۱۳۹۵ آذر ۲۶, جمعه

دختران حلب..

دختران حلب..

لينا شامي دختري كه در حلب پيام ايستادگي را مخابره ميكند

لينا شامي دختري كه در حلب پيام ايستادگي را مخابره ميكند


این آخرین تصویر، آخرین فیلم و آخرین پیام لینا شامی است.

به چهره‌اش نگاه کن. چه می‌بینی؟
ترس؟
ترحم؟
تسلیم؟
انتظار؟
انتظار چی؟ انتظار کمک؟ حمایت؟ پشتیبانی؟
انتظار شنیده شدن و اندکی درک و احساس و نگرانی!
انتظار اندکی صداقت و انسانیت و مهربانی!
او در آخرین پیامش به جهان این‌چنین گفت:
«ما در این‌جا در شرق حلب در مقابل یک نسل‌کشی قرار داریم.

«این ممکن است آخرین فیلم من باشد. بیش از ۵۰هزار غیرنظامی که در مقابل اسد دیکتاتور قیام کرده‌اند در معرض تهدید اعدام یا کشته شدن در زیر بمباران قرار دارند. ... انسانیت را نجات دهید.»

جهان کجاست؟
مادر سالخورده‌یی لابه‌لای اجساد پاره پاره شده عزیزانش فریاد می‌زند:
«ما را می‌کشند و سر فرزندان ما را از بدن‌شان جدا می‌کنند. همه چیز را از دست داده‌ایم. بی‌آب و نان به‌سر می‌بریم. شما انسانها کجا هستید و چرا صدای ما را نمی‌شنوید؟ اجساد مردم از جمله کودکان در کوچه‌ها به خاکستر تبدیل می‌شود.»

این دخترک در میان اجساد خانواده و دوستانش در جستجوی پناهگاه است.
او تا ۱۲دسامبر زنده بود و در این روز به قتل رسید. ۳بار به قتل رسید. یک بار پاسداران قدس به فرمان قاسم سلیمانی سرش را بریدند، یک بار به‌خاطر هویت و شناسنامه‌اش در حلب زیر بشکه‌های انفجاری مچاله‌اش کردند و یک بار هم به جرم داعشی توسط سربازان سپاه قدس و روس و سوریه، توب باران و بمباران شد.

در این‌جا کودکان بزرگ نمی‌شوند، کودکان با طلوع آفتاب، دستها را در گوش و چشمها را به آسمان می‌دوزند و نوبت خود را انتظار می‌کشند.

و حالا پیامی از دختری گمنام!
پیامی به شیخ و شیطان؛ به فتوا دهندگان و کسانی که جای خدا نشسته‌اند؛

پیامی بی‌نام و بی‌سلام:
«... . من یکی از دختران حلب هستم که چند لحظه بعد مورد تجاوز قرار خواهم گرفت... دیگر نه سلاحی وجود دارد و نه مردانی که بین ما و بین وحشیانی که ارتش میهن نام گرفته‌اند مانع شوند. من چیزی از شما نمی‌خواهم... حتی نمی‌خواهم برایم دعا کنید... تا وقتی که می‌توانم صحبت کنم فکر می‌کنم که دعای خودم صادقانه‌تر از چیزی است که شما بگویید! تنها چیزی که از شما می‌خواهم این است که جای خدا ننشینید و در مورد سرنوشت من بعد از مرگ فتوا ندهید من خودکشی خواهم کرد... و برایم مهم نیست اگر بگویید که در آتش خواهم بود! خودکشی خواهم کرد... چرا که من در این سالها در خانه پدرم مقاومت کردم پدری که مرد و دلش به‌خاطر آنچه باقی گذاشت خون بود. من خودکشی خواهم کرد تا برخی عناصر از بدنم لذت نبرند... آنها تا چند روز قبل، از بردن نام حلب می‌ترسیدند... .

خودکشی خواهم کرد برای این‌که در حلب قیامت برپاست و فکر نمی‌کنم که هیچ جهنمی شدیدتر از این باشد... خودکشی خواهم کرد...

و با تمام وجودم می‌دانم که شما متحداً فتوا خواهید داد که من در آتش جهنم خواهم رفت...

تنها چیزی که شما را به وحدت می‌رساند خودکشی یک دختر است. دختری که مادرت نیست، خواهرت نیست و همسرت نیست... دختری که برایت مهم نیست... گفته‌ام را با این جمله به پایان می‌برم که وقتی زندگی این‌طور شده باشد فتوای شما هیچ ارزشی ندارد پس آن را برای خودتان و برای خانواده‌تان نگهدارید...

وقتی این مطلب را بخوانید بدانید که من به‌رغم همه پاک و طاهر مرده‌ام...»

و او مرد. در سکوت جهان مرد، در تماشاخانه‌یی که به فاصله یک نگاه همه مسئولند مرد؛ اما پاک و طاهر مرد.

((- آهای!
از پشت شیشه‌ها به خیابان نظر کنید!
خون را به سنگفرش ببینید!...
این خون صبحگاه است گویی به سنگفرش
کاینگونه می‌تپد
دل خورشید
در قطره‌های آن...) ) (۱)
اینان سربازان داعش نیستند. اهل چاپلوسی و گدایی و خواهش نیستند. اینان زنان و کودکانند که در آتش سالوس و ریا و دسیسه و مماشات سوختند.
 

در این‌جا ۹کودک و ۴زن توسط سربازان حزب‌الله و سپاه قدس زنده زنده سوختند و هنوز جهان ساکت است؛ صداها صامت است و کشتار ادامه دارد.

در همین روز ۱۸۰نفر را در استادیوم ورزشی تیرباران کردند، دهها خانواده را در خواب بمباران کردند، سپاهیان در خیابان و جانوران در ساختمان بیداد کردند... جهان بیدار نشد.

به گزارش تلویزیون العربیه:
«شبه‌نظامیان عراقی وابسته به رژیم ایران که عمدتاً از گروه عصائب هستند، فیلمهایی را پخش کردند که در آن قاسم سلیمانی در جبهه‌های جنگ حلب سوریه را نشان می‌دهد. در این فیلمها قاسم سلیمانی در حالی نشان داده می‌شود که مشغول بازید از یکانهای نظامی وابسته به رژیم ایران در جنگ حلب است...»

در یک گزارش از صحنه در کانالهای تلگرامی می‌خوانیم:
«شبه نظامیان نیروی قدس درحلب آبشارخون به‌راه انداخته‌اند، پاسداران با زور وارد خانه‌های ویران مردم می‌شوند و ازآنها می‌خواهند دست به رقص وپایکوبی جلوی دوربین بزنند و بعد اسلحه به‌دست بگیرند و در صفوف پاسداران جنایت‌کار و نیروهای اسد برضد انقلابیون سوری بجنگند، هر کس که با این کار مخالفت کند به رگباربسته می‌شود یا زنده زنده در آتش می‌سوزد...»

رقص و پایکوبی بر اجساد شهیدان سنت تازه‌یی نیست. پیش‌تر، نظامیان و سپاهیان یزید هم بر اجساد شهیدان پایکوبی می‌کردند.

۱۳۷۷سال پیش (۲) در حوالی همین منطقه، یزیدیان، سرمست از پیروزی و کشتار زنان و کودکان و یاران امام حسین، در سراسر شام و عراق به جشن و سورچرانی پرداختند. این رسم پاسداران و سنت جلادان است؛ هم‌چنان که ۲۸سال پیش در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی آخوند جنایتکار محمد مقیسه‌ای _معروف به ناصریان_ در زندان گوهردشت بر اجساد پاک شهیدان می‌رقصید و با توزیع نقل و شیرینی در میان پاسداران سرود فتح و پیروزی می‌خواند و امروز قاسم سلیمانی در خیابانهای حلب می‌خندید و در میان اجساد شهیدان شکلات پخش می‌کرد.

درست در همین روز _۲۳آذر_ که پاسداران قدس و سربازان اسد از کشته‌ها پشته‌ها ساختند شاهد تبریک فتح و پیروزی از جانب نماینده خامنه‌ای به قاسم سلیمانی هستیم. باور نمی‌کنید؟

«حجت الاسلام و المسلمین علی شیرازی، نمایندگی ولی‌فقیه در نیروی قدس سپاه در پیامی به سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده این نیرو با تبریک پیروزی غرورآفرین رزمندگان جبهه مقاومت در حلب به وی و ملت قهرمان ایران، سوریه و تمامی مسلمانان جهان خواستار برپایی نماز شکر در روز ولادت با سعادت پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله و سلم) شد. اینجانب این پیروزی بی‌بدیل را به امام خامنه‌ای عزیز، جنابعالی و تمامی مجاهدان جبهه نبرد با تروریستها تبریک عرض می‌نمایم و به پاس شکرگذاری به درگاه الهی از مردم عزیز سوریه و ملت شریف ایران و تمامی مسلمانان جهان، خصوصاً خانواده‌های معظم شهیدان مدافع حرم می‌خواهم روز شنبه ۲۷آذر مصادف با روز میلاد حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) را به‌عنوان روز شکرگذاری از پروردگار عزیز تشکر نمایند و نماز شکربه‌پادارند.» (۳)

شکر و تبریک به‌خاطر کشتار و مرگ دستجمعی نونهالان و کودکان در خانه:
 
اما در این میان،
بعد از به کارگیری تمام امکانات نظامی و قوای مطلقاً قهریه ۳دولت و سکوت بقیه دولتها، پیام پر وقاحت پاسدار شمخانی، سقف دیگری از شقاوت است.

توجه کنید:
«شمخانی با تبریک این پیروزی به ملت، دولت و ارتش سوریه گفت: جمهوری اسلامی ایران از ابتدا همواره دیدگاهش این بود که بحران سوریه راه‌حل نظامی ندارد بلکه راه‌حل آن سیاسی است و بر این اساس مذاکره میان معارضان و دولت این کشور را تشویق می‌کرد.
وی افزود: اکنون نیز سیاست ما ادامه همان مسیر پیشین یعنی راه‌حل سیاسی است» (۴)

می‌گوید تا زمانی که دنیا فقط محکوم می‌کند ما می‌کشیم و می‌گوییم باور کنید سوریه راه‌حل نظامی ندارد و اگر باز هم مردم مقاومت کنند و شما سکوت کنید باز هم می‌کشیم و تکه‌تکه می‌کنیم و در مجامع جهانی و مقابل سازمان ملل می‌ایستیم و می‌گوییم «سیاست ما ادامه همان مسیر پیشین یعنی راه‌حل سیاسی است»

پاسدار سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه جنایتکار هم کشتار کودکان و غیرنظامیان را پیروزی اسلام در برابر جبهه متحد شیطان و استکبار جهانی خواند:
«جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان این‌که موازنه سیاسی و موازنه میدانی به‌نفع جبهه مقاومت و نظام سوریه تغییر یافته است، گفت: آزادسازی حلب یک شکست آشکار در جبهه متحد و به هم پیوسته استکبار بود.» (۵)

در این شادباشها و پایکوبی‌ها به خوبی می‌توان به نقش اصلی رژیم آخوندی در بزرگترین جنایت قرن پی برد. رژیمی که از یک طرف بعد از بحرانهای فزاینده داخلی، تمدید تحریمها و بن‌بست برجام و از طرفی اوج‌گیری جنبش دادخواهی و حرکتهای اجتماعی، تلاش می‌کرد خط و جبهه‌اش در سوریه را حفظ کند، با این کشتار گمان می‌کند مانع از شکستن خط شده و هنوز می‌تواند نفس بکشد.

به همین علت است که روز چهارشنبه _۲۴آذر_ بعد از توافق قطعی آتش بس، تنها طرفی که نقض آتش‌بس کرد و با توپخانه هم‌چنان پناهگاه و سنگرهای میدانی غیرنظامیان را کوبید همین پاسداران هستند که یک ساعت در میان، لابه‌لای کشتار غیرنظامیان سوری و شکنجه و زجرکش جوانان و زندانیان در ایران، پیام شادباش و تبریک می‌دهد.

به گزارش تلویزیون اورینت وابسته به اپوزیسیون سوریه روز چهارشنبه ۲۴آذر: «توافق آتش‌بس در محلات شرقی حلب که با هدایت ترکیه میان گروه‌های انقلابی و روسیه به دست آمده بود، به‌دلیل کارشکنیهای شبه‌نظامیان رژیم ایران فروپاشید.»

آری! هیولای زخمی ایران که میلیونها زن و کودک ایرانی را در دام فقر و گرسنگی به مرگ تدریجی محکوم کرد و گمان می‌کند با کشتار بی‌پناهان و نجات دیکتاتور سوریه می‌تواند یک نفس به عمرش اضافه کند باز هم دچار اشتباه محاسبه گشته و نمی‌داند در همین باتلاق فرو خواهد رفت چرا که امروز نه فقط مردم ایران که جهان به دادخواهی شهیدان برمی‌خیزد و حلب خون چکان و قهرمان، طناب دار جنایتکاران خواهد شد.

هم‌چنان که مریم رجوی صدای رسای سرکوب شدگان خروشید و گفت:
«حلب سمبل جاودان ایستادگی و مقاومت است و الهام‌بخش همه مردم منطقه و آزادیخواهان برای رهایی از فاشیسم دینی حاکم بر ایران و مزدورانش می‌باشد. این رژیم منشأ بحران در منطقه و عامل کشتار در سوریه است و بیشترین نقش را در رشد و گسترش و استمرار داعش دارد. صلح و آرامش تنها با خلع ید کامل از این رژیم در منطقه امکان‌پذیر است.

در حالیکه مردم جهان از جنایت علیه بشریت در حلب منزجر و بهت‌زده هستند، نماینده خامنه‌ای در پیامی به قاسم سلیمانی سرکرده نیروی تروریستی قدس جنایت هولناک در حلب را «پیروزی غرورآفرین» و «بی بدیل» در حلب و «بزرگترین عیدی» خواند و ۲۷آذر را روز «شکرگزاری» اعلام کرد. این یک سند انکارناپذیر در مسئولیت تمام عیار خامنه‌ای و سران این رژیم در جنایت علیه بشریت و ضرورت قرار‌گرفتن آنها در برابر عدالت است.» (۶)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1)بر سنگفرش _ احمد شاملو
(2)به تاریخ قمری ۱۳۷۷سال قبل در سرزمین فعلی سوریه
(3)سایت حکومتی تسنیم _ ۲۳آذر ۱۳۹۵
(4)شبکه خبر ۲۳آذر
(5)پاسدار سلامی، سایت حکومتی تسنیم _ ۲۳آذر ۱۳۹۵
(6)دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران _ مریم رجوی ۲۳آذر ۱۳۹۵.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر