با یاد مجاهد شهید سیدمحمد مهدی برهانی
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
محل تولد: -شغل:سن: 27تحصیلات: دیپلممحل شهادت: تهرانتاریخ شهادت: 10-5-1361محل زندان: -
زندگینامه شهید
مجاهد شهید محمد مهدی برهانی در سال۱۳۳۴ در شهر قزوین متولد شد، وی در دوران دبیرستان ابتدا با یک محفل مذهبی سنتی ارتباط داشت، اما پس از پی بردن به ماهیت ارتجاعی آن و نقش بازدارنده آن برای پیوستن جوانان به مبارزه انقلابی با رژیم شاه، از آن جدا شد و پس از مطالعه آثاری از مجاهدین هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران شد.
مهدی جهت تشویق برادران و خواهرش به مبارزه برای آنها کتابهای سیاسی تهیه میکرد و آنها را تشویق به مطالعه آثار سیاسی و اجتماعیمیکرد.
در این رابطه خواهر مجاهد خدیجه برهانی نقل میکند: «خاطراتی که از آن دوران دارم من ۵سال بیشتر نداشتم که کار روی مرا شروع کردتا سیاسیام کند. من که در این دوران توسط مادرم خواندن و نوشتن آموختم، مهدی برایم کتابهای داستان از جمله کتاب ماهی سیاه کوچولو را آورد و برایم میخواند، و داستانها را برایم تعریف میکرد تا مرا با مسایل سیاسی آشنا کند».
مهدی پس از گذراندان دوره دبیرستان در رشته پزشکی قبول شد و آماده شرکت در دانشگاه بود که در فروردین سال۵۴ توسط ساواک دستگیر و به زندان افتاد.
او پس از دوره شکنجه و بازجویی در کمیته به مشترک بهاصطلاح ضد خرابکاری به زندان قصر منتقل شد و در بیدادگاه نظامی ارتش رژیم شاه به ۷سال زندان محکوم شد.
مهدی پس از انتقال به قصر در ارتباط با تشکیلات مجاهدین قرار گرفت، و پس از مدتی به اوین منتقل شد و بهطور مستقیم آموزشهای مجاهدین را از کادرهای قدیمی سازمان در این زندان فراگرفت.
دستگیری مهدی همزمان با روشدن ضربه جریان اپورتونیستی چپنما بر سازمان و متلاشی شدن آن، و سربرآوردن راست ارتجاعی توسط آخوندهای مرتجع وابسته به خمینی در زندان بود. اما مهدی در پرتو آموزشهای سازمانی خصوصاً آموزشها در رابطه با برخورد اصولی با این دو جریان انحرافی که توسط برادر مجاهد مسعود رجوی تدوین شده بود، قاطعانه با جریان منحرف چپنما و جریان راست ارتجاعی وابسته به خمینی در زندان قاطعانه مرزبندی کرد و خط اصولی مجاهدین که توسط مسعود رهبری میشد را انتخاب کرد.
درباره مرزبندی قاطع مهدی با جریان راست ارتجاعی وابسته به خمینی خواهر مجاهد خدیجه برهانی نقل میکند: «در دوران زندان یادم میآید پدر و مادرم که جهت زیارت کربلا در سال۵۶ رفته بودند، پس از بازگشت از خمینی دجال که در نجف او را دیده بودند برای برادرم تعریف کردند.
مهدی مشتاقانه پرسید چی میگفت: مادرم گفت حرفش این بود که حیف است شما در زندان بمانید جوان هستید بهتر است توبه کنید، ناگهان برادرم برافروخته شد و گفت چی ما توبه کنیم؟ مهدی آنچنان به هم ریخت که گفت دیگر لازم نیست ملاقات من بیایید راه من با شما فرق میکند…».
در جریان آزادی گسترده زندانیان سیاسی از زندان، مهدی نیز در اواخر آذر سال۵۷ به همت خلق قهرمان از زندان آزاد گردید و به آغوش خلق بازگشت.
بازگشت او به قزوین همزمان بود با قیام دیماه در این شهر که بلافاصله مهدی فرماندهی تظاهرات را به عهده گرفت و شخصاً در تهاجم به اماکن دولتی فرماندهی صحنه را به عهده داشت.
پس از پیروزی انقلاب مهدی در بخش کارگری سازمان در قزوین فعالیتهایش را آغار کرد، و در تشکیل جنبش مجاهدین در قزوین در کنار مجاهد شهید محمدعلی جباری نقش بهسزایی داشت.
در این دوران عوامل رژیم برای جدا کردن مهدی از سازمان پیشنهاد کردند مسئولیت فرمانداری شهر را به عهده بگیرد، اما او قبول نکرد و در جواب گفت: «ما زندان نرفتیم که خودمان حاکم شویم زندان رفتیم که مردم حکومت را بهدست بگیرند».
مهدی اضافه بر مسئولیتش در ستاد مجاهدین در قزوین و نقش مؤثر در فعال کردن جوانان در راستای پیشبرد اهداف سازمان، در خانواده نیز فعال بود و تلاش داشت آنها را جذب سازمان کند و موفق به این کار هم شد.
تلاش او برای مجاهد کردن برادران و خواهرش طوری بود که همواره تلاش میکرد برنامه کاریاش را طوری تنظیم کند که بتواند روی آنها تاثیرگذار باشد، و برای انجام کارهایشان برنامهریزی کرده بود واز کارهای آنها حسابرسی میکرد.
فعالیت مهدی تا ۳۰خرداد سال۶۰ در قزوین بود اما پس از این تاریخ مانند سایر همرزمانش زندگی مخفی برگزید و در تهران فعالیت میکرد. در مرداد سال۶۱ پایگاه محل استقرار او و تنی چند از همرزمانش مورد تهاجم پاسداران خمینی قرار گرفت و مهدی مجروح و دستگیر شد.
با توجه به سابقه مبارزاتی او و شناخته شدنش برای لاجوردی دژخیم و مزدوران زندان اوین، تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفت و پس از مقاومت دلیرانه در زیرشکنجه به مدت یک هفته مداوم، در زیر شکنجه شهید شد و به کاروان شهدای پرافتخار مجاهد خلق پیوست.
علاوه بر مهدی قهرمان از خانواده مجاهد پرور برهانی حسن، مفید، احمد، علی و حسین نیز جزو شهدای مجاهد خلق هستند که جان پاکشان را در راه تحقق آرمان مجاهدین خلق ایران و رهایی مردم در زنجیرشان نثار کردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر