۱۴۰۲ مرداد ۲۸, شنبه

با یاد مجاهد شهید محمد ساجدیان از پیشتازان دلیر نبرد با دو دیکتاتوری شاه وشیخ از شیراز

 با یاد مجاهد شهید محمد ساجدیان از پیشتازان دلیر نبرد با دو دیکتاتوری شاه وشیخ از شیراز

مجاهد شهید محمد ساجدیان
مجاهد شهید محمد ساجدیان

محل تولد: شيراز
شغل: مهندس
سن: 40
تحصیلات: لیسانس
محل شهادت: شاهچراغ شیراز
تاریخ شهادت: 3-12-1362
محل زندان: قزلحصار . کمیته و اوین

زندگینامه شهید


زندانی زمان خمینی: قزل‌حصار و کمیته و اوین

نحوه شهادت: حلق‌آویز

مجاهد شهید محمد ساجدیان در سال۱۳۲۹ در شیراز در یک خانواده مذهبی متولدشد، پدرش از بازاریان خوشنام شهر شیراز بود. محمد پس از گرفتن لیسانس در شرکت نفت استخدام شد و یکی از کارمندان خوشنام و مبارز این شرکت بود.

در سال۵۰ با اعتقادات و آرمانهای مجاهدین آشنا شد و یک‌سال بعد به اتهام حمایت و هواداری از مجاهدین دستگیر شد و به‌مدت ۴ماه در زندان اوین به‌سر برد.

پیوند خویشاوندی با خانواده رضایی‌ها انگیزه‌های انقلابی او را بیش از‌ پیش جهت داد، در سال۵۳ هنگامی که محمد به همراه خانواده‌اش در خانه رضایی‌ها مهمان بود، بار دیگر بهمراه چندتن از فامیل توسط مزدوران ساواک دستگیر و به اوین منتقل شد و این بار به‌مدت سه سال در زندانهای قزل‌حصار و کمیته و اوین در اسارت بود.

دوران اسارت محمد، یکی از فرازهای تحسین‌برانگیز زندگی مبارزاتی او بود، محمد در این دوران با موقعیتهای سخت و دشواری مواجه شد و همه‌ی آنها را پیروزمندانه از سر گذراند. در آن هنگام، مزدوران ساواک می‌کوشیدند با جدا ساختن محمد از زندانیان هوادار و اعضای سازمان، او را به انفعال بکشانند، اما محمد با مقاومت در برابر توطئه‌ٔ ساواک، در جمع هواداران باقی ماند و ساواک را بور و کور کرد.

پس از پیروزی قیام در سال۱۳۵۷ در اداره استانداری شیراز بکار پرداخت و مسئولیتهایی را در جهت رسیدگی به اقشار محروم جامعه و اعطای کمک به آنها عهده‌دار شد. اما پس از چندی کارشکنی‌های عمال سرسپرده رژیم، ماهیت ارتجاعی آنان را بر او آشکار کرد و باعث شد تا محمد دوباره به کار قبلی خود در شرکت نفت بازگردد.

او که عمیقاً به راه و آرمان مجاهدین اعتقاد داشت از هیچ کمک و حمایتی در این مسیر دریغ نمی‌کرد. در دوران مبازره‌ٔ سیاسی، محمد علاوه بر کمک مالی و تأمین امکانات، در شرایط بحرانی و دشوار نیز یار و مدد کار مجاهدین بود. میلیشیا و هوادارانی که در جریان حملات دیوانه‌وار چماقداران ارتجاع به ستادهای مجاهدین در شیراز در صحنه حضور داشتند، محمد را به‌خاطر می‌آورند که طی ساعات درگیری، شتاب‌زده به یاری هواداران مجروح می‌شتافت و آنان را به‌سرعت به مراکز درمانی انتقال می‌داد.

مدتی پس از ۳۰خرداد۱۳۶۰ مجاهد شهید جلال ساجدیان برادر کوچک محمد که در زمره فعالترین اعضای انجمن دانشجویان مسلمان شیراز بود به جوخه تیرباران سپرده شد.

پس از شهادت جلال، محمد که تحت تأثیر رشادتهای او بود، خود را در پیوند نزدیک‌تر با مجاهدین دید و استوارتر از پیش در راه مجاهدین گام نهاد، و یکی از نیروهای پشت جبهه تأمین امکانات برای رزمندگان مجاهد بود.

محمد از دردهای مردم محروم و ستمدیده میهنمان و از فقر و رنجی که بر شانه‌های محرومان سنگینی می‌کند، بی‌تاب می‌شد.

او درباره شرایط مصیبت‌بار زندگی توده‌ها نوشته بود: «همه جا صحبت از غم است. غم مردم بمعنای واقعی. از یکطرف از دست رفتن عزیزان، از طرف دیگر فشار شدید اقتصادی و اجتماعی، همه و همه دست به‌دست هم، بیداد می‌کند و طبق معمول بار اصلی گرانی بر دوش مردم محروم سنگینی می‌کند».

محمد با فعالیت‌های انقلابی خود به خمینی درنده‌خو ثابت کرد هر چه بیشتر بگیرد، ببندد و بکشد، آتش سوزان مقاومت در وجود زنان و مردان دلاور میهن بیشتر شعله می‌کشد.

او در نامه دیگری نوشته است: «الان که دارم نامه می‌نویسم، در هفته‌یی هستیم که ۴۰نفر از فرزندان مردم را فقط در شیراز اعدام کردند آنها را حلق‌آویز کرده بودند، ۳۶پسر و ۴دختر، فقط در شیراز، آن هم ظرف یک هفته. آری، باید از خیلی امتیازهای زندگی گذشت تا بتوان به هدف نهایی رسید و عید حقیقی را جشن گرفت. انسان وقتی رشادتها و حماسه‌های پیشقراولان انقلاب را می‌شنود، متوجه می‌شود که لیله القدر واقعی را در زندگی، همان ستارگان درخشان انقلاب جنبه عینیت می‌بخشند. انشاءالله به‌یاری خدا لیله القدر مردم تحت ستم ایران نزدیک گردد و شاهد جشنی تاریخی باشیم».

نهایتا محمد قهرمان روز ۲۱بهمن۶۲، هنگامی‌ که عازم محل کار خود بود، در فرودگاه شیراز دستگیر گردید و به زیر شکنجه برده شد.

روز پنجشنبه ۲۵بهمن در ساعت ۲ بعدازظهر به او اجازه ملاقات داده می‌شود. محمد با چهره‌ای زخمی و متورم از شکنجه، با خانواده‌اش دیدار کرد و با عزمی استوار به آنها خبر داد که در روزهای آینده اعدام خواهد شد. سرانجام روز جمعه سوم اسفند ماه ۶۲، مجاهد شهید محمد ساجدیان در سن ۳۴سالگی در محل شاهچراغ شیراز، در انظار مردم به‌دست دژخیمان خمینی، بر درختی حلق‌آویز شد و به‌شهادت رسید.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر