با یاد مجاهد شهید علی محمد (داوود) بیاتی کمیتکی
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
محل تولد: اصفهانشغل: مهندسسن: 27تحصیلات: -محل شهادت: تهرانتاریخ شهادت: 10-5-1361محل زندان: -
زندگینامه شهید
مجاهد شهید علی محمد بیات (داوود) در سال۱۳۳۴ در اصفهان و در یک خانواده کم در آمد بدنیا آمد. مادرش مستخدم مدرسهای در اصفهان و پدرش کارگر ساده شهرداری بود. وی دوره دبستان و دبیرستان را در اصفهان گذراند و بعد از قبول شدن در کنگور سراسری وارد دانشگاه علم و صنعت شد.
محمدعلی در زندگی خود بهخوبی درد و رنج محرومیت را لمس کرده و طعم تلخ استثمار و بهره کشی و غارت دسترنج تودههای مردم را توسط استبداد سلطنتی چشیده بود. پشت سر گذاشتن سالها زندگی مشقتبار هنگامی که با بینش انقلابی او همراه شد از او شخصیتی با صلابت و استوار که هر سد و مانع و مشکلی را با پشتکار و تلاش و خستگیناپذیرش از پیش پا میداشت.
علی محمد از هنگام ورود به دانشکده علم و صنعت در سال۵۳ فعالیتهای سیاسی خود را با شرکت در فعالیتهای صنفی – سیاسی دانشجویی آغاز کرد. او بتدریج از طریق یکی از یارانش که در ارتباط با سازمان بود فعالیت خود را در هسته دانشجویی کوچک اما فعالی که درصدد وصل مستقیم به سازمان بودند آغاز کرد در سال۵۴ بدلایل امنیتی به زندگی مخفی روی آورد و یکسال بعد حین اجرای قرار خیابانی دستگیر شد و به اسارت دژخیمان ساواک درآمد.
شدت شکنجههای جلادان ساواک شاه بر روی علی بحدی بود که تا سالها بعد از آزادی از زندان بهخوبی آثار آن بر روی بدن و بهویژه پاهای او مشاهد میشد.
تحمل چندین ماه شکنجه که منجر به یک ماه بستری شدن او در بیمارستان گردید آزمایش سخت و تعیینکنندهای بود که علی پیروزمندانه پشت سر گذاشت. وی در محاکم ستمشاهی به حبس ابد محکوم شد. پس از آن در ارتباط نزدیک با تشکیلات مجاهدین در زندانهای قصر و اوین به فراگیری آموزشها و بهره بردن از روابط انقلابی آنان پرداخت.
در دوران زندان هم همانند یک مسئول همهجانبه به انجام تعهدات و مسئولیتهای سازمانی میپرداخت و همیشه اولویتش رسیدگی به دیگران بود رفتار و منش او بواقع سراسر آموزش بود.
با گشوده شدن درهای زندانهای شاه بهدست توانای خلق علیمحمد نیز همچون دیگر یاران اسیر خود آزاد شد و همراه با مجاهد شهید محمد حسین جنتی حین ورود به شهر زادگاهش اصفهان مورد استقبال عظیم و پرشور مردم قرار گرفت. مردم کیلومترها خارج از شهر به استقبال فرزندان مجاهد خود آمده بودند و علی و حسین در حالیکه حلقههای گل بر گردن داشتند و جوانان شهر آنها را بر دوش خود گرفته بودند وارد شهر شدند.
علی هنگامی که میخواست پیام مجاهدین از بندرسته را خطاب به خلق قهرمانمان بخواند آن چنان از شور و احساسات پاک و انقلابی مردم منقلب شده بود که آشکارا می لرزید و چندین بار از شدت شوق گریست.
مجاهد شهد علی بیات در راهاندازی جنبش ملی مجاهدین مرکز اصفهان نقش زیادی داشت. وی پس از سی خرداد در تدارکات بخش نظامی سازمان مشغول بکار شد و تا هنگام شهادت نیز در همین رابطه فعالیت میکرد.
کارآیی بسیار بارز علی در این بخش در حل و فصل مسائلی بود که او میتوانست با ویژگی مردمی و زودجوش خود آنها را از پیش پا بردارد و با محملهای مناسب فضای عادی و مناسبی برای فعالیتهای مخفی سایر همرزمان خود فراهم کند. تنها اشاره به این نمونه کافی است که در شرایطی که خانه اجارهای او محل فعالیت شبانهروزی چندتن از همرزمانش بود و تردد زیادی به آنجا صورت میگرفت او توانسته بود آن چنان رابطهای عادی و گرمی با همسایگان و اهل محل برقرار کند که حتی برخی از آنها در حل و فصل مسایل و مشکلات خانوادگی و شغلیشان از علی بهعنوان فردی مطلع و مسأله حل کن راهنمایی میخواستند.
واقعیت مهم این است که علی بهخوبی از همه ویژگیهای مردمی و دیگر تواناییهای ارزندهش، در راه انجام وظایف و مسئولیتهای انقلابیاش استفاده میکرد. و از جان و دل مایه میگذاشت. او از عواطف عمیق انقلابی برخوردار بود و عشق و علاقهی خاصی نسبت به تکتک یاران و همرزمانش داشت.
علی با هوشیاری و تیزبینی خاصی که داشت بهخوبی توانسته بود تضاد حاد امنیتی ترددهای فوقالعاده زیاد خود را حل کند او بارها از چنگ مزدوران در تورهای بازرسی گریخته بود تنها در یک مورد ظرف یک روز بیش از ۲۰مورد تعقیب و سوءظن را پشت سر گذاشته بود.
روز ۱۰مرداد ۶۱مجاهد شهید محمدعلی بیات در جریان تهاجم گسترده و وحشیانه پاسداران جنایتکار به تعدادی از پایگاههای مقاومت مجاهدین در کنار شماری دیگر از همرزمانش بشهادت رسید و خون پاک خود را فدیهی رهایی خلق در زنجیرمان از چنگال پلیدترین دشمن تاریخ ایران ساخت.
یکسال قبل از شهادت وی خواهر مجاهدش صدیقه بیات کمیتکی در حالیکه ۱۷سال سن داشت در شهریور ۱۳۶۰ به دست دژخیمان خمینی در زندان اصفهان بهشهادت رسید.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر