۱۴۰۳ فروردین ۱۷, جمعه

فاشیسم دینی بر سر یک دوراهی مرگبار

 فاشیسم دینی بر سر یک دوراهی مرگبار

فاشیسم دینی بر سر یک دوراهی مرگبار
فاشیسم دینی بر سر یک دوراهی مرگبار

پیشتر نوشته بودیم که خامنه‌ای برای غلبه بر شرایط انفجاری جامعهٔ ایران و سد بستن در برابر قیام‌های در تقدیر، به برافروختن شعله‌های ویرانگر جنگ در غزه نیاز حیاتی داشت. او علاوه بر این معضل اصلی برای بستن شکاف‌های متعدد در داخل حاکمیت و فروخواباندن  سروصدای سهم‌خواهان در جنگ قدرت و نیز مهندسی انتخابات مجلس وخبرگان و حل موضوع جانشینی به جنگ‌افروزی نیازمند بود. اگر این جنگ با الگوی جنگ‌های ۲۲ و ۳۳روزه پیش می‌رفت، او به منظور خود نائل شده بود، اما در همان زمان مقاومت ایران با شناخت عمیق از ماهیت فاشیسم جنگ‌افروز دینی، سخن از باخت استراتژیک آن به میان آورد.

 

یک تغییر اساسی

اگر چه مماشاتگران در روزهای آغازین جنگ در غزه، مدعی بودند که هیچ نشانه‌یی از دخالت فاشیسم دینی در این جنگ وجود ندارد؛ اگر چه خامنه‌ای تاکتیک «بزن در رو!» در پیش گرفته بود و خود را در پشت نیابتی‌هایش پنهان می‌کرد ولی با طولانی شدن زمان و استمرار جنگ و دیالکتیک تاثیر متقابل تک و پاتک‌ها برهم و بالاخره روشنگریهای مقاومت ایران برای نشان دادن بانی و باعث این جنگ، اکنون کد «سر مار» به یک کد جهانی تبدیل شده است.

۶ماه پس از گذشت واقعهٔ ۷ اکتبر، اکنون با حمله به کنسولگری رژیم در دمشق، رسانه‌‌های خارجی می‌نویسند:  

«رژیم ایران اولین بهای واقعی را روز دوشنبه برای جنگ نیابتی خود در خاورمیانه پس از کشته شدن فرماندهان سپاه که بذر هرج و مرج در منطقه را کاشتند، پرداخت.»  (وال استریت ژورنال. ۱۳ فروردین ۱۴۰۳)

«حمله هوایی به یک ساختمان در [مجموعه] سفارت [رژیم] ایران یکی از بزرگترین حملاتی است که تاکنون در یک جنگ سایه رخ داده است.» (نیویورک‌تایمز. ۱۳فروردین ۱۴۰۳)

خبرگزاری رویترز در همین روز، در بارهٔ «خطر تشدید بیشتر درگیری‌ها در خاورمیانه» نوشت.  بنابر این گواهی‌ها فاشیسم دینی در معرض یک تصمیم‌گیری جدی قرار دارد و دیگر بیش از این نمی‌تواند در «سایه» حرکت کند.

 

دوراهی مرگبار

با حملهٔ مستقیم اسرائیل به کنسولگری رژیم در دمشق اکنون شاهد دو تمایل عام در داخل حکومت و رسانه‌های آن هستم:

تمایل اول: پاسخ سریع و به قول آنها اقدام قاطع، با هدف شعله‌ور کردن آتش جنگ برای نجات از بن‌بست و باتلاق جنگ‌افروزی و ادامهٔ ضربات که موجب ریزش نیروهای داخلی و نیابتی و... می‌شود.

تمایل دوم: خویشتن‌داری و «صبر استراتژیک!» [اسم مستعار ضربه‌خوردن و دم برنیاوردن] و پرهیز از افتادن به تلهٔ جنگ فراگیر با اسرائیل و آمریکا.

هر دو تمایل اتفاق نظر دارند که این حمله یک «نقطهٔ عطف» است. نقطهٔ اشتراک دو تمایل،‌ اعتراف به خلیدن تمامیت فاشیسم دینی در باتلاق جنگ‌افروزی است. به‌عبارت دیگر اگر رژیم دست به اقدام نظامی بزند، بیشتر از پیش در این باتلاق فروخواهد رفت. در جنگی گرفتار خواهد شد که توان و بنیهٔ استراتژیک آن را ندارد و از آن می‌پرهیزد. اگر دست رو دست بگذارد، باید شاهد ترورهای بعدی و پیشروی طرف مقابل باشد.

«وقتی این کارها را انجام نمی‌دهید آنها سراغ افراد بزرگ‌تری می‌روند و ممکن است سه‌ماه، پنج‌ماه یا شش‌ماه دیگر ما از ترورهای بزرگ‌تر دیگری صحبت کنیم. این اصلا بعید نیست.» (مهدی خراتیان، کارشناس سیاسی. فرهیختگان. ۱۵فروردین)

 معنای این رویکرد آن است که دچار ریزش در آن چیزی خواهد شد که «عقبة استراتژیک!» یا «محور مقاومت!» می‌خواند:

«باید حواس‌مان باشد که با این عقب انداختن‌ها و تحلیل‌های غلط و عدم آمادگی در برابر اقدامات دشمن چندسال بعد چشم باز نکنیم و یکباره ببینیم با منطقه‌ای مواجهیم که همه معادلاتش به ضرر ماست و با یک محور مقاومت فروپاشیده مواجه هستیم... چشم باز می‌کنیم و می‌بینیم چیزی از محور مقاومت باقی نمانده ‌است.» (همان منبع)

ترابی،‌ یک کارشناس دیگر حکومتی آشکارا به «باخت در افکار عمومی»  [بخوانید تبعات آن روی وضعیت انفجاری جامعه] و سرخوردگی نیروی درونی [ریزش بدنة نظام و نیروهای نیابتی] اشاره می‌کند:

«حرف این است که آقا شما وقتی دشمنت در حدی به شما پاسخ داده که افکار عمومی دنیا الان تیتر یک دنیاست همه دارند، می‌بینند پاسخش باید در همان سطح باشه اگر بگی من یک جایی زدم یک وقتی زدم خود اونها می‌زنند، در حداقل افکار عمومی‌ات بازی رو باختی و اون ۴اثری که من عرض کردم که یکی‌اش حوزه امنیت داخلی است یکی‌اش حوزه اقتصادی است رو در میان و بلند مدت بر شما می‌گذاره سرخوردگی نیروی درونی خودت را خواهد داشت.» (تلویزیون شبکه خبر. ۱۳فروردین ۱۴۰۳)

 

«صبر استراتژیک!»

صبر استراتژیک در همان مفهومی که گفتیم از سوی مهره‌ها و رسانه‌های رژیم نیز به نوعی به سخره گرفته شده است:

«صبر استراتژیک یعنی شما یک برنامه منسجم و ایجابی دارید و حاضرید برای رسیدن به میوه آن صبر کنید. اما برخی از صبر استراتژیک‌هایی که آقایون می‌گویند همین بی‌هوا عمل کردن و بی‌هدف عمل کردن و حواله دادن به یک روز قیامت و زمان نامعلومی است که هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد. اما این اسمش اهمال، تنبلی و حتی بی‌غیرتی است.» (مهدی خراتیان، کارشناسی حکومتی. فرهیختگان. ۱۵ فروردین ۱۴۰۳)

***

ماحصل اینکه فاشیسم دینی، ۶ماه پس از افروختن یک جنگ ‌ویرانگر در غزه به بهای جان هزاران فلسطینی بی‌دفاع، اکنون باید این لقمهٔ گلوگیر را قی کند و آثار مرگبار آن را به جان بخرد. بی‌تردید وقایع روزها و ماه‌های آینده، بیشتر این معنا را بارز خواهد کرد.

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر