۱۴۰۲ اردیبهشت ۲۴, یکشنبه

 يادي از مجاهد شهيد قهرمان و گرد گردنفراز سعيد جاباني و كوروش و حميدجاباني  از قوچان 

يادي از مجاهد شهيد قهرمان و گرد گردنفراز سعيد جاباني و كوروش و حميدجاباني  



در ميان انبوه شهيدان فرزندان دلير مردم قوچان نام سه برادر شهيد مي درخشد. سه برادر كه در فاصله اندكي با يكديگر در نبرد با رژيم ضدمردمي آخوندي به شهادت رسيدند. سعيد، كورروش و حميد جاباني سه برادر مجاهد ي بودند كه هريك برگي زرين از مقاومت و فدا در پرونده مجاهدين و مردم قوچان را رقم زده اند.

سعيد قهرمان آموزگاري ساده و صميمي و از دوستان نزديك مجاهد شهيد سعيد ائمي بود. و تحت تأثير تغييرات او به ميدان مبارزه و انقلابيگري پاي نهاد. از همان آغاز سعيد با عزمي راسخ و مرزبندي قاطع با آخوندهاي مرتجع حاكم برميهنمان پا به ميدان مبارزه نهاد. اين عزم جزم در نقطه بلوغ خود زماني بارز شد كه سازمان سرفصل 30خرداد60 را پشت سر نهاد. در اين مقطع سعيد با دلاوري سلاح شرف برشانه گرفت و به خوانخواهي خواهران و برادرانش برخاست. او طي چند عمليات موفق نظامي عليه مزدوران رشادت بسيار از خود نشان داد و به زودي در سمت فرماندهي يكي از تيمهاي نظامي مجاهد خلق قرار گرفت. سعيد مجاهدي به غايت جسور و فداكار بود و لحظه اي كه شنيد مسئولش، مجاهد شهيد عباس رستگار، در خطر دستگيري قرار دارد با قاطعيت براي نجات او اقدام كرد و با مزدوران درگير شد. سعيد قهرمان در آن درگيري توانست پس از به خاك انداختن چند تن از مزدوران حلقه محاصره را بشكند و به نزد برادر مجاهدش حيدر الهي برود. اما پايگاه حيدر هم در محاصره دشمنان بود و سعيد در يك غافلگيري ناگهاني دستگير شد. پاسداران كه به خوبي از وضعيت سعيد خبر داشتند او را به زير شديدترين شكنجه ها بردند اما سعيد قهرمان لب از لب باز نگشود و تمام اسرار تشكيلاتي خود را حفظ كرد. دژخيمان از او مصاحبه خواستند و سعيد آن را پذيرفت تا آخرين پيامش را رو در روي بازجويان و شكنجه گرانش به همه مردم ايران برساند. او در مصاحبه اش با صراحت از مواضع سازمان دفاع كرد و گفت: « من هوادارسازمان مجاهدين هستم،من عمليات كرده ام و به آن افتخارمي كنم». سعيد دلاور در پاسخ اين  سوال مزدوران  كه اگر روزي آزاد شود چه خواهد كرد ؟ جواب داد : « بازهم پاسدارن را به سزاي اعمالش مي رسانم . چون كه شما دشمن ما هستيد و بين ما وشما دريايي ازخون است» . در اين جا بود كه دژخيمان در برابر اراده و عزم راسخ او درمانده شده بودند او را محكوم به اعدام كردند.



پس ازشهادت سعيد ، شكنجه گران صحبتهاي اورا در زندان براي ساير زندانيان گذاشته بودند و ميخواستند بگويند كه سزاي كسي كه ايستادگي كند ، اعدام است ولي همه زندانيان برخلاف تصور زندانبانان جنايتكار ، از صحبت هاي او عزم و اراده ميگرفتند.

سعيد دلاور حتي در هنگامي كه درمقابل چوبه دار قرارگرفته بود ، بازهم يك بار ديگر عزم و اراده مجاهدي اش را به نمايش گذاشته و درحالي كه رژيم براي رعب و وحشت او را در ملاء عام ميخواست به دار بكشد . وقتي كه سعيد در مقابل چوبه دار قرارگرفت فرياد زد : «به نام خدا وبه نام خلق قهرمان ايران،مرگ برخميني ، درود برسازمان مجاهدين خلق ايران» به ابديت پيوست.

صداي او تا جاودان ادامه خواهد يافت .

پيش از سعيد، دو برادر مجاهدش حميد و كوروش پس ازدستگيري بدست دژخيمان ولايت فقيه  نيز به شهادت رسيده بودند. كوروش دانشجويي آگاه و پرشوري بود كه در 5دي 60 توسط مزدوران اعدام شد و دو هفته بعد در روز 19دي ماه همان سال برادر كوچكترش حميد، كه  دانش آموزي فداكار و پرشور بود به جوخه تيرباران سپرده شد. 


شهادت دلاورانه اين سه برادر دلير مجاهد خلق تأثيرات بسيار زيادي روي دوستان و آشنايان و همشهريانشان برجاي گذاشت و از آنها خاطره ها نقل مي كنند. پهلوان مسلم اسكندر فيلابي از جمله كساني است كه درباره اين سه شهيد نقل ميكند. يك روز در مشهد به ما اطلاع دادند كه كوروش 21ساله و حميد 15ساله در زندان مشهد اعدام شده! بايد به سردخانه برويم و جنازه كوروش را تحويل بگيريم. روز بسيار دردناكي بود، به سختي مي‌شد تنفس كرد. دوستان قوچاني كه هميشه در سختيها يار و مددكار همديگرند، وقتي براي گرفتن جنازه كوروش21ساله به سردخانه رفتند، با فاجعه وحشتناكي  روبه‌رو شدند. جنازه مجاهد شهيد حميد 15ساله را نيز در سرد خانه مي‌بينند وقتي سوال كرده بودند شما كه گفتيدكوروش اعدام شده است ؟ مسئول سردخانه مي‌گويد تابوت پهلويي جنازه كوروش است. تصور كنيد در چنين اوضاع به خانواده و دوستان كوروش وسعيد چه حالي دست ميدهد ؟

در مجلس يادبودي كه خانواده او براي آنها گرفته بودند من گفتم ملت ايران انتقام خونهاي پاك فرزندان شما را خواهند گرفت.


شهادت دلاورانه اين سه برادر مجاهد خلق  افتخار مجاهديني است كه عزم كرده اند تا سنگ آخر حاكميت اين رژيم ارتجاعي از پاي ننشينند و ننگ و رسوايي از آن كساني است كه دست در دست قاتلان برادر به كاسه ليسي حقارت بار آخوندها پرداخته اند.

اعدامها هرچند وحشيانه بود اما هرگز نتوانست در عزم فرزندان مجاهد خلق تأثير بگذارد و آنان را ادامه راهي كه برگزيده بودند باز دارد. در همين راستا فرزندان آگاه مردم قوچان در سرفصلهاي مختلف و مقاطع حساس به ميدان آمده و در ادامه مسير شهيدان پرچم افتخار و عزت يك خلق را به دوش گرفته اند.

دراين جا خوب است كه به يك نمونه ديگري ازهمين خانواده  اشاره كنيم .

اگر كه سعيد وكوروش وحميد جاباني ، با عث افتخار هر ايراني بطور عام و هر قوچاني  بطورخاص ميباشد ولي نابرادري آنها به نام مسعود جاباني ، باعث ننگ و نفرت همه ايرانيان و مردم قوچان ميباشد.



او به جاي ادامه راه سعيد و كوورش و حميد ، راه مزدوري رژيم جنايتكار آخوندي را انتخاب كرد و هم اكنون يكي ازمزدوران شناخته شده وزارت اطلاعات ميباشد كه ساكن هلند مي باشد .

او با مزدوران شناخته شده اي مانند كريم حقي و مسعود خدابنده و ابراهيم خدابنده ، به جاسوسي درميان ايرانيان خارج كشور پرداخته و در اكسيون ها و تجمعات چند نفره مزدوران آخوندي شركت ميكند تا جيره ومواجب خودش را بگيرد .ننگ ونفرت برمسعود جاباني

سعيد جاباني به آرمانهاي سعيد و كوروش و حميد و آرمان مردم ايران خيانت كرد و لباس مزدوري وزارت اطلاعات را به تن نمود و داغ ننگ ابدي را بر خود هموارد كرد . باشد تا روزي پس ازسرنگوني اين رژيم به خاطر همكاري با وزارت اطلاعات درمقابل داوري خلق قرار بگيرد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر