۱۴۰۳ مرداد ۱۰, چهارشنبه

پوشش خبر کشته شدن هنیه در تهران محدود شد، دادستان کل کشور فعالان رسانه‌ای را تهدید کرد

 پوشش خبر کشته شدن هنیه در تهران محدود شد، دادستان کل کشور فعالان رسانه‌ای را تهدید کرد



پس از کشته شدن اسماعیل هنیه در تهران، دادستانی کل کشور در اطلاعیه‌ای فعالان رسانه‌ای و مجازی کشور را از انتشار اخبار مرتبط که آن را «شایعه پراکنی» دانسته، منع کرد.

رسانه‌های جمهوری اسلامی به نقل از دادستانی کل نوشتند که فعالان رسانه‌ای از پرداختن به موضوعاتی که «امنیت روانی» جامعه را «مخدوش» می‌کند، پرهیز کنند.

دادستانی همچنین به دستگاه‌های امنیتی دستور داده با رصد فضای مجازی، رسانه‌ها و یا افرادی که اقدام به «شایعه‌پراکنی» یا «برهم زدن امنیت روانی جامعه» می‌کنند، برای آنها تشکیل پرونده داده و آنها را به دستگاه قضایی معرفی کنند.

جمهوری اسلامی در موارد مشابه و در دوران تنش همواره با استناد به چنین واژگان و اصطلاحاتی، به سرکوب جریان آزاد اطلاعات، افکار عمومی و فعالان مدنی، سیاسی و رسانه‌ای می‌پردازد.

بامداد روز چهارشنبه روابط عمومی سپاه پاسداران در اطلاعیه‌ای اعلام کرد محل اقامت اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسیِ گروه تروریستی حماس در تهران مورد اصابت قرار گرفته و در پی این حادثه هنیه و یک نفر از محافظان او کشته شدند. این رویداد واکنش‌های زیادی در پی‌داشت.

پس از انتشار خبر اولیه، تا لحظه تنظیم این خبر اطلاعات جدیدی در مورد نحوه کشته شدن هنیه از سوی جمهوری اسلامی منتشر نشده است.

پیش از این منابع حکومتی در ایران، از جمله خبرگزاری فارس و کانال تلگرامی «سپاه قدس» در خبری نوشتند که اسماعیل هنیه «حدود ساعت ۲ نیمه‌شب» کشته شد. به نوشته این منابع، هنیه در «یکی از اقامتگاه‌های ویژه جانبازان در شمال تهران» مستقر بود که با «اصابت پرتابه‌ای از هوا» کشته شد.

پیش از این خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی به نقل از شبکه «المیادین» ادعا کرد که یک «منبع آگاه ایرانی» گفته است که کشته شدن اسماعیل هنیه در تهران «با شلیک موشک از کشوری به کشور دیگر بوده و از داخل ایران انجام نشده است.»صدای آمریکا

۱۰مرداد ۱۳۶۱ شهادت فرمانده سیاوش سیفی و شماری از کادرها

 

۱۰مرداد ۱۳۶۱ شهادت فرمانده سیاوش سیفی و شماری از کادرها

شهادت فرمانده سیاوش سیفی و یارانش در دهم مرداد ۱۳۶۱
شهادت فرمانده سیاوش سیفی و یارانش در دهم مرداد ۱۳۶۱

۱۰مرداد ۱۳۶۱، هم‌چون ۱۲اردیبهشت ۶۱، یکی از روزهای فراموشی‌ناپذیر مقاومت ایران در رویارویی با دشمن ضدبشری است.

۱۰مرداد، یادآور حماسه درخشان نبرد و مقاومت ده‌ها تن از قهرمانان مجاهد خلق در نقاط مختلف تهران است. حماسه‌یی که در آن دیگربار، صلابت و جنگ‌آوری و عزم آهنین عنصر موحد مجاهد خلق برای مقاومت و نبرد بی‌امان در برابر دیکتاتوری ضدبشری به‌اثبات رسید. در رأس این شهیدان پاکباز و دلاور، مجاهد قهرمان فرمانده سیاوش سیفی قرار داشت که با رشادت، فرماندهی عملیات را در صحنه نبرد به‌عهده داشت و پس‌ از نبردی دلیرانه، خود نیز هم‌چون دیگر یارانش دامن محبت به‌خون رنگین کرد.

صبح ۱۰مرداد سال ۱۳۶۱ حلقه‌های محاصره‌ پاسداران و کمیته‌چی‌های خمینی بر گرداگرد چندین پایگاه مجاهدین در نقاط مختلف تهران تکمیل شد.

۲سال بعد از انقلابی که مجاهدین خود راه‌گشای آن بودند، مردم با تعجب می‌دیدند که خمینی نیروهای مسلحش را برای کشتن فرزندان مجاهد خلق و راهگشایان انقلاب، گسیل کرده است. آن‌ روز صبح، تعداد کثیری از مزدوران تا دندان‌مسلح خمینی، آخرین دستورات را برای کشتار مجاهدین از مراکز رژیم و از آخوندهایی که در مراکز سپاه پاسداران برای ارتکاب این جنایت نقشه می‌کشیدند، دریافت کردند. رژیم البته پس از رویارویی با مجاهدین در ۱۹بهمن ۶۰ و ۱۲اردیبهشت سال ۶۱، تجربه‌یی اندوخته بود که باید در تهاجمات خود به‌ پایگاه‌های مجاهدین از سلاح‌های نیمه‌سنگین استفاده کند، تا امکان مقاومت از سوی مجاهدان را به‌ حداقل برساند. به‌همین‌ جهت، روز ۱۰مرداد، لحظاتی پس از آخرین دستورات، تهاجم سنگین دشمن شروع شد، صدای انفجار و شلیک گلوله‌ها، سکوت صبحگاهی را شکست و شلیک رگبار‌های مزدوران خمینی علیه مجاهدین آغاز شد. آخوندهای حاکم باز هم خود را آماده کرده بودند تا یک‌ بار دیگر افسانه نابودی مجاهدین و تمام‌شدن آنان را در سراسر ایران، با بوق و کرنا اعلام کنند. اما گویی آنان بیشتر می‌خواستند با این افسانه، ‌خود را تسلا بدهند. چرا‌ که در آن سوی جبهه، یعنی در مراکز محاصره‌شده، مجاهدان قهرمان اعم از زن و مرد، هم‌چنان‌که در حماسه‌های ۱۹بهمن و دوازدهم اردیبهشت هم اثبات کرده بودند، بنای کار را بر نبرد تا آخرین قطره خون و ایستادگی و تسلیم‌ناپذیری تا آخرین نفس گذاشته بودند. و به‌ این‌ ترتیب، یک حماسه دیگر از پایداری فرزندان مجاهد ایران‌زمین در راه آزادی در صفحات تاریخ میهن‌شان به‌ثبت رسید.

در آن صبح خونین، قهرمانان دلاور مجاهد خلق که فرمانده سیاوش سیفی در رأس‌شان قرار داشت، در چندین پایگاه مقاومت، در نقاط مختلف تهران در برابر مزدوران خمینی و پاسداران ظلمت و تباهی، قهرمانانه به‌شهادت رسیدند.

سیاوش سیفی و یارانش.

سیاوش سیفی و یارانش

آری!

عاشقان را سر به‌ پیکر عجب است

دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است

همراهان این قافله جان‌نثار آزادی، همان‌ها که هیچ‌کدام‌شان ننگ تسلیم یا حتی زنده‌ دستگیرشدن را به‌ ضمیر خویش راه نمی‌داد، از این قرار بودند:

مجاهدان دلیر فاضله مددپور، باقر آل‌اسحاق، هادی و جعفر آمرطوسی، افسانه امینیان(آمرطوسی)، فاطمه اثنی‌عشری، نوذر احسنی، عصمت احمدی، قاسمعلی بیات کمیتکی، امیر بیژن‌یار، زبیده(ماهرخ) جعفری ثانی، علیرضا حسینی، سهیلا بنی‌قاضی، مریم حسینی، مریم خدایی‌صفت، شهاب راسخی دهکردی، علی رحمانی، ناهید رحمانی، اعظم رضایی، طاهره زاهدی، فائزه زائریان مقدم، مهدی زائریان مقدم، احترام‌السادات کرباسی(مادر زائریان)، صدیقه شمس فرد، اردلان صفی‌یاری، فاطمه مینایی میرزایی، هادی غلامی، سیدمحمد غیاث سعیدی، فرهاد فتح‌پور پاکزاد، افشین قهرمانی، زهره گودرزی، محمد لقاء نازنده، کاظم محمدی گیلانی، محسن داوودی، محسن مورعی، سیدمصطفی موسوی، ناهید میری چیمه، محمد نوایی روشندل، طاهره وزیری، حسین سلیمانی و چند مجاهد دیگر.

 

آن‌ روز مردم تهران در نقاط مختلف شهر، هر جا که پایگاهی از مجاهدین مشغول دفاع و پایداری بود، صحنه‌های غرورانگیز رزم و حماسه فرزندان مجاهد خود را در برابر حمله وحشیانه انبوه مزدوران خمینی به‌چشم دیدند. آنان به‌چشم دیدند که مجاهدین هم‌چنان‌که سنت همیشگی‌شان است، پس از نبرد تا آخرین نفس، چیزی جز پیکرهای غرقه در خون و پایگاه‌های نیمه‌سوخته‌شان، به‌ دشمن ندادند. البته در جریان این نبرد تنها چند کودک خردسال، زنده به‌اسارت دژخیمان خمینی درآمدند.

 

از فرازهای این حماسه درخشان، هم‌چنین باید از نبرد و شهادت قهرمانانه مادر ۶۰ساله، مادر مجاهد صدیقه کرباسی(مادر زائریان) یاد کرد که پابه‌پای فرزندان دلیر خود مقاومت کرد و سرانجام جان و همه عواطف خود را نثار راه رهایی خلق در زنجیر ایران نمود.

اینک اگر چه سال‌ها از آن حماسه گلگون می‌گذرد، اما یاد آن قهرمانان در ضمیر و اندیشه آنان که ایرانی آزاد و دموکراتیک را آرزو دارند، از گرامی‌ترین یادهاست و راه‌شان در مسیر آرمان شکوهمند آزادی در مقاومت سرفراز ایران و در شرایطی که هر روز چشم‌انداز استقرار آزادی در ایران نزدیک‌تر ‌می‌شود، در قامت جوانانی که از هر کران ایران به‌پا می‌خیزند، پررهرو است.

در سالگرد ۱۰مرداد، یاد تمامی قهرمانان شهید در صحنه این نبرد حماسی را گرامی می‌داریم و به‌ روان‌های پاک‌شان درود می‌فرستیم.

 


«حمله آمریکا» در عراق؛ نیروهای حشدالشعبی هدف موشک‌های پهپاد قرار گرفتند

 «حمله آمریکا» در عراق؛ نیروهای حشدالشعبی هدف موشک‌های پهپاد قرار گرفتند



همزمان با بالاگرفتن تنش بین حزب‌الله لبنان و اسرائیل، یک مقام آمریکایی در گفت‌گو با خبرگزاری رویترز از حمله ایالات متحده به مواضع شبه‌نظامیان عراقی خبر داد.

رویترز می‌گوید هنوز مشخص نیست کدام نیروهای شبه نظامی در عراق مورد حمله قرار گرفته‌اند. اما این مقام آمریکایی تصریح کرد که این حمله برای دفاع از نیروهای ایالات متحده انجام شده است.

همزمان حشد الشعبی، مهمترین گروه شبه‌نظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی در عراق، بامداد چهارشنبه ۱۰ مرداد اعلام کرد که ۲ گشتی نیروهای این سازمان در استان بابل واقع در مرکز عراق مورد حمله هوایی قرار گرفتند.

به گزارش خبرگزاری دولتی ایران، ایرنا ، حشد الشعبی عراق در اطلاعیه‌ای گفت: «اطلاعات موجود حاکی از آن است که دو گشتی تیپ ۴۷ در شمال استان بابل هدف موشک‌های شلیک شده از پهپاد قرار گرفتند که این حمله منجر به کشته و زخمی شدن شماری از نیروها شده است.»

حشد الشعبی در بیانیه خود اشاره‌ای به عامل این حمله نکرده است.

رویترز به نقل از منابع پلیس و بیمارستانی عراق نوشت در این انفجارها چهار نفر کشته و سه نفر زخمی شدند.

یک مقام آمریکایی که نخواست نامش فاش شود، تاکید کرد که این حمله به دلیل تهدیدات علیه نیروهای ائتلاف مستقر در عراق انجام شده است.

وی اما در مورد تلفات این حمله در عراق اظهار نظری نکرد.

مقامات عراق و ایالات متحده چهارم مرداد ماه از پرتاب چندین فروند راکت به سمت پایگاه هوایی عین‌الاسد عراق که محل استقرار نیروهای تحت فرماندهی آمریکا است، خبر داده‌ بودند، اما این حملات خسارت یا تلفاتی به دنبال نداشته است.

مقامات آمریکایی تصریح کرده بودند که این راکت‌ها به پایگاه عین الاسد اصابت نکردند.

این تحولات در حالی است که ارتش اسرائیل سه‌شنبه اعلام کرد که در حمله هوایی به بیروت، فواد شکر، یکی از فرماندهان حزب‌الله لبنان را کشته است. رادیو فردا 

با استفاده از گزارش‌های خبرگزاری رویترز و ایرنا؛ س.ن

اسماعیل هنیه، از تولد در اردوگاه آوارگان در غزه تا مرگ در تهران

اسماعیل هنیه، از تولد در اردوگاه آوارگان در غزه تا مرگ در تهران

عکس آرشیوی از خالد مشعل (چپ) از رهبران پیشین گروه افراطی حماس در کنار اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی این گروه که ساعاتی پیش در تهران کشته شد

اسماعیل هنیه ملقب به «ابوالعبد»، سیاستمدار فلسطینی و رئیس دفتر سیاسی گروه افراطی حماس بود. او بامداد چهارشنبه ۱۰ مرداد در تهران کشته شد. گروه حماس را آمریکا و اتحادیه اروپا یک سازمان تروریستی می‌دانند.

هنیه برای شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، که نهم مرداد در مجلس شورای اسلامی برگزار شد، به تهران رفته بود.

اسماعیل هنیه ۶۲ سال پیش در اردوگاه آوارگان فلسطینی الشاطی در غرب شهر غزه به دنیا آمد. خانوادهٔ او اصالتاً اهل بندر اشکلون، واقع در جنوب اسرائیل هستند. آن‌ها در جنگ ۱۹۴۸اعراب و اسرائیل به غزه گریختند.

آقای هنیه فارغ‌التحصیل رشتهٔ ادبیات عرب از دانشگاه اسلامی غزه در سال ۱۹۸۷ است؛ سالی که حرکت‌های اعتراضی موسوم به «انتفاضۀ فلسطینی» علیه اسرائیل در غزه آغاز شد. او در دوران دانشجویی به گروه حماس پیوست.

اسماعیل هنیه در همان سال فارغ‌التحصیلی به دلیل مشارکت در اعتراض‌های ضد اسرائیلی بازداشت شد که البته مدت این بازداشت کوتاه بود.

با نمود پیدا کردن حماس به عنوان «جنبش پیشرو ضد اسرائیلی» در غزه در سال ۱۹۸۸ هنیه بازداشت و به سه سال زندان محکوم شد.

پس از آزادی هنیه در سال ۱۹۹۲، اسرائیل او را به همراه فرماندهان ارشد حماس همچون عبدالعزیز الرنتیسی و محمود الزهار، و ۴۰۰ فعال دیگر، به جنوب لبنان تبعید کرد.

آن‌ها بیش از یک سال را در اردوگاه «مرج الزهور» در جنوب لبنان سپری کردند. پوشش رسانه‌ای از این شخصیت‌ها و فعالیت‌های حماس در این دوره شکل بی‌سابقه‌ای به خود گرفت واین گروه در جهان شناخته شد.

دسامبر سال ۱۹۹۳ هنیه به غزه بازگشت و به ریاست دانشگاه اسلامی منصوب شد.

پس از آن‌که احمد یاسین، بنیان‌گذار گروه حماس، در سال ۱۹۹۷ از زندان اسرائیل آزاد شد و اسماعیل هنیه را به عنوان دستیار خود انتخاب کرد، رابطهٔ نزدیک این دو جایگاه هنیه را در داخل گروه تقویت کرد؛ به گونه‌ای که به نمایندگی حماس در تشکیلات خودگردان فلسطینی برگزیده شد.

عکس آرشیوی از احمد یاسین، رهبر معنوی و بنیان‌گذار گروه افراطی حماس در کنار اسماعیل هنیه؛ غزه، ژوئن ۲۰۰۲
عکس آرشیوی از احمد یاسین، رهبر معنوی و بنیان‌گذار گروه افراطی حماس در کنار اسماعیل هنیه؛ غزه، ژوئن ۲۰۰۲

سپتامبر ۲۰۰۳، هنیه و احمد یاسین، در نتیجهٔ حمله هوایی اسرائیل به ساختمان محل اقامت‌شان در شهر غزه به‌طور سطحی زخمی شدند. این حمله در حالی انجام شد که این دو چند ثانیه قبل از آن، از ساختمان خارج شده بودند.

شش ماه بعد، در مارس ۲۰۰۴، احمد یاسین در حملۀ هوایی دیگر اسرائیل کشته شد.

ریاست دولت خودگردان فلسطینی

در انتخابات پارلمانی فلسطینی که در دسامبر سال ۲۰۰۵ برگزار شد، نام اسماعیل هنیه در رأس فهرست نامزدهای حماس قرار داشت. در آن انتخابات اسامی نامزدهای حماس با عنوان «فهرست تغییر و اصلاح» منتشر شد و در نهایت، ۷۶ کرسی از ۱۳۲ کرسی پارلمان فلسطینی به نامزدهای حماس رسید.

با توجه به این نتایج، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی، اسماعیل هنیه را مأمور تشکیل دولت کرد.

چند هفته مذاکرات برای تشکیل دولتی ائتلافی میان گروه‌های فتح و حماس و دیگر گروه‌های فلسطینی به شکست منجر شد. از همین رو هنیه دولت را با اعضای حماس و شماری از افراد تکنوکرات تشکیل داد.

اسماعیل هنیه در دیدار با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی (راست) در ژوئن ۲۰۰۶
اسماعیل هنیه در دیدار با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی (راست) در ژوئن ۲۰۰۶

او در اعلام برنامۀ دولتش از ایالات متحده آمریکا و اروپا خواست تا تهدید خود مبنی‌بر توقف تأمین مالی تشکیلات خودگردان، در صورت به رسمیت نشناختن اسرائیل از سوی گروه حماس را اجرایی نکنند.

هنیه در همان زمان، «ادامهٔ مبارزه فلسطینی‌ها تا دست‌یابی به استقلال» را «حق مشروع» دانست و در عین حال تأکید کرد که خواهان مذاکره با اسرائیل از راه میانجی‌گران بین‌المللی است.

او گفته بود: «دولت ما از هیچ تلاشی برای دست‌یابی به صلح عادلانه در منطقه، پایان دادن به اشغالگری و بازیابی حقوق‌مان دریغ نخواهد کرد.»

البته ریاست حماس بر دولت خودگردان فلسطینی‌ تا سال ۲۰۰۷ بیشتر دوام نیاورد؛ اسرائیل در سال ۲۰۰۵ نیروهای خود را از باریکۀ غزه خارج کرده بود که به دنبال آن، درگیری‌های داخلی بین گروه‌های فلسطینی منجر به بیرون راندن نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان از غزه شد و حماس کنترل کامل این باریکه را به‌دست گرفت. محاصرۀ باریکۀ غزه توسط اسرائیل نیز از همان زمان آغاز شد.

اسماعیل هنیه سال ۲۰۱۷ به ریاست دفتر سیاسی حماس انتخاب و جانشین خالد مشعل در این سمت شد.

اسماعیل هنیه در کنار خالد مشعل، از رهبران پیشین گروه افراطی حماس (چپ) در ۲۵مین سالگرد تأسیس این گروه اسلامگرای فلسطینی؛ دسامبر ۲۰۱۲
اسماعیل هنیه در کنار خالد مشعل، از رهبران پیشین گروه افراطی حماس (چپ) در ۲۵مین سالگرد تأسیس این گروه اسلامگرای فلسطینی؛ دسامبر ۲۰۱۲

ایالات متحده آمریکا یک سال پس از آن نام آقای هنیه را در فهرست «تروریسم» قرار داد و او را تحریم کرد. وزارت خارجه آمریکا در بیانیه‌ای اسماعیل هنیه را متهم کرد که «روابط نزدیکی با شاخۀ نظامی حماس دارد [...] و از جنگ مسلحانه از جمله علیه غیرنظامیان پشتیبانی می‌کند».

پس از حملۀ مرگبار ۷ اکتبر

جنگ کنونی اسرائیل در غزه در واکنش به حملۀ غافلگیرکنندۀ حماس به جنوب اسرائیل آغاز شد؛ در حملۀ ۱۵ مهر گذشته، حدود ۱۲۰۰ تن که اغلب غیرنظامی بودند، کشته و بیش از ۲۵۰ نفر به دست اعضای حماس گروگان گرفته شدند.

پس از حملۀ هفتم اکتبر (۱۵ مهر ۱۴۰۲)، تصاویری از اسماعیل هنیه به همراه شماری دیگر از رهبران حماس در دفتر این گروه در دوحه، پایتخت قطر منتشر شد که آن‌ها را در حال پی‌گیری اخبار از یک شبکۀ تلویزیونی و «سجدۀ شکر» در ابراز شادمانی از آن حمله نشان می‌داد.

خانوادۀ هنیه

اسماعیل هنیه با دختر عموی خود، امال هنیه ازدواج کرد. حاصل این ازدواج ۱۳ فرزند، شامل هشت پسر و پنج دختر، است. حازم، امیر و هنیه سه تن از پسران هنیه در حملات هوایی اسرائیل به نوار غزه در جنگ جاری علیه حماس کشته شدند. رادیو فردا

مروری بر عملیات و حملات منسوب به اسرائیل در خاک ایران

 مروری بر عملیات و حملات منسوب به اسرائیل در خاک ایران



با ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی گروه افراطی حماس، در تهران بار دیگر انگشت‌ها به سوی اسرائیل نشانه رفته است، هرچند اسرائیل هنوز مسئولیت این حمله را به عهده نگرفته است.

اسماعیل هنیه که برای شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان در پایتخت ایران حضور داشت، چنان‌که خبرگزاری‌های ایران اعلام کردند، ساعت دو بامداد چهارشنبه ۱۰ مرداد «در یکی از اقامتگاه‌های ویژه جانبازان در شمال تهران با اصابت پرتابه‌ای از هوا» کشته شد.

این خبر به‌فاصله‌ای کوتاه به تیتر یک رسانه‌های جهان تبدیل شد و در اغلب واکنش‌های مقامات کشورها و رسانه‌ها باز هم نام اسرائیل به‌عنوان عامل اصلی این ترور به میان آمد.

دشمنی اسرائیل با حماس (گروهی که آمریکا و اتحادیه اروپا آن را تروریستی می‌دانند) و دشمنی اسرائیل با اسماعیل هنیه تنها دلیل انتساب این عملیات به اسرائیل نیست؛ در یک دههٔ گذشته اقدامات خرابکارانه و همچنین ترور چندین شخصیت و مقام جمهوری اسلامی به‌خصوص در ارتباط با پروژهٔ هسته‌ای در خاک ایران به اسرائیل نسبت داده شده است.

این در حالی است که تاکنون اسرائیل مسئولیت هیچ‌یک از این حملات را به‌طور رسمی و صریح بر عهده نگرفته است.

دریکی دو دههٔ کدام شخصیت‌های سیاسی و نظامی و... در عملیات و حملات منسوب به اسرائیل در خاک ایران کشته شده‌اند؟

محسن فخری‌زاده، «مرد مرموز» برنامهٔ اتمی ایران، آذر ۱۳۹۹

محسن فخری‌زاده که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، دو سال و نیم پیش از ترور او نامش را به‌عنوان «پدر بمب هسته‌ای ایران» ذکر کرده و گفته بود «این نام را به خاطر بسپارید»، هفتم آذر سال ۱۳۹۹ هنگام رانندگی با خودرویش در جاده آبسرد در حومه تهران کشته شد.

از این افسر ارشد سپاه پاسداران که نامش در لیست تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل قرار داشت، به‌عنوان «مهره‌ای کليدی» و «مدیر ارشد» برنامه‌های هسته‌ای ایران نام برده می‌شد که از سال ۱۳۸۰ تا زمان مرگش این مسئولیت مهم را بر عهده داشت.

رسانه‌های داخل ایران از او به عنوان «دانشمند شاغل در وزارت دفاع و مدير پيشين مرکز تحقيقات فيزيک» یا «استاد دانشگاه» نام می‌بردند.

از او همچنین به عنوان «مرد مرموز برنامه اتمی ایران» یاد شده و یک بار نیز مجله فارین پالیسی نام او را در فهرست ۵۰۰ شخصیت قدرتمند جهان قرار داد.

هر چند ایران تا پیش از آن کشته‌شدن دانشمندان و برخی مقامات دیگر خود را به اسرائیل نسبت داده بود، اما آقای فخری‌زاده مهم‌ترین مقام ایرانی است که در یک عملیات منتسب به اسرائیل در خاک ایران کشته شده است.

با وجود این‌که اسرائیل هیچ‌گاه ترور این مقام ایرانی را بر عهده نگرفت، اما یوسی کوهن، رئیس وقت موساد، در بهار ۱۴۰۰ در گفت‌وگو با شبکهٔ ۱۲ اسرائیل به شکل تلویحی دست داشتن اسرائیل در سوءقصد به محسن فخری‌زاده را تأیید کرد.

روزنامهٔ نیویورک تایمز هم سه سال پیش در گزارشی با انتشار جزئیاتی از این حمله نوشت که اسرائیل برای این عملیات تیربار هوشمندی را انتخاب کرد که ترکیبی از سلاح خودکار ساخت بلژیک از نوع «فن مگس» بود و سیستم روباتیک پیچیده‌ای روی آن سوار شد که آن را به اتاق تیربار اتوماتیک موسوم به «سنتینل ۲۰»، ساخت کارخانه‌های اسلحه‌سازی اسپانیایی اسکریبنو، شبیه کرد.

خود عملیات روی‌هم‌رفته یک دقیقه طول کشید و برخلاف توان شلیک ۶۰۰ گلوله در یک دقیقه تیربار، در طول این عملیات بیش از ۱۵ گلوله شلیک نشد.

ترور مرد شماره دو القاعده و عروس بن‌لادن در تهران، مرداد ۱۳۹۹

اسماعیل هنیه تنها شخصیت غیرایرانی نیست که در حملات منسوب به اسرائیل در خاک ایران کشته می‌شود.

رسانه‌های ایران ۱۷ مرداد ۱۳۹۹ گزارش دادند که دو شهروند لبنانی به نام‌های حبیب‌ داوود، استاد تاریخ ۵۸ساله، و دخترش مریم ۲۷ ساله، در حوالی گلستان یکم در خیابان پاسداران تهران به ضرب چهار گلوله کشته شدند.

پس از آن مشخص شد این دو نفر عبدالله احمد عبدالله معروف به ابو محمد المصری، مرد شماره دو القاعده، و دخترش مریم،‌ همسر پسر اسامه بن ‌لادن، رهبر پیشین گروه القاعده، بودند.

خبرگزاری مهر نوشته بود، در این حادثه از سوی یک موتورسوار «از سمت راننده» پنج تیر شلیک شده که «۴ تیر شلیک شده» به خودرو برخورد کرده و «شلیک پنجم هم به یک ماشین دیگر که در حال عبور بوده اصابت» کرده است.

با وجود تکذیب خبر این ترور از سوی سخنگوی وقت وزارت خارجهٔ ایران، روزنامهٔ نیویورک تایمز آبان همان سال به نقل از مقامات اطلاعاتی ایالات متحده اعلام کرد که توسط دو موتورسوار در خیابان پاسداران تهران کشته شد.

آمریکا نیز در این عملیات با اسرائیل همکاری داشت و اطلاعات را دربارهٔ مکان و هویت مرد شماره دو القاعده را به مأموران موساد داده بود.

ابومحمد المصری توسط واحد ویژه سازمان اطلاعات اسرائیل، موساد، کشته شد؛ این واحد ویژه «کیدون» که در زبان عبری به معنای «سرنیزه» است، نام دارد و گفته می‌شود در طول سال‌ها شیوه‌ای منحصر به فردی را برای عملیات نفوذ به کشورهای متخاصم و کشتن مخالفان اسرائیل را بر عهده داشته است.

دختر آقای المصری و بیوهٔ پسر بن لادن به نام مریم نیز از اهداف این عملیات بود. خانم المصری همسر حمزه بن لادن، جانشین اسامه بن لادن بود. حمزه بن لادن پیش از آن در جریان عملیات ضدتروریسم ایالات متحده در مرز پاکستان و افغانستان کشته شده بود.

نهادهای اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا در این زمینه اظهارنظری نداشتند.

کشته شدن این مقام القاعده در تهران در حالی به اسرائیل نسبت داده شد که در سال‌های پیش از آن سوءقصد به جان افراد دخیل در پروژهٔ هسته‌ای ایران موسوم به «دانشمندان هسته‌ای» به اسرائیل نسبت داده می‌شد.

اردشیر حسن‌پور، اولین ترور «دانشمندان هسته‌ای» در ایران، بهمن ۱۳۸۵

خبر کشته شدن اردشیر حسین‌پور، دانشمند هسته‌ای، با «گاز رادیواکتیو» و «توسط موساد» را نخستین بار موسسه استرافور روز ۱۳بهمن ۱۳۸۵ یعنی ۱۷ روز پس از مرگ او منتشر کرد. این خبر دو روز بعد در هفته‌نامه ساندی‌تایمز هم منتشر شد.

خبر مرگ آقای حسین‌پور در آن زمان با تأخیر منتشر شد و نخستین‌بار روزنامهٔ «جمهوری اسلامی» اول بهمن همان سال نوشت که اردشیر حسین‌‌پور به علت «گازگرفتگی» فوت کرده است.

کمتر از دو هفته پس از مرگ آقای حسین‌پور در سال ۱۳۸۵ گزارش‌هایی دربارهٔ ترور او توسط موساد منتشر شد، ولی مقام‌های حکومت ایران گفتند: «موساد قدرت عملیات در ایران ندارد.»

خبرگزاری فارس، نزدیک به سپاه پاسداران، نیز در این زمینه نوشت آقای حسین‌پور «هیچ ارتباطی با تأسیسات هسته‌ای اصفهان نداشته» و «این نوع اخبار با هدف عملیات روانی و فضاسازی تبلیغاتی ساخته می‌شود».

در آن زمان غلامحسین محسنی‌اژه‌ای وزیر اطلاعات ایران بود و وزارت اطلاعات مسئولیت حفاظت از دانشمندان هسته‌ای را بر عهده داشت.

با این حال مصطفی معین، وزیر علوم دولت خاتمی سال ۱۳۹۹ و ۱۴ سال پس از روایت‌های نهادهای امنیتی در اینستاگرام نوشت که آن روایت‌ها دروغ بوده و اردشیر حسین‌پور «توسط عوامل موساد» با «گاز رادیواکتیو» ترور شد.

البته دربارهٔ مرگ آقای حسین‌پور یک سناریوی دیگر هم مطرح شده است. محبوبه حسین‌پور، خواهر اردشیر حسین‌پور که مقیم آمریکا است، در سال‌های گذشته بارها مصاحبه کرده و گفته است که برادرش به دلیل این‌که برای ساخت سلاح هسته‌ای همکاری نکرده، توسط سپاه پاسداران کشته شده است.

«دانشمندان هسته‌ای» دیگر

نام افرادی چون مصطفی احمدی روشن، مسعود علی‌محمدی و مجید شهریاری نیز در کنار نام اردشیر حسن‌پور به عنوان «دانشمندان هسته‌ای» که توسط اسرائیل در خاک ایران کشته شده‌اند، مطرح است.

وجود شباهت‌های زیاد میان نحوهٔ کشته شدن این افراد این فرضیه را نزد کارشناسان تقویت کرد که این اقدام‌ها از سوی اسرائیل انجام شد.

مسعود علی‌محمدی، استاد فیزیک کوانتوم دانشگاه تهران، دی‌ماه ۱۳۸۸ هنگام بیرون آوردن خودرو از پارکینگ خانه‌اش در قیطریهٔ تهران بر اثر یک انفجار کشته شد.

مقامات ایران اعلام کردند که یک موتور در هنگام خروج آقای علی‌محمدی منفجر شد و شدت انفجار به حدی بود که که شیشه‌های ساختمان‌های اطراف نیز شکسته شد.

مجید شهریاری، فیزیکدان و استاد دانشگاه بهشتی تهران که گفته می‌شد او نیز با برنامه‌های اتمی ایران مرتبط بود، و همچنین فریدون عباسی دوانی، استاد دیگر فیزیک اتمی دانشگاه بهشتی، هر دو هشتم آذر ۱۳۹۸ در شمال تهران در فاصله‌ای نه چندان دور از هم با انفجار دو بمب مورد سوءقصد قرار گرفتند.

به‌گفتهٔ مقامات جمهوری اسلامی، هر دو سوء‌قصد توسط افراد موتورسوار صورت گرفت و در هر دو مورد بمبی با آهن‌ربا به بدنهٔ ماشین این افراد نصب شد.

در این سوءقصدها مجید شهریاری کشته شد اما فریدون عباسی دوانی پس از پایان دوران نقاهت ناشی از جراحت، به ریاست سازمان انرژی اتمی ایران نیز منصوب گردید.

مصطفی احمدی روشن، ۳۲ ساله، دی‌ماه ۱۳۹۰ و دو سال پس از کشته‌شدن آقای علی‌محمدی، در خیابان گل‌نبی در نزدیکی میدان کتابی تهران در حالی که درکنار محافظ و راننده خود در اتومبیل نشسته بود، بر اثر انفجار بمبی که به پژوی ۴۰۵ او چسبانده شد، به قتل رسید.

نشریهٔ آمریکایی تایم با استناد به «منابع اطلاعاتی غربی»، بدون ذکر نام آن‌ها، نوشت که موساد عامل اجرای این قتل بود.

شباهت در شیوهٔ مشابه کشته شدن این افراد موجب شد تا پس از ترور آقای احمدی روشن مقامات ایران انگشت اتهام را به سوی اسرائیل نشانه بروند.

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، یک روز پس از کشته‌شدن مصطفی احمدی روشن در پیامی این اقدام را، با اطمینان، به موساد اسرائیل و سیای آمریکا نسبت داد و تأکید کرد که از انتقام صرف‌نظر نخواهد شد.

دولت محمود احمدی‌نژاد نیز چند روز پس از آن با ارسال پیامی به آمریکا و بریتانیا از آن‌ها دربارهٔ این قتل توضیح فوری خواست و مدعی شد که «اسنادی» در مورد دخالت این کشورها در این زمینه به دست آورده است.

هر چند وزیران دفاع و خارجه آمریکا «با قاطعیت» هر گونه مداخله کشور خود در این سوء قصد را رد کردند.

شیمون پرز، رئیس جمهور وقت اسرائیل، نیز در مصاحبه با بخش اسپانیایی شبکه سی‌ان‌ان گفت «تا جایی که اطلاع دارد»، کشورش در این قتل دخالتی نداشته است. رادیو فردا 

کهکشان مقاومت ایران ۱۴۰۳ - سخنرانی شخصیتهای سیاسی

 

کهکشان مقاومت ایران ۱۴۰۳ - سخنرانی شخصیتهای سیاسی

کهکشان مقاومت ایران ۱۴۰۳ - سخنرانی سولماز ابو‌علی، ژنرال جیمز کانوی، لیندا چاوز، سفیر مارک گینزبرگ و آناهیتا سامی
کهکشان مقاومت ایران ۱۴۰۳ - سخنرانی سولماز ابو‌علی،
 ژنرال جیمز کانوی، لیندا چاوز، سفیر مارک گینزبرگ و آناهیتا
 سامی

کهکشان مقاومت ایران ۱۴۰۳

سخنرانیهای

لیندا چاوز مدیر پیشین روابط عمومی کاخ سفید

سفیر مارک گینزبرگ سفیر پیشین آمریکا در مراکش

‌ژنرال جیمز کانوی – فرمانده پیشین نیروی تفنگداران دریایی آمریکا

دکتر سولماز ابو علی قهرمان کاراته جهان

و آناهیتا سامی

 

لیندا چاوز-مدیر پیشین روابط عمومی کاخ سفید

متشکرم روز بسیار طولانی بود و ما سخنرانی تعداد زیادی از سخنرانان برجسته را شنیدیم. همیشه صحبت کردن در پایان یک برنامه دشوار است. زیرا قبلاً خیلی چیزها گفته شده است و هم‌چنین صحبت کردن بعد از نماینده فوق‌العاده اوکراینی ما بسیار دشوار است.

اما همین‌طور که اینجا نشسته بودم، به همه افرادی که اینجا جمع شده‌اند فکر می‌کردم. ما اینجا آمده‌ایم چون از خانم رجوی حمایت می‌کنیم.

او برای ما الهام‌بخش است، او نمونه‌یی از شجاعت است و مبارزه او مبارزه ماست. اما من به آن فکر می‌کردم که چطور می‌شود که در ایالات متحده ما هرگز نتوانستیم یک دموکرات و یک جمهوریخواه را ببینیم که با هم بنشینند و به توافق برسند، و با این حال ما نمایندگانی از هر دو حزب داریم که برای حمایت از خانم رجوی و آرمان او به پاریس می‌آیند.

و من به اطراف نگاه می‌کنم و نمایندگان بسیاری از کشورهای مختلف را می‌بینم، کشورهایی که گاهی اوقات با یکدیگر دوست نیستند.

پس چرا ما می‌توانیم در این مورد گردهم بیاییم؟ و من در مورد آن فکر کردم، و به کسی فکر کردم که تأثیر زیادی بر من و تفکر من داشت، یک فیلسوف، و آن آدام اسمیت بود. و آدام اسمیت به ما یاد داد که نوع‌دوستی فقط تا حدی انگیزاننده است.

ما به‌دلیل نوع‌دوستی با دیگران کنار می‌آییم، اما این فقط می‌تواند تا حدی انگیزاننده باشد. در نهایت، ما کارهایی را انجام می‌دهیم که به نفع خودمان است. و من در خصوص ربط این مسأله به این آرمان فکر کردم. بدیهی است که رنج ۹۰ میلیون نفر در ایران مهم است.

واضح است که با نیمی از این جمعیت حتی به‌عنوان شهروندان کامل و با حقوق‌بشر کامل رفتار نمی‌شود. و ما باید به آن اهمیت بدهیم. اما دلیل دیگری هم وجود دارد که ما گردهم می‌آییم تا از این هدف حمایت کنیم و آن این است که (رژیم) ایران و رهبری آن تهدیدی برای همه ما هستند.

از کی‌را شنیدیم،، پهپادهایی هستند که بمب حمل می‌کنند و آنها را در اوکراین می‌اندازند و مردان، زنان و کودکان را می‌کشند. خطوط کشتیرانی نیز وجود دارد در آنها اختلال به‌وجود میآید، به‌طوری که زنجیره تأمین در بسیاری از کشورها، حداقل من از این اختلال در ایالات متحده اطلاع دارم، زیرا رژیم ایران از حوثی‌هایی حمایت می‌کند که این کشتی‌ها را در دریای سرخ متوقف می‌کنند.

و بنابراین در نهایت، یکی از دلایلی که می‌توانیم با وجود فرهنگ‌ها، زبانها، و علائق مختلف دور هم جمع شویم، این است که ما به متوقف کردن رژیم ایران که اکنون بخشی از یک محور جدید شرارت است، علاقه داریم.

بنابراین، من فکر می‌کنم، باید آگاه باشیم که آنچه در تلاش برای تغییر رژیم مهم است، فقط تأثیرگذاری بر زندگی ۹۰ میلیون نفر در ایران نیست.

البته این مهم است. اما برای بقیه ما در جهان نیز مهم است که درک کنیم که اگر شاهد تغییر رژیم در ایران نباشیم، چیزی که قرار است شاهد آن باشیم، یک ایران مجهز به سلاح اتمی است.

و هواپیماهای بدون سرنشین تنها سلاحهای متعارف را در مکانهایی مانند اوکراین استفاده نمی‌کنند. این منجر به تهدیدات هسته‌یی علیه کشورها خواهد شد. و شما فقط این نوع از صادرات تروریزمی را که ما در حال حاضر در سراسر جهان می‌بینیم، شاهد نخواهید بود. بلکه نتیجه آن امکان فروش سلاحهای هسته‌یی یا فروش آن به گروه‌های تروریستی خواهد بود. و بنابراین فکر می‌کنم شایان ذکر است که این مبارزه و آنچه در ایران اتفاق می‌افتد کاملاً حیاتی است، نه فقط برای مردم ایران، بلکه برای همه ما

و دلیل حمایت ما از شورای ملی مقاومت ایران و خانم رجوی این است که او یک جهان بینی متفاوت را نمایندگی می‌کند، جهان بینی‌ای که معتقد است آزادی فردی و دموکراسی چیزی است که در واقع جهانی صلح‌آمیزتر را به ارمغان خواهد آورد.

این نه تنها به مردم ایران حقوقشان را می‌دهد، بلکه باعث می‌شود ایران دیگر تهدیدی برای جهان نباشد. پس خانم رجوی، از تمام کارهایی که انجام می‌دهید بسیار سپاسگزارم. از همه شما برای کاری که انجام می‌دهید متشکرم. و به یاد داشته باشید، ما پیروز خواهیم شد.

 

سفیر مارک گینزبرگ-سفیر پیشین آمریکا در مراکش

من سفیر مارک گینزبرگ هستم. می‌خواهم بهترین آرزوهای خود را به شما منتقل کنم و امیدوارم که این اجلاس که در حال برگزاری است ما را یک گام به دستیابی به هدفی که همه ما می‌خواهیم، یعنی یک دولت دموکراتیک در ایران به رهبری خانم رجوی نزدیک‌تر کند.

برای مدت طولانی، دولتهای غربی فکر می‌کردند که تنها سیاستی که باید در قبال ایران دنبال کنند سیاست مماشات است. جستجوی ناکام برای دستیابی به سیاست مماشات، دولتهای خارجی را به ناکجا آباد کشانده است. نتیجه‌یی که آنها به دست آورده‌اند حکومتی در ایران است که دیکتاتوری نظامی است که مصمم به سرکوب مردم ایران، گسترش تروریسم و بی‌نظمی جهانی، و دستیابی به بدترین هدف ممکن که همه ما بیشتر نگران آن هستیم یعنی توسعه سلاح اتمی است. روایت دنبال شده توسط دولتهای خارجی که تعامل با این حکومت به منجر به اعتدال آن می‌شود سیاستی ناکام بوده و هم‌چنان نیز ناکام است.

بگذارید توضیح دهم یکی از چیزهایی که ما بیشتر نگران آن هستیم این است که در پی مرگ رئیسی این حکومت انتخابات ریاست‌جمهوری جعلی دیگری را راه انداخته است که به‌نحوی قرار است جهان را به این باور برساند که رژیم ایران در واقع انتخابات دموکراتیک برگزار می‌کند این به‌دور از حقیقت است و از همه مهم‌تر، آنچه در همان زمان انجام می‌دهد سرکوب هر گونه مخالفتی است که باید در این زمان بحرانی در تاریخ ایران صدایشان شنیده شود.

بارها و بارها شاهد شجاعت مردم ایران، مردان، زنان و کودکان بوده‌ایم که به خیابان‌ها آمده‌اند تا اعتراض خود را به این رژیم ظالم ابراز کنند. شورای ملی مقاومت هر روز در داخل ایران در حال مبارزه برای حمایت از این نیروهای دموکراسی‌خواه تحت رهبری خانم رجوی است.

من معتقدم که ما به رسیدن به هدف مورد نظرمان نزدیک هستیم. اما مهم است که هم در سطح بین‌المللی و هم در ایالات متحده درک کنیم که ادامه دادن به تظاهر به این‌که می‌توانیم به‌نحوی با رژیمی که سرکوبگر، مصمم‌تر به صدور تروریسم و به ساخت سلاح هسته‌یی است دیپلماتیک برخورد کنیم، کاری احمقانه است.

من به‌جد معتقدم رهبری که شورای ملی مقاومت در داخل ایران نشان داده است نمونه و الهام‌بخش دیگر ایرانیان است که باید پشت سر آن متحد شوند.

کسانی از ما که به رهبری خانم رجوی و شجاعت حامیان شورای ملی مقاومت در ایران باور داریم، معتقدیم آنها شایان حمایت بیشتری هستند و در واقع، آن حمایت باید از طریق یک ابتکار دو حزبی در کنگره باشد.

ده‌ها هزار ایرانی به ندای شورای ملی مقاومت در داخل ایران پاسخ داده‌اند آنها به خیابان‌ها آمده‌اند. آنها پوسترهای ضد رژیم را نصب کرده‌اند. آنها ویدئوهای ضد رژیم را منتشر کرده‌اند، همه به‌نام جلب حمایت.

زنان جوانی که به خانم رجوی به‌عنوان منبع الهام و رهبری نگاه می‌کنند، در او کسی را دیده‌اند که معتقدند می‌تواند سرانجام ایران را به آزادی کرامت و رشد اقتصادی که مردم ایران شایسته آن هستند، برساند.

اجازه بدهید در پایان بگویم برنامه‌یی که امروز در پاریس در جریان است یک گام ما را به آن هدف نزدیک‌تر می‌کند. شورای ملی مقاومت یک جنبش حیاتی برای تحقق این هدف است. من به همه شما دوباره تبریک می‌گویم و برای شما در دستیابی به آن هدف بهترین‌ها را آرزو می‌کنم.

 

‌ژنرال جیمز کانوی – فرمانده پیشین نیروی تفنگداران دریایی آمریکا

خانم‌ها و آقایان، صدها سال قبل از میلاد مسیح مردم و قبایل ایران یکی از بزرگ‌ترین امپراتوریهای تاریخ را تشکیل دادند.

حکومت کوروش بزرگ به جهان کهن مفاهیم جدیدی از چندفرهنگی، آزادی مذهب، معماری شگفت‌انگیز، ساخت جاده، زبان مشترک، تجارت ادبیات و هنر ارائه داد. مهارت‌های آنها در اداره فرهنگهای بزرگ و متنوع در فواصل دور توسط تقریباً هر امپراتوری که پس از آنها آمد مطالعه و تقلید شد. برخلاف آن، ۴۵ سال گذشته تاریک‌ترین دوران در تاریخ بزرگ ایران بوده است. زیرا اولویت اول دولت کنونی حاکم بر ایران، آخوندها بقای رژیم خودشان است. به‌طور فزاینده‌یی دیده‌ایم که آنها هر کاری که لازم باشد برای بقا انجام می‌دهند از جمله زندانی کردن، شکنجه و حتی قتل شهروندان که با روش‌هایشان مخالفت می‌کنند.

در این فرآیند، نیروهای نیابتی در عراق، سوریه، لبنان و یمن ایجاد کرده‌اند که تنها به بی‌ثباتی خاورمیانه منجر می‌شود. سیاست‌های داخلی آنها باعث تورم فزاینده، جرم و جنایت، فقر و کیفیت پایین زندگی شده است. آخوندها ثروت ملی را نه برای نفع مردم بلکه برای سلاحهای کشتار جمعی و حمایت از ارتشهای نیابتی‌شان صرف می‌کنند. علاوه بر این، ۱۰ سال پیش، رویترز تحقیقات خود را درباره معاملات رژیم انجام داد و افشا کرد که سران رژیم در حال سرقت میلیون‌ها شاید میلیاردها دلار از مردم ایران عمدتاً در حوزه املاک هستند.

در نتیجه، در ایران امروز یک چرخه شوم وجود دارد که تنها نوید وخیم شدن اوضاع را می‌دهد. یکی از اصول کلیدی یک انقلاب موفق، تمایل مردم به ریسک کردن جان خود در اعتراض به جنایات دولت‌شان است. در طول انقلاب آمریکا، یک میهن‌پرست آمریکایی بلند آوازه درست قبل از اعدام گفت: «افسوس که تنها یک جان دارم که برای کشورم فدا کنم». مردم ایران بارها همان عزم و اراده را نشان داده‌اند، در میان کسانی که به خیابان‌ها می‌روند تا اعتراض کنند نقش زنان در ایران برجسته است، که بیشتر به حاشیه رانده شده‌اند، مادران، خواهران و دختران اغلب بلندترین صداها در محکومیت بی‌عدالتی‌های رژیم بوده‌اند. بسیاری برای این آرمان شهید شده‌اند. من خانم رجوی را به‌عنوان الهام‌بخش و الگوی این زنان شجاع تقدیر می‌کنم.

یکی دیگر از اصول تغییر موفق رژیم توانایی آگاه کردن مردم از این است که چگونه زندگی‌شان با تغییر بهتر خواهد شد.

برنامه ده ماده‌ای خانم رجوی یک پیام فوق‌العاده است.

 

دکتر سولماز ابو علی ـ قهرمان کاراته جهان

عصر بخیر. بسیار خوشحالم که امروز در کنار شما ایستاده‌ام و چند کلمه‌ای با مهمانان محترم، از جمله کسانی که در اشرف در آلبانی هستند، صحبت کنم. نام من دکتر سولماز ابو علی است و من یک محقق، ورزشکار و پناهجوی سابق هستم. دکترای خود را در ایالات متحده در رشته «حل منازعات» دریافت کردم و سه بار قهرمان جهان و پانزده بار قهرمان ملی ایالات متحده در کاراته سنتی شده‌ام. راه رسیدن به اینجا برای من هرگز ساده نبود. در سن سه سالگی، از یک کودک در کنار خانواده‌اش به یک پناهجوی تبعیدی تبدیل شدم. رژیم ایران والدینم را به‌دلیل ارتباطشان با سازمان مجاهدین خلق ایران و مخالفت با رژیم هدف قرار داده بود. ما برای زنده ماندن از کشور خارج شدیم و به پاکستان، بنگلادش و سپس کانادا رفتیم، جایی که توسط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد به ما پناهندگی سیاسی داده شد. در نهایت، در ایالات متحده مستقر شدیم و شاید اینجا بود که قسمت دوم داستان من آغاز شد.

در طول این زمان، والدینم اغلب درباره فداکاریها، صداقت، ارزشها و اهداف سازمان مجاهدین خلق با من صحبت می‌کردند. صحبت‌هایشان به درس‌های آموزشی تبدیل شد و به نیروی محرکی تبدیل شد که مرا به سوی موفقیت سوق داد. شروع به شرکت در برنامه‌های سازمان مجاهدین خلق کردم و با اعضای آن ارتباط برقرار کردم و از نزدیک یاد گرفتم که آنها چه اهدافی دارند. آنچه یافتم قدرتی آهنین، عشقی بی‌قید و شرط به مردم ایران و تعهدی بی‌وقفه به آوردن آزادی به ایران بود. آنچه یافتم زنی به نام خانم مریم رجوی بود.

خانم مریم رجوی برنامه ده ماده‌ای صریحی را ارائه کرده است که ارزش‌های دموکراتیکی مانند آزادی بیان، برابری کامل زن و مرد، قوه قضاییه مستقل و نظام حقوقی، اقتصاد بازار آزاد، جدایی دین از دولت و یک ایران غیراتمی را بیان می‌کند. ما هیچ جنبش دیگری نمی‌بینیم که مانند این جنبش خون داده باشد، فداکاری کرده، ماندگار شده و الهام‌بخش و اقتدار بخش به نسل‌های مردان و زنان، پسران و دختران به سوی تحقق یک ایران آزاد باشد. این بنیاد را خانم رجوی پایه‌ریزی کرده است و به نظر من، او قهرمان واقعی است.

متشکرم. و به همین دلیل است که من مدال‌های طلای خود را به او اهدا کرده‌ام.

ما، ایرانیان و جامعه بین‌المللی، خوش شانس هستیم که شما را در کنار خود داریم، زیرا تنها یک رهبر قوی و توانمند مانند خانم رجوی، با سابقه موفقیتهای اثبات شده، می‌تواند یک ایران آزاد و یک جامعه بین‌المللی را که در آن شما، من و فرزندانمان بتوانیم در صلح زندگی کنیم، را تضمین کند. بسیار متشکرم.

 

 

آناهیتا سامی

خانم‌ها و آقایان، بسیار مفتخرم که در میان چنین افراد برجسته‌یی که به مبارزه برای آزادی در ایران متعهد هستند، ایستاده‌ام. به‌عنوان یک حقوقدان در ایالات متحده، باید به مسأله‌ای عاجل بپردازم که مرزهای ملی را در می‌نوردد. دستکاری بی‌مهار نظام قضایی توسط رژیم ایران، آن‌را قادر ساخته تا از سیستم حقوقی به‌عنوان ابزاری برای سرکوب، هم در داخل و هم در خارج استفاده کند. این تحریف عدالت، نه تنها یک بحران داخلی است، بلکه یک تهدید جهانی نیز محسوب می‌شود که یکپارچگی سیستم‌های حقوقی در سراسر جهان را به خطر می‌اندازد. امروز اینجا ایستاده‌ام در حالی‌که از الگویم، دکتر کاظم رجوی، که زمانی گفت: «حقوق بشر یک مفهوم جامع است،

آنها قابل تقسیم نیستند. نقض هر حق، نقض همه حقوق است. " الهام گرفته‌ام. این بیان عمیق، ارتباط جهانی ما را تأکید می‌کند و لزوم جهانی حمایت از عدالت را برجسته می‌کند.

محاکمه‌های نمایشی اخیر ۱۰۴ عضو سازمان مجاهدین خلق، از جمله رهبری مقاومت ایران که به‌صورت غیابی با صدور اعلامیه‌های قرمز جعلی اینترپل توسط حکومت تهران انجام شد، نمونه بارزی از به‌سخره گرفتن (عدالت) است. این احکام اعدام غیابی علیه مقاومت و رهبران (مقاومت) در اشرف۳ با هدف هموار کردن راه برای تروریسم مهارناپذیر صادر شده‌اند. این افراد، بسیاری از آنها که دهه‌ها پیش در خارج پناهنده شدند، اکنون هدف تلاش‌های حکومت تهران برای ساکت کردن مخالفان و گسترش سرکوب به فراتر از مرزهای خود هستند. دستکاری حکومت تهران در مکانیزم‌های بین‌المللی مانند اینترپل به‌دنبال مشروعیت بخشیدن به تعقیب مخالفان سیاسی تحت پوشش قانونی است.

واقعیت، همان‌طور که گزارشگر ویژه (سابق) سازمان ملل در امور ایران، پروفسور جاوید رحمان، اشاره کرده است، بسیار تیره و تار است. دست‌های حکومت تهران به خون هزاران ایرانی، به‌ویژه زندانیان سیاسی، آغشته است. همان‌طور که گزارش اخیرش اذعان کرد، قتل‌عام حدود ۳۰۰۰۰ زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ به‌عنوان جنایت نسل‌کشی شناخته شده است. در گزارش خود که بر اساس تحلیل‌های کارشناسی بود، پروفسور (جاوید) رحمان قتل‌عام ۱۳۶۷، جایی که تقریباً ۳۰۰۰۰ زندانی سیاسی اعدام شدند، را جنایت نسل‌کشی نامید و از جامعه بین‌المللی خواست که اقدامات ملموسی برای ایجاد یک مکانیزم تحقیقاتی و پاسخگویی انجام دهد که تمام شواهد و البته شهادتها را حفظ کند.

وارونه کردن عدالت توسط حکومت تهران پیامدهای جدی دارد. اگر جامعه بین‌المللی به سیاست‌های مماشات ادامه دهد، همان‌طور که امروز بارها اشاره شد، پیامی خطرناک ارسال می‌کند. در همین چهارچوب بود که رژیم موفق شد با دیپلماسی گروگان‌گیری اسدالله اسدی و حمید نوری را به تهران بازگرداند. . تهران نباید اجازه یابد با مصونیت از عدالت سوء‌استفاده کند. این اقدامات پایه‌های اساسی حقوق بین‌الملل و حقوق‌بشر را تضعیف می‌کند. عدالت به مرزهای بین‌المللی محدود نیست و برای صلح و امنیت جهانی اساسی است. کشورهای دموکراتیک باید سوء استفاده‌های حکومت تهران از قضاییه و تاکتیک‌های سرکوبگرانه آن را محکوم کنند. آنها باید حفاظت از مخالفان ایرانی به‌ویژه اعضای سازمان مجاهدین خلق در تبعید را تحت قوانین بین‌المللی تضمین کنند و حقوق آنها برای آزادی بیان و تجمع را حفاظت کنند. علاوه بر این، حسابرسی از سران رژیم ایران که در جنایات علیه بشریت، مانند قتل‌عام ۱۳۶۷، دست داشته‌اند، غیرقابل مذاکره است. حسابرسی از این جنایتکاران نه تنها برای عدالت، بلکه برای حفظ یکپارچگی قانون حیاتی است.

اکنون که مردم ایران بار دیگر این انتخابات نمایشی را تحریم کرده‌اند، که ۸۸٪ شرکت نکردند و تقلب و دسیسه‌گری خامنه‌ای را بی‌ثمر کرد. همان‌طور که خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران، اعلام کرد، «این یک نه بزرگ به دیکتاتوری بود». رأی قاطع مردم ایران برای سرنگونی این رژیم پیام پیروزی برای یک ایران آزاد با یک جمهوری دموکراتیک است.

در مبارزه بی‌وقفه در خیابانهای ایران، در میان سرکوب و فداکاری، افراد شجاعی که برای آزادی مبارزه می‌کنند تجسم جوهر عدالت و حقوق‌بشر هستند. شجاعت آنها در به چالش کشیدن استبداد، راهی به سوی آینده‌ای می‌سازد که در آن این حقوق اساسی برای ایران و برای بشریت حاکم خواهد شد. بسیار متشکرم.