردیدی نیست که از 30خرداد گذشته تاکنون، سال شکست‌های بزرگ رژیم و سال پیروزیهای بزرگ مقاومت بود. در یک کلام، این گردهمایی موفق شد پیروزیهای مقاومت و در نقطة‌ مقابل شکست‌های رژیم را به منصة‌ ظهور برساند و در معرض دید جهانیان قرار دهد. این گردهمایی توانست تعادل قوای بین مقاومت و مردم ایران از یک‌سو و رژیم آخوندی را از سوی دیگر، به نفع مقاومت و علیه رژیم ضدبشری آخوندی به نمایش بگذارد.
خیلی خلاصه اشاره کنم که سالی که گذشت، سال شکست‌های رژیم بود. در رأس این شکست‌ها، انتخابات رژیم قرار دارد. انتخابات، نقطه شکست فاحش رژیم بود. ولی‌فقیه با سر به زمین خورد. این انتخابات نه تنها مسأله‌یی از این رژیم حل نکرد که برای آن مسأله تولید کرد. مردم ایران شاهد هستند که بلافاصله بعد از این انتخابات، جنگ گرگ‌ها و شقه به وضعیت اسفباری رسید. در مقابل این وضعیت، جنبش دادخواهی قرار دارد. برای مردم ایران روشن شد که این جنبش دادخواهی بود که فرش را از زیر پای ولی‌فقیه در انتخابات کشید و او با مخ به زمین آمد؛ زیرا روی جلادی خونریز به اسم رئیسی سرمایه‌گذاری کرده بود.
من واقعاً به جوانان ایرانی در داخل کشور و به هسته‌های مقاومت درود می‌فرستم که به‌عنوان طرف سوم در این انتخابات شرکت داشتند و توانستند خون آن 30000شهید قتل‌عام را به شمشیری تبدیل کنند و انتخابات رژیم را به شکست کشاندند. این شمشیر باعث شقه رئیسی و روحانی شد. البته بگو مگوها و مناظره‌ها بلافاصله خون شهیدان را در این قضیه به پای شیاد هم ریخت. این شکست و این پیروزی، در گردهمایی ویلپنت خودش را بارز کرد.
در نقطه مقابل شکست رژیم، مقاومت ایران توانست هجرت بزرگ را سازمان دهد. این عملیات پیچیده و در عین‌حال حساس و پیروزمند، توانست خواهران و برادران اشرفی ما را پس از سالها مقاومت و ایستادگی در اشرف و لیبرتی به آلبانی منتقل کند. خوشبختانه آنها در این گردهمایی حاضر و ناظر بودند و ما سخنان فرماندهان آنها را شنیدیم. همه‌ جهانیان دیدند که ارتش آزادی ایستاده و با قامت برافراشته، مصمم و یکپارچه حضور دارد و از زبان فرماندهانش فریاد می‌زند:‌ «ما زن و مرد جنگیم ـ بجنگ تا بجنگیم». این پیروزی و در نقطه مقابل آن شکست رژیم در انتخابات را همه دیدند.
وقتی از پیروزیهای مقاومت و شکست رژیم صحبت می‌کنیم، باید گفت یکی از شکست‌های دیگر رژیم شکست سیاست جهانی مماشات بود. این سیاست که بزرگترین خدمت را علیه مقاومت به رژیم کرده بود، به سرانجامی رسید. در سال جدید، سیاست غالب جهانی و سیاست غالب آمریکا مماشات نیست. این چرخش طبعاً علیه رژیم و به نفع مقاومت است. ما بارها تکرار کرده بودیم که مماشات با این رژیم به جایی نخواهد رسید. گفته بودیم که «افعی هرگز کبوتر نخواهد زائید». لااقل بخش بزرگی از این جهان به این واقعیت رسید. اگر نگوییم این سیاست به پایان رسید، ولی به‌طور جدی تغییر کرد. به‌دنبال این چرخش، در سیاست منطقه‌یی نیز تغییر به‌وجود آمد. یک ائتلاف منطقه‌ییِ ضد رژیم با شرکت کشورهای عربی ـ اسلامی شکل گرفت. آمریکا نیز در این ائتلاف شرکت کرد. اگر ‌چه در گذشته نیز مناسبات مثبتی بین این کشورها با رژیم ـ به‌دلیل دخالت‌هایش در امور داخلی آنها ـ وجود نداشت، اما به جایی رسید که یک قطب‌بندی در منطقه به‌وجود آمد. این ائتلاف، رژیم را به‌عنوان عامل مرکزی صدور تروریسم، بنیادگرایی و جنگ‌افروزی به‌رسمیت شناخت. این واقعیت طبعاً علیه رژیم است و برای مقاومت راهگشا می‌باشد.
در سخنرانی بسیار بسیار زیبای خواهر مریم روی این موضوع انگشت گذاشته شد و گفته شد که روی سه نقطه پافشاری می‌کنیم:
«سرنگونی این رژیم ضروری است.
این سرنگونی در دسترس است.
آلترناتیو این رژیم حی و حاضر است که بتواند این امر را به پیش ببرد».
گردهمایی ویلپنت، شکست‌های رژیم و پیروزیهای مقاومت را متبلور کرد و تغییر تعادل‌قوا را نشان داد. تمام شخصیت‌های نامدار سیاسیِ شرکت‌کننده در این گردهمایی، از 5قاره جهان با مقاومت ایران همصدا بودند. آنها راجع به ضرورت سرنگونی و امکان آن و نیز راجع به مقاومت به‌عنوان آلترناتیو صحبت کردند. بنابراین بروز سیاسی این واقعیت، فقط یک بروز ایرانی نبود، جنبه‌ بین‌المللی داشت.
البته ن فکر می‌کنم بهترین دلیل برای این امر، سوز و گدازهای رژیم و مواضعی بود که گرفت و هنوز هم ادامه دارد. هنوز زخمی که از این بابت بر تن رژیم نشسته، داد او را درآورده است.

سوال:‌ شما گفتید این گردهمایی تغییر تعادل بین مقاومت و رژیم را بارز کرد. سؤال بعدی این است که این تغییر دوران و تغییر تعادل‌قوا چطور می‌تواند به تهدید موجودیت رژیم در شرایط کنونی تبدیل شود؟ آیا جوشان بودن شرایط و‌ شکست‌های رژیم، برای شکست نهایی آن و پیروزی نهایی مقاومت کافی است؟ 
مهدی ابریشم‌چی: این تغییر و تحولات ـ چه در زمینة‌ آمادگی اجتماعی، چه به‌لحاظ وضعیت رژیم و مقاومت ـ لازم است ولی کافی نیست. برای تغییر نهایی و سرنگونی، بی‌تردید دخالت فعال مقاومت، ارتش آزادی و تلاش فعال همه‌ دست‌اندرکاران سرنگونی رژیم لازم است. من قبل از این‌که به پاسخ مشخص سؤال شما بپردازم، باید بگویم که هموطنان ما در داخل و خارج کشور توجه کنند که ما نباید فراموش کنیم خودمان شرایط را به این نقطه رسانده‌ایم.
اگر مقاومت مردم ایران نایستاده و تلاش‌هایش را نکرده بود، اصلاً صحنه این نبود که امروز هست. تغییر تعادل به‌طور خودبخودی ایجاد نشده است. مثال‌های بارزی در این زمینه وجود دارد. چه کسی جام‌زهر اتمی را به حلقوم این رژیم ریخت؟ مقاومت مردم ایران. این مقاومت قیمتش را داد، اعدام شد و به‌سختی تلاش کرد. هموطنانی از داخل رژیم و سوراخ ـ سمبه‌های آن، اطلاعات اتمیش را ـ که می‌خواست از چشم جهان بپوشاند ـ به مقاومت رساندند و افشا شد. اگر اینها نبود، خیلی از قدرتهای بزرگ رسماً منکر می‌شدند و می‌گفتند تمام شد. اگر مقاومت ایران افشاگری نکرده بود، یک روز صبح جهان چشمش را باز می‌کرد و می‌دید که رژیم اعلام می‌کند اولین بمب اتمیش را ساخته است. آیا تعادل این‌طوری تغییر نمی‌کرد؟ آیا این به نفع رژیم و علیه مردم و صلح و ثبات منطقه و جهان نبود که یک رژیم تروریست، به خطرناک‌ترین سلاح مسلح شود؟ این کار را مقاومت کرد؛ کما این‌که جنگ ضدمیهنی بین ایران و عراق را چه کسی در نهایت به این نقطه رساند که رژیم مجبور شد همان موقع جام‌زهر آتش‌بس را سر بکشد؟ 
در اثر این تلاش‌ها بود که جهان آرام آرام پذیرفت که افعی کبوتر نمی‌زاید. آیا این خودبخودی بود یا یک مقاومت ایستاد؟ پیام ایستادگی‌ اشرفیانی که به این مراسم آمده بودند، چه بود؟ خلاصه کلام این است که ما و مردم ایران بودیم که تعادل‌قوا را به این نقطه رساندیم. این البته شرط لازم است، اما کافی نیست. ما باید با تلاش‌های گسترده در داخل و خارج کشور، این مسیر را تا سرنگونی ادامه بدهیم.
جنبش دادخواهی در انتخابات رژیم میوه داد. این جنبش ادامه خواهد یافت؛ چون شعار کشاندن سران این رژیم به پای میز محاکمه، مشروعیت این نظام و عملکرد داخلی و خارجی‌اش را به زیر سؤال می‌برد. شبکه‌های مقاومت در داخل کشور باید گسترش پیدا کنند. این امر ضروری است. باید این را انجام داد. کسی از مقاومت ما ـ که یک مقاومت مستقل است ـ همین‌طوری و بدون بها حمایت نمی‌کند.
همین الآن به‌طور مشخص پروژه‌یی به نام لیست‌گذاری س‍پاه پاسداران در دست مقاومت است؛ همین سپاه جهل و جنایت و جنگ‌افروزی در سراسر جهان. این تلاش باید با تمام قوا به پیش برود. طبیعی است که این اقدامات، رژیم را گام به گام به نقطة‌ نهایی نزدیک خواهد کرد. فرق این دوران با دوران قبلی این است که این رژیم از مرحلة‌ سال گذشته عبور کرده و به نقطه‌یی رسیده که هر پیروزی مقاومت، هزار برابر بیشتر از قبل به تشدید شقه و تضادهایش منجر می‌شود و آن را به سمت سرنوشت محتومش (سرنگونی) به پیش می‌برد.

سؤال: یکی از جلوه‌های این گردهمایی، حضور مجاهدان اشرفی از آلبانی بود. صحنه‌های بسیار بسیار با شکوه این حضور و پیام ویژه این ارتباط را چگونه توضیح می‌دهید؟ 
مهدی ابریشم‌چی: یکی از هموطنانمان به زیبایی گفت: «وقتی این عزیزان اشرفی را دیدیم دیگر دلمان نگران حفظ و حراست آنها نبود؛ بلکه با تمام قوا انرژی ما آزاد بود برای تهاجم»، من فکر می‌کنم این حرف اصلی است. شکی نیست که خواهران و برادران ما در اشرف ـ به‌خصوص طی 14سالی که گذشت ـ شعله مقاومت را روشن نگهداشتند. مطمئن نیستم جهان تا کجا نسبت به آن رنج و ایستادگی خبردار شده باشد. آنها ثابت کردند که می‌شود بدون سلاح هم در برابر دشمن غداری مانند رژیم، ایستاد و با قیمت دادن، آن را شکست داد. بله، ایستاد، مقاومت کرد، کمر خم نکرد و سرو قد و برافراشته جنگید و جنگید. 14سال مقاومت! این داستانی بود که اشرفی‌ها آن را اثبات کردند. به یمن تلاش‌های اشرف‌نشانان و خواهر مریم، راه برای هجرت بزرگ هموار شد و این پیروزی به‌دست آمد.
واقعیت این است که وقتی برگزیده‌ترین فرزندان این میهن، سرمایه‌های مبارزة‌ مردم ایران در زیر تهدیدات رژیم آخوندی بودند، خواه ناخواه محتوای اصلی تلاش‌ها در راستای حفظ و حراست آنها بود. به‌دلیل ضرباتی که مقاومت به رژیم وارد کرد و نیز به‌علت پیروزیهایی که در صحنة‌ بین‌المللی به‌دست آورد، راه برای هجرت بزرگ هموار شد.
بعد از انجام موفقیت‌آمیز هجرت بزرگ، مقاومت دیگر در فاز تدافع نیست. وقتی در روز گردهمایی کهکشان، این سرمایه عظیم سرنگونی روی صحنة‌ مراسم ظاهر شد، همه دیدند که ارتش آزادی وجود و حضور دارد. این به نظر من پیام تهاجم است؛ پیام «به پیش» رفتن است. پیامی است که رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت نیز در آخر صحبت‌هایش آن را با کد «به پیش!» اعلام کرد. این «به پیش»، عنصر و عامل اصلی خودش را دارد و آن روز خوشبختانه از طریق ارتباط بارز شد.

سؤال: در موضعگیریها و مطالبی که رژیم بعد از گردهمایی پاریس منتشر کرده است، هر دو جناح رژیم بیش از هر چیز، به جملاتی از سخنرانی خانم رجوی واکنش نشان می‌دادند. خانم رجوی در آن سخنرانی یادآوری کردند که مقاومت ایران و مجاهدین در قیام سال ۸۸چه نقشی داشتند و چطور باعث شدند شعارها از «رأی من کو» تبدیل به شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» بشود. سؤال این است که دلیل سیاسیِ این همه حساسیت و این همه واکنش از جانب هر دو جناح رژیم در قبال این موضوع، چیست؟ 
مهدی ابریشمچی: فکر می‌کنم طبق معمول این نکته که مقاومت و خواهر مریم روی آن تأکید کردند ـ یعنی نقش و جایگاه هواداران و نیروهای مقاومت در داخل کشور در سال ۸۸و تبدیل شعار «رأی من کو» به «مرگ بر اصل ولایت فقیه» ـ را باز هم بهتر از همه، خود رژیم می‌فهمد. علت آن این است که رژیمی که حرکت‌های مردم را با شقاوت سرکوب می‌کند و با اعدام و شکنجه تلاش می‌کند مردم را خاموش کند، خیلی خوب می‌داند که اگر در خیابانهای ایران دوباره قیام بشود، چه کسی مانع خواهد شد که رژیم بتواند بار دیگر این قیام را منحرف کند یا به خاک و خون بکشاند.
چه کسانی جلو این رژیم خواهند ایستاد و چه کسانی تضمین اصلی پیروزی هستند؟ این را رژیم خیلی خوب می‌فهمد؛ چرا که می‌داند وقتی عنصر انقلابی و پیشتاز حضور ندارد، سرکوب مردم بسیار آسان‌تر است؛ اما وقتی کسانی باشند که این حرکتها و شعارها را سمت بدهند و در مقابل وحشی‌گریهای رژیم ـ همان‌طور که در اشرف و لیبرتی ایستادند و رژیم را با شکست روبه‌رو کردند ـ بایستند، فردا در خیابانهای ایران و در صحنه نبرد نیز خواهند ایستاد. آخوندها می‌دانند که اینها به این سادگی اجازه نخواهند داد که سگ‌های هار رژیم علیه مردم پیش بروند. اینها شعارهای درست را مطرح خواهند کرد و سمت درست را به مقاومت مردم ایران خواهند داد.
در واقع در آن روز هم چه چیزی که باعث شد جهانیان بفهمند این یک تظاهرات ساده برای رأی نبود، همین شعارها بود. در آنجا قیام مردم برای سرنگونی، مهر زده شد؛ نه این‌که صرفاً فلانی بیاید نخست‌وزیر یا رئیس‌جمهور شود یا دیگری بیاید انتخاب شود. بحث این نبود. این، از داخل این شعار معلوم شد و این شعار را کسانی مطرح کردند که می‌دانستند برای چه چیزی آمده‌اند. آنها وارد صحنه شده‌اند و مردم را به این ترتیب هدایت و رهبری کردند.
رژیم خمینی خیلی خوب می‌داند که چرا ما همیشه می‌گوییم راه‌حل تغییر و سرنگونی رژیم، توسط مردم ایران و مقاومت سازمان‌یافته‌اش محقق می‌شود. خط کشیدن زیر حضور هواداران مقاومت در تظاهرات سال ۸۸یعنی خط کشیدن زیر حضور عنصر سازمان‌یافته.
رژیم از فردای خودش وحشت دارد. حالا چرا هر دو جناح؟ برای این‌که این جناح‌ها اگر ‌چه با همدیگر می‌جنگند، ولی می‌دانند تهدید اصلی‌شان مردم ایران هستند که هر دو جناح را به زیر خواهند کشید. نه جلاد و نه شیاد قادر نخواهند بود که کار خودشان و حاکمیت ننگین خودشان را ادامه بدهند.

سؤال: واکنش‌های رژیم در قبال گردهمایی فقط مختص به همان روزهای اول نبود؛ تا همین روزها و همین الآن هم هم‌چنان ادامه دارد. رژیم از طریق مهره‌ها و سران و رسانه‌هایش هم‌چنان در عکس‌العمل نسبت به این گردهمایی است. چرا رژیم نسبت به این گردهمایی که هزاران کیلومتر آن‌سوتر از مرزهای ایران برگزار شده است، این‌قدر حساس است؟ 
مهدی ابریشمچی: من برای پاسخ به شما به‌طور متقابل با یک سؤال جواب می‌دهم. اساساً دیکتاتوری و خفقان برای چیست؟ دیکتاتوری و خفقانی که به‌خصوص استبداد دینی برگزار می‌کند، دقیقاً برای این است که حقایق به مردم نرسد. چون اگر حقایق به مردم برسد، مردم همانی هستند که آنها را دیده‌ایم.
در فاز سیاسی چه اتفاقی افتاد که رژیم آن را به سرکوب سهمگین تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم ایران در 30خرداد 60کشاند؟ چرا؟ چه شده بود؟ جز این بود که در همان فضای قبل از آن سرکوب مطلق، امکان این بود که مردم حقایق رژیم و حقایق نیروهای آزادیخواه و مقاومت و سازمان مجاهدین را ببینند؟ در آن فضا کرور کرور از رژیم کنده شدند و به سمت مقاومت آمدند. ما دیدیم که چه اتفاقی افتاد. آن دوران گذشت. و حالا چرا رژیم مدام اعدام می‌کند؟ چرا مدام کشتار؟ چرا مدام زندان؟ برای این‌که مردم حقایق را نفهمند و نبینند. طبیعی است که دشمن مقداری موفق می‌شود و مقداری هم نه.
در این سرفصل چرا رژیم روی کهکشان هیستریک است؟ چرا اینچنین تلاش می‌کند که با تمام قوا و تبلیغاتش، این قضیه را با انواع و اقسام لجن‌پراکنیها و تبلیغات علیه آن ـ البته با خیال خام خودش ـ بپوشاند؟ علت این است که این یکی کهکشان، بیش از همیشه دارد به مردم ایران و جهان می‌گوید که یک چیزی در رابطه بین مردم ایران و مقاومت با رژیم چرخیده است، تعادل عوض شده و دوران تغییر کرده است.
خواهر مریم به‌روشنی مطرح می‌کند که رژیم باید سرنگون بشود؛ سرنگونی امکان‌پذیر است و آلترناتیو وجود دارد. این بار فقط بحث، موضوع مردمی که در مراسم شرکت کرده‌اند نیست، بلکه خواهران و برادران ما از آلبانی هم شرکت کردند و آنجا حضور دارند. یعنی یک قدرت‌نمایی آشکار، یعنی آن حرف که آلترناتیو وجود و حضور دارد، در این مراسم عینیت پیدا می‌کند.
رژیم چه کار می‌تواند بکند؟ خوشبختانه به‌دلیل وجود وسایل ارتباط جمعی ـ همان‌طور که هموطنانمان می‌آیند و شهادت می‌دهند ـ تعداد بسیار زیادی از مردم ایران هم شاهد بوده‌اند. پس رژیم باید در حد خودش و در تبلیغاتش تلاش مذبوحانه کند که لااقل بخشی از نیروهای درونی‌اش را از گزند چنین پیروزی و چنین پیامی محفوظ نگه دارد.
در پیامهایی که جوانان میهنمان درباره مراسم امسال دادند، پیداست که همه احساس مشترکی دارند که چیزی جدی تغییر کرده است و جنس آن هم شکست رژیم و باز شدن راه به سوی پیش و سرنگونی رژیم است.
من فکر می‌کنم اصلی‌ترین چیزی را که باید تأکید کنیم، عبارت از این است که راهی را که پیموده‌ایم و پیروزی عظیمی را که به‌دست آورده‌ایم، باید با تداوم بخشیدنش، حفظ و حراست کنیم و به بلوغ نهایی‌اش که عبارت از سرنگونی است، برسانیم.
نکته‌یی را که ضمن صحبتها گفتم، مجدداً تأکید می‌کنم: راهی را که ما آمده‌ایم، بر روی پایه‌یی‌ترین اصل استراتژی مجاهدین یعنی «اصل کس نخارد» حرکت کردیم. این اصل بر حرکت ما تا رسیدن ارتش آزادی به تهران، حاکم است. بنابراین مبادا که ما فکر کنیم کار کمتر شده است؛ نه، کار بیشتر شده است؛ کار سنگین‌تر شده است. دشمن ما رژیم ضدبشری خمینی هست. تلاش خواهد کرد که پیروزیها را به شکست تبدیل کند. دشمن از پا نمی‌نشیند. البته کور خوانده است؛ چرا که ما هستیم و حاضر و ناظریم و راه را ادامه خواهیم داد. تنها حرف و پیام عبارت از این است که کمربندها را برای راه باقیمانده تا سرنگونی، سفت کنیم. تلاش خودمان را با تمام قوا در زمینه‌های مختلف افزایش دهیم. همان‌طور که خواهر مریم گفتند: به پیش برای آزادی! چیزی که کهکشان به‌خاطر آن تشکیل شد.

توییتر @ertebatm2013  . یوتوب و گوگل پلاس ErtebatM

ادمین @Ertebatm تلگرام telegram.me/Ertebat_M
@YouTube

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر