ایستادگی، انسجام، آرمان: درسهایی از یک تجربه زنده ۶۰ ساله
در جهانی که بسیاری از مفاهیم بنیادی به شعارهای توخالی تبدیل شدهاند، تجربه واقعی کار جمعی و تیمی در یک جنبش آرمانخواه، جلوهای دیگر دارد؛ بهویژه وقتی از سازمانی سخن میگوییم که شصت سال است با اراده و ایمان، در کوران حوادث تاریخ ایران ایستاده است. آنهم نه در شرایط عادی، بلکه در برابر توطئهها، کشتارها و موجهای سهمگین دشمنان داخلی و خارجی.
همکاری و تجربهای که من از نزدیک لمس کردم، یک حقیقت برجسته را بازتاب داد: ارزشهایی که از رهبری و ایدئولوژی تا تمامی لایههای تشکیلات مجاهدین خلق جاری است و رمز بقای آنها را رقم زده است.
این ستونها عبارتاند از:
🔹 پروژکتور روی خود: هیچچیز جای نگاه به درون و اصلاح مستمر را نمیگیرد.
🔹 دوری از خردهگیریهای بیثمر: تمرکز بر حل مسأله و ساختن.
🔹 پیشنهاد و اقدام: انتقاد همیشه همراه با راهکار است.معنای ۳تا ۵ ثانیه چرخاندن را باید در همین نقطه دید اقدام عملی برخلاف تمایل منفی درونی.
🔹 مایه گذاشتن از خود: مبارزه، کار اداری نیست؛ ایمان است و فدا.
🔹 قدرشناسی: دیدن زحمات دیگران بخشی جدانشدنی از این فرهنگ است.
از زندانها و شکنجههای شاه تا سیاهچالههای خمینی؛ از جنگلهای شمال و کردستان و بلوچستان تا هجرتهای مکرر و ساختن ارتش آزادیبخش ملی ایران در خاک عراق. خمینی تمام تلاشش را کرد که این مقاومت را در نطفه خفه کند؛ اما مجاهدین با عملیاتهای بزرگ مانند چلچراغ، خمینی را به زانو درآوردند و زهر آتشبس را در حلقومش ریختند. با فروغ جاویدان صفحهای دیگر از اراده و جسارت نوشتند.
... با فروغ جاویدان صفحهای دیگر از اراده و جسارت نوشتند. و درست پس از آن، نقطه عطف سرنوشتساز رقم خورد: انقلاب درونی مجاهدین با محوریت مریم رجوی. این انقلاب، نهفقط یک دگرگونی ایدئولوژیک که یک بازسازی عمیق تشکیلاتی و انسانی بود. مجاهدین با ترک فردیت و منافع شخصی، سازمانی ساختند که امروز الگویی از پایداری، فداکاری و رهایی زن و مرد ایرانی است. این انقلاب، هژمونی زنان در رهبری را به میدان آورد و دشمن زنستیز را تا امروز در وحشت دائمی نگاه داشته است؛ انقلابی که ستون فقرات این مقاومت و راز ماندگاری آن در کوران حوادث شده است.
انقلاب ایدئولوژیک: قلب تپنده پایداری و تحول
در دل این همه مبارزه، یک حقیقت انکارناپذیر مثل ستون فقرات این مقاومت استوار ایستاده: انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین خلق. انقلابی که با محوریت مریم رجوی شکل گرفت و نه تنها ساختار تشکیلات را آرمانیتر و انسانیتر کرد، بلکه آن را به یک تشکیلات پولادین و مدرن با هژمونی زنان تبدیل کرد.
این هژمونی زنان، همچنان خاری است در گلوی رژیمی که زنستیزی در تار و پودش تنیده شده است. رژیم نه از ارتش، نه از امکانات و نه حتی از فداییان مجاهدین بهاندازه زنانی که پرچم آزادی را برافراشتهاند وحشت دارد. همین است که رژیم آخوندی همواره با کینه و درماندگی، در تلاش برای شیطانسازی از این انقلاب درونی است؛ چون میداند این جوهر اصلی و راز بقای مقاومت است.
انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین، نقطهی طلایی تحول یک سازمان به یک نیروی شکستناپذیر: آزادی برای زن، مرد، و خلق ایران.
آری این مقاومت، فقط جنگ نظامی نبود؛ یک نبرد مداوم برای حفظ ارزشها بود: از قربانیان شکنجه، بمباران و محاصره پزشکی در اشرف و لیبرتی تا توطئههای اطلاعاتی مانند ۱۷ ژوئن و حملههای خونین قاسم سلیمانی. هر بار از دل این آتش برخاستند، مثل ابراهیم از شعلهها گذشتند و هجرت بزرگ به آلبانی را رقم زدند.
در کنار همه اینها، نباید فراموش کرد که از دل زندانهای شاه، مسعود رجوی و کادرهای ساختهشده توسط او سربلند بیرون آمدند و همان الگو امروز هم پابرجاست: کار تیمی، فدا، صداقت، و وفاداری به آرمان.
مجاهدین خلق، نامی که با کار تیمی، صداقت، فدا و اراده ریشه دوانده و تاریخ ایران را با خون و ایمان نوشته است.
«مجاهدین خلق: تجربهای زنده از ایمان، فدا، و پیروزی»
یا
«۶۰ سال ایستادگی: یک الگو برای آزادی»

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر