۱۳۹۷ تیر ۲۷, چهارشنبه

کدام دفاع مقدس؟ به‌مناسبت سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ - یک مطلب تحقیقی ومستنددر باره جنگ ضد میهنی خمینی از چگونگی آغاز تا پایان

         کدام دفاع مقدس؟ به‌مناسبت سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ - یک مطلب تحقیقی ومستنددر باره جنگ ضد میهنی خمینی از چگونگی آغاز تا پایان

به‌مناسبت سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸

کشته‌های جنگ ضدمیهنی
کشته‌های جنگ ضدمیهنی

در ۲۷تیر ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل ‌متحد برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق، از سوی رژیم آخوندی پذیرفته شد.
خمینی ۲روز بعد یعنی روز ۲۹تیر ۱۳۶۷ طی پیامی، پذیرش قطعنامه از سوی رژیمش را اعلام کرد و آن پذیرش را مترادف نوشیدن جام‌زهر خواند.

یادی از اولین جام‌زهر، پس از ۱۲قطعنامه!

قطعنامه ۵۹۸ تنها یکی از ۱۲قطعنامه‌یی است که سازمان ملل‌متحد برای پایان‌دادن به آن جنگ ضدمیهنی تصویب کرد و خمینی نپذیرفت. خمینی حتی قطعنامه ۵۹۸ را هم در ابتدا نپذیرفت و تنها یک‌سال بعد و در حضیض شکست‌های پی‌در‌‌پی نظامی ناگزیر از پذیرش آن شد.

۳۰سال پس از قطعنامه ۵۹۸، بدون صلح! 

هنگام تنظیم این نوشته، دقیقاً ۳۰سال از پذیرش آن قطعنامه می‌گذرد در حالی‌ که هنوز رژیم ایران پای یک قرارداد صلح دائم و جامع با عراق نیامده است. این در حالی‌ است که عراق هم‌ اکنون در اشغال نسبی آخوندهاست اما با این‌همه آخوندها به‌شدت از آمدن پای یک قرارداد صلح جامع با عراق اشغالی و حکومت نسبتاً دست‌نشانده خودشان هم خودداری می‌کنند!
وضعیت کنونی منطقه خاورمیانه و آشفتگی‌های موجود در آن عمدتاً ناشی از همان جنگ و سیاستهای ویرانگر آخوندهاست.
در سالگرد پذیرش قطعنامه ۵۹۸، نگاهی به آن جنگ و قطعنامه‌های سازمان ملل برای جوانانی که آن روزگار را تنها از دریچه دوربین و نیش قلم نویسندگان حکومتی خوانده یا دیده‌اند، ضروری به‌نظر می‌رسد. به‌ویژه جوانانی که این روزها در میدان رزمی سرنوشت‌ساز برای پیروزی قیام بزرگ مردم ایران، به پیکار برخاسته‌اند.

نگاهی سریع به جنگ ۸ساله 

«در تاریخ ۳۱شهریورماه سال ۱۳۵۹ نیروهای عراقی با تجاوز به مرزهای ایران بخشی از خاک کشور را به اشغال خود درآوردند. مجاهدین همان هنگام و در حالی‌که از پشت توسط پاسداران هدف قرار می‌گرفتند و از روبه‌رو توسط نیروهای عراقی، به دفاع از خاک میهن شتافتند و... ۶روز بعد شورای امنیت نخستین قطعنامه خود را صادر کرد و از آن پس به صدور چندین قطعنامه دیگر اقدام کرد که تمامی آنها با پافشاری خمینی بر استمرار جنگ، شکست خورد. آن جنگ تا تابستان سال ۱۳۶۷ و به مدت تقریباً ۸سال ادامه یافت. وقتی که ارتش آزدای‌بخش ملی ایران با بیش از یک‌صد رشته عملیات ماشین جنگی خمینی را درهم‌شکست، وقتی که رزمندگان آزادی در عملیات چلچراغ پس از فتح شهر مهران بر روی سنگرهای تصرف‌شده دشمن شعار امروز مهران،‌ فردا تهران سردادند و بعد از این‌که سیاستهای جنگ‌طلبانه‌ خمینی در سطح داخلی و بین‌المللی در مقابل سیاست صلح مقاومت ایران در انزوا قرار گرفت، دشمن ضدبشری ناچار از تن‌دادن به آتش‌بس شد و خمینی آتش‌بس را به‌مثابه «جام‌زهر»! پذیرفت. آتش‌بسی که هنوز هم به یک صلح پایدار نرسیده است.

نگاهی به آن روزها 

سازمان ملل‌متحد به غیر از قطعنامه ۵۹۸، حداقل ۱۲قطعنامه دیگر برای پایان دادن شرافتمندانه به آن جنگ ضدبشری تصویب کرد که تنها به‌علت مخالفت خمینی و دار و دسته‌اش، سرنوشت همه آنها به شکست منتهی شد. قطعنامه ۵۹۸ هم ابتدا با مخالفت خمینی روبه‌رو شد و یک سال و اندی بعد به‌علت درهم‌شکستگی ماشین جنگی خمینی و افزایش تنفر ملی و جهانی از جنگ‌طلبی رژیمش، ناگزیر از پذیرش آتش‌بس گردید.
نگاهی به ترتیب و تاریخ صدور قطعنامه‌های آتش‌بس که شورای امنیت ملل‌متحد درباره آن جنگ جنایتکارانه صادر کرده، خود نشان‌دهنده تصویری از آن روزهای خونین و مرگباری است که صدای شیون و عزاداری از هر کوی و برزن بلند بود و سر هر کوچه‌‌یی حجله‌‌یی و تابوت‌هایی که از این‌سو به آن‌سو تشییع می‌شدند و تصویر خمینی(تکیه داده به مبل سفیدرنگش در بالکن حسینیه جماران) که ساعت به ساعت از تلویزیون حکومتی می‌گفت: جنگ خوب است! شجاعت آدم را بارز می‌کند و رخوت و سستی را از بین می‌برد! و....

ترتیب و تاریخ صدور قطعنامه‌های شورای امنیت ملل ‌متحد 

قطعنامه اول(۴۹۷) در تاریخ ۶مهر ۱۳۵۹
قطعنامه‌ٔ دوم(۵۱۴) در تاریخ ۲۱تیرماه ۱۳۶۱
قطعنامه سوم(۵۲۲) در تاریخ ۱۲مهر ۱۳۶۱
قطعنامه‌ٔ چهارم(۵۴۰) در تاریخ ۹آبان ۱۳۶۲
قطعنامه‌ٔ پنجم(۵۵۲)در تاریخ ۱۱خرداد ۱۳۶۳
قطعنامه‌ٔ ششم(۵۸۲)در تاریخ ۵اسفند ۱۳۶۴
قطعنامه هفتم(۵۸۸) در تاریخ ۱۶مهر ۱۳۶۵
قطعنامه هشتم(۵۹۸) در تاریخ ۲۹تیرماه ۱۳۶۶
قطعنامه نهم(۶۱۲) در تاریخ ۱۹اردیبهشت ۱۳۶۷
قطعنامه دهم(۶۱۹) در تاریخ ۱۸مرداد ۱۳۶۷
قطعنامه‌ٔ یازدهم(۶۲۰) در تاریخ ۴خرداد ۱۳۶۷
قطعنامه دوازدهم(۶۳۱) در تاریخ ۱۹بهمن ۱۳۶۷
قطعنامه سیزدهم(۶۴۲) در تاریخ ۷مهر ۱۳۶۸(منبع: خبرگزای حکومتی مهر - ۴مهر ۸۶)

صلح شرافتمندانه از همان اولین روزها دردسترس بود

سال‌ها پس از پذیرش آتش‌بس، سایت تابناک، متعلق به پاسدار محسن رضایی، فرمانده پاسداران در آن جنگ ضدمیهنی، پرده از راز هولناکی در پشت‌پرده جنگ برداشت و اعتراف کرد صلح شرافتمندانه از همان اواخر پاییز سال ۱۳۵۷ دردسترس بوده است. او اذعان کرد رژیم خمینی برای فرار از فشارهای داخلی و بین‌المللی برای پذیرش آتش‌بس و صلح شرافتمندانه، در همان آغاز جنگ یک طرح صلح به سازمان ملل پیشنهاد کرد که همه طرف‌ها حتی عراق نیز آن را پذیرفت اما خمینی که در واقع با دست خودش، «کیش و مات» شده بود، زیر میز زد و طرح خودش را هم در نقطه پذیرش نهایی رد کرد تا به جنگ که آن را مائده‌‌یی برای نظامش می‌دانست، ادامه دهد. خمینی با ادامه دادن به جنگ، میلیون‌ها کشته روی دست دو ملت مسلمان گذاشت، منطقه را به تباهی کشاند، ایران را ۱۰۰سال به عقب برد تا بتواند دستگاه کشوری و لشگری مطلوب خودش را در سایه سیاه جنگ سازمان دهد و این کار را کرد و اینک کشوری پیش‌ چشمان ماست که نه هوا برای نفس کشیدن، نه آب برای نوشیدن، نه خاک مناسب برای کشاورزی و نه جامعه‌‌یی قانونمند با نهادهای مستحکم و کارآمد برای تأمین امنیت و پیشرفت اجتماعی هیچ‌کدام را ندارد.
برای اطلاع از حقیقت جنگ و تاریخ آن جنگ کثیف به مجموعه اسناد گردآوری‌شده در این نوشتار دقت کنید. مجموعه‌یی که بخش‌هایی از آن در نشریه مجاهد و به‌ مناسبت‌های گوناگون منتشر شده است و اینک به‌صورت سرجمع در اختیار خوانندگان قرار می‌گیرد.
این مجموعه دربردارنده اسنادی است که آگاهی از آنها برای تمامی ایرانیانی که مشتاق آزادی میهن خود هستند، ضروری است.
با خواندن این سند، به چرایی آغاز جنگ،
مسبب آغاز جنگ و استمرار جنایتکارانه آن در عین امکان دسترسی به صلح شرافتمندانه
و نقش مجاهدین در پایان دادن به جنگ، پی خواهید برد.
همچنین خواننده این مجموعه درخواهد یافت که مجاهدین خلق از چه تاریخی و چرا عملاً وارد مقابله با جنگ و نیروهای خمینی شدند؟
چرا مجاهدین نیز مانند بسیاری نیروها و جریانهای دیگر به این اکتفا نکردند که کنار گود بنشینند و تنها با محکوم کردن و تقبیح آن جنگ ضدمیهنی، خود را در معرض تهمت‌های بیشمار ارتجاع قرار ندهند؟! کاری که هم‌اکنون نیز دست‌مایه بسیاری همدستان داخلی و خارجی رژیم ولایت فقیه برای مقابله با پیشرفت‌های سیاسی و اجتماعی مجاهدین است!

مجموعه‌یی از اسناد تاریخی درباره دلائل شروع و ادامه جنگ ضدمیهنی

۱. تقریبا یک‌سال و نیم پس از پیروزی انقلاب ۵۷ جنگی بین ایران و عراق در گرفت که ۸سال ادامه یافت. ۲میلیون کشته و زخمی، بیش از یک‌هزار میلیارد خسارت، ۵۳شهر ویران و نیمه‌ویران با هزاران روستای نابود شده از مهمترین پیامدهای‌ آن بود. چرا و چگونه چنان جنگی درگرفت؟ مسبب که بود؟
آغاز‌گر جنگ، عراق بود اما محرک صدام برای آغاز جنگ، شخص خمینی بود که آشکارا تلاش می‌کرد منطقه به‌ویژه کشورهای مسلمان‌نشین را به شورش و نافرمانی بر ضد حکام‌شان بکشاند. کیهان ۷اسفند ۵۷ را همین‌جا ببینید! فقط ۱۵روز پس از پیروزی انقلاب، خمینی خواستار تشکیل دولت جهانی اسلام شده است! این، یک اعلان جنگ آشکار به حکام کشورهای اسلامی به‌ویژه همسایگان ایران بود.

کلیشه روزنامه کیهان – ۷اسفند ۵۷
کلیشه روزنامه کیهان – ۷اسفند ۵۷

۲. به اعتراف اولین رئیس‌جمهور خمینی، صدام در همان اولین روزهای پیروزی انقلاب، نوه سید ابوالحسن اصفهانی، مرجع معروف و درگذشته شیعه را نزد خمینی فرستاد و ضمن عذرخواهی از او درخواست تجدید مناسبات کرد. اما خمینی با فرستاده صدام حتی ملاقات هم نکرد!(منبع: کتاب خاطرات بنی‌صدر ص ۱۰۹)

کتاب خاطرات بنی صدر - صفحه ۱۰۹
کتاب خاطرات بنی‌صدر - صفحه ۱۰۹

۳. در ۳۱فروردین ۵۹ به دعوت رسمی فرمانده سپاه پاسداران، شورای انقلاب جزیره‌العرب(عربستان سعودی، یمن، قطر، عمان و امارات متحده عربی) وارد تهران شدند. این گروه‌ها همگی نیروهای مخالفی بودند که دولتهای حاکمشان، پیروزی خمینی را به وی تبریک گفته بودند! و حالا خمینی آنها را دعوت کرده بود تا با کمک‌آن‌ها، دولتهای متبوع‌شان را سرنگون کرده و زیر پرچم خمینی، دولت جهانی اسلام تشکیل دهند!(سند کیهان همین‌جا پیوست است)
میزبان هیأت‌ها،به شکل تحریک کننده‌ای، فرمانده عملیاتی سپاه‌پاسداران و فرماندهی کل سپاه بود!

روزنامه کیهان – ۴اردیبهشت ۵۸
روزنامه کیهان – ۴اردیبهشت ۵۸

۴. تحریک عراق توسط شخص خمینی از همان فردای ۲۲بهمن، پیوسته و به‌صورت علنی انجام می‌گرفت.(به کیهان و اطلاعات ۳۰فروردین ۵۹ همین‌جا نگاه کنید. خمینی مردم و ارتش عراق را به شورش بر ضد حکومت‌شان دعوت می‌کند!) این تاریخ درست ۶ماه قبل از حمله ارتش عراق به خاک ایران است!

کیهان ۳۰فروردین ۱۳۵۹
کیهان ۳۰فروردین ۱۳۵۹

اطلاعات ۳۰فروردین ۱۳۵۹
اطلاعات ۳۰فروردین ۱۳۵۹

۵. آیت‌الله منتظری در خاطراتش گفته است: «وقتی انقلاب پیروز شد یک غرور مخصوص هم بیت امام(و هم ما و هم دیگران را فراگرفت)، می‌گفتیم ایران و عربستان ندارد، انقلاب اسلامی است و امام هم رهبر جهان اسلام است.(همین‌جا نگاه کنید به کیهان ۷اسفند ۵۷)

کهیان – ۷اسفند ۵۷
کیهان – ۷اسفند ۵۷

۶. مجری تلویزیون رژیم در برنامهٔ تلویزیونی ”سطرهای ناخوانده“ تابستان ۹۳ در مصاحبه با پاسدار شمخانی می‌گوید: ” کاری که سفیر ما دعایی در عراق میکنه کاری نیست که یک سفیر میکنه! یه جور ارتباطی با اپوزیسیون عراق“.
۷. همین دعایی در کتاب خاطرات خود می‌گوید: «من به‌دلیل موضعی که وزارت‌خارجه ایران گرفت قبل از عید نوروز در سال ۱۳۵۸ به ایران فراخوانده شدم». روزی یکی از مقامات بالای وزارت امورخارجه قبل از حمله عراق به ایران می‌گفت: من در وزارت امورخارجه اطلاع پیدا کردم به یکی از اتاق‌ها، کارتن‌های بسته‌بندی وارد و خارج می‌شود. تحقیق کردم معلوم شد این کارتن‌ها به‌عنوان وسائل دیپلوماتیک به سفارت ایران در عراق فرستاده می‌شود. از سر کنجکاوی و با توجه به مسئولیتی که به عهده داشتم روزی به این اتاق رفتم و یکی از کارتن‌ها را باز کردم متوجه شدم پر از اسلحه و اسلحه خفه‌کن و فشنگ است. اینها را به عراق می‌فرستادند تا در اختیار شیعیان و مخالفان صدام قرار گیرد. متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب عده‌یی به‌خصوص در مورد عراق دست به اعمالی می‌زدند که تحریک‌کننده بود و همین اعمال بهانه شد به دست صدام تا به ایران حمله کند.(منبع: کتاب خاطرات سید محمود دعایی).
۸. علی خامنه‌ای در خطبه‌های نمازجمعه تهران به تاریخ ۵اردیبهشت ۱۳۵۹ یعنی تقریباً ۵ماه قبل از حمله عراق درباره اعدام محمدباقر صدر، روحانی عراقی، می‌گوید: باقر صدر آن کسی بود که می‌توانست محور حرکات مردمی در عراق باشد، او را به مقتل‌گاه کشانید... کشتن صدر اگر‌ چه به دست پلیدترین و قسی‌القلب ترین و منفورترین نوکران و جلادترین نوکران آمریکا، صدام حسین اتفاق افتاد ولی مسئول فقط صدام حسین نیست. صدام حسین یک آلت بی‌اراده بود، سگ درنده‌‌یی بود که او را به جان این انسان شریف و سید شریف و ارزنده و شهید بزرگوار و خواهر فاضل و عزیز و شاعر و مؤمن و مجاهدش انداختند... دنیا بداند... ما خون صدر را فقط از صدام نمی‌گیریم.(روزنامه کیهان پیوست زیر)

کیهان – ۶اردیبهشت ۵۹
کیهان – ۶اردیبهشت ۵۹

۹. منتظری (در کتاب خاطرات منتظری و مصاحبه با بی‌بی‌سی گفت): به‌نظر من اگر (خمینی) یک مقدار تفاهم می‌کردند، شاید بهانه به دست آنها نمی‌آمد، بالاخره این زمینه [یعنی حمله نظامی به ایران] برای آنها فراهم شد...».
جنگ این‌گونه آغاز شد!
مجاهدین به‌رغم هشدارهای اولیه و تلاش مشترک با عرفات(۲۵فروردین ۵۹) برای جلوگیری از جنگ، وقتی با حمله عراق روبه‌رو شدند، به جبهه‌ها شتافتند و بسیاریشان هم شهید شدند اما سپاه پاسداران به سرعت همه آنها را دستگیر، زندانی و برخی را نیز از خوزستان اخراج کرد. برخی از دستگیرشدگان در قتل‌عام ۶۷ اعدام شدند!

نشریه مجاهد – ۱۰آبان ۵۹
نشریه مجاهد – ۱۰آبان ۵۹

نشریه مجاهد – ۱۵آبان ۵۹
نشریه مجاهد – آبان ۵۹

میانجی‌گری‌ها 

۱۰. در همان هفته اول جنگ(۷مهر ۱۳۵۹) سازمان کنفرانس اسلامی با فرستادن یک هیأت خواستار صلح شرافتمندانه و پرداخت خسارت به ایران توسط کشورهای جنوب خلیج‌فارس شد، خمینی نپذیرفت و رجایی گفت: این جنگ، جنگ عقیده است!
۱۱. در همان ماه اول جنگ، میانجی‌گریهای زیادی شد که خمینی نپذیرفت تا سرانجام روز ۲۴مهر ۵۹ محمدعلی رجایی، نخست‌وزیر وقت خمینی، به سازمان ملل رفت و پیشنهاد داد: متجاوز به مرز خود برگردد و نیروی بی‌طرفی در مرزها مستقر شود تا دوباره تجاوزی اتفاق نیفتد و...».
اما هنگامی که سازمان ملل و عراق طرح را پذیرفتند، حکومت ایران طرح صلح خودش را هم رد کرد!(منبع: سایت تابناک ۶مهر ۹۳)
۱۲. مشابه همین نکته را سایت موسوم به پایگاه اطلاع‌رسانی رجایی هم طبق کلیشه بالا منعکس کرده و نوشته: ”در همین زمان(۲۶مهر ۱۳۵۹) مقامات رسمی ایران در سازمان ملل با تأکید بر این‌که شورای امنیت بر اساس منشور ملل‌متحد موظف است تجاوز از قبل طراحی‌شده‌ٔ عراق را محکوم کند، خروج متجاوزین عراقی را خواستار گردد، غرامت خرابی و کشتار مردم ایران را از متجاوزین بخواهد و بالاتر از همه، مقامات رژیم عراق را به‌عنوان جنایتکار جنگی محکوم کند، طرح ۳ماده‌‌یی را برای پایان دادن به جنگ از راه مذاکره ارائه دادند. این طرح شامل فراخوانده شدن همه‌ٔ نیروهای عراق از خاک ایران، اعلام آتش‌بس و اقدامات میانجی‌گرانه و حضور ناظران سازمان ملل در مرزهای ۲کشور بود“.(گویا این، همان طرحی است که سایت تابناک محسن رضایی نیز در تاریخ ۶مهر ۹۳ به آن اشاره کرده) طرحی که منابع رسمی حکومتی درباره آن مطلقاً حرفی نمی‌زنند اما برخی مقامات عالی‌رتبه نظام، گوشه‌هایی از آن را خواسته یا ناخواسته لو داده‌اند!

کیهان ۲۶مهر ۱۳۵۹
کیهان ۲۶مهر ۱۳۵۹

۱۳. رفسنجانی نیز در کتاب خاطرات خود به اسم ”انقلاب در بحران، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۵۹، به کوشش عباس بشیری، تهران، چاپ نشر معارف انقلاب، ۱۳۸۳ ص ۲۵۹“ به این طرح صلح اشاره کرده. اما رجایی در روز سخنرانی خود در سازمان ملل، به جای بحث روی جنگ و طرح صلح‌شان، به شورای امنیت و جامعه جهانی و عراق حمله کرد و گفت من صریحاً اعلام می‌‏کنم که ملت ما مصمم است حتی با دنبال کردن یک جنگ طولانی و مردمی، نه تنها متجاوزین را سر جای خود بنشانند، بلکه... جوابی دندان‏‌شکن به آمریکا بدهد!(منبع: سایت رجایی - تصویر زیر)

پایگاه اطلاع‌رسانی موسوم به رجایی – اشاره به طرح پایان که رژیم آخوندی خود آن را ارائه داد و خودش هم آن را رد کرد
پایگاه اطلاع‌رسانی موسوم به رجایی – اشاره به طرح پایان جنگ که رژیم آخوندی خود آن را ارائه داد و خودش هم آن را رد کرد

۱۴. شمس اردکانی، سفیر اسبق خمینی در کویت، در مصاحبه با سایت تابناک(تاریخ انتشار ۱۸مهر ۱۳۹۱) گفته: ”سفر رجایی به آمریکا برای توافق دوستی با آمریکایی‌ها بود که ناگهان در شب سخنرانی رجایی در شورای امنیت، ایران تغییر عقیده داد و...“ این همان سفری است که طرح صلح ایران هم به سازمان ملل تقدیم شده بود و بعد ایران پشیمان شد!(منبع: سایت تابناک). علی شمس اردکانی در مصاحبه با تابناک به یک توافق محرمانه خمینی با آمریکا از طریق آندرو یانگ، سفیر آمریکا در ملل‌متحد، اشاره می‌کند که در آخرین ساعتها توسط خمینی منتفی شد. ظاهراً شمس اردکانی از طرح صلح مزبور بی‌خبر بوده یا آن‌را کتمان کرده.
۱۵. تقریباً ۳۴سال بعد یعنی در روز ۶مهر ۱۳۹۳ سایت تابناک محسن رضایی مصاحبه‌یی از رفسنجانی منتشر کرد که اعتراف کرده بود: ” نمی‌توانم بگویم نمی‌شد جلوی جنگ گرفته شود“.

جنگ این‌گونه ادامه یافت!

۱۶. به استناد اسناد بالا که اساساً متکی به منابع حکومتی است، جنگ ۸ساله با زحمات پیگیر خمینی، ساخته و پرداخته شد تا سرانجام در خرداد ۱۳۶۱ با آزادی خرمشهر و عقب‌نشینی رسمی و اعلام‌شده عراق به مرزهای بین‌المللی، آن جنگ ویرانگر به نقطه صفر بازگشت. از آن تاریخ به بعد، دوباره میانجی‌های بین‌المللی با حمایت مالی کشورهای عربی روانه منطقه شدند تا با پرداخت غرامت و بازسازی مناطق جنگ‌زده و پیگیری حقوقی مسأله تجاوز، آتش جنگ را خاموش کنند. اما باز هم خمینی نپذیرفت!

نگاهی به جنگ و تلفات آن، قبل و بعد از خرمشهر

۱۷. محسن رضایی سوم مهر ۹۵ در مصاحبه با تلویزیون گفت: ”در سال اول جنگ، راهبرد نظامی نداشتیم!“. وی اضافه کرد: در ”سلسله عملیات والفجر“ همان مرحله اول، کافی بود و نباید مراحل بعدی اجرا می‌شد! و رضایی همانجا گفت: ”در کربلای ۴ هم باید گردانها را کم می‌کردیم“!
۱۸. رفسنجانی روز ۷مهر ۱۳۷۹ در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی گفته بود: ”امام به‌عنوان فرمانده کل قوا، با مسائل نظامی آشنا نبود... وقتی عملیاتی مانند والفجر شکست می‌خورد و ناموفق می‌شد، اسمش را والفجر مقدماتی گذاشتند که در عملیات بعد جبران کنند!
۱۹. نظر امام بر ادامه جنگ، قاطع بود. حتی اجازه نمی‌دادند که این بحثها خدمت ایشان مطرح شود“.

سؤال مردم از خمینی و جانشیانش

به تلفات جنگ تا مقطع خرمشهر و تلفات بعد از آن تا پایان جنگ نگاه کنید! جواب خانواده‌های داغدار و متلاشی‌شده را از خمینی و جانشینانش باید خواست.
تفاوت نزدیک به ۲میلیون کشته و مجروح است! ۲میلیون! = ۲۰۰۰۰۰۰نفر!
سؤال تاریخی از رژیم آخوندی و بازمانده‌های خمینی این است: وقتی طرح صلح خودت را که به سازمان ملل هم برده‌ای و دشمن هم به‌اضافهٔ ملل ‌متحد آن را پذیرفته، وقتی دشمن به مرز‌های بین‌المللی عقب‌نشینی کرده و کشورهای عربی هم آماده‌اند خسارت‌های جنگ را بدهند و مذاکره و دادگاه را هم، همه طرف‌ها از جمله عراقی‌ها پذیرفته‌اند و نیروهای عراقی نیز از خرمشهر عقب نشسته‌اند، چرا جنگ را ادامه دادی؟

نگاهی به آمار تلفات جنگ ضدمیهنی

۲۰. طبق آمار رسمی رژیم، منتشرشده در سایت مرکز ستاد تحقیقات دفاع مقدس و تمامی دیگر سایت‌های مشابه، ایران تا مقطع آزادی خرمشهر، بین ۱۴ تا ۲۰رشته عملیات انجام داد که تعداد کشته‌های عراقی اعلام شده توسط رژیم ایران برابر با ۴۵هزار و ۲۲۰نفر است. در همین منابع حکومتی رژیم، تعداد تلفات ایران تا آن زمان، برابر با ۶هزار و ۴۳۵نفر اعلام شده. عددی که ظاهراً باید اشتباه باشد. تعداد تلفات واقعی را باید حداقل ۷-۸برابر این عدد تخمین زد. یعنی چیزی در حدود ۵۰هزار نفر. اگر جنگ در همان مقطع(با این‌که امکان صلح شرافتمندانه در دسترس بود)، خاتمه پیدا می‌کرد، جان نزدیک به ۲میلیون ایرانی و عراقی نجات پیدا می‌کرد. آمار تلفات پایان جنگ در سال ۶۷، چیزی برابر با ۲میلیون نفر اعلام شده! اما خمینی و دستیارانش(خامنه‌ای و رفسنجانی و تمامی عناصر فعلی حاکمیت) جنگ را ادامه دادند تا جایی که خمینی می‌گفت اگر جنگ ۲۰سال هم طول بکشد ادامه می‌دهیم!
برای اطلاع بیشتر به مقاله جعبه سیاه جنگ ایران و عراق - (گزارش ویژه) - سازمان مجاهدین خلق ایران مراجعه کنید.

خمینی چگونه مجبور به پذیرش آتش‌بس شد؟

سردار پاسدار اسماعیل کوثری روز ۱۹تیر ۱۳۸۷ در مصاحبه با روزنامه جوان گفت: «دشمنان توطئه‌های واقعاً گسترده‌یی را طرح‌ریزی کرده بودند، چون منافقین قبل از عملیات فروغ جاویدان، در مهران، عملیاتی به ‌عم خود موفقیت‌آمیز انجام داده بودند و شعار ”امروز مهران فردا تهران“ را هم یکی ۲ماه قبل، مطرح کرده بودند، بنا براین، با در اختیار گرفتن انواع سلاح‌های سنگین و نیمه‌سنگین هم‌چون نفربر و غیره، خود را سازماندهی کرده بودند. پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام، تمام این توطئه‌ها را خنثی کرد».

حرف آخر 

در آن روزگار که دیو جماران از بام تا شام نعره جنگ سرمی‌داد و در زیر پوشش شوم این جنگ ضدمیهنی اختناق سیاه خود را بر مهینمان حاکم کرده بود و برای حفظ قدرت، سرمایه‌های انسانی و اقتصادی و طبیعی ایران را به سوخت تنور جنگ خود تبدیل کرده بود، در افتادن با عفریت جنگ و برافراشتن پرچم صلح البته کار ساده‌یی نبود و بهایی بس سنگین می‌طلبید. به‌جان خریدن انواع و اقسام اتهام‌ها و جنگهای روانی دستگاههای تبلیغاتی رژیم آخوندی هم‌چون مارک «ستون پنجم دشمن» و «دادن گرای شهرهای ایران برای بمبارانهای هوایی»‌ و... فقط بخش کوچکی از بهایی بود که رهبر مقاومت برای برافراشتن پرچم صلح و درهم‌شکستن ماشین جنگ ضدمیهنی که سرپوش اختناق آخوندی بود پرداخت. هر نوآموز سیاسی مبتدی و حتی غیرسیاسی هم به‌خوبی می‌دانست رفتن به عراق و درافتادن با خمینی و ماشین جنگی و دستگاه تبلیغاتی وی و متحدانش چه عواقبی دارد!
مسعود رجوی به‌عنوان رهبر مقاومتی با ۱۲۰هزار شهید راه آزادی و سازمان مجاهدین خلق ایران باید انتخاب می‌کردند:
یا پرده‌نشینی و عافیت‌طلبی و حفظ نام خویش
یا ایستادن در برابر ماشین جنگ ضدمیهنی و تبلیغات خمینی و متحدانش و پذیرش عواقب آن
با هر مارک و اتهام و توطئه‌یی. البته که مسعود و مقاومت ایران، نجات جان مردم ایران و گشودن مسیر تداوم مقاومت آنها برای آزادی را انتخاب کردند و بالاترین بها را نیز به سهمگین‌ترین وجه برای درهم‌شکستن طلسم جنگ ضدمیهنی خمینی پرداخت کردند و با گذشتن از جان و مال و آبروی خود، خمینی را ناگزیر از پذیرش آتش‌بس کردند.

کلامی از مسعود رجوی قبل از ترک فرانسه و رفتن به عراق

...آقا جنگ است! یک میلیون نفر کشته و مجروح و معلول شده‌اند! می‌فهمید یا نه؟ خانواده‌‌یی نیست که عزادار نباشد، می‌فهمید یا نه؟ در هیچ مقطع تاریخ، فحشا این‌قدر گسترش نیافته، می‌فهمید یا نه؟ یک جو غیرت دارید یا نه؟
...اجازه بدید قبل از تودیع در آخرین صحبت‌هایم به شما بگویم که باید جلوی همه این سؤال را بگذارید که: چه هستی؟ و چه می‌کنی؟ ادعا موقوف! خمینی یک هیولای واقعی است. آنجاست، برو بجنگ! والا خیلی بی‌غیرتی!».
به بخشی از سخنان مسعود رجوی هنگام ترک فرانسه و رفتن به عراق برای مقابله عملی با جنگ ضدمیهنی(از نگاه مسعود رجوی- معیار مشروعیت) روی کانال تلگرام اشرف موزیک کنید.

خلاصه مطلب 

  • خمینی با تحریک صدام، آتش جنگ را شعله‌ور کرد و تمامی میانجی‌گری‌ها را هم رد کرد.
  • خمینی حتی طرح صلح خودش را هم که عراق پذیرفته بود، رد کرد! تا جنگ ادامه پیدا کند!
  • مجاهدین در برابر تجاوز عراق، مانند سایر هموطنان به دفاع برخاستند اما پاسداران مانع مجاهدین شدند.
  • پس از آزادی عراق و بازگشت عراق به مرز‌های بین‌المللی، صلح شرافتمندانه بیشتر از هر زمان دیگر در دسترس بود اما خمینی قبول نکرد.
  • مجاهدین با عراق روی یک طرح صلح شرافتمندانه به توافق رسیدند. اما باز هم خمینی جنگ کرد.
  • مجاهدین ابتدا نامشروع بودن جنگ را به تمامی جهانیان ثابت کردند و در گام بعد به درهم‌شکستن ماشین جنگی خمینی اقدام کردند.
  • مجاهدین می‌توانستند مانند سایر گروهها و دیگر احزاب تنها به تقبیح جنگ بسنده کرده و به شعارهای ضدجنگ اکتفا کنند، اما تحمل کشته‌شدن روزمره هزاران هموطن چیزی نبود که برای مجاهدین قابل‌تحمل باشد. مجاهدین با گذشتن از نام و ننگ، به مقابله عملی با جنگ‌طلبی خمینی پرداختند تا سرانجام خمینی را ناگزیر از پذیرش آتش‌بس و نوشیدن جام‌زهر! کردند.
  • این بزرگترین خدمت میهنی و میهن‌پرستانه مجاهدین برای مردمشان در آن مقطع سیاه از تاریخ ایران بود. بزرگترین خدمتی که سال‌هاست خمینی و جانشینانش با وارونه‌گویی آن را مصداق خیانت مجاهدین معرفی می‌کنند. قضاوت البته همیشه با مردم، اسناد و تاریخ است. حقیقت هرگز پنهان نخواهد ماند.
برای اطلاع بیشتر از ماهیت جنگ ضدمیهنی خمینی می‌توانید سریال ۸قسمتی «طلسم جنگ» تولید شده در شبکه تلویزیونی سیمای آزادی در پیوندهای زیر را ببینید:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر