افشای طرحهای امنیتی – جنگ روانی شماره ۲: ابراهیم خدابنده (مهره وزارت اطلاعات) توجیهگر قتلعام ۶۷
ابراهیم خدابنده؛ از روابط بینالملل تا توجیهگر قتلعام ۶۷
در میانهی یکی از
تاریکترین صفحات تاریخ معاصر ایران – قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ – وقتی موج نفرت عمومی
نسبت به این جنایت از هر سو بالا گرفت، یک مأمور زبون اما داوطلب وزارت اطلاعات،
با نام «مهندس ابراهیم خدابنده»، در قامت توجیهگر کشتار ظاهر شد.
خدابنده، که سالها پیش بهدلیل بازداشت در سوریه به دست نیروهای رژیم افتاد
و پس از فرآیند خالصسازی و شستوشوی امنیتی در پروژه وزارت اطلاعات بازتولید شد،
حالا نهتنها به ابزار تبلیغاتی نظام تبدیل شده، بلکه در صف مدافعان جنایت علیه
بشریت قرار گرفته است.
"احساس تکلیف" برای دفاع از کشتار!
در مصاحبهای با
رسانههای حکومتی مانند «عصر هامون» یا سایت وزارت اطلاعات (اینترلینک)، خدابنده
بدون هیچ پردهپوشی، از قتلعام زندانیان سیاسی دستبسته در سال ۶۷ دفاع میکند. او با ژستی که گویی هنوز بازجوست، میگوید:
«وقتی زندانیای که سالها در بند بوده، میگوید هنوز سر موضع است، یعنی صحه
گذاشته بر خیانت و ترور! پس نظام حق دارد امنیت را حفظ کند.»
این حرف، دقیقاً همان
خط فکریای است که خامنهای و ابراهیم رئیسی بر آن ایستادهاند. خطی که میگوید: نهتنها قتلعام ۶۷ اشتباه نبود، بلکه
ضرورتی امنیتی بود!
و ابراهیم خدابنده، امروز در نقش پروپاگاندیست رسمی این جنایت، در تلاش است
از «جنایتی که تاریخ ایران را محکوم کرده»، رفع اتهام کند.
«مهندس» جعلی، برای تطهیر یک مزدور
رژیم تلاش دارد با
عنوانهایی مانند «مهندس»، «کارشناس فرقهها» یا «محقق کنترل ذهن»، به خدابنده
چهرهای علمی بدهد. اما در عمل، او مزدوریست که مأموریتش القای نفرت و تحریف
حقیقت است.
اظهارات او نه از روی مطالعه، که از روی دستورالعمل واحد عملیات روانی وزارت
اطلاعات نوشته میشوند. این شخص، دقیقاً همان کسی است که به گفته خودش «برای
روشنگری نسل جوان نسبت به مجاهدین احساس تکلیف کرده» – همان نسلی که امروز به خون
قاتلان دهه ۶۰ تشنه است.
یک جوجه دژخیم در صف «جلادان»
در همان روزهایی که
مردم ایران و حتی مقامات سابقی چون آیتالله منتظری جنایت سال ۶۷ را "بزرگترین
لکه ننگ جمهوری اسلامی" میدانند، خدابنده تلاش دارد خود را در صف دژخیمان
قرار دهد، و بابت "نرسیدن به موقع به مراسم کشتار"، عذرخواهی هم بکند!
در سخنان او، حتی
کلماتی مانند «تجاوز به خاک ایران» برای عملیات فروغ جاویدان بهکار میرود، تا
اعدام زندانیان دستبسته را توجیه کند. در واقع، او همان کار را میکند که دستگاه
نازی برای یهودیستیزی میکرد:
تطهیر جنایت با دروغی تاریخی.
افشای نفاق: از شعار استقلال تا مزدوری برای ولایت
ابراهیم خدابنده در
مصاحبههایش میگوید روزی بهخاطر شعار "استقلال" جذب مجاهدین شد. اما
امروز، نهتنها از نظام وابسته به روس و چین و سپاه قدس دفاع میکند، بلکه خود به
کارمند رسمی نهادهای اطلاعاتی و ضداطلاعاتی نظام تبدیل شده است.
او امروز نه صدای
مردم، که بلندگوی ولایت فقیه است. و هر جملهاش، نه از
دل تجربه، که از پشت پرده سانسور و امنیت میآید.
خدابنده و پناهبردن به دروغهای گوبلزی؛ وقتی مأمور وزارت اطلاعات دجالیت
را با بلاهت میآمیزد
چهار دهه پس از دروغ
بزرگ خمینی درباره آتشزدن خرمنها توسط مجاهدین، حالا نوبت به شاگرد کوچکش،
ابراهیم خدابنده رسیده تا همان خط نخنما و پوسیده را تکرار کند. در یک نشست در آستان قدس رضوی (شهریور ۱۳۹۶)، خدابنده مدعی شد که:
«رجوی به نیروهایش گفته بود در شهرها مردم باید اول بترسند و بعد جذب شوند...
مزارع را آتش زدند، به احشام رحم نکردند، مجروحین را در بیمارستان اعدام کردند...»
اما این مزخرفات
دروغین، نهتنها هیچ سندی ندارند، بلکه رسانههای خود رژیم نیز آن را نقض کردهاند!
بهعنوان مثال،
باشگاه خبرنگاران جوان (ارگان وابسته به سپاه) در تحلیلی درباره عملیات فروغ
جاویدان، صراحتاً مینویسد که بخشی از مردم بومی مناطق غربی ایران، از جمله در
کرمانشاه، با مجاهدین همراهی کردند و به همین دلیل توسط رژیم شناسایی، تصفیه، یا
کشته شدند!
«این گروه نیز در جریان عملیات مجاهدین شناسایی شده و به سزای اعمال و افکار
خائنانه خود رسیدند... یا به عراق متواری شدند.»
(باشگاه خبرنگاران جوان – ۸ مهر ۱۳۹۴)
این یعنی:
- پایگاه اجتماعی مجاهدین در غرب کشور وجود داشت.
- برخلاف ادعای خدابنده، مردم از حضور مجاهدین استقبال
کردند، نه وحشت!
- رژیم خودش اعتراف کرده که مردم را به جرم همراهی با
مجاهدین، اعدام یا سرکوب کرده است.
بنابراین، آنچه
خدابنده میگوید، چیزی نیست جز دروغهای گوبلزی –
همان تکنیکی که میگوید «دروغ هرچه بزرگتر، باورپذیرتر».
اما اینجا، با سند
از رسانههای خود رژیم، دروغهای خدابنده، نهتنها باورپذیر نمیشود، بلکه خودش را
رسوا میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر