۱۴۰۳ آبان ۱۲, شنبه

معنای «وفاق» مورد نظر پزشکیان از ادعا تا واقعیت

 

معنای «وفاق» مورد نظر پزشکیان از ادعا تا واقعیت

معنای «وفاق» مورد نظر پزشکیان از ادعا تا واقعیت
معنای «وفاق» مورد نظر پزشکیان از ادعا تا واقعیت

«وفاق» کلیدواژه‌یی است که فراوان و به‌صورتی مشمئزکننده در گفتمان پزشکیان، رئیس‌جمهور ذوب در ولایت جاری است. این واژه مانند دیگر واژه‌های فرهنگ ایرانی از طرف حاکمیت عمامه‌داران ریایی مورد خیانت و تجاوز واقع شده است. به‌خصوص وقتی این واژهٔ معصوم با پسوند «ملی» همراه می‌شود، نوع جدیدی از ریاکاری، عوام‌فریبی و تجاوز به حرمت کلمات را تداعی می‌کند. تردید نیست که مأموریت پزشکیان نجات حاکمیت در وانفسای سرنگونی است. او آمده است تا با جوش‌دادن اجزای از هم گسیخته و نامتقارن نظام به هم آن را در برابر قیام آتشین مردم ایران آب‌بندی کند.

طرح شعارهای مشعشع و تبلیغاتی مانند حذف یا محدودکردن گشت ارشاد، رفع فیلترینگ یا گشایش در موضوع اف.ای.تی‌. اف و حل‌و‌فصل انزوای سیاسی و بین‌المللی حکومت با گفتگو و تعامل با دیگر کشورها و... همه و همه برای این است که از طریق فریب افکار عمومی و جهانی برای نظام درهم‌شکستهٔ ولایت فقیه زمان و عمر بخرد.

او به‌زغم خود می‌خواهد شکاف عظیم بین مردم ایران با این حاکمیت ته‌کشیده را به هم بیاورد یا از شدت و حدت آن بکاهد.

آیا چنین محالی ممکن است؟

احمد علم‌الهدی، برای این‌که از شعار «وفاق ملی» پزشکیان سوء برداشت نشود آن را این‌گونه تعریف می‌کند:

«امروز بعضی افراد با شعار وفاق ملی سوءاستفاده می‌کنند و کلمه وفاق ملی را می‌گیرند و آدرس‌های غلط می‌دهند، مذاکره با آمریکا و تسلیم شدن را جزو وفاق ملی معرفی می‌کنند، کمرنگ کردن گفتمان مقاومت، کم کردن سلطه و موقعیت حاکمیتی و نفوذ معنوی نظام در منطقه و ملتهای مقاوم را به حساب وفاق ملی می‌گذارند که منطقه به ما ارتباطی ندارد و کار به کار کسی نداشته باشیم.» (انتخاب. ۴آبان ۱۴۰۳)

گماشتهٔ خامنه‌ای در خراسان پا را از این فراتر می‌گذارد و ضمن هشدار نسبت به «نفاق» رک و پوست‌کنده می‌گوید منظور از «وفاق»، وفاق بین خودیهاست، یعنی آنها که در دایرهٔ حکومت و وابستگی به ولایت فقیه قرار دارند.

«وفاق با خودی معنا پیدا می‌کند، اگر حدود وفاق را مشخص نکنیم ممکن است از حدود وفاق ملی سوءاستفاده شود» (همان منبع).

محسن رنانی، اقتصاد‌دان، وجوه دیگری از این وفاق مورد ادعای پزشکیان را مورد کنکاش قرار می‌دهد و آنها را با تعابیری مانند «وفاق همه به من»، «وفاق همه با هم» و «وفاق من با همه» بیان می‌کند. او می‌گوید: «به‌علت ته‌کشیدن منابع مادی کشور، بدون همگرایی و هم‌افزایی نیروها در برابر بحرانها، امکان غلبه بر بحران وجود ندارد. البته وقتی می‌گوییم وفاق ملی، منظور فقط همکاری جناح‌ها و نیروهای سیاسی و نهادها و بخش‌های مختلف قدرت نیست، بلکه اعتماد و همکاری جامعه، نهادهای مدنی و حکومت، بخش اصلی‌تر آن وفاق است» (هم‌میهن. ۱۰آبان ۱۴۰۳)

ولی واقعیت چیست؟ حتی به‌قول این اقتصاد‌دان و تئوریسین افق‌گشایی کذایی در این حاکمیت، دولت پزشکیان اگر بخواهد در این وفاق مورد ادعا «افق» ایجاد کند باید دولت «اتفاق ملی» باشد.

این حکومت هنوز در جنگ گسترش‌یابندهٔ قدرت برای سهم‌خواهی بیشتر نتوانسته است، گرگ‌های درنده را با هم در زیر یک سقف جمع کند. داستان انتصاب استانداریها تنشهای جدیدی را در بین آنها دامن زده است. اقداماتی مانند گماشتن فریبکارانهٔ یک بلوچ سنی به‌عنوان استاندار سیستان و بلوچستان ما به ازای محاکمهٔ جنایتکاران در جمعهٔ خونین زاهدان نمی‌تواند جامعهٔ انفجاری ایران را از پیگیری قیام و سرنگونی باز دارد. این موضوع در مورد استانداریهای کردستان و خوزستان نیز صدق می‌کند.

هیچ «اتفاق» جدیدی در این رژیم رخ نداده است که تداعی‌کنندهٔ یک «افق» جدید باشد. در بر همان پاشنهٔ سابق می‌چرخد؛ با این تفاوت که در دولت جدید حلقه‌به‌گوش خامنه‌ای، اعدام و سرکوب مرزهای جدیدی را درنوردیده است و با بودجهٔ شکست‌خوردهٔ ۱۴۰۴ سفرهٔ مردم نه تنها کوچک و کوچک‌تر خواهد شد، بلکه دیگر سفره‌یی در کار نخواهد بود.

پزشکیان نه می‌خواهد و نه می‌تواند «وفاق همه به هم» و حتی «وفاق من با همه» را محقق کند. مأموریت او تحقق «وفاق همه با من» یه به‌عبارت گویاتر همه با ولی‌فقیه است. «اوجب واجبات او حفظ نظام» در برابر توفان براندازی است. بررسی کارنامهٔ او نشان می‌دهد که در انجام این تنها مأموریت نیز شکست‌خورده است. شکست او شکست خامنه‌ای در مقابله با بحرانهای مرگبار در دوران سرنگونی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر