تظاهرات مردم گوهردشت کرج با شعارهای ضد حکومتی ۹مرداد ۹۷
ساعت ۱۸۵۰:
در کرج تظاهرکنندگان شعار می دهند تا دیکتاتور روکاره قیام ادامه داره
ساعت ۱۸۴۵:درگیری نیروهای مزدور رژیم با مردم معترض در اصفهان با شعار: بیشرف بیشرف
ساعت ۱۸۴۵:
مأموران خامنه ای در شیراز از گاز اشک آور و اسپری فلفل علیه تظاهرکنندگان استفاده کردند. و پسربچه ای را که با مادرش از کنار تظاهر کنندگان را مصدوم کردند.
ساعت ۱۸۴۰: گوهردشت کرج حضور مزدوران خامنهای
ساعت ۱۸۳۵:
مردم رشت هم تظاهرات خود را شروع کردند.
مردم رشت شعار می دهند: مرگ بر گرانی و نترسید نترسید ما همه با هم هستیم
ساعت ۱۸۳۵: سرکوب وحشیانه مردم کرج - وحوش سر یک پسر ۱۷ ساله شکستند
ساعت ۱۸۳۰:تظاهرات کرج - هجوم نیروهای سرکوبگر کرج فلکه اول گوهردشت
ساعت ۱۸۳۰: حضور گسترده مردم گوهردشت کرج در تظاهرات
ساعت ۱۸۲۰:
براثر ضربات باتون مأموران جنایتکار خامنه ای تعدادی از تظاهرکنندگان گوهردشت کرج مجروح شدند.
ساعت ۱۸۲۰: شکل گیری تظاهرات در رشت
ساعت ۱۸۱۰: تظاهرات گوهردشت کرج با شعارـ بیکاری تورم، بلای جان مردم ـ بیکاری تورم، نداریم ما تحمل
ساعت ۱۸۱۰:
در شیراز جوانان این شهر در خیابان ملاصدرا تظاهرات کردند و خشم خود را علیه بیکاری و استبدادی آخوندی ابراز کردند
تظاهرکنندگان در شیراز شعار می دهند: بازاری با غیرت پشت و پناه ملت
ساعت ۱۷۵۰:
جوانان گوهردشت کرج با شعار توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه تظاهرات خود را شروع کردند
تظاهرات گوهردشت کرج در اعتراض به گرانی سرسامآور و وضعیت بحرانی اقتصادی شکل گرفته است
تظاهر کنندگان کرج همچنین شعار میدهند: دشمن ما همینجاست دروغ میگن آمریکاست، ملت گدایی میکند آقا خدایی میکند، اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا
تظاهر کنندگان خطاب به مأموران انتظامی و لباس شخصیهای خامنهای فریاد میزنند: بیشرف بیشرف، مزدور مزدور
پیام مریم رجوی در سیامین سالگرد قتلعام سی هزار گل سرخ آزادی
هموطنان عزیز،
سیامین سالگرد قتلعام سی هزار گل سرخ آزادی مردم ایران، روز سربلندی
قیامکنندگان و هر ایرانی آزادهیی است که براندازی رژیم ولایت فقیه را
اراده کرده است.
مجاهدان و مبارزان قتلعام شده در سال ۶۷، سردارها را از خود بلند کردند
تا ملت ایران در یکی از تاریکترین ادوار تاریخاش سربلند بماند.
خمینی جلاد میخواست که از آنها هیچ اثری باقی نماند؛ نه از مزارشان و نه
حتی از نامشان. اما آنها، نه فراموش شدند، نه خاموش شدند؛ بهعکس از
شهرهای بینام و نشان، از ایذه و دورود و قهدریجان و تویسرکان و بانه تا
کازرون و چابهار جوشیدند و قیام ماه دی و جنبش اعتراضی سراسر ایران را
شعلهور کردند.
این زمزمه نیمهشبان آنهاست که هنوز به گوش میرسد:
من مرغ آتشم
میسوزم از شراره این عشق سرکشم
چون سوخت پیکرم،
چون شعلههای سرکش جانم فرو نشست،
آنگاه باز،
از دل خاکستر
بار دگر تولد من
آغاز میشود.
بله، ایستادگان بر سر موضع مجاهدین برای آزادی ملت ایران، همان
استوارکنندگان مرزهای خونین میان شرف و آزادگی با تسلیم و بندگیاند و
وجدان ناآرام جامعه ایران و بذرافشان قیام و اعتراض هستند.
قیام و جنبشی که امروز در سرتاسر میهن جریان دارد، امتداد همان ایستادگی
سرخفام است و کانونهای شورشی و پیشگامان جنبش دادخواهی ادامهدهندگان راه
همان قهرمانان هستند.
دادخواهی شهیدان قتلعام یکی از مهمترین مطالبات سیاسی مردم ایران از
رژیم آخوندی است. این دادخواهی امروز، تمامیت رژیم را بهچالش کشیده است.
سردمداران رژیم نه جرأت دارند که از فتوای خمینی برای قتلعام مجاهدین دفاع
کنند، نهمیتوانند از این جنایت بزرگ فاصله بگیرند زیرا همگی مستقیم یا
غیرمستقیم در آن مشارکت داشتهاند.
سی سال پیش، جوشش خون قتلعامشدگان، بزرگترین شقه را در رأس رژیم ضدبشری
خمینی ایجاد کرد و باعث عزل جانشین او شد و امروز با وجود گذشت سه دهه،
آخوندهای حاکم را بهچالش میکشد. آنها همچنان برای محو آثار جنایتهای
خود تقلا میکنند. تخریب مزار فرزندان قتلعام شده مردم خوزستان در اهواز
که عفو بینالملل آن را مصداق شکنجه خانوادهها دانسته است، بخشی از سیاست
جنایتبار رژیم برای مقابله با دادخواهی شهیدان است.
زیر فشار همین کارزار در یک سال اخیر، دست کم ۲۰تن از مقامهای ارشد رژیم از
جمله خامنهای از این جنایت صریحاً دفاع کردهاند. این اقرارهای وقیحانه،
اسناد تازهیی درباره جنایت علیه بشریت توسط آخوندهای حاکم است. همین
اعترافها در گزارش دبیرکل مللمتحد و نیز در گزارش زندهیاد، عاصمه
جهانگیر، گزارشگر ویژه فقید مللمتحد در مورد حقوقبشر ایران، مورد توجه
قرار گرفته است.
عمده دستاندرکاران این کشتار، از هر دو جناح رژیم، امروز در بالاترین
مناصب حکومت حضور دارند. پست وزارت دادگستری در ۳۰سال گذشته، بهاستثنای یک
دوره چهار ساله، در اختیار اعضای هیأتهای مرگ بوده و هست.
هموطنان،
به یمن تلاشهای مقاومت ایران، در سال جاری، مجلس نمایندگان آمریکا
لایحهیی را تصویب کرد که در آن برای نخستین بار، قتلعام زندانیان سیاسی
ثبت شد و بر لزوم حسابرسی از رژیم تأکید شد. پیش از آن هم در مجلس عوام
بریتانیا، قطعنامهیی درباره قتلعام ۶۷، بهثبت رسید.
چنانکه مسعود رجوی گفته است محاکمه و مجازات عاملان و آمران قتلعام، حق مردم ایران، حق جامعه بشری و حق مجاهدین و خلق آنهاست.
یکی از خیانتبارترین مظاهر سیاست مماشات در سه دهه گذشته، چشم فرو بستن بر
قتلعام زندانیان سیاسی است که جنایت علیه بشریت و بزرگترین جنایت سیاسی
بعد از جنگ جهانی دوم است. شورای امنیت ملل متحد برای جبران این سیاست
فاجعهبار باید با ارجاع موضوع به دادگاه جنایی بینالمللی، ترتیبات محاکمه
سران این رژیم و مسئولان این قتلعام را فراهم کند.
بار دیگر عموم هموطنان و مشتاقان آزادی را به شرکت فعال در جنبش دادخواهی
قتلعام شدگان فرامیخوانم. این جنبش ستمدیدگان است. این صدای سرکوب
شدگان است. هرکس که در این رژیم طعم زندان و اسارت را چشیده است، هرکس که
شلاق خورده است، هر زنی که مورد تعدی و تحقیر قرار گرفته و هرکس که داغدار
است، عضوی از این جنبش است. دادخواهی قتلعامشدگان سال ۶۷امروز، بخشی از
قیام برای سرنگونی رژیم است.
بیتردید، ملت ایران، در مبارزه برای سرنگونی رژیم به پیروزی میرسد و
سران این رژیم را بهخاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت بهپای میز عدالت خواهد
کشاند. آن روز بهطور قطع و یقین فرا میرسد.
درود بر سربداران و قهرمانان قتلعام ۶۷ که به این رژیم نه گفتند و از همان
روز بر تمامیت این رژیم فاسد و ضدبشر مهر سرنگونی حتمی زدند.
سرهنگ خلبان بهزاد معزی همان کسیست که خلبان پرواز تاریخی ۷ مرداد ۶۰ بود که طی آن مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران را از تهران به پاریس منتقل کرد او در گفتگویی با شبکه تصویری ایران آزادی از جمله به یادآوری آن ماموریت میپردازد.
گفتگو با سرهنگ خلبان بهزاد معزی، خلبانی که علاوه بر مهارتهای فوقالعاده در خلبانی با تصمیم شجاعانهای که گرفتند اون هم در خطیرترین، در عین حال تعیین کنندهترین مقطع تاریخ معاصر ایران در ۷ مرداد ۱۳۶۰ یعنی ۳۸ روز پس از ۳۰ خرداد، در اوج خفقانی که خمینی برای تثبیت خلافتش ایجاد کرده بود با ریسک پذیری فوقالعاده بالا، رهبر مقاومت مردم ایران آقای مسعود رجوی را از قلب پایگاه یکم شکاری در تهران خارج کردن و پس از ۳۶ سال میشود به قطع و یقین گفت که سمت حرکت تاریخ در میهن اسیرمون را تغییر دادن.
مجری: سرهنگ من کتاب شما رو خوندم و بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم اینکه چطور با وجود موقعیت بسیار بالایی که در نیروی هوایی در دوران شاه داشتید و یکی از برجستهترین خلبانانی بودید که همه مقامات اون دوران به آن اذعان داشتن ولی چطور شد که به مقاومت پیوستید و این راه را انتخاب کردید؟
سرهنگ معزی : علتش اینهکه در همون اوایل انقلاب قبل از اینکه خمینی دجال مصادرهاش بکنه، ما فکر میکردیم حاکمیت مردم در کشورمون پابرجا خواهد شد بعد از مدتها، مدت بسیار کوتاهی حتی میتونم بگم بعد از سخنرانی خمینی در بهشت زهرا که اتوبوس و گاز و برق رو فقط خواست مجانی کنه!، ما متوجه شدیم که این خواسته ملت ایران نیست و بعد هم بکارگماردن کلیه آخوندها و قوانین سرسخت اسلامی و جاری شدنش در جامعه و کل کشور باعث شد که از این رژیم رویگردان بشیم و بپیوندیم به مخالف رژیم و برانداز رژیم که از همون اول سازمان مجاهدین خلق بود که مردم بی صبرانه بعد از سقوط نظام سلطنتی به اون پیوستن.
مجری: چطور شد که شما تو این موقعیتی که بودید و در نیروی هوایی هم بودید به مقاومت پیوستید و چه زمانی بود؟
سرهنگ معزی: بعد از انقلاب ضدسلطنتی که من از پرواز مراکش برگشته بودم متوجه شدم جو موجود اون چیزی نیست که ما دنبالش بودیم قبلاً عرض کردم خدمت تون که برقراری قوانین عقب افتاده متعلق به هزاران سال پیش و این که دین و دولت یکی شده بود و جلوگیری از آزادی مردم و آزادی اجتماعات و این با وعدههایی که خمینی در پاریس داد که همه آزادن، زنان آزادن حجاب نداشته باشن، کمونیستها آزادن، دانشجوها آزادن درتضاد بود البته بعد خودش میگفت خدعه کردم ما متوجه شدیم که این راه چاره کار ملت ایران نیست و باید این رژیم برکنار بشه به هر قیمتی که شده.
مجری: آقای معزی یکی از تعیینکنندهترین وقایع تاریخ معاصر ایران که بدون کمترین مبالغه سمت حرکت تاریخ ایران رو تغییر داد ۷ مرداد است که در تاریخ ایران هم ثبت شده. روزی که شما برادر مسعود رهبر مقاومت رو از قلب پایگاه یکم شکاری در تهران در اوج سرکوب و کنترل پلیسی و نظامی خمینی با ریسکپذیری بالایی خارج کردید. حالا سئوال اینه که در اون زمان چه لحظاتی داشتید؟ خب شما یک انتخاب جدی کردین جان خودتون و اعضای خونواده شما در خطر جدی بود چه عاملی شما رو به این انتخاب رسوند؟ و مهمتر الان پس از ۳۶ سال چگونه به اون انتخابتون نگاه میکنید؟
سرهنگ معزی : در اون موقع رژیم آخوندی بعلت تک پایه شدن چون رئیس جمهورش بنیصدر رو برکنار کرده بود، از لیبرال- ارتجاع تبدیل شده بود به ارتجاع کامل و برای اینکه رژیمش رو جا بندازه سرکوب رو بشدت بالا برده بود. بخصوص درتهران محلات رو بدون اطلاع قبلی محله به محله محاصره میکردن و خونه گردی میکردن بدنبال آقای رجوی رهبر مقاومت بودن. هیچ کس خبر نداشت که شب بعد کجاست. در تماسی که من با سازمان داشتم شنیدم که تصمیم دارن رهبری مقاومت رو از ایران خارج بکنن بهمین دلیل با موقعیتی که من در نیروی هوایی داشتم پیشنهاد کردم که با هواپیما خارج بشن که بعد از مدتی پیشنهاد قبول شد، بعد مسیر تعیین شد، روش مطالعه کردن و تصویب شد و قرار شد که این عمل با همکاری پرسنل انقلابی مجاهد که متاسفانه اکثرشون هم شهید شدن انجام بشه و این پرواز انجام شد. از نظر خود من با کمال راحتی و ایمنی مسافر عزیزمون آقای رجوی و امانت مردم ایران رو از اونجا خارج کردیم.
مجری: درود بر شما. شما به پرسنل قهرمان نیروی هوایی که در اون زمان فعالیت میکردن اشاره کردین میتونید اسامی چندنفر از اونها رو برامون بگین؟
سرهنگ معزی: پرسنلی که با مقاومت همکاری میکردن تو نیروی هوایی زیاد بودن بعلت اینکه نیروی هوایی نه تنها در ایران در سایر کشورها که من اطلاع دارم تقریباً نیروی پیشتازش هست البته قصد بدگویی به نیروی دریایی و زمینی ندارم ولی همه جا نیروی پیشتازش هوایی هست بنابراین برای پرسنل نیروی هوایی قابل درک نبود که بعد از انقلاب برن زیر بار آخوندا به همین دلیل رو آورده بودن به سازمان مجاهدین و همکاری میکردن در این طرح پرواز تعداد بسیار زیادی شون دستگیر شدند ۱۲ تن شون اعدام شدن ناجوانمردانه به این دلیل میگم ناجوانمردانه برای اینکه هیچ اطلاعاتی از پرواز نداشتن برای نمونه مثلاً به همافر مسعودی گفته بودن یک دست لباس پرواز برای ما بیار نگفته بودن برای چی. بعداً فهمیده بودن در حالیکه خود مسعودی اصلاً از پرواز هیچ خبری نداشت نه اون بلکه هیچ کس دیگه خبر نداشت. فقط میدونستن یک عملیاتی انجام خواهد شد ولی نمیدونستن چیه. بخصوص پرسنلی که تو رادار کار میکردن چون ایستگاههای رادار تو مسیر رو همه رو دستکاری کرده بودن که نتونه ما رو بگیره هواپیمای اسکرمبر آماده را یک مقدار دستکاری کرده بودن که پشت ما نتونن بلند شن ما رو رهگیری بکنن و اگر فداکاری این پرسنل نبود به تنهایی این پرواز نمیتونست انجام بشه با کمک پرسنل شهید نیروی هوایی که در این داستان ظالمانه تیرباران شدن.
مجری: روحشون شاد و راهشون پر رهرو. آقای معزی شما با توجه به خبر تأسف باری که اخیراً شنیدیم بر سر پروازهای مسافربری رژیم که همین سقوط هواپیمای تهران یاسوج بود که در اون ۶۶ نفر کشته شدن نظر شما چیه و از این وقایع شما چه نتیجهای میگیرین؟
سرهنگ معزی: در یک کلام میتونم بگم که فرهنگ رژیم با مقولات تجدد و علم بیگانه است. هنوز که هنوزه جواب اینکه این هواپیما ۷ ماه رو زمین گراوند(زمین گیر) بوده پرواز نمیکرده را به هیچ کس نمیده که چرا هواپیما ۷ ماه نپریده؟ و این جعبه سیاهش هم اگر پیدا بشه یا مخفی میکنه یا اطلاعاتش رو به کسی نمیده برای اینکه در سطح علمیش نیست. بخاطر دارم دو سه سال بعد از انقلاب بود یک هواپیما تو مسیر اصفهان فرود اجباری کرده بود حالت اضطراری داشت بعد خلبانش مصاحبه میکرد میگفت ضابطه هوایی اینهکه هر هواپیمایی که بلند میشه توش نشریات فنی اون هواپیما باید باشه و هرخلبان یک دستورالعمل خودش باید داشته باشه تو این هواپیما نبوده. او توضیح میداد یک آخوند گذاشته بودن اونجا بعنوان موضوع ایدئولوژیک و اینکه گفته بوده این کتابها رو نمیخواد یک دونه بذارین. تو هر هواپیما یکی بذاریم خرج بیت المال زیاد میشه! به همین دلیل میگم با فرهنگ علم بیگانه است. این هواپیما که رفته یاسوج از اینور اونور شنیده میشه که کمک ناوبری یاسوج کار نمیکرده. کمک ناوبری دستگاهی هست که هواپیما رو از بالا میگیره هدایت میکنه به اون سمت و این ۶ ماه یکبار باید چک بشه و سالی یک دفعه باز چک مجدد داره تا مدتها اون موقع که ما بودیم رژیم زیر بار نمیرفت میگفت چرا خرج میتراشین؟ چک یعنی چی؟ کار این دستگاه اینهکه خلبان اون فرکانسش رو میگیره سمت اونجا یعنی جای مورد نظر را میگیرد و اون سمت رو نشون میده اگر چک نکنن سمت رو غلط نشون میده یعنی عوض اینکه ۹۰ درجه بیاد میگه ۱۲۰ درجه بیا که برسی به من برای اینکه هواپیمای مخصوص بعنوان فلایت چک (چک پرواز )میرن بالا چک میکنن که این دستگاه درست باشه برای ایمنی پروازها.
رژیم آخوندی به هیچ عنوان مقولات علمی را قبول نداره یا باید فقهی باشه یا یکی فتوا بده. اسباب تأسف ملت ایرانه که کسانی بالا سرشن که کمترین لیاقت رو برای رهبری اون ملت ندارن. همین یکی دو روز پیش خوندم همین شرکت آسمان از یک تعداد از خلباناش چک گرفته که اگر پرواز نکنن بعلت عیب، چکهاشون رو نقد میکنه یعنی جریمه مادی شون میکنه این اصلاً اگر؛ ای کا او(سرویس خدمات هوایی)؛ این رو بفهمه اصلاً اجازه ورود هواپیما رو به اونجا نمیده.
مجری: کمی از سوابق خودتون پیش از انقلاب که در نیروی هوایی بودید برای بینندگان جوانی که شاید با شما کمتر آشنایی داشتن بگین و بطور مشخص در جریان انقلاب ضدسلطنتی که تعداد زیادی از پرسنل نیروی هوایی در اون زمان به مردم پیوستن و بعد هم به مجاهدین پیوستن و بعد هم خیلی هاشون که ما شنیدیم اعدام شدن این رو برای نسل جوان بگین.
سرهنگ معزی : همونطور که گفتم پرسنل نیروی هوایی همیشه پرسنل پیشتاز هستند. از نظر سوابق، خودم در نیروی هوایی در حدود ۲۰ سال معلم بودم و خلبان تربیت میکردم و بهمین دلیل با اکثر خلبانها رابطه داشتم و تقریباً رابطه دوستانه با همه داشتم و پرسنل هم خوب من رو میشناختن. یک نمونه را برای شما بگویم. من را دادگاه انقلاب احضار کرد. آخوند ری شهری احضار کرد و گفت شنیدم شاه به شما کیسه طلا میداده، گفتم به من میداده؟ گفت بله و ما آن را میگیریم و چی کار میکنیم و … در همین موقع یک پاسداری از در آمد تو در گوش آخوند ری شهری یک چیزی گفت، و رفت بیرون. من دیدم او لحنش برگشت گفت آقای معزی شما حالا اون مسئله هیچی شما اگر کاری ندارین ما حرفی نداریم شما میتونید برید. متعجب شدم گفتم چی فرمودین؟ گفت نه شما بفرمایید هیچ اشکال نداره و من آمدم بیرون. بعداً شنیدم که گفتند پرسنل نیروی هوایی جلو دادگاه انقلاب جمع شده بودن گفته بودن اگر این (سرهنگ) نیاد بیرون ما میدونیم با شما چیکارکنیم و اون پاسدار اومده بود اینو به ری شهری گفته بود من دیدم لحنش برگشت من شدم آقای معزی فهمیدم این که گفت اگر میخوای برو از کجا آب میخوره. اون پرسنلی هم که آمده بودن من نه دیدم ونه اونها را میشناختم. بعد پرسیدم کی بودن گفتن بچهها، حتی به من نگفتن کی بودن که من بخوام تشکر بکنم.
مجری: آقای معزی حتماً خودتون در فضای مجازی نقش فعال جوونها رو در قیام دیدین و اینکه چطور بیباک و شجاع علیه این نظام شعار میدن و تصاویر خامنهای دیکتاتور رو به آتیش میکشن. میخواستم احساس خودتون رو در این رابطه بگین.
سرهنگ معزی: این نشان دهنده اینهکه ترس مردم ریخته وحشت رژیم از اینه که مردم از هیچ چیز نمیترسن. وحشت رژیم از این است که هیچ کاری نمیتونه بکنه. اون موقع با ارعاب و سرکوب میخواست کارش رو پیش ببره ولی الان دیگه فهمیده اونم جواب نداره. بهمین دلیل به تکاپو افتاده. از طرف دیگه نیروهای خودش هم خیلی با خودش موافق نیستن. مردم ترسشون ریخته و ترسی ندارن بهمین دلیل آینده رژیم بسیار بسیار تاریکه و بهمین دلیل جوونای بیباک ایران وقتی اونجوری بی مهابا میرن با پاسدارها درگیر میشن آدم واقعاً خوشش میاد که یک چنین شجاعتی تو مردم است و این بیسابقه بوده حتی در انقلاب ضدسلطنتی هم چنین شجاعتی نبود. البته آن موقع نیروهای سرکوب اینجوری بیرحم نبودن، ولی الان نیروهای سرکوبگر واقعاً بیرحم هستند و این جوانان واقعاً شجاع هستند.
مجری: شما که این همه سال در کنار مجاهدین بودین و از اعضای شورای ملی مقاومت هستین چه عنصری از این مقاومت براتون اهمیت داره؟
سرهنگ معزی : نقطه قوتی که من همیشه بهش اعتقاد داشتم پاکی این مقاومت و آمادگیش برای نجات ملتش است.
مجری: بعنوان یک خلبان با سابقه در نیروی هوایی ارتش اگر پیامی برای ارتشیان و بخصوص پرسنل نیروی هوایی دارین بفرمایین.
سرهنگ معزی : پیام من به برادران عقابان بلند پرواز نیروی هوایی و برادران ارتشی اینه که گول آخوندهای جنایتکار و عقب افتاده رو نخورین. سلاح و چماقتون رو علیه مردم خودتون بکار نبرین، شهامت داشته باشین بههیچ ایرانی نه تیر بزنین نه چماق. تیر و چماقتون رو برگردونین به سمتی که دشمن ملت هستن به سمت اون کسانی که به شما دستور میدن. بعضی از فیلمهای نیروی انتظامی شرم آوره که ۵ نفر قلدر میریزن سر یک جوان با باتوم این رو میگیرن زیر ضرب این شرم آوره. خودتون نگاه کنید یک لحظه مجسم کن اون جوان پسرته یا برادرته یا قوم و خویشت هست و یا همسایهات هست احساس انسانیت در تو مرده یا زندهاس؟ بههیچ عنوان رو در روی مردم نایستین. تا اونجایی که میتونین مبارزه مدنی و مبارزه منفی با این رژیم سرکوبگر رو ادامه بدین. میدونم همه گرفتار زندگی هستین، باید حقوق بگیرین، ولی تیر نزن. نه تیر بزن نه تبر بزن مردم رو سرکوب نکن. اینا همسایهات هستن، هموطنت هستن، تو چشمشون نمیتونی نگاه کنی همسایهات هستن، هم کلاسیت هستن، ایرانی هستن، حالا کرد و بلوچش فرق نمیکنه. پیام من اینه بههیچ عنوان در سرکوب شرکت نکنین. اگر بزور میفرستنتون بخاطر حقوق، اونجا یک طوری وایستین که کسی ازتون نترسه. شما جزو مردم هستین و ما به شما نیاز داریم برای حفظ مرزهای کشور و جلوگیری از آمدن دشمنان کشورمون. همه تون جزو مردم ایران هستین. مردم بروی مردم سلاح نمیکشن.
مجری: بعنوان آخرین سئوال هر پیامی دارین خطاب به هموطنان داخل کشور بفرمایین.
سرهنگ معزی : درپایان میخواستم به هموطنان عزیزم بگم که این انقلاب ضدسلطنتی موقع تغییر رژیم که شد خمینی آمد برنامهاش رو اعلام کرد در بهشت زهرا که آب رو مجانی میکنه برق رو مجانی میکنه اتوبوس رو مجانی میکنه یادش رفت بگه دلار ۷ تومن رو ۵ هزار تومن میکنه، چون میگفت اونایی که اینکارا رو کردن اونا نوکرن حالا معلوم نیست این رژیم چیه که این کارها رو کرده. برای دولت آینده ایران خانم مریم رجوی برنامهاش رو عین روسای جمهور تمام دنیا اعلام کرده
– لغو مجازات اعدام در ایران. در ایران آینده اعدامی نخواهد بود
– برابری زن و مرد در تمام امور دانش و کوشش و پوشش و هرچی که شما فکرش رو بکنید.
باید خدمت هموطنانم بگم که طرح خانم رجوی هماهنگی بسیار کامل داره با منشور حقوق بشر ملل متحد که مورد قبول دولت آینده هست و خودش رو به اون متعهد میدونه.
-قانون حقوق بشر در ایران بطور جد اجرا خواهد شد این خواسته رئیس جمهور آینده ایرانه قول به شما داده شده مجازات اعدام، خونریزی، مجازات مرگ لغو بشه، این مال قرون وسطی است مال ملت متمدن ایران نیست. شما مطمئن باشید و بروید ۱۰ ماده خانم مریم رجوی رو حتماً بخونین و تکثیر کنین و به اطلاع همه برسونین.
در خاتمه بازم تاکید من بر مطالعه این برنامه ۱۰ مادهای است که ببینین نه قصاص نه سرکوب نه سنگسار و نه مجازات اعدام لایق مردم ایران نیست امیدوارم در همین فاصله نه چندان دور البته بعد از اینکه این زمین سوخته رو غارت کردن، ما براتون ایران را آباد میکنیم تا ببینین معنی سازندگی چیست. ما اتوبوس رو مجانی نمیکنیم! ولی براتون هواپیماهای امن و با ایمنی فراهم خواهیم کرد که حتی رکورد سقوط هواپیما از پیشرفتهترین کشورها هم پایینتر باشه این قولیه که به شما داده میشه. پیروز باشین.
پروازاز پایگاه یکم شکاری تهران به پاریس پرواز مسعود رجوی چرا؟در هفتم مرداد ماه سال ۶۰ درشرایطی که خمینی و پاسدارانش برای ضربه زدن به رهبری مجاهدین تمام نقاط کلیدی را به شدید ترین وجه تحت نظرداشتند صورت گرفت. عملیات بسیار خطیر و بزرگ که بایستی آینده مقاومت و ادامه نبرد سخت علیه رژیم آخوندی را ادامه میداد و بقای آلترناتیو این حکومت را که تنها یک هفته پیش در سیام تیرماه همان سال تشکیل شده بود رو تضمین کرد. به همین مناسبت آقای جلیل فقیهدزفولی که خودشان درآن پرواز تاریخساز حضور داشتند طی گفتگویی با شبکه تصویری ایران آزادی آن را مورد بررسی قرارداده وبه سئوالات پاسخ میدهد
پرسش : آقای فقیهدزفولی این پرواز به چه علت و در چه شرایطی صورت گرفت؟ لطفاً توضیح بدهید؟
جلیل فقیهدزفولی : با یک نگاه به شرایط آن زمان ایران، میتوان جواب این سئوال را داد. رژیم آخوندی در ۳۰ خرداد با به رگباربستن تظاهرات نیممیلیونی مردم تهران، که به دعوت مجاهدین در ۳۰ خرداد ۶۰ برپا شده بود، بر دوران مسالمت و مبارزه سیاسی، نقطه پایان گذاشت و از فردای آن روز مقاومت انقلابی برای سرنگونی رژیم خمینی، مشروع و ضروری شد.
با شروع مقاومت مسلحانه و ضربات کوبنده آن، حکومت آخوندها تعادل خودش را از دست داده بود و برای حفظ سلطه حاکمیتش فشار روی سازمان و نیروهایش را خارج از ابعاد تصور انسان بالا برده بود. از طرف دیگر گسترش ابعاد نظامی مقاومت، ضرورت وجود بال سیاسی آن را بیش از پیش روشن کرد زیرا تحقق شعار سرنگونی بدون معرفی یک آلترناتیو سیاسی در اساس امکانپذیر نبود. این پرواز، موضوع معرفی و حضور آلترناتیو این رژیم را در آن شرایط حل کرد.
پرسش : از این پرواز بعنوان یک عملیات بزرگ نام برده میشود چرا آن را به عنوان یک عملیات بزرگ و پیچیده اسم میبرید؟
جلیل فقیهدزفولی : سئوال خوبی است. وقتی ما از پرواز بزرگ صحبت میکنیم باید از شرایط آن زمان ایران صحبت کنیم. مقاومت مسلحانه را رژیم تحمیل کرده بود و ضرورت آلترناتیو از جنگمان در میامد ولی شرایط داخل و فشار اختناق طوری نبود که در داخل بتوان این کار را کرد و باید آلترناتیو را به محیطی که بتوان آنرا معرفی کرد منتقل کرد. اینجا طرح پرواز مطرح شد. این طرح از نقطه شروع تا پایان آنقدر تهدید داشت که برادر مجاهد مهدی ابریشمچی یکبار گفتند که مرکزیت آن زمان سازمان نتوانست در مورد برادر مسعود تصمیم بگیرد و در نهایت بعهده خود وی گذاشتند و برادر هم که همیشه از قدیم قبل از هر کسی از خودش برای مبارزهاش و آرمانش مایه میگذارد و قیمت آن را میدهد؛ این طرح را اکی کردند. در آن شرایط حفاظت اطلاعات این طرح از اساسیترین مسائل بود. موضوع؛ مجاهدین و نیروهای هوادار خودمان بودند ولی بعلت شرایط نمیتوانستیم و نباید اطلاعات را گسترش میدادیم که بتوانیم اجرایش کنیم.
در آن شرایط دشمن در ماکزیمم آماده باش بود بخصوص که جنگ با عراق را هم در دست داشت. حالا تعدادی غیر نظامی را باید وارد پایگاه یکم شکاری کنیم و اطلاعات هم حفظ شود.
بعد در این شرایط باید بروی روی باند نظامی و سوار هواپیمایی بشوی که مأموریت جنوب دارد. بعد اگر هم گیر و پیچی ایجاد میشد میبایست برمیگشتیم که خود این کار خطرات خیلی زیادی داشت. و تازه به خطر اصلی که پرواز بود میرسیدیم. در زمانی که دشمن آماده باش و گشت مستمر هوایی داشت و گول زدن رادارها و تغییر مسیر دادن و فرار و یا منحرف کردن رادارهای مسیر، هواپیماهای پایگاه شاهرخی و یا موشکهای هاگ تبریز و انواع و اقسام مسایلی که برای هر قسمت این طرح باید در نظر میگرفتیم و به همه وجوه باید پاسخ میدادیم و اصلیترین موضوع این بود که در کمال غافلگیری انجام شود. ما برای اینکه تضمین عملیات را بالا ببریم، در همان شرایط یکبار کل طرح را مانور حقیقی کردیم. یعنی همه ریل را بدون افراد اصلی اجرا کردیم تا بتوانیم مشکلات صحنه را حل کنیم.
رژیم نمیدانست چه کسانی در هواپیما هستند. اگر یک در میلیون حدس میزد شک نداشتیم که بهر قیمت شده هواپیما را میزد.
در رابطه با طرح پرواز، سرهنگ معزی کار فوق العاده ای کرده بود و جواب همه عوامل دست اندرکار را مشخص کرده بود. در آموزشهایی هم که به ما میداد همه مشکلات و پیچها را میدید و جواب مشخصی برای آن داده بود.
جا دارد که در اینجا به مجاهدین شهید محمد معصومی فرمانده مسلم و علیرضا راتبی اشاره کنم که از مسئولینی بودند که در طرح پرواز کار میکردند و آخرین نفراتی بودند که در هواپیما از آنها خداحافظی کردیم. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
پرسش : میگویند این عملیات پر ریسکی بوده است یعنی چه ریسکهایی بوده است؟ و چطور سازمان حاضر شد چنین تصمیم پر ریسکی بگیرد؟
جلیل فقیهدزفولی : این یک سئوال قابل توجه و کیفی است. در این عملیات اصل موضوع خود برادر بودند. اگر ضربهای خورده بودیم باید بگویم مقاومت دیگر در این نقطه نبود. این پرواز آینده مقاومت ایران را تضمین کرد. به مسیری که آمدیم یکبار دیگر نگاه کنیم و پرواز را برداریم، روندی که آمدیم متوقف میشود و یک دوره تاریخی عقب میافتادیم. یعنی رد پای موفقیت این پرواز را تا همین امروز و در خیابانهای تهران و سایر شهرها میتوان دید. در خود آن زمان فقط کافی است که به وضعیت و شرایط سردار شهید خلق موسی خیابانی اشاره کنم. وی کسی بود که جایگاه مسعود را میشناخت و در همان زمان پر ریسک بودن این پرواز را توضیح دادند. یکی از نفرات که شب پرواز نزد سردار و شهید اشرف رجوی بود نوشته است : آنشب موسی خیابانی ملتهب و بیقرار، در یکی از پایگاههای مرکزی سازمان در تهران، مدام در طول اتاق قدم میزد و مرتب تکرار میکرد: خدایا جواب مردم را چه بدهیم؟ اگر خدای نکرده اتفاقی بیفتد، جواب مردم را چه بدهیم؟ هیچکس تا آنزمان موسی را اینچنین نگران و ملتهب ندیده بود. او که از بسیاری کوران های نفسگیر و حوادث خونبار و خطیر، با صلابتی شگرف عبورکرده و بهمثابه لنگر تشکیلاتی مجاهدین به سایرین نیز آرامش و اطمینان قلب میبخشید. راستی که ساعتها و لحظات طاقتفرسایی بود. گرانبهاترین سرمایه جنبش و انقلاب، یعنی مسعود، میبایستی از دروازه یک خطر بسیار بزرگ عبور میکرد. او از قلب پایگاه یکم شکاری در فرودگاه مهرآباد تهران، با یک هواپیمای نظامی بوئینگ ۷۴۷ بهپرواز درآمده بود.
پرسش : این پرواز شامل حماسهها و خاطرات زیادی است اگر امکان دارد چند خاطره خودتان را در این مورد توضیح بدهید؟
جلیل فقیهدزفولی : در مسیر همه چیز را طراحی کرده بودیم و جواب را مشخص کرده بودیم. ولی همیشه صحنه نکات جدید دارد و باید آمادگی پاسخ به آنرا داشت. آن شب که میخواستیم پرواز کنیم، تقریباً همه چیز تمام شده بود که ناگهان یکی از تکنسینهای هواپیما که کارش هم تمام شده بود برای اینکه ساعت پرواز بیشتری در پروندهاش ثبت شود در همان لحظات آخر تصمیم گرفت که سوار هواپیما شود و همین فرد دنبال باز کردن قسمت عقب هواپیما بود. یکبار وی را ندید گرفتیم و برگشت ولی بار دوم که برگشت بطور واقعی داشت طرح را خراب میکرد که مجبور به دستگیر کردن وی شدیم. حالا شما حساب کنید وسط آن هیر و بئر قبل از پرواز، باید موضوع این فرد را نیز حل کنیم. بعد او را نگه داشتیم و از آنجا ببعد در آماده باش ماکزیمم بودیم چون معلوم بود که دنبال این نفر میآیند. و همان هم شد، نفر دوم که دید اولی نیامد دنبال او آمد و دیگر وضعیت طوری نبود که بتوان مخفی کاری کرد و مجبور شدیم وی را هم دستگیر کنیم. بعد مهندس پرواز که بیژن وکیلی بود دید این دو نفر نیامدند دنبال آنها آمد که مجبور شدیم وی را نیز نگاه داریم. بیژن میگفت هواپیما میخواهد حرکت کند و اگر وی نرود خراب میشود که در همین هنگام حرکت هواپیما شروع شد. آن زمان هنوز بیژن نمیدانست چه کسانی در هواپیما هستند و تصور میکرد که گیر هواپیما ربا افتاده است که بعد سرهنگ معزی به وی توضیح داد.
در مسیری که انتخاب کرده بودیم باید سرعت را افزایش میدادیم چون ترسمان از هاگهای تبریز بود. این افزایش سرعت طوری بود که تمام زنگهای اعلام خطر میزدند. حتی دریک مورد بیژن وکیلی به سرهنگ معزی گفت سرهنگ بالها کنده میشود سرهنگ با قاطعیت خاص خودش گفت نگران نباشد و ادامه داد و توانست هواپیما را به حریم هوایی ترکیه برساند. یا موقعی که اف ۱۴ دنبالمان آمده بود، این هم از مواردی بود که درصحنه وارد شده بود. یعنی این اف ۱۴ باید در آن زمان در اهواز میبود ولی آنهم بنظر میرسید کلک زده و زودتر دور زده بودند نزدیک اصفهان یا شیراز بود. وی دائم هم تهدید زدن با فونیکس را میکرد (موشکهای هوا به هوای پیشرفته آن زمان بود که از فاصله زیاد هدف میزد) ما کاری نمیتوانستیم بکنیم. بعد بیژن وکیلی به مخزن پشت هواپیما رفت و دقیق چک و بررسی کرد و گفت که دارند کلک میزنند و ما در دید آنها نیستیم و لذا از آنها خواستیم نزدیک شوند و خودشان را نشان بدهند که ما بترسیم و برگردیم.
پرسش : این عملیات روشن است که بدون همکاری پرسنل نیروی هوایی امکان پذیر نبود؛ در این مورد مقداری توضیح بدهید؟
جلیل فقیهدزفولی : بلی این پرواز بدون پرسنل هوایی قابل اجرا نبود. از ورود به پایگاه یکم شکاری گرفته که چه پوششهایی میخواست که همه و همه توسط مجاهد شهید فریدون ورمزیاری صورت گرفت. یا سرهنگ معزی که در طراحی عالی کار کرد و همه مسیرها از جنوب و شمال را با تهدیدات و نقاط قوت بررسی کرد و در نهایت مسیر ترکیه را انتخاب کرد. تسلطی که به هواپیما و تضادهای مسیر داشت نقش تعیین کنندهای در هدایت و به مقصد رساندن هواپیما داشت. گروه پرواز را خودش مشخص کرد و از سرگرد حسین اسکندریان که در ارتباط بود خیالش راحت بود و بیژن وکیلی که مهندس پرواز بود و ضد رژیم آخوندی بود. یادم است که گفته میشد اولین گزارش این پرواز که روی میز افسر کشیک پایگاه یکم رفته بود و اسامی خلبانها را پرسیده بود و گفته بودند که سرهنگ معزی و سرگرد اسکندریان هستند گفته بود که این هواپیما به کوه نخورده پیدایشان کنید!!
پرسش : واکنش رژیم به این پرواز چه بود؟
جلیل فقیهدزفولی : رژیم بیش از هر کس دیگری معنای این پرواز را فهمید. بهمین جهت میزان وحشیگریش را زیادتر کرد. در همان ابتدا میخواست از آن برای شکستن مقاومت زندانیان مجاهد استفاده کند و تحت عنوان فرار از صحنه و جا گذاشتن نفرات؛ آنها را به شکست بکشاند که بسرعت متوجه شد که خود این خبر و اینکه نفرات میدیدند برادر مسعود برای رژیم قابل دسترس نیست و اعلام آلترناتیو شورای ملی مقاومت را نیز کرده است باعث استحکام و خیال راحتی بیشتر زندانیان مجاهد شده است که سریع بساطش را جمع کرد. بعد سراغ دستگیری تعدادی در پایگاه یکم شکاری رفت که تا جایی که گفته شد ۱۲ نفر را دستگیر کرد و تعدادی را نیز اعدام کردند. در حالیکه هیچکس از پرسنل هوایی در جریان اطلاعات این پرواز نبودند.
پرسش : رژیم در واکنش به این پرواز بزرگ تعدادی از پرسنل نیروی هوایی را به شهادت رساند. در این مورد لطفاً خوب است یادی از آنها بکنید؟
جلیل فقیهدزفولی : اولین اسمی که در رابطه با پرسنل نیروی هوایی باید بگویم شهید فریدون ورمزیاری است که نقش تعیین کنندهای در وارد کردن و ایجاد پوششهای لازم برای ما داشت.
مجاهد رضا بزرگانفرد نیز از پرسنل مجاهد بود که در جریان اطلاعات پرواز کار میکرد و بعد از ۳۰ خرداد دیگر به پایگاه نمیرفت.
بهجاست که در سی و هفتمین سالگرد آن پرواز بزرگ، از پرسنل دلیر نیروی هوایی و شهیدان گرانقدری که توسط رژیم ددمنش و در انتقامجویی خمینی از مقاومت ایران به شهادت رسیدند تقدیر کنیم، به روان پاک این شهیدان آزادی درود بفرستیم و تأکید کنیم که آن شهیدان بزرگوار دین بزرگی بهگردن ملت و آینده ایران دارند.