پیامد ضربات خردکننده اسرائیل؛ آیا حزبالله لبنان به فعالیت چریکی بازمیگردد؟
حزبالله لبنان پس از ادعای به دست آوردن «پیروزی الهی» در جنگ ۲۰۰۶، اکنون با ارتش اسرائیل در جنوب لبنان با شرایط بسیار متفاوتی روبرو است. این جنبش شیعه لبنانی با کشته شدن رهبرش، حسن نصرالله و نابودی تقریباً تمام کادر فرماندهی نظامیاش و نیز نفوذ اسرائیل در سیستم ارتباطاتش، به شدت تضعیف شده است.
حسن نصرالله در آخرین سخنرانی خود در ۱۹ سپتامبر با کنایه گفته بود: «ما امیدواریم که [سربازان اسرائیلی] وارد خاک لبنان شوند… اگر به سراغ ما بیایند، خوش آمدند، زیرا آنچه آنها بهعنوان تهدید میبینند، ما بهعنوان فرصتی تاریخی میبینیم.»
هشت روز بعد، او در مقر زیرزمینی حزبالله در جنوب بیروت در پی حمله شدید و بمباران ارتش اسرائیل کشته شد.
در روز چهارشنبه، ۲ اکتبر، ارتش اسرائیل مرگ هشت سرباز خود را که در درگیریهای شدید در جنوب لبنان کشته شده بودند، اعلام کرد. این درگیریها پس از اعلام «حملات زمینی موضعی» اسرائیل در روستاهای مرزی برای هدف قرار دادن «زیرساختهای تروریستی حزبالله» رخ داد.
اگرچه حزبالله این تقابل مستقیم را انتظار داشت، اما این جنبش تحت حمایت ایران که در ۸ اکتبر ۲۰۲۳ با حمله به شمال اسرائیل در پشتیبانی از حماس، جبهه نبرد جدیدی را گشود، فکر را نمیکرد که این درگیری را در این سطح از آشفتگی به پیش ببرد.
ترور حسن نصرالله پس از نابودی تقریباً تمام کادر فرماندهی نظامی حزبالله رخ داد. انفجارهای اخیر در سامانههای ارتباطی حزبالله نیز نشان از نفوذ عمیق اسرائیلیها در این گروه دارد.
حزبالله اکنون تحت فشار نظامی اسرائیل و ضربات اخیرش، مجبور است به نوعی به «اصول اولیه» خود بازگردد؛ همان اصولی که در دهه ۱۹۸۰ با حمایت ایران ایجاد شد در زمانی که این جنبش هنوز یک گروه شبهنظامی محلی بود که تخصصش در کمینها و بمبگذاریها بود.
کریستف عیاد، خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند و نویسنده کتاب «ژئوپلیتیک حزبالله»، میگوید: «حزبالله احتمالاً به شکل تقلیلیافتهتری از جنگ چریکی بازخواهد گشت.»
کریستف عیاد اضافه میکند که حزبالله، که بخش زیادی از فرماندهی خود را از دست داده، به ویژه فرماندهی واحدهای ویژه که مسئولیت پهپادها را بر عهده داشتند، نهایتاً کاری را انجام خواهد داد که مناسبترین گزینه آنهاست: جنگ چریکی زمینی، همانطور که در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در زمان اشغال اسرائیل در جنوب لبنان و همچنین در سال ۲۰۰۶ در جنگ ۳۳ روزه انجام داد.
عیاد توضیح میدهد که این راهبرد نیاز به فرماندهی یا سیستمهای ارتباطی بسیار پیشرفته ندارد و میگوید: «واحدهای حزبالله متشکل از سلولهای مستقل هستند که تمام حرفهها را در یک گروه واحد شامل میشوند. این واحدها اغلب از مردانی تشکیل شدهاند که اهل جنوب لبنان هستند و به خوبی به منطقه، مخفیگاههای اسلحه و تونلها آشنا هستند و میتوانند در محل خودشان به مبارزه ادامه دهند.»
پس از جنگ مرگبار سال ۲۰۰۶ در همین منطقه، هر دو طرف طی دو دهه گذشته خود را برای تقابل جدید آماده کردهاند. اما این بار، حزبالله که جنگجویانش در سوریه در حمایت از بشار اسد تجربههای جنگی بهدست آوردهاند، نمیتواند مانند قبل روی عامل غافلگیری حساب کند؛ عاملی که به او کمک کرد تا تهاجم ارتش اسرائیل را در سال ۲۰۰۶ دفع کند. آن زمان حسن نصرالله این را به عنوان «پیروزی الهی» در برابر دشمن دیرینه خود معرفی کرد.
کریستف عیاد میگوید: «اگرچه حزبالله منتظر جنگ زمینی است تا نتیجه جنگ ۲۰۰۶ تکرار شود، اما به نظر میرسد که این گروه با باور به تکرار رویدادهای گذشته، فریب شعارهای خود درباره "پیروزی الهی" را خورده است.»
عیاد همچنین اشاره میکند که این مسئله مشکلی است که بسیاری از فاتحان با آن مواجه میشوند، مشابه با آنچه که فرانسه در سال ۱۹۳۹ تجربه کرد؛ آنها آماده جنگی مانند جنگ ۱۹۱۴-۱۹۱۸ بودند و خط ماژینو را ساختند که به راحتی دور زده شد. در آن زمان فرانسویها با هزینه بسیار، دیوار و استحکاماتی در مرزهای خود درست کردند تا آلمانیها نتوانند به آنها حمله کنند. اما ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم با دور زدن این دیوار از راه بلژیک و از طریق بخشی از خط ماژینو که حفاظت و استحکامات کمتری داشت، وارد فرانسه شده و ظرف شش هفته آن را اشغال کردند.
عیاد اضافه میکند که «در سال ۲۰۰۶، ارتش اسرائیل به دلیل تصور اشتباه از مقابله با یک گروه کوچک چریکی شکست خورد، در حالی که با جنگجویانی روبرو شد که به خوبی تجهیز شده و آموزش دیده بودند. در حالی که حزبالله در سال ۲۰۲۴ با شکستهای بزرگی مواجه شده است، زیرا تصور میکرد که جنگ ۲۰۰۶ تکرار خواهد شد.»
یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید
او ادامه میدهد: «با این حال، اسرائیلیها که از برتری نظامی آشکاری برخوردارند، از شکست نسبی خود در سال ۲۰۰۶ درسهایی آموختهاند. ارتش اسرائیل عملیات هوایی گسترده و کارزارهای نفوذی در شبکههای ارتباطات را به خوبی برنامهریزی کرده است. به نظر میرسد که این ارتش به جای جنگ اشغال، به دنبال حملات موضعی است.»
او اشاره میکند که این حملات هدفمند برای از بین بردن مخفیگاههای اسلحه، شبکههای تونلی و شاید برخی روستاها انجام میشود و پس از اتمام مأموریت، نیروها به پشت مرزها بازمیگردند تا از کمینهایی مانند سال ۲۰۰۶ در امان بمانند.
ارتش اسرائیل روز دوشنبه تصاویری از سربازانی منتشر کرد که مخفیگاههای اسلحه حزبالله را که به گفته آنها در یک روستای مرزی در جنوب لبنان کشف شده، جستجو میکنند.
با وجود اینکه هر دو طرف ادعای یک جنگ حیاتی دارند و رؤیای نابودی طرف مقابل را در سر میپرورانند، عیاد میگوید که حزبالله که اکنون برای بقای خود میجنگد: «بعید است که حزبالله بتواند بیشتر از وارد کردن تلفات سنگین به ارتش اسرائیل و عقب راندن آن از مرزهای لبنان کاری انجام دهد.»
چرا که شکست حزبالله، با مرگ حسن نصرالله و تقریباً تمام کادر فرماندهی نظامیاش، از پیش قطعی شده است. عیاد چنین نتیجه میگیرد: «وقتی که رهبر عالیرتبه قبل از شروع نبرد کشته میشود، میتوان گفت که شکست واقع شده است. به یاد داشته باشیم که حزبالله پیش از ۷ اکتبر در حال آمادهسازی حملاتی به داخل خاک اسرائیل بود تا وحشت ایجاد کند، اما اکنون با گذشت یک سال، از آن اهداف بسیار دور شده است.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر