۱۴۰۴ فروردین ۷, پنجشنبه

مسعود رجوی ـ دیدار با خمینی- انعکاس در روزنامه ها

مسعود رجوی ـ دیدار با خمینی- انعکاس در روزنامه ها 

در کتاب استراتژی قیام و سرنگونی به قلم مسعود رجوی آمده است:

در فاصله اول تا دهم بهمن ۱۳۵۷ یعنی از فردای روزی که ما از زندان آزاد شدیم تا دو روز قبل از ورود خمینی به تهران، تقریباً هر روز احمد خمینی با من از پاریس تماس تلفنی داشت و از قول خود خمینی هم برای مجاهدین دست تکان می‌داد. یکبار به صراحت در همان روزهای اول که هنوز اوضاع تعیین‌تکلیف نبود به من گفت که اگر شما تابلو بزنید و مجاهدین را علنی کنید، یک میلیون جوان در تهران و شهرستانها می‌آیند و ثبت نام می‌کنند. یکبار هم تماس گرفت و گفت آقا تأکید کرده‌اند که می‌خواهند در موقع ورود به تهران حفاظتشان با مجاهدین باشد و شما برای این موضوع حتماً آقای بهشتی را ببینید، بقیه‌اش را در تلفن نمی‌توانم بگویم...

مسعود رجوی در ادامه توضیح می‌دهد ۲۹سال بعد در خاطرات ناطق نوری (خبرگزاری فارس-۱۴بهمن ۸۶) خواندم که چطور مطهری و بقیه برای خمینی خط‌ و نشان کشیدند که اگر مسئولیت حفاظت را مجاهدین بدهید و تریبون بهشت زهرا دست آنان باشد از شما جدا می‌شویم و مانع از این کار شدند.

پیش از ورود خمینی به تهران، فرزندش احمد در تماس با مسعود رجوی گفته بود:

اگر شما از امام حمایت کنید و با مخالفانش مبارزه کنید، همه درها به رویتان باز خواهد شد و همه امکانات در اختیار شما قرار خواهد گرفت. مسعود رجوی با رد پیشنهادهای خمینی، گفت ما خواهان برقراری یک حکومت ملی و دموکراتیک هستیم و اگر خمینی در این مسیر حرکت کند البته برای او جانبازی هم خواهیم نمود. (مسعود رجوی ـ استراتژی قیام و سرنگونی صفحه ۱۵۶)

انعکاس روزنامه‌ها از ملاقات مسعود رجوی با خمینی

مسعود رجوی در ادامه ضمن تشریح مقدمه چینی‌های خمینی می‌نویسد: «حرفش با ما این بود که: خیلی از آقایان از شما شکایت و گله دارند و همین دیروز هم که فهمیدند شما اینجا می‌آیید، همه کتابها و اعلامیههایتان را آوردند به من نشان دادند، اما من اعتنا ندارم و فقط می‌خواهم شما با مردم و اسلام باشید تا اوضاع سابق به کشور برنگردد...(نقل به مضمون).

منظور خمینی از مردم و اسلام واضح بود.گردن گذاشتن به ولایت و هژمونی خودش را می‌خواست که طبعاً مرز سرخ ایدئولوژیکی ما با ارتجاع بود.

منهم گفتم: ما اسلاممان را ساده پیدا نکرده‌ایم بلکه اعتقاد به آن را از لابلای رنج و خون مردم ایران و جوخه‌های اعدام و اتاقهای شکنجه به‌دست آورده‌ایم. از شما هیچ درخواست دنیوی و مادی نداریم. در راه آزادی و استقلال ایران، ما را بدون کمترین چشمداشت دنیوی و مادی، کمترین سربازان خود بدانید. اکنون قدرت سیاسی و قدرت مذهبی در شما متمرکز شده و اگر در راه خدا و خلق از آن استفاده شود می‌تواند کون و مکان را تغییر دهد (نقل به مضمون). سپس خطبه حضرت علی در نهج‌البلاغه در مورد حق مردم بر والی و حاکمیت، و حق والی و حاکمیت بر مردم را برایش خواندم و نتیجه گرفتم که محور و کانون همه مسائل و خواستها که انقلاب ضدسلطنتی هم اساساً برای آن به‌پا شد، مسأله آزادی است. خمینی این نتیجه‌گیری را تماماً ًتایید کرد و گفت: «اسلام بیش از هر چیز به آزادی عنایت دارد و در اسلام خلاف آزادی نیست الا در چیزهایی که مخالف با عفت عمومی است». مسعود رجوی ـ استراتژی قیام و سرنگونی صفحه ۵۰

دو روز بعد در تاریخ ۸اردیبهشت ۵۸ روزنامه‌ها همین دیدار را منعکس کردند و از قول مسعود رجوی نوشتند:

«ما مکتب اسلام را از لابه‌لای جوخه‌های اعدام و شکنجه‌ها کسب کرده‌ایم».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر