کنفرانس پیامدهای بسیج رژیم آخوندی برای شیطانسازی و اطلاعات گمراه کننده (قسمت اول)
- فعالیتهای مقاومت
- 1402/05/23
کنفرانسهای بینالمللی با شرکت شخصیتهای سیاسی
تحلیلگران، متخصصان و پارلمانترها
درباره رویارویی مقاومت و قیام مردم ایران با دیکتاتوری آخوندی
کنفرانس پیامدهای بسیج رژیم آخوندی
برای شیطانسازی و اطلاعات گمراه کننده
سخنرانیهای
استرون استیونسون همآهنگکننده کارزار تغییر برای ایران
کندیس برگن رهبر حزب محافظهکار کانادا (۲۰۲۲)، وزیر توسعهٔ اجتماعی (۲۰۱۵)
لویی فری رئیس پیشین ادارهٔ تحقیقات فدرال آمریکا (اف.بی.آی)
استرون استیونسون
طی ۱۵سالی که در پارلمان اروپا بودم
هر بار که ما قطعنامهیی علیه آخوندها بهاجرا میگذاشتیم
مشاور ارشد گروه سوسیالیست بهنام ممدوف
بهگروه سوسیالیست توصیه میکرد که باید این قطعنامه را رد کنید
و اصلاحاتی را برای توقف قطعنامه ارائه میکرد
و ما بهطور مستمر میگفتیم که این فرد باید مزدبگیر آخوندها باشد
پنتاگون چند سال پیش خدابنده و همسرش را
بهعنوان مأموران آموزشدیدهٔ وزارت اطلاعات و امنیت معرفی کرد
که با هزینهٔ وزارت اطلاعات مقالات طولانی بهنام آنها در وبسایت آنها
برای بدنام کردن شورای ملی مقاومت
و دروغ و افترا بستن به مجاهدین ظاهر میشد
و سه هفتهٔ بعد این مقالات در گاردین یا اشپیگل بازنشر میشد
باید آگاه باشیم که کارزار شیطانسازی
بر اساس ادعاهای پوشال و مزخرفات استوار است
که ارزش کاغذی را که روی آن نوشته شده است ندارد
آزاده ضابطی - رئیس کمیتهٔ وکلای ایرانی در انگلستان:
میهمانان ارجمند، خانمها و آقایان، بهگرمی به تکتک شما خوشآمد میگویم و بسیار متشکرم که در این برنامه شرکت میکنید. نام من آزاده ضابطی است و گردانندهٔ این پنل خواهم بود که ما در آن بهموضوع دروغپراکنی و تأثیری میپردازیم که بر سیاست دولتهای غربی در قبال ایران دارد. هدف ما در ساعت پیشرو این است که به بسیجی بپردازیم که توسط رژیم ایران بهپیش برده و سازماندهی میشود، ولی تمرکز خاصی روی تأثیر آن بر سیاست دولتهای غربی و سیاستگزاران در سراسر جهان خواهیم داشت. میخواهم با آقای استراون استیونسون شروع کنم. استراون میدانم که در تجربه چندین دههٔ شما بهعنوان یک پارلمانتر و سیاستمدار، شما مطالب زیادی در مورد این موضوع نوشتهاید، از طرف دیگر سخنرانیهای بسیاری در رابطه با کمپین دروغپراکنی که توسط وزارت اطلاعات و امنیت (رژیم) ایران سازماندهی شده، ایراد کردهاید. شما همچنین بهطور خاص بهچگونگی وجود روزنامهنگاران و لابیگران همکار پرداختهاید که در واقع دستور کار رژیم ایران را پیش میبرند. شاید بخواهید در شروع بهما بگویید شیوههای عمل رژیم ایران چهطور است و چه تجربهیی در این زمینه دارید؟
استرون استیونسون - همآهنگکنندهٔ کارزار تغییر برای ایران:
اجازه بدهید با گفتن این موضوع شروع کنم که چه خبر شگفتانگیزی شنیدیم که تلاش برای ممنوعیت تظاهرات بزرگ فردا در میدان ووبان توسط وکلای ما لغو شده است.
همانطور که میگفتید من چندین کتاب نوشتهام که آخرین کتابم با عنوان «دیکتاتوری و انقلاب، تاریخ معاصر ایران» است و عنوان یکی از فصلهای آنرا شیطانسازی اپوزیسیون نامگذاری کردم. طی ۲دههٔ گذشته که از شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین حمایت کردهام، در موارد بسیاری با این موضوع مواجه شدهام که بسیاری از افراد حاضر در این سالن و بسیاری از افراد حاضر در این هیأت تجربیات مشابهی را داشتهاند. من بهتازگی یک پروندهٔ ۱۸ماههٔ دادگاه در آمریکا داشتم، مردی بود که توسط اف.بی.آی دستگیر شده بود و متهم شده بود که مأمور یک کشور خارجی است. من مقالهیی نوشتم چون او ۲۵۰هزار دلار از سفارت (رژیم) ایران در سازمانملل در نیویورک دریافت کرده بود و او در سنای کنگره در مورد «موفقیتهای خارقالعادة» جمهوری اسلامی لابی میکرد و مقاله و کتاب مینوشت و میگفت که چهقدر آخوندها بزرگ هستند! من مقالهیی نوشتم که این مرد جاسوس است. در آمریکا، متهمشدن بهجرم جاسوسی، بهوضوح، با متهمشدن بهعنوان مأمور یک کشور خارجی، متفاوت است، بنابراین او از من بهخاطر تهمت و افترا شکایت کرد. در دادگاه بهخانم قاضی گفتم گوش کنید من از انگلستان آمدهام، جایی که ما جیمز باند را اختراع کردیم که هم جاسوس و هم مأمور کشور خارجی بود. قاضی خندید و پرونده را بیرون انداخت. اما میدانید که این برای من نمونهیی بود از اینکه چگونه رژیم ایران عملاً بهبالاترین سطح پارلمانها، جوامع و سطوح دانشگاهی نفوذ کرده. بهیاد دارم طی ۱۵سالی که در پارلمان اروپا بودم، هر بار که ما قطعنامهیی را که در انتقاد از آخوندها بود بهاجرا میگذاشتیم، مشاور ارشد گروه سوسیالیست، یک ایرانی-لیتوانیایی بهنام ممدوف بود، او همیشه بهگروه سوسیالیست توصیه میکرد که باید این قطعنامه را رد کنید و اصلاحاتی را برای توقف قطعنامه ارائه میکرد و ما بهطور مستمر میگفتیم که این یارو باید مزدبگیر آخوندها باشد، بهتازگی در رسوایی قطر گیت، جایی که یک نایبرئیس پارلمان با نیممیلیون یورو در یک کیف نو «لویی ویتون» پیدا شد، پلیس ممدوف را دستگیر کرد و مشخص شد که او فقط از قطریها حقوق نمیگرفت، بلکه از آخوندها هم دریافت میکرد، همان چیزی را که ما فرض میکردیم. او در بالاترین سطوح پارلمان اروپا یکی از مشاوران ارشد یکی از گروههای بزرگ بود، بنابراین این نوع شیطانسازی طی این سالیان در حال انجام است. زمانی که در رابطه با ۳۰۰۰پناهنده از مقاومت ایران سرانجام موفق شدیم آنها را از عراق جایی که آنها در معرض حملات مداوم بودند و مرتباً توسط حملات موشکی و بمبگذاری کشته میشدند و آنها را بهآلبانی رساندیم، سفارت (رژیم) ایران در تیرانا که دفتری بسیار کوچک با یکی، دو تا سفیر و دیپلمات بود، ناگهان منافع جدید و زیادی در آلبانی پیدا کرد و ناگهان ۲۵دیپلمات جدید پیدا شدند که بیشتر آنها از مأموران وزارت اطلاعات و امنیت در ایران بودند و بعد بهناگهان افرادی را دیدیم که مأموران شناختهشدهٔ رژیم بودند. پنتاگون چند سال پیش گزارشی منتشر کرد که در آن مردی بهنام خدابنده و همسرش آن سینگلتون که انگلیسی است را بهعنوان مأموران آموزشدیدهٔ وزارت اطلاعات و امنیت معرفی کرد و ناگهان مشاهده شد که آنها در حال پرواز بهداخل و خارج آلبانی هستند. آنها در حومهٔ کمپ اشرف۳ پرسه میزدند و اغلب در جمع خبرنگاران برخی از روزنامههای معروف اروپا مانند اشپیگل آلمان، لیبراسیون فرانسه، گاردین انگلستان و کانال۴ دیده میشدند. سپس دیدیم خدابنده و همسرش آن سینگلتون وبسایتی را اداره میکردند که هزینهٔ آن توسط وزارت اطلاعات پرداخت میشد و شاهد بودیم که مقالات طولانی بهنام آنها در وبسایت آنها ظاهر میشد و سه هفتهٔ بعد این مقالات در گاردین یا اشپیگل بازنشر میشد برای حمله و بدنام کردن شورای ملی مقاومت ایران و دروغ و افترا بستن بهسازمان مجاهدین، آنهم با استفاده از افرادی که کمپ اشرف را ترک کرده بودند. و میخواستند بهایران بازگردند، بهسرعت توسط وزارت اطلاعات استخدام میشدند و بهآنها میگفتند اگر میخواهید بهایران برگردید، باید تا دو، سه سال آینده کاری را که ما بهشما میگوییم انجام میدهید و باید بدگویی کنید، باید این همه دروغ و افترا در مورد سازمان مجاهدین بگویید و دیدیم در برخی از مقالاتی که در این روزنامهها که مطرح کردم منتشر شد، این افراد بهخبرنگاران میگفتند ما شکنجه شدیم، افراد ربوده شدند، حتی یک نفر در داخل کمپ اشرف کشته شد. منظورم این است که این از بالا تا پایین مطلقاً تبلیغات دروغ و مزخرف بودند.
باید آگاه باشیم که این کارزار شیطانسازی بر اساس ادعاهای پوشال و مزخرفات استوار است که اگر یک کشاورز بودم، از کلمهیی استفاده میکردم که با فضولات گاو شروع میشود!
. این ارزش کاغذی را که روی آن نوشته شده است ندارد، این نمونهیی است از تبلیغات دروغ که از این رژیم سرچشمه میگیرد. اما میتوانم بهشما بگویم که هفتهٔ گذشته زمانی که ما این واقعیت را منتشر کردیم که رهبران پیشین جهان بیانیهیی را امضا کردند که در آن از حق مردم ایران برای قیام و سرنگونی رژیم ظالم حمایت میکند و از شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین و خانم مریم رجوی رهبر کاریزماتیک مقاومت ایران حمایت میکند. پس شیطانسازی را فراموش کنید. خانمها و آقایان ما پیروز میشویم، ایران را دوباره آزاد میکنیم و سازمان مجاهدین، خانم رجوی، شورای ملی مقاومت در خط مقدم این کارزار هستند.
با تشکر از شما.
کندیس برگن رهبر حزب محافظهکار کانادا (۲۰۲۲)
من در اجلاس زنان در ماه مارس در بروکسل شرکت کردم
و در مورد زنان شورای ملی مقاومت صحبت کردم
زنانی قدرتمند
که رهبری مبارزه را با ستمگران، مستبدان و قاتلان بر عهده دارند
بعد از این سخنرانی من مورد حمله قرار گرفتم
دستور کار بیاعتبار کردن مخالفان رژیم
و ترساندن من بهعنوان یک نمایندهٔ منتخب
بهنحوی که بگویم آیا من همراه یک سازمان خوب هستم یا نه؟
خوشبختانه میدانم که از یک سازمان باور نکردنی حمایت میکنم
و بخشی از آن هستم که با بسیاری دیگر برای آزادی در ایران
و دموکراسی در کشور زیبای ایران کار میکند
آزاده ضابطی:
اکنون از کندیس برگن سؤال میکنم؛ خیلی ممنون که امروز بهما ملحق شدید. در رابطه با قیام اخیر از ماه سپتامبر گذشته، میخواستم از تجربهٔ خودتان در این رابطه سؤال کنم که پارلمانترها چهطور از اقدامات وزارت اطلاعات و امنیت در ایران مطلع شدند و اینکه چهطور اپوزیسیون اصلی ایران، شورای ملی مقاومت و مجاهدین را هدف قرار میدهند.
کندیس برگن رهبر حزب محافظهکار کانادا (۲۰۲۲)، وزیر توسعهٔ اجتماعی (۲۰۱۵)
متشکرم، متشکرم آزاده. بهواقع عالی است که اینجا هستم و بسیار خوشحالم که بهپاریس بازگشتهام. بسیاری از ما ۵سال پیش اینجا بودیم و وقایع بسیاری در ۵سال اخیر رخ داده است. عالی است که دوباره بازگشتهایم و میدانیم که خیلی بهآزادی در ایران نزدیک هستیم و اینکه شاهد آن باشیم که مردم ایران بهترین زندگییی را داشته باشند که شایستهٔ آن هستند. لذا بسیار خوشحالم که اینجا هستم. سؤال جالبی را مطرح کردید، زیرا همکار من جودی اسگرو که نمایندهٔ پارلمان کانادا است، وین ایستر که نمایندهٔ پیشین پارلمان کانادا است. حال اگر چه وین و جودی و من از احزاب سیاسی مختلفی هستیم، اما همگی در حمایتمان از آزادی در ایران اتفاقنظر داریم. ما همچنین در توافق هستیم که چگونه خود ما هدف دروغپراکنی و اطلاعات غلط قرار گرفتهایم. لذا میخواهم یک مثال سریع برای شما بزنم. من این افتخار را داشتم که در اجلاس زنان در ماه مارس در بروکسل شرکت کنم (کمیسیون). زنان شورای ملی مقاومت این گردهمایی باور نکردنی و بزرگ را در حمایت از زنان سازماندهی کرده بودند. من میخواهم در کنار زنان در ایران بایستم، همان زنانی که رهبری مبارزه را با ستمگران، مستبدان و قاتلان بر عهده دارند. از اینرو اینکه بتوانم در آن اجلاس شرکت و سخنرانی کنم، افتخار بزرگی بود. بسیار مفتخر بودم که در آن شرکت کردم. من در مورد زنان شورای ملی مقاومت صحبت کردم و اینکه چهقدر آنها قدرتمند هستند، وقتی متوجه منظور من میشوید که با این زنان شگفتانگیز ملاقات و آشنایی داشته باشید. اما همچنین درباره مماشاتگران صحبت کردم، مماشاتگرانی که بسیاری از ما از کشورهای دموکراتیک و آزاد و دارای حاکمیت قانون خودمان میبینیم. ما مماشاتگران را در کشور خودمان، در دولتهای خودمان، در رسانههای خودمان، در مؤسسات دانشگاهی خودمان میبینیم. پس من در این مورد صحبت کردم و هیجانزده شدم، اجلاس فوقالعادهیی بود. سپس تعدادی عکس در اکانت اینستاگرامم گذاشتم و عکس تعدادی از خانمها را هم گذاشتم. باور داشتم که در روز زن در ۸مارس، باید در مورد زنانی صحبت کنم که برای زنان ایستادهاند؛ و عکسهای زنانی را پست کردم که با گلولههای پلاستیکی بهچشمانشان شلیک شده بود و حالت چهرهٔشان تخریب شده بود. آنها بهقتل نرسیده بودند، اما بهشدت مجروح شده بودند. تعدادی عکس در این رابطه پست کردم. حال چیزی که مرا کاملاً مبهوت و شوکه کرد این بود که کامنتهای متعددی از افرادی دریافت کردم که قبلاً چیزی در مورد آنها نشنیده بودم، حساب کاربری من را هم دنبال نمیکردند، اما الگوریتم باید بهدستگاه پروپاگاند هشدار داده باشد که شروع بهحمله بهمن کند. و من مورد حمله قرار گرفتم، نه بهخاطر گفتن چیزی در مورد رژیم ایران، نه بهخاطر افشای کارهایی که آنها علیه زنان انجام میدادند، بلکه بهخاطر شرکت در آن اجلاس. و این برای من بهواقع یک هشدار پرچم قرمز بزرگ بود برای اینکه بفهمم دستور کار واقعی آنها چیست. دستور کار اینجا بیاعتبار کردن مخالفان رژیم، تفرقهانداختن، بدنامکردن، ایجاد چنددستگی، ترساندن من بهعنوان یک نمایندهٔ منتخب، بهنحوی که بگویم: خدایا! آیا من همراه یک سازمان خوب هستم یا نه؟ خب خوشبختانه میدانم که از یک سازمان باور نکردنی حمایت میکنم و بخشی از آن هستم که با بسیاری دیگر برای آزادی در ایران و دموکراسی در کشور زیبای ایران کار میکند.
من توانستم این موضوع را از سر بگذرانم و میدانم که جودی هم آنرا از سر گذراند. جودی نامههایی دریافت کرد، ما نامههایی دریافت کردیم. ما در شبکههای اجتماعی هدف قرار میگیریم. نکتهٔ جالب این است که در ۵سال گذشته چگونه وضعیت تغییر کرده است. ۵سال پیش هم عکسهایی را پست میکردم، اما واکنشهای مشابهی را در شبکههای اجتماعی دریافت نمیکردم. بنابراین بهواقع در طول چند سال گذشته افزایش پیدا کرده و ما باید انتظار داشته باشیم که حتی بیش از این هم افزایش یابد.
اجازه بدهید مطمئن شویم که در کشورهایی که دموکراسی داریم، جایی که آزادی داریم، جایی که پاسخگویی داریم، همهٔ ما از مغزی که خدا بهما داده استفاده کنیم و دروغ را رد کنیم و حقایق ناقص را نپذیریم و بایستیم و حقیقت را با قدرت بیان کنیم. زیرا من معتقدم که وقتی در کشورهای خودمان و در نهادهای خودمان این کار را انجام میدهیم، پیامی را بهرژیمهایی مانند رژیم ایران میفرستیم که سعی در بدنامکردن، شیطانسازی و ایجاد تفرقه دارد که در نهایت همهچیز برای تأمین منافع خودشان است، ما بهآنها این پیام را خواهیم داد که خیر! دروغهای شما را باور نمیکنیم و در مقابل دروغهای شما میایستیم. البته گفتن این کار آسانتر از انجامدادن آن است، زیرا همه ما بخشی از آن هستیم و در برخی موارد میخواهیم دوباره انتخاب شویم. میدانید باید از خود بپرسید که چرا در کانادا ما بهعنوان یک پارلمان رأی دادیم که سپاه پاسداران را یک سازمان تروریستی بدانیم و دولت فعلی با وجود اینکه از آن حمایت میکنند، این کار را نمیکنند؟ آنها دلایلی را مطرح کردهاند که بهنظر من بهانههای پنهانی است. اما فشار وجود دارد، فشار زیادی وجود دارد. ما در کشور خودمان دروغها را باور میکنیم و با دروغ همراه میشویم و بعد تعجب میکنیم که چرا در کشورهایی مانند ایران نمیتوانیم این رژیمها را شکست بدهیم. پس ما باید این موضع را اتخاذ کنیم. و من میدانم که بههمین دلیل است که همهٔ ما اینجا هستیم و میدانم که بهعنوان نمایندگان پارلمان، صرفنظر از خطمشی سیاسی، بههمین دلیل اینجا هستیم. پس این تجربهٔ من است.
لویی فری رئیس پیشین ادارهٔ تحقیقات فدرال آمریکا (اف.بی.آی)
وقتی سالها پیش با وزارتخارجه کار میکردیم
تا شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین را از لیست تروریستی خارج کنیم
با تبلیغات جاسازی شدهیی مواجه شدیم
که افرادی در وزارت امور خارجه
بهطور خودکار در پروندهها و یافتههای رسمی دولتی گنجانده بودند
اف.بی.آی با همهٔ افراد در اشرف۱ مصاحبه کرد
تا ببیند آیا آنها پیوندها یا اهدافی برای حمایت از تروریسم دارند یا خیر
و هیچکس در آن دسته یافت نشد
یک دادگاه استیناف آماده بود تا دولت را در مقابل دادگاه قرار بدهد
و نهتنها اطلاعات آنرا تأیید نکرد
بلکه همچنین بهیافتههایی دست یافت
مبنی بر اینکه این سازمان هرگز نباید در لیست قرار میگرفت
اکنون مایلم نوبت را به مدیر فری بدهم. بسیار سپاسگزاریم از اینکه امروز بعدازظهر به ما پیوستید.
مدیر فری، شما البته بهمدت ۸سال مدیر اف.بی.آی بودید، اما همچنین سابقهٔ حقوقی بسیار برجستهیی دارید و بنابراین با پیگیری عدالت و حقیقت بیگانه نیستید. میخواهم برای مخاطبان ما توضیح بدهید که رژیم ایران چگونه بر اطلاعات نادرست و کارزار شیطانسازی آن تکیه میکند و همچنین تأثیر آن بر سیاست ایالاتمتحده در قبال رژیم ایران را چگونه میبینید؟
لویی فری – رئیس پیشین ادارهٔ تحقیقات فدرال آمریکا (اف.بی.آی)
خب خیلی ممنون و خوشحالم که امروز دوباره در کنار شما هستم.
من کمی در مورد بهکارگیری پروپاگاندای رژیم صحبت خواهم کرد و فکر میکنم این موضوعی است که همه در اینجا نهتنها بهآن اذعان دارند بلکه بهطرق مختلف با آن دست و پنجه نرم کردهاند.
در کشورهای دموکراتیک ما همانطور که کندیس (برگن) میگفت ما نیز پروپاگاندا داریم. در کشور ما روزانه با چنین تبلیغاتی از طرف احزاب سیاسی و سیاستمداران روبهرو هستیم. مردم بهکانالهای خبری خود وصل میشوند تا آنچه را که فکر میکنند چشمانداز بهتری از اخبار هست دریافت کنند.
ولی تفاوت در این است که ما قانون اساسی، رسانههای آزاد و افرادی داریم که حق اظهارنظر دارند، ما دادگاهها را داریم که هر گونه افترا یا چیز دیگری مانند دروغ و اطلاعات دستکاریشده را تصحیح میکنند. بنابراین این تمایز اساسی بین رژیم و یک کشور دموکراتیک است. البته خیلیهای دیگر هم هستند که اطلاعات را دستکاری و کنترل میکنند و مورد سوءاستفاده قرار میدهند. وقتی سالها پیش با وزارتخارجه کار میکردیم تا شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین را از لیست تروریستی خارج کنیم، میدانید که با تبلیغات جاسازی شدهیی مواجه شدیم که افرادی در وزارت امور خارجه، بهطور خودکار در پروندهها و یافتههای رسمی دولتی گنجانده بودند. بنابراین ما برای انجام کار دوران بسیار، بسیار سختی داشتیم. بهعنوان مثال، ما بهاین نکته اشاره کردیم که اف.بی.آی با همهٔ افراد در اشرف۱ مصاحبه کرد تا ببیند آیا آنها پیوندها یا اهدافی برای حمایت از تروریسم دارند یا خیر و هیچکس در آن دسته یافت نشد. بنابراین، اگر چه این اطلاعات چندینبار بهوزارتخارجه مخابره شد، اطلاعات قبلی بهطرق مختلف بهما بر میگشت. سیاست ایالاتمتحده تحت تأثیر آن قرار گرفته، نهفقط در حذف از لیست که در نهایت رخ داد، نه بهاین دلیل که وزارتخارجه تصمیم گرفت پروندهها و دیدگاه خود را اصلاح کند، بلکه یک دادگاه استیناف آماده بود تا دولت را در مقابل دادگاه قرار بدهد و نهتنها آنرا تأیید نکرد، بلکه همچنین بهیافتههایی دست یافت مبنی بر اینکه این سازمان هرگز نباید در لیست قرار میگرفت. بههر حال، بدون اینکه از اف.بی.آی خواسته شود بهحقایق نگاه کند، در لیست قرار گرفت. بنابراین، میدانید، ما باید رسانههای مخالف را تشویق کنیم، باید آزادی بیان را تشویق کنیم، همان نوع کاری که این سازمان عالی برای آشکار ساختن حقیقت انجام میدهد، برای گشودن گفتگو همراه با یک برنامهٔ ۱۰مادهیی که دعوت بهصداقت و درستی در ارتباطات میکند، بهجای کنترل بر رسانهها؛ و این باید انجام شود. ما قرار است برای مدت طولانی با این مسائل سر و کار داشته باشیم و آنها پیچیدهتر میشوند. یک قاضی در ایالاتمتحده فقط از سه وکیل درخواست استناد کرد، زیرا وکلا با استفاده از هوش مصنوعی برای تحقیقات خود حکمی را بهقاضی ارسال کرده بودند. مشکل این بود که بسیاری از موارد ذکر شده در حکم، ساختگی بودند و وجود خارجی نداشتند. بنابراین، همهٔ ما باید مراقب آن باشیم و این شرطی است که فقط زمانی اصلاح میشود که رژیم سقوط کند و نیروهای دموکراسی و آزادی و حقیقت و روزنامهنگاری خوب بتوانند بقا پیدا کنند. میدانید، انواع مختلفی از دستکاریهای تبلیغاتی وجود دارد. ما دیدیم که یک رژیم چه میکند که عمدی و در جهت سیاست داخلی آنهاست. این همچنین میتواند نتیجهٔ یک اشتباه باشد. گاهی اوقات یک دولت یا یک سیاست خارجی در ارزیابیهای خود دچار اشتباه میشود و باید با افزودن حقایق و اطمینان از قویبودن گفتگوی سیاسی، آنرا اصلاح کرد. بنابراین، کارهای زیادی هست که باید انجام بشود، اما من فکر میکنم که سازمان اینجا کارهای بسیار خوبی انجام داده و در این زمینه پیشرفت کرده است. ولی ما باید بسیار، بسیار مراقب باشیم که حقایق ما چیست.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر