با یاد مجاهد شهید احمد محدث
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
محل تولد: قمشغل: روحانیسن: 38تحصیلات: متوسطه - طلبهمحل شهادت: زندان مخوف اوین -تهرانتاریخ شهادت: 19-7-1360محل زندان: اوین
زندگینامه شهید
مجاهد شهید احمد محدث در سال۱۳۲۲ در شهر قم بدنیا آمد او از جمله طلبههایی بود که بهرغم فضای سنتی حاکم بر حوزههای آخوندی، در پرتو حرکت انقلابی سازمان مجاهدین خلق، قدم به میدان فعالیت سیاسی و مبارزاتی گذاشت. او در تظاهرات ضدرژیم شاه در مدرسهٔ فیضیهٴ قم در خردادماه سال۵۴ شرکت داشت و در همین رابطه توسط مزدوران ساواک دستگیر شد.
بهدلیل سکوت حاکم بر حوزه ها؛ فعالیت طلبهای جوان علیه شاه و هواداری از سازمان مجاهدین، آنها را بهشدت به وحشت انداخت و او را زیرشکنجه بیشتری گذاشتند تا شاید بتوانند اطلاعاتی بهدست بیاورند یا او را بشکنند.
بر همین روال تا مدتها او را زیر شکنجه و بازجویی نگهداشتند. پاهای ورم کرده و گوشتهای اضافه بر اثر کابل برق توسط ساواک در کف پا، مشکلات و ناراحتیهای زیادی برای او ایجاد کرده بود که حتی درمان هم دیگر جواب نداشت و تا آخر عمر از درد ناشی از شکنجههای ساواک رنج میبرد.
او پس از طی دوران بازجویی به زندان عمومی منتقل شد و از همان ابتدا در ارتباط با تشکیلات مجاهدین قرار گرفت. برخورد نزدیک و مستقیم با مجاهدین و برخورداری از آموزشها و تعلیمات سازمان، ایمان و اعتقاد احمد به آرمانها و اهداف مجاهدین را استوارتر نمود. لذا بهرغم آن که در آن سالها ضربه خیانتبار اپورتونیستهای چپنما، فضای پرابهام و تردیدآمیزی برای نیروهای هوادار سازمان ایجاد کرده و زمینهٴ رشد و اوجگیری جریان راست ارتجاعی را فراهم کرده بود، احمد با اتکاء به آموزشها و تعلیماتی که در زندان فرا گرفت و بر مبنای انگیزه و شور و صداقت انقلابیاش، هرگز در حقانیت راه و آرمان مجاهدین تردید ننمود و در زندان قاطعانه در برابر تبلیغات و مواضع جریانهای ارتجاعی ایستادگی کرد.
احمد محدث در سال۵۷ از زندان آزاد شد. او فعالانه در قیام شرکت داشت و مجالس سخنرانی متعددی در گوشه و کنار کشور ترتیب داد. پس از پیروزی انقلاب احمد ابتدا در ارتباط با ستاد سازمان در قم فعالیت میکرد. پس از تعطیلی ستاد در جمعی متشکل از طلبههای هوادار سازمان به فعالیت پرداخت. کار این جمع افشای ماهیت رژیم خمینی و بردن پیام سازمان و توضیح اهداف و مواضع سازمان در میان طلاب و مردم شهر قم بود. آنها ضمن در تماس با ”حوزههای علمیه“، مدارکی در رابطه با افشای سرمنشاء چماقداری، اسناد مربوط به شکنجه و… را ارائه میکردند و نسبت به عواقب خطیر سکوت و مماشات در برابر تبهکاریها و جنایات رژیم حاکم هشدار میدادند.
احمد محدث در جریان تبلیغات دوران مجلس، فعالانه در جهت بردن پیام مجاهدین به اقصی نقاط کشور تلاش کرد و در شهرهای فسا، آبادان و نیز استانهای شمالی کشور، برنامههای متعدد سخنرانی و… ترتیب داد. در جریان این فعالیتها یکبار توسط مزدوران رژیم در شهر آبادان دستگیر شد و مورد اذیت و آزار قرار گرفت. اما چندی بعد بهعلت اعتراضاتی که در رابطه با دستگیری او صورت گرفت، از زندان آزاد شد و مجدداً فعالیتهای انقلابی خود را از سر گرفت.
از ابتدای پیروزی انقلاب، با توجه به سوابق روشن و چهرهٔ شناخته شدهٔ احمد، بارها از جانب مرتجعین با پیشنهاد پذیرفتن مشاغل حساس در ارگانهای مختلف رژیم مواجه شد، ولی هر بار با اشاره به تناقض آشکار دیدگاهها و اهدافش با عملکردهای مرتجعین به آنها جواب منفی داد و در برابر تطمیعها و وعده و وعیدهای مستمر آنان به مخالفت آشکار با عملکردهای ارتجاع برخاست.
پس از ۳۰خرداد ۶۰مجاهد شهید احمد محدث همدوش سایر خواهران و برادران مجاهدش، پذیرای مسئولیتهای جدید شد. او پس از مدتی بهدلیل قطع ارتباط با سازمان به تهران آمد و سپس همراه با مجاهد شهید یوسف بهرامی پس از مدتی تلاش موفق به وصل ارتباط خود و سایر افراد همتیمشان در شهر قم با سازمان شدند. اما متأسفانه در فاصلهٔ کوتاهی پس از آن، هر دو مورد شناسایی پاسداران مزدور قرار گرفته و دستگیر شدند.
مجاهد شهید احمد محدث که در زمان شاه توسط ساواک شکنجه شده بود و هنوز آثار زخم را بر بدن داشت واز آن رنج میبرد، در دوران ولیعهد واقعی شاه یعنی خمینی و پاسدارانش طی دوران اسارت شدیداً تحت شکنجه قرار گرفت و شخصاً لاجوردی جلاد چندین بار به دم درب بند او مراجعه و از او میخواست که مصاحبه کند وقتی با جواب منفی او روبهرو میشد او را تهدید به اعدام میکرد. دژخیمان خمینی علاوه بر کینه و بغض ضدانقلابی خود نسبت به او، تلاش داشتند تا با شکستن روحیهٔ مقاوم و استوار احمد، او را به مصاحبهٴ تلویزیونی و ابراز ندامت بکشند. اما احمد قهرمانانه مقاومت کرد و گفته بود اعدام را انتخاب کردهام. سرانجام در روز ۱۹/ مهر/ ۶۰ به همراه همرزم مجاهدش یوسف بهرامی و دهها تن دیگر طی یک کشتار وحشیانه در زندان اوین بهشهادت رسید.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر