با یاد مجاهد شهید حسین امیر پناهی (ونکی)
محل تولد: تهرانشغل: ادبیات عربیسن: 36تحصیلات: لیسانسمحل شهادت: تهرانتاریخ شهادت: 1-12-1361محل زندان: اوین
زندگینامه شهید
نام: حسین امیر پناهی
محل تولد: تهران
سن: ۳۶ سال (متولد ۱۳۲۵)
تحصیلات: لیسانس ادبیات
زندانی زمان شاه: ۵۴و۵۵ / بازداشتهای موقت توسط ساواک و ضداطلاعات
زندانی زمان خمینی: ۱۳۶۱ / اوین تهران / ۱۰ماه
تاریخ شهادت: اسفند ۱۳۶۱
محل شهادت: تهران زندان اوین
نحوه شهادت: تیرباران
حسین امیرپناهی در ۱۸اسفند ۱۳۲۵ در تهران متولد شد. وی تحصیلاتش را در دبیرستانهای کرج و تهران گذراند. از آنجا که پدرش تکنسین فنی و قالبساز و تراشکار در کارخانجات ونک در شمال غرب تهران بود، با محیطهای کارگری آشنایی پیدا کرد و خیلی زود به فقر و محرومیت مردم در نظام شاهنشاهی آگاهی یافت و به همین دلیل به سمت مسائل سیاسی سوق پیدا کرد. پس از گرفتن دیپلم به مدت یکسال به کارهای مختلف از جمله کارگری در کارخانه ونک پرداخت؛ این دوران برای حسین دوران انتخاب برای ورود به یک مبارزه جدی بود و گویی گمشدهیی داشت که بهدنبال آن میگشت.
ابتدای دهه پنجاه داوطلبانه بهعنوان سپاه ترویج و آبادانی به بندر گناوه در استان بوشهر رفت؛ سودایش این بود که با رفتن به مناطق محروم جنوب کشور تصویر عینیتری از تبعیض و فساد حکومتی پیدا کند او برای تهیه امکانات و الزامات برای مردم منطقه مأموریتش که یکی از وظایف او بهعنوان سپاه ترویج آبادانی بود؛ بارها و بارها با فرماندهان فاسد سپاه ترویج در بوشهر که بهدنبال بالا کشیدن امکانات مردم بودند درگیری پیدا کرد؛ تا جایی که چندین بار توسط ضداطلاعات ارتش و ساواک مورد بازجویی و بازخواست و بازداشت قرار گرفت که پروندهسازیهای متعدد امنیتی را برای او بهدنبال داشت.
پس از پایان دوران خدمت سال۵۱-۵۲ زمانی که دیگر در انتخاب خود به قطع و یقین رسید به دانشگاه رفت و در رشته ادبیات عرب فارغالتحصیل شد.
در سال۱۳۵۴ حسین و دوستانش اقدام به تشکیل گروهی در هواداری از مجاهدین کردند. این اقدامات باعث دستگیری حسین و بازداشت یک ماهه او در ساواک مهران (پشت حسینه ارشاد) شد.
مجددا حسین و همرزمانش که برای ارتقاء و گسترش مبارزهشان بر علیه رژیم شاه؛ سلاح تهیه کرده بودند، مورد شک ساواک قرار گرفتند و ساواک به محل سکونت حسین حمله کرد ولی از آنجا که محموله سلاح به محل دیگری منتقل شده بود ساواک چیزی نیافت ولی باز حسین را بهمدت یک هفته در همان ساواک مهران پشت حسینیه ارشاد زیر فشار و بازجویی قرار دادند ولی نتوانستند ردی و اطلاعاتی پیدا کنند.
حسین در سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ جلسات مذهبی را به کانون مبارزاتی تبدیل کرده بود و مشخصاً در سال۵۶ در شرکت در تظاهرات، شعارنویسی و چاپ و تکثیر جزوات سازمان مجاهدین نقش فعالی داشت و در روزهای ۲۱و ۲۲بهمن با سازماندهی جوانان ونک در تصرف پادگانها نقشی جدی داشت.
از آنجا که مردم ونک بهدلیل سوابق حسین به او اعتماد زیاد داشتند بعد از ۲۲بهمن که کمیته مردمی در کلانتری ونک تشکیل شد، وی را بهعنوان مسئول کمیته تعیین کردند.
از همان ابتدای سقوط شاه؛ حسین در حالی که همچنان مسئول کمیته ونک بود به موازات آن در ارتباط با بخش محلات سازمان قرار داشت؛ و انجمن جوانان مسلمان ونک را تأسیس کرد و در اواخر فروردین۱۳۵۸ که کمیتهها به کمیته مرکز وصل شدند حسین و همرزمانش از کمیته خارج شدند.
وقتی مجاهد شهید سعادتی دستگیر شد حسین با توصیه سازمان در مسجد ونک یک جلسه تشکیل داد و موضع علنی خودش را بهعنوان یک هوادار سازمان مجاهدین مشخص کرد. این موضعگیری با توجه به اعتمادی که مردم به حسین داشتند باعث شد که اغلب مردم و بهخصوص جوانان محل به هواداری از سازمان رو بیاورند و خانوادهها هم هوادار سازمان بشوند بهنحوی که حسینیه کارخانه ونک تا یک سال بعد بهعنوان انجمن جوانان مسلمان ونک شناخته میشد و بالای محراب ورودی حسینیه آرم سازمان نصب بود.
پس از حمله به امداد پزشکی سازمان، حسین مدتی مسئول امداد پزشکی سازمان و بعد هم در بخش اجتماعی سازماندهی شد.
در فاز نظامی مسئول امنیت پایگاه شهید ضابطی بود و در ضربه ۱۲اردیبهشت سال۶۱ تنها کسی بود که توانست به همراه شهید قاسم باقرزاده از پایگاه خارج شوند، اما در ادامه درگیریها؛ قاسم باقرزاده قهرمان شهید شد و حسین هم پس از شکستن سیانور در دهانش، بیهوش و دستگیر شد تا اینکه در زندان او را به هوش آورده و زیر شکنجه بردند. یکبار لاجوردی از حسین میخواهد که بیاید از موضع مجاهدین در مقابل زندانیان با وی مناظره سیاسی بکند حسین گفته بود زمان بحث تمام شده بین ما و شما یک دریا خون است ما با شما حرفی جز با گلوله نداریم... و از صحنه خارج میشود.
نهایتا حسین در اسفند۱۳۶۱ یعنی ده ماه پس از دستگیری توسط دژخیمان خمینی اعدام میشود. وقتی خبر شهادت حسین را تلفنی به خانوادهاش میدهند، همان شب مادرش سکته و چند روز بعد فوت میکند.
حسین قهرمان و مادرش؛ هر دو در یک قطعه در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شدهاند.
یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد
در تصویر زیر پدرش در کنار مزار او نشسته و یادش را گرامی میدارد.
پدر مجاهد شهید حسین امیرپناهی در کنار مزار او
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر