۱۴۰۲ خرداد ۱۸, پنجشنبه

با یاد مجاهد شهید محمد صادق سجادی

 


با یاد مجاهد شهید محمد صادق سجادی

مجاهد شهید محمد صادق سجادی
مجاهد شهید محمد صادق سجادی

محل تولد: همدان
شغل: پروفسور و استاد دانشگاه
سن: 34
تحصیلات: فوق لیسانس
محل شهادت: تهران-زندان مخوف اوین
تاریخ شهادت: 24-9-1360
محل زندان: اوین

زندگینامه شهید


مجاهد شهید محمدصادق سجادی در سال۱۳۲۶ در همدان بدنیا آمد. با توجه به ضریب هوش بالایی که داشت تحصیلاتش را با رتبه بالا به پایان برد و وارد دانشگاه شد و عالیترین مراتب تحصیلی را پیمود و به‌عنوان پروفسور در دانشگاه وارد تدریس شد.

وی در فضای سیاسی سالهای ۵۲ با گروه‌های فعال مذهبی و سیاسی که علیه شاه مبارزه می‌کردند آشنا شد و در همین مسیر با سازمان آشنا و در هواداری از مجاهدین وارد فعالیت‌های سیاسی علیه سیاستهای سرکوبگرانه و دیکتاوری شاه شد. به‌دلیل همین فعالیت‌ها صادق سجادی در سال۵۳ در یورش ساواک دستگیر شد.

وی که تا مدتها مشخص نبود که به کدام زندان برده شده، به‌شدت توسط ساواک شاه و بازجویان تحت شکنجه قرار گرفت.

صادق تا چندین روز مستمر و بی‌وقفه زیر نظر ۲تیم بازجویان ساواک شکنجه می‌شد، ضمن این‌که تا چند ماه هم سهمیه شلاق داشت. وی بر اثر این شکنجه‌ها از جمله شلاق‌زدنها، بی‌خوابی‌دادنها، ضرب‌وشتم های شدید وقت و بی‌وقت؛ و تغذیه نادرست؛ مدتها دچار انواع بیماریهای کلیوی؛ پا درد؛ سردرد و بیماریهای گوارشی بود.

صادق قهرمان پس از ۴سال زندان همانند بسیاری از زندانیان دیگر در پروسه اوجگیری انقلاب ضدسلطنتی؛ به‌همت خلق قهرمان از زندان دیکتاتوری شاه آزاد شد.

وی پس از آزادی فعالیت‌هایش را در دفاتر و نهادهای مختلف جنبش ملی مجاهدین آغاز کرد و همزمان در دانشگاه تدریس می‌کرد.

صادق سجادی چهره‌ای شناخته شده و مورد احترام مردم همدان و دانشجویان بود و از محبوبیت بالایی بین آنها برخوردار بود.

او در پروسه فاز سیاسی در زمینه‌های مختلف در ارتباط با سازمان فعال بود و نهایتاً هم به‌صورت غیرعلنی در شرکتهای پوششی فعالیت می‌کرد.

اواخر شهریورماه ۱۳۶۰ با لو رفتن یکی از پایگاههای سازمان که شرکتی پوششی بود و با ردی از صادق اجاره شده بود، صادق تحت تعقیب قرار گرفت به‌نحوی که در همان ماه وی در یک مأموریت؛ به‌وسیله پاسداران که در کمین بودند؛ محاصره و دستگیر شد.

دژخیمان رژیم بعد از دستگیری ترتیب یک اعدام قلابی را برای او می‌دهند و مجاهد قهرمان محمدصادق سجادی هم صحنه اعدام را که می‌بیند، وصیت نامه می‌نویسد و در آن شجاعانه از سازمان و مواضع سازمان دفاع می‌کند.

رژیم برای گرفتن اطلاعات وی او را به‌شدت زیرفشار و شکنجه قرار می‌دهد به‌خصوص این‌که ۴سال زندانی بودن صادق و استاد دانشگاه در زمان شاه بود، تمام تلاششان این بوده که او را به مصاحبه تلویزیون بکشانند.

صادق با بیان این‌که از زمان شاه به مجاهدین سمپاتی داشته و در حال حاضر هم سمپاتی دارد ولی هیچ رابطه و فعالیتی نداشته و کارش تدریس در دانشگاه بوده، بازجوها را مدتی فریب می‌دهد.

رژیم که به‌دنبال مصاحبه تلویزیونی وی بود فشار را روی وی بالا برد چنان‌چه چندین بار او را به بیدادگاه بردند و شخص محمدی گیلانی جنایتکار سعی کرده بود با تطمیع و دادن قول آزادی او را به پای مصاحبه بکشاند ولی مجاهد شهید صادق تمامی آنها را رد کرد و بر سر موضع و آرمانی که انتخاب کرده بود پا برجا ماند.

آخرین بار ۲روز بعد از هلاکت آخوند دستغیب؛ مجاهد شهید سید صادق سجادی را به بیدادگاه می‌برند که ریاست آن با موسوی تبریزی جنایتکار بوده است. موسوی به شهید صادق سجادی می‌گوید یا مصاحبه یا اعدام؛ جواب صادق هم از قبل مشخص بود؛ مصاحبه نه و هیهات منالذله.

روز بعد یعنی در ۲۴آذر ۱۳۶۰ مجاهد دلیر و سرفراز که هنوز زخمهای شکنجه‌های ساواک شاه را بر تن داشت، توسط دژخیمان خمینی به جوخه اعدام سپرده شد.

مجاهد شهید صادق سجادی در آخرین لحظاتی که از سلول بیرون می‌رفت سوره والعصر را می‌خواند و گفته بود به امید آن روزی که هیچ انسانی را به‌خاطر عقیده‌اش به جوخه‌های اعدام نسپرند.

درود به ایستادگی و آرمان بلندش. یادش گرامی و راه و آرمانش پر رهرو باد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر