۱۴۰۴ خرداد ۴, یکشنبه

بنیانگذار کبیر محمد حنیف‌نژاد، بذرافشان نخستین صدق و فدا

 بنیانگذار کبیر محمد حنیف‌نژاد، بذرافشان نخستین صدق و فدا

 

 

محمد حنیف‌نژاد، زاده‌‌‌‌ سرزمین آزادی‌ستان آذربایجان و تبریز قهرمان است. او در سال ۱۳۱۸ به‌دنیا آمد و از نوجوانی، وقتی که ۱۴ـ۱۵ساله بود، در کوران نهضت ملی کردن نفت و مبارزه ضداستعماری دکتر مصدق قرار گرفت. شخصیت سیاسیش در سال‌های اوج جنبش ملی و زمامداری دکتر مصدق و از هنگامی‌که دانش‌آموز دبیرستان بود، شکل گرفت. بعد از دبیرستان، وقتی وارد دانشگاه شد و به‌ دانشکده کشاورزی کرج رفت، به‌عنوان نماینده دانشجویان دانشکده کشاورزی در جبهه‌ٔ ملی و یک چهره برجسته در مبارزات دانشجویی شناخته می‌شد. او در سال‌های ۳۹ تا ۴۱ عضو فعال نهضت آزادی بود.
حدود ۱۰سال بعد از کودتای ۲۸مرداد، موقعی‌که شاه برای ادامه حیات رژیمش، دست به‌ رفرم زد و به‌اصطلاح «انقلاب سفید» راه انداخت، ساواک شاه فعال‌ترین عناصر احزاب و جنبش دانشجویی را که در آن‌موقع، موتور مبارزه ضددیکتاتوری بودند، دستگیر کرد. به این ترتیب محمد حنیف‌نژاد و سعیدمحسن که هر دو از چهره‌های جوان و پرشور جنبش بودند، در هفته اول بهمن ۴۱ و چند روز قبل از برگزاری رفراندوم قلابی شاه، توسط ساواک دستگیر می‌شوند.
در همین دوران زندان است که محمد و سعید به‌ این نتیجه می‌رسند که دوران حیات جریان‌های سیاسی سنتی به‌پایان رسیده و از همان‌جا نقش پیشتازانه خود را آغاز می‌کنند. آنها تا شهریور ۴۲ در زندان بودند. بعداز خلاصی از زندان به‌سربازی رفتند، ولی با هم در ارتباط بودند. دوران سربازی محمد حنیف در پادگان سلطنت‌آباد و توپخانه اصفهان سپری شد. او انبوهی کتابهای نظامی را از پادگان به‌خانه می‌آورد و مطالعه می‌کرد. لحظه‌یی از پیگیری شناخت دشمن و افزودن بر هر دانشی که به‌مبارزه مربوط می‌شد و پیدا کردن راه مبارزه غافل نبود. و این در شرایطی بود که در آن روزگار سیاه ناشی از انقلاب سفید! بسیاری از کباده‌کشان اسم و رسم‌داری در عالم سیاست، حتی در اصل و ضرورت مبارزه شک داشتند و به‌ضد آن، یعنی رها کردن مبارزه می‌رسیدند. چون‌که دیگر در چارچوب احزاب و جریانهای سیاسی موجود، امکانی برای ادامه مبارزه وجود نداشت.اما محمد حنیف‌نژاد و یارانش با مطالعه عمیق شرایط تاریخی و اجتماعی ایران، بن‌بست مبارزاتی آن روزگار را شکستند و با تأسیس یک سازمان انقلابی پیشتاز براساس ایدئولوژی اسلام و با تأکید بر مبارزه ‌‌‌‌مسلحانه انقلابی دربرابر دیکتاتوری فاسد شاه، راهی نو دربرابر نسل جوان و جنبش آزادی‌خواهانه‌‌‌‌ مردم ایران گشودند. راهی که به‌خصوص با زدودن زنگارهای طبقاتی از چهره ‌‌‌‌اسلام و مرزبندی با ارتجاع، تئوری راهنما و چراغ هدایت مبارزه‌‌‌‌ رهایی‌بخش مردم ایران در سال‌ها و دهه‌های بعد گردید.

 

از وصیت‌نامه حنیف کبیر خطاب به پدرش

بسم‌الله الرحمان الرحیم

خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده علی جید الفتاه و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف. از حسین ابن علی علیه السلام.

مرگ بر اولاد آدم هم‌چون گردن‌بند بر گردن نوعروس نوشته شده و من برای ملاقات اجداد پاکم چنان مشتاقم که یعقوب برای دیدار یوسف.

من وصیت‌نامه زیر را در حال سلامتی و هشیاری کافی می‌نویسم، ما ۵نفر سعید محسن، اصغر بدیع‌زادگان، محمود عسگری‌زاده، رسول مشکین‌فام و مرا برای اعدام می‌برند. از خدا طلب عفو می‌کنیم. امیدواریم شما هم اگر تقصیری از ما دیده بودید، ببخشید. سعی کنید بعد از من ناراحت نشوید و هر وقت ناراحت شدید، قرآن ترجمه‌دار به‌خصوص سوره احزاب، سوره محمد، سوره توبه و بعضی سوره‌های دیگر از این قبیل را زیاد بخوانید، فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا،

و از مؤمنان مردانی هستند که در عهد خود با خدا صدق ورزیدند و کسانی که بر پیمان خود استوار ماندند و بر آن درگذشتند و دیگرکسانی که انتظار می‌کشند و در اصول و مشی خود هیچ تبدیل و تغییری ندادند.

محمد حنیف‌نژاد چهارم خرداد ۵۱

 

پیام حنیف از شکنجه‌گاه اوین ـ بهار ۱۳۵۱

انتظار دارم قبل از آن که به بیان تنها عامل پیروزی خود که تنها ضامن پیروزی آرمان‌های ملی است بپردازم از همه رفقا و برادرانی که در جنبش مسلحانه ما سهیمند، تقاضا کنم که به‌خاطر حفظ نوامیس و ارزش غایی کلمات و از آنجا که پیوسته در معرض تمایلات و جملات نغزی بوده که سطور حاضر در قیاس با آنها چیزی شمرده نمی‌شود، به تشریح این نکته بپردازم که سوابق درخشان انقلابی گروه مجاهدین خلق دستاوردهای انقلابی فراوانی را فراهم کرده که با برخورداری از آنها و درک روح مفاهیم در پس کلمات می‌توان به‌خوبی در مسیر آرمان‌های انقلابی گام برداشت و آنها را با پروسه خلاق و دائمی تئوری ـ عملی روزبه‌روز غنی‌تر و غنی‌تر ساخت. به‌هرحال رمز پیروزی ما در حفظ وحدت دائمی سیاسی و تشکیلاتی گروه است که در مساعی زیر متجلی می‌گردد:

۱ـ وحدت تشکیلاتی

۲ـ وحدت استراتژیک

۳ـ وحدت ایدئولوژیک

به این ترتیب تنها ضامن پیروزی حفظ دقیق اصول راجع است به وحدت که تنها و تنها از طریق اصول

۱ـ انتقاد و انتقاد از خود

۲ـ اصل ادامه بقای پیشتاز حفظ می‌شود.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر