۱۴۰۳ تیر ۲۷, چهارشنبه

فریاد بازنشستگان در ولایت یزیدی خامنه‌ای

 

فریاد بازنشستگان در ولایت یزیدی خامنه‌ای

تجمع بازنشستگان ـ عکس از آرشیو
تجمع بازنشستگان ـ عکس از آرشیو

در ولایت یزیدی خامنه‌ای به‌رغم حاکمیت اختناق و سایهٔ هراسناک سرنیزه و سرکوب، روزی نیست که شاهد تجمع اعتراضی بازنشستگان همراه با دیگر اقشار زحمتکش و هستی باختهٔ ایران نباشیم. آنها هم‌راستا با اعتصاب کارگران نفت و گاز یک آن از خروش بازنایستاده‌اند. این زنان و مردان سختی‌کشیده در روزهای قطع برق و آب و گرمای طاقت‌فرسا مجبورند به کف خیابان بیایند و حقوق به یغما رفتهٔ خود را فریاد بکشند.

شاید کاربرد کلمهٔ مصطلح «بازنشسته» برای این پویاترین قشر اجتماعی درست نباشد. بازنشسته در فرهنگ انزجارآور و متداول آخوندی یعنی کسی که از کار و کارآیی افتاده و باید در حاشیهٔ جامعه، با درآمدی ناچیز روزگار بگذراند. چنین تعریفی از بازنشستگان، استثمار این طیف از هموطنان ستمدیدهٔ ما را توجیه و تئوریزه کرده است؛ حال آن‌که این عزیزان، گرانبهاترین سرمایهٔ هر انسان یعنی عمر خود را در مسیر بالندگی و شکوفایی، رفاه جامعه و پیشرفت کشور به وثیقه گذاشته‌اند. سرشار از تجربه‌های ارزشمند هستند. در یک کشور دموکراتیک با مناسباتی مبتنی بر کرامت انسانی، باید مورد تکریم قرار گیرند. آنان بیش از هر زمان نیاز به مراقبت و حفاظت دارند؛ زیرا علاوه بر نیاز به گذران زندگی معمول خود، در سنین کهنسالی از بیماریهای مختلف رنج می‌برند. این بیماریها ایجاب می‌کند که مراکز مخصوص به خود را داشته و از رسیدگی‌های ویژهٔ پزشکی برخوردار باشند. به جای دغدغهٔ تأمین نان بخور و نمیر، دغدغهٔ فرهنگ‌آموزی و تربیت نسل‌هایی را داشته باشند که در حضور حرمت‌برانگیز آنها پیشینهٔ شکوهمند خود را به چشم می‌بیند. اما نظام مافیایی و چپاول‌گر ولایت فقیه، نه تنها اهتمامی به این موضوع ندارد بلکه با بهانه‌های مختلف دست در جیب بازنشستگان می‌کند تا زندگی آنها را هر چه بیشتر با مشقت و دشواری همراه سازد.

حضور بازنشستگان تأمین اجتماعی و فولاد در تجمع اعتراضی و تظاهرات برپاشده در تهران، شوش، اصفهان و کرمانشاه نشان از فضای انفجاری جامعه‌یی دارد که یک روز نیز به ظلم و شقاوت آخوندها تمکین نکرده است. شعارهای آنها در این تظاهرات بیانگر بلوغ سیاسی این قشر ستمدیده است. از دولت دست‌نشانده تا بلندگوی دروغ‌پراکن خامنه‌ای (صدا و سیما) را هدف می‌گیرد. برخی از آنها را از نظر می‌گذرانیم:

«ننگ ما ننگ ما/ صدا و سیمای ما

ننگ ما ننگ ما/ مخبر الدنگ ما

کو مهار تورم / دروغ می‌گید به مردم»

درخواست آزادی زندانیان سیاسی دربرگیرندهٔ مضمون برخی دیگر از شعارهای آنان است:

معلم زندانی /آزاد باید گردد

کارگر زندانی/ آزاد باید گردد

شریفه محمدی/ آزاد باید گردد

در میان شعارهای آنان، روی یک شعار باید درنگ کرد. این شعار در حکومتی که نام امام حسین می‌برد و کام خود را می‌جوید بسیار قابل توجه است.

«حسین حسین شعارشون/ دروغ و دزدی کارشون»

این شعار مشت خامنه‌ای و عمامه‌داران ریایی، این صاحبان دروغین دکه‌های حسین‌فروشی را باز می‌کند.

واپسین فریادهای ثبت شده پیامبر جاودان آزادی در تاریخ، در میدان نبردی شکوهمند اما نابرابر، برای آزادی و آزادگی بود. او در برابر حکومتی قیام کرد که خود را اسلامی دو آتشه می‌نامید. به‌نام دین و خدا و قرآن به سرزمینهای همسایه می‌تاخت و کشورگشایی می‌کرد.

پیشوای آزادگان در سخنرانی معروف خود در منا، در سال۵۸ قمری، خطاب به روشنفکران بی‌عمل زمانه خود از سرنوشت «زمین‌گیرهایی گفت که در شهرهای ولایت معاویه بی‌سرپرست افتاده‌اند و به آنها ترحم نمی‌شود»، درست مانند مردم میهن به یغما رفته ما که با گرسنگی و مرگ دست به گریبان هستند. برخی از آنها برای امرار معاش ناچارند در میان زباله‌ها به جستجو بپردازند.

امام حسین از حکومت و حاکمانی سخن گفت که در هر شهری گوینده‌یی از خود بر منبر دارد [نمایندگان خامنه‌ای در شهرها و استانهای ایران و امام جمعه‌های ریایی او] و این سرزمین پایمال آنان است و بر همه جای آن دست گشاده‌اند.

او روشنفکران زمانه خود را به درافتادن با منکر اصلی زمان (ولایت سفیانی و یزیدی) فراخواند.

از این رو کسانی که راه و منش امام حسین را می‌پویند، با نظام ولایت فقیه که نخستین و اصلی‌ترین دشمن آزادی است، درافتاده‌اند و درمی‌افتند.

اکنون که بازنشستگان (این برخاستگان حقیقی) حقوق به یغما رفتهٔ خود را در ولایت یزیدی خامنه‌ای با شجاعت تمام می‌خروشند، باید به فریاد آنان پاسخ داد. در روزهای بزرگداشت قیام امام حسین، فریاد به این پاسخ، عین پویش در راه حسین و زینب است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر