مجاهد شهید محمود عسگریزاده، بیقرار و خلاق، سمبل جسارت و صلابت

محمود عسگریزاده، از اعضای برجسته مرکزیت مجاهدین در سال ۱۳۲۵ در یک خانواده کارگری در شهر اراک بهدنیا آمد. در دورانی که تحصیلات متوسطه را میگذراند خانوادهاش به تهران آمدند. محمود همیشه برای تأمین مخارج تحصیلش کار میکرد و با رنج و محرومیت بهخوبی آشنا بود. او پس از عضویت در سازمان بهدلیل شایستگیهایش بهسرعت مسئولیتهای هر چه بیشتری را برعهده گرفت. محمود که در ماشینسازی تبریز بهکار اشتغال داشت، همزمان مسئولیت شاخه تشکیلات تبریز را نیز عهدهدار بود. در سال ۱۳۴۹ بهعضویت مرکزیت سازمان درآمد و مسئولیت اطلاعات سازمان را بهعهده گرفت. دستاوردهای محمود بهعنوان مسئول اطلاعات سازمان، جلوهیی از جدیت و پشتکار این مجاهد والامقام بود. شاخه تحت مسئولیت او توانست در مدت نسبتاً کوتاهی در مورد ۱۳۰۰نفر از اعضای ساواک شاه، به اطلاعات دقیقی از محل سکونت، محل کار، مسیرهای تردد، مشخصات ماشینها و امثالهم دست پیدا کند. تحت مسئولیت محمود، همچنین بسیاری از زندانها و شکنجهگاهها و خانههای امن ساواک شناسایی گردید. از همینرو دژخیمان ساواک، بهخاطر کینه و وحشتی که از این مجاهد قهرمان داشتند، او را به زیر شدیدترین شکنجهها بردند. با این حال محمود با مقاومتی شگفتانگیز، داغ دستیابی ساواک به اطلاعات سازمان را بهدلشان گذاشت و آنها را در این میدان هم شکست داد.
یکی از مجاهدان همرزم، درباره مجاهد شهید محمود عسگریزاده میگوید:
«محمود از آن مجاهدینی بود که در هر محیطی قرار بگیرند، آن را تحتتأثیر قرار داده و تغییر میدهند. او شخصیت بسیار اکتیو و نافذی داشت. از آن دسته انقلابیونی بود که در آن واحد میتوانند در زمینههای مختلف فعال و تأثیرگذار باشند. مثلاً در همان حال که عضو کمیته مرکزی سازمان بود و مسئولیتهای سنگینی بهعهده داشت، در حرکتها و اعتصابهای دانشجویی نیز بسیار فعال بود و همچنین بار معیشت خانواده خود را نیز بهدوش میکشید. محمود بهخاطر شخصیت فعال و نافذش در ارتباط با اقشار محروم با استقبال گرم آنها روبهرو بود و از این طریق امکانات زیادی را برای سازمان فراهم میآورد. بهعلت همین ویژگیها، بهلحاظ امنیتی، عادیسازی بالایی داشت و کسی نمیتوانست به موقعیت سازمانی و تشکیلاتی او پی ببرد. محمود در دانشکده علوم بازرگانی تحصیل میکرد و بهعلت نقشش در سازماندهی اعتصابات دانشجویی، توسط ساواک از دانشکده اخراج شد. اما بهخاطر محبوبیت زیادی که در دانشکده و در بین دانشجویان داشت، دانشجویان به پشتیبانی از او اعتصاب کردند تا اینکه رژیم ناگزیر شد او را به دانشکده برگرداند. محمود نسبت به محرومان، عشق و دلسوزی خاصی داشت، در سال ۴۶ که خدمت سربازی خود را در تبریز با درجه ستوان دومی میگذراند، روابط بسیار صمیمانهیی با سربازان برقرار کرده بود، از جمله اقداماتی که او را در میان سربازان بسیار محبوب کرده بود، این بود که باشگاه افسران پادگان را که طبق معمول ارتش شاه، ویژه افسران بود، عمومی کرد تا سربازان نیز بتوانند از آن استفاده کنند. اگر چه افسران از این کار ناراحت و گزیده بودند، اما بهخاطر محبوبیت بسیار محمود در میان سربازان، نمیتوانستند واکنشی نشان دهند.
اما اوج شخصیت والا و جوهره انقلابی محمود را پس از ضربه سال ۵۰ و در زندان و تحت اسارت دشمن میتوان دید. محمود مسئول شاخه اطلاعات سازمان بود، اما بهعلت سادگی ظاهری و در واقع پیچیدگی محمود، ساواک تا ماهها هنوز به موقعیت و موضع او در سازمان پی نبرده بود. محمود با سختکوشی و دشمنستیزی خاص خود، اطلاعات بسیار ذیقیمتی از رژیم بهدست آورده بود، وسعت و دقت این اطلاعات که در جریان ضربه، بهدست ساواک افتاد، رژیم شاه را بهشدت دچار وحشت کرد. ساواک بهشدت درصدد بود تا دربیاورد که این اطلاعات چگونه و از چه طریق بهدست سازمان افتاده است، محمود کلیه مسئولیتها را در این زمینه بهعهده گرفت و افراد شاخه تحت مسئولیت خود را با حسابشدگی بیاطلاع جلوه داد و همه اتهامات را متوجه خود کرد، البته این کار بهبهای بهجان خریدن شدیدترین شکنجهها بود، بعد هم با محملسازیهای دقیق و ایستادگی بر سر آنها، سرنخ این اطلاعات را کور کرد و مانع از آن شد که ساواک از او به کس دیگری دست پیدا کند. محمود همچنین با روحیه بالایی که داشت، بازجوهای ساواک را در اوج عربدهکشیها و قدرتنماییهای آنها بهتمسخر میگرفت و با ریختن ابهت پوشالی ساواک و بازجویان، به همرزمانش که زیر شکنجه بودند، روحیه میداد.
محمود عسگریزاده، عضو برجسته مرکزیت مجاهدین در ۴خرداد ۵۱ همراه با بنیانگذاران سازمان توسط دژخیمان شاه تیرباران گردید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر