با یاد مجاهد شهید محمدرضا (عبدالله) راتبی
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
محل تولد: اصفهانشغل: دیپلمسن: 28تحصیلات: -محل شهادت: تهرانتاریخ شهادت: 8-6-1361محل زندان: -
زندگینامه شهید
نام: علیرضا راتبی (عبدالله)
محل تولد: اصفهان
سن: ۲۸ سال
تحصیلات: دیپلم
شغل: بازاری چاپخانه دار
زندانی زمان شاه: ۱۳۵۴ / ۳سال (به ۱۲سال زندان محکوم شده بود)
تاریخ شهادت: نیمه اول شهریور۱۳۶۱
محل شهادت: کرج مسیر (فشن)
نحوه شهادت: درگیری در یکی از تورهای بازرسی
مجاهد قهرمان علیرضا راتبی متولد اصفهان بود. تحصیلاتش را تا سطح دیپلم ادامه داد. او که فعالیتهای سیاسی خود را در حمایت از مجاهدین شروع کرد، در سال۱۳۵۴ در زمانی که دوران سربازی خود را میگذراند، به جرم فعالیت به نفع مجاهدین و مقاومت و ایستادگی در برابر زورگوئیها و نابرابریهای محیط ارتش، توسط ساواک دستگیر شد.
وی بلافاصله به شکنجگاههای ساواک برده شد که شرح شکنجههایش با توجه به اینکه در محیط نظامی بود غیرقابل توصیف است.
کمی بعد در همکاری ضداطلاعات ارتش و ساواک او را به کمیته مشترک ساواک شهربانی منتقل کردند و سیکل جدیدی از شکنجههای سیستماتیک را شروع کردند.
بازجویان ساواک شاه علیرضا را چند روز مداوم شکنجه کردند و وقتی پایی نمانده بود که کابل بزنند او را آویزان کرده و دو بازجو که با هم صحبت میکردند و در طرفین وی نشسته بودند سیگارشان را روی پشت، دست و پا و جاهای حساس بدن وی خاموش میکردند. اما علیرضا با مقاومت جانانه توانست همه آنها را فریب داده و اطلاعات ارزندهاش را در سینه حفظ نماید.
بعد از دوران شکنجه و بازجوییهای پر فشار و دردآو در دادگاه نمایشی شاه به ۱۲سال زندان محکوم و ناچار او را به زندان قصر فرستادند. در زندان در ارتباط تنگاتنگ با تشکیلات مجاهدین توانست آموزشهای سازمانی را بگذراند.
از همان زمان، علیرضا بهعلت هوشیاری و تیزبینی خاصش، همواره مسئولیتهایی در رابطه با مسائل امنیتی درون زندان را بهعهده داشت. از جمله در شرایطی که پس از ضربه اپورتونیستی چپنما، کار آموزشی و تشکیلاتی فشردهای در جهت جمعبندی و انتقال خطوط آموزشی از سوی مسئولان سازمان صورت میگرفت و مشخصاً بهعلت حساسیت فوقالعادهٔ مزدوران شاه برای پیدا کردن سر نخهای اطلاعاتی از جمع مجاهدین و همچنین فعال بودن عناصر راست مزدوری که برای ساواک و بر علیه مجاهدین خبرچینی میکردند، این کار فشردهٔ آموزشی میبایست با رعایت مسائل امنیتی صورت میگرفت.
در همین رابطه علیرضا از جمله مجاهدینی بود که مسئولیتهای مختلفی در زمینه شناسایی جاسوسان رژیم و بهاصطلاح «آنتنهای ساواک در درون زندان»، اطلاع از روزهای بازرسی و کیفیت آن و احیاناً طرحها و نقشههای ضدانقلابی مزدوران ساواک در این رابطه و شناسایی آن دسته مأموران زندان که خود فروختهٔ رژیم نبودند و امکان فعال کردن آنها در جهت کسب اطلاعات از درون مقامات زندان بود و... را بهعهده داشت. او در زندان اوین و در زندان قصر، در قسمت امنیتی تشکیلات درون زندان کار میکرد.
او در سال۵۷ و همزمان با باز شدن درهای زندانها بهدست توانای خلق از زندان آزاد شد. پس از پیروزی قیام، او مدتی در شهر زادگاهش «اصفهان» تحت مسئولیت مجاهد شهید فضلالله تدین، مسئولیت روابط خارجی جنبش ملی اصفهان را بهعهده داشت.
مجاهد قهرمان علیرضا راتبی از تابستان ۵۸ به تهران آمد و در بخش اطلاعات سازمان مشغول فعالیت شد. او از جمله مسئولان برقراری ارتباط با پرسنل نظامی و بهویژه سربازان جوان بود. علیرضا این مدت با فعالیت چشمگیر و قابل تحسین خود، بهخوبی توانست ارتباطات بسیار گسترده و عمیقی با پرسنل مترقی و انقلابی ارتش برقرار نماید و نقش مؤثری در سازماندهی آنان ایفا کند. او مسئولیت بسیاری از پرسنل نظامی انقلابی را به عهده داشت که از جمله عناصر اصلی ترتیب دهندهٔ حرکتهای اعتراضی نظامیان بر علیه رژیم خمینی بودند.
روحیهٔ صمیمی و زودجوش علیرضا و توان بالایش در برخورد با اقشار و تیپهای مختلف، باعث شده بود که نیروهای تحت مسئولیت وی، با او رابطهٔ بسیار صمیمانه و نزدیکی داشته باشند، متقابلاً علیرضا نیز دلسوزانه و با احساس مسئولیت کامل، ضمن آموزش دادن و ارائهٔ رهنمودهای لازم، آنها را در حل مشکلات یاری مینمود.
فرمانده علیرضا راتبی (عبدالله) یکی از ارزندهترین فرماندهان کارآمد نظامی مجاهد خلق بود که در طرح پرواز تاریخی برادر مجاهد مسعود رجوی نیز، بهعنوان معاون اول فرمانده فتحالله، مسئولیت شناسایی و فرماندهی عملیات را در زمین بهعهده داشت. هنگامی که او سوژهها را به محل مورد نظر رساند و پس از خداحافظی با برادر مجاهد مسعود رجوی در پای پلکان هواپیما، با شور و اضطراب به محل تعیین شده برای استقرارش در نزد فرمانده فتحالله باز گشت. او از یکسو از اینکه توانسته بود مسئولیت سنگین خود را بهخوبی به انجام رساند و سوژههای خود را به سلامت به محل مورد نظر برساند، از شادی در پوست خود نمیگنجید و از سوی دیگر از آنجا که طرح هنوز بهطور کامل به پایان نرسیده بود و باز هم خطرات بسیاری سلامتی جان سوژهها را تهدید میکرد در اضطراب و نگرانی شدیدی بود.
یکی از همرزمان علیرضا که او نیز از جمله از مسئولان طرح عملیات در پرواز بود، دربارهٔ نقش او در این عملیات تاریخی مینویسد: «علیرضا در تمام مراحل شناسایی شرکت داشت، او بارها بهداخل پایگاه یکم شکاری رفت و شناسائیها را دقیقتر و کاملتر ساخت. مشکلات و موانع زیادی در هر مرحله از کار وجود داشت، اما پیگیری، جدیت، کارآیی و قدرت مسأله حلکنی علیرضا بنبستها را میشکست و غیرممکن را ممکن میساخت، براستی او یک بنبستشکن بود»...
پس از آغاز نبرد انقلابی مسلحانهٔ مجاهدین با رژیم خمینی جلاد، علیرضا ضمن حفظ ارتباطش با نیروهای تحت مسئولیت خود، بهخوبی توانست آنها را بر اساس نیازها و ضرورتهای این مقطع، سازماندهی نموده و آنان را در جریان نبرد مسلحانه بر علیه رژیم خمینی جلاد فعال و فعالتر سازد.
مجاهد شهید علیرضا راتبی تحت مسئولیت فرمانده فتحالله در بسیاری از عملیات ویژهٔ نظامی سازمان بهطور مستقیم شرکت داشت و در برخی از آنان نیز مسئولیت فرماندهی عملیات برعهده وی بود. از اوایل تابستان ۶۱ علیرضا در بخش نظامی سازمان همراه با دیگر همرزمان مجاهدش در طراحی، فرماندهی و اجرای عملیات بسیاری بر علیه پاسداران سرکوبگر شرکت کرد.
علیرضا براستی در انجام وظایف خود شب و روز نمیشناخت و بهطور خستگیناپذیر فعالیت میکرد. در روزهایی که رژیم با گستراندن تورهای متعدد بازرسی خیابانی، فضای نظامی بسیار سنگینی را بر شهر حاکم کرده بود و در واقع هر تردد بین دو پایگاه یک عمل نظامی محسوب میشد، علیرضا بیش از ۱۷-۱۶ ساعت در روز تردد میکرد و بهرغم آنکه از شدت خستگی ناشی از فشار کار، بسیار نحیف و لاغر شده بود، اما همچنان با روحیهٔ شاد و سرزندهٔ خود، جمع یارانش را گرمای خاصی میبخشید.
علیرضا با قاطعیت، جسارت و تسلط و خونسردی خاصی که داشت. توانست بارها و بارها از چنگ مزدوران رژیم و از تورهای بازرسی بگریزد.
مجاهد قهرمان علیرضا راتبی در روز۸ شهریورماه ۶۱ به همراه مجاهد شهید مریم حسینیبرزی عازم یکی از پایگاهها واقع در ده «فشن» (واقع در جادهٔ تهران- قزوین) بود، در این مسیر او با تور بسیار گستردهٔ پاسداران مزدور خمینی مواجه شد و از آنجا که احتمال غافلگیر شدن و دستگیری را میداد دست به تهاجم زد و پس از نبردی تمامعیار با مزدوران خمینی و استفاده از تمامی مهمات خود بر علیه دشمن، به همراه خواهر همرزمش بهشهادت رسید. شهادت قهرمانانه علیرضا اگر چه برای تمامی یاران مجاهد او و از جمله پرسنل نظامی مجاهد خلق، بسیار سخت و ناگوار بود اما عزم و ارادهٔ آنان را در نبرد بر علیه خمینی دجال و رژیم ضدبشری او استوارتر ساخت.
یاد و فدا کاریها، تلاشهای بیدریغ شبانه روزی، جسارت ها و دیگر ویژگیها و خصایل انقلابی فرمانده علیرضا راتبی هرگز از خاطر همرزمانش نخواهد رفت.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر